شناسه خبر : 50010 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

میراث ناتمام

مواجهه دولت‌ها با بحران در گفت‌وگو با مهدی کرباسیان

همان‌طور که گرایش رایجی نسبت به این گزاره وجود دارد که «بخشی از مصائب در زندگی و رنج حاصل، ناشی از مصائب و رنج دیگران است»، دولت‌ها در ایران نیز احساس می‌کنند که مصائب و گرفتاری‌هایشان میراث دولت‌های قبلی و این مشکلات تنها مختص به آنان است و دولت‌های قبل، چنین دردسرهایی نداشتند. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور کشورمان چندی پیش در ویدئویی که بارها در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد، گفته بود: «دولت‌ها گیرند و ما هم گیریم. البته ما بدجوری هم گیر هستیم. این‌طور نیست که فقط گیر باشیم.

میراث ناتمام

همان‌طور که گرایش رایجی نسبت به این گزاره وجود دارد که «بخشی از مصائب در زندگی و رنج حاصل، ناشی از مصائب و رنج دیگران است»، دولت‌ها در ایران نیز احساس می‌کنند که مصائب و گرفتاری‌هایشان میراث دولت‌های قبلی و این مشکلات تنها مختص به آنان است و دولت‌های قبل، چنین دردسرهایی نداشتند. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور کشورمان چندی پیش در ویدئویی که بارها در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد، گفته بود: «دولت‌ها گیرند و ما هم گیریم. البته ما بدجوری هم گیر هستیم. این‌طور نیست که فقط گیر باشیم. ما بدجوری گیر هستیم. از روزی که آمدیم مُدام مصیبت می‌بارد. دست‌بردار هم نیست. تا می‌خواهیم به ساحل برسیم، یکی دیگر می‌آید. ولی تا آخر هستیم.» البته شنیدن این گلایه‌ها از زبان رئیس‌جمهور که روز تحلیفش را با خبر ترور و شهادت اسماعیل هنیه (رئیس دفتر سیاسی سازمان حماس) در خاک ایران آغاز کرد، چندان عجیب نیست. حتماً دولت مسعود پزشکیان، به‌جای «اسب زین‌کرده» وارث «اسب بی‌یال و دم» بوده است اما این بدان معنا نیست که دولت‌های پیشین، هیچ‌کدام مشکلی نداشتند یا اینکه حل مشکلات دولت‌های قبل، به‌سادگی ممکن بوده است. مهدی کرباسیان، سیاستمدار و مدیر ارشد ایرانی در گفت‌وگو با «تجارت فردا» توضیح می‌دهد که تمام دولت‌ها با گرفتاری‌های زیادی مواجه بودند اما احتمالاً دولت‌های مهدی بازرگان، میرحسین موسوی و سیدمحمد خاتمی، با مشکلات بیشتری مواجه بودند. به گفته کرباسیان، کلید حل مشکلات ایران، تکیه بر مردم در داخل و مذاکره مستقیم و جسورانه با آمریکاست. چراکه ایران تنها در صورت مذاکره مستقیم می‌تواند تمام مطالباتش را مطرح کند و به یک توافق جامع و کامل دست یابد. تجربه‌های پیشین نیز این امر را تایید می‌کند، چراکه دولت‌های قبلی، هیچ‌کدام نتوانستند از ناحیه مذاکره غیرمستقیم یا گفت‌وگو با اروپا مشکلات ایران و آمریکا را رفع‌ورجوع کنند.

♦♦♦

‌ به نظرتان بعد از انقلاب در سال 1357 تاکنون، کدام دولت‌ها با بحران‌های بیشتری مواجه بودند؟

می‌توانم بگویم بعد از انقلاب تاکنون، دولت موقت مرحوم مهندس بازرگان با بیشترین مشکلات و گرفتاری‌ها مواجه بود، چراکه ایشان، بلافاصله بعد از انقلاب، رئیس موقت دولت هم شد. بازرگان در زمانی فرماندهی دولت را در دست گرفت که دولتی وجود نداشت و وزارت کشور، استاندارها و فرماندارها، اکثراً حضور نداشتند یا تعویض شده بودند. از سویی، شهربانی نیز کارایی خودش را از دست داده بود و دولت نمی‌توانست به‌درستی کشور را مدیریت کند. این در حالی است که فضای اول انقلاب نیز فضایی نبود که بتوان به‌راحتی آن را مدیریت کرد. با تمام این مشکلات، فقدان مدیریت را نیز به این سیاهه مشکلات اضافه کنید. در آن زمان امنیت شهرها در هاله‌ای از ابهام بود، چراکه حتی پاسگاه‌های پلیس خالی شده و ساواک که در آن زمان مسئول امنیت کشور بود، به‌کلی ملغی شده بود.

‌ از منظر اقتصادی دولت آقای مهدی بازرگان همین‌قدر گرفتار بود و چالش داشت؟

می‌توان چنین ادعایی مطرح کرد. چراکه درآمدهای دولت به‌شدت کاهش یافته و تقریباً نزدیک به صفر بود. از سوی دیگر فضای قبل از انقلاب در سال 1357 سبب اعتصاب کارگران شده و کارگران صنعت نفت نیز کارشان را رها کرده بودند و هیچ‌یک از صنایع همانند قبل، فعالیت نمی‌کردند. همه این موارد را در نظر بگیرید و مصادره‌ها در اوایل سال‌های انقلاب و فضای رادیکال آن زمان را از یاد نبرید. صنعت نفت ایران درست در زمانی که در حال شکوفایی بود و آرام‌آرام در حال رشد، با شروع انقلاب در سال 1357 ایست کرد. از سوی دیگر، انسجامی در ساختار وجود نداشت که بتوان این وضع را سامان داد. گروه‌های چپ (کمونیست‌ها و سوسیالیست‌ها مثل توده‌ای‌ها، فدایی‌ها و مجاهدین) با بیشتر سیاست‌های مرحوم بازرگان مخالفت می‌کردند و در آن زمان قدرت نسبتاً زیادی داشتند. فضای فرهنگی نیز به شکلی نبود که بتوان به کمک آن، از بحران عبور کرد، زیرا دانشگاه‌ها هم در راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت می‌کردند. دو گروه در آن زمان از موافقان انقلاب بودند؛ دسته‌ای، چپ‌های مسلمان بودند که مشهورترین مصداق آنها مجاهدین بودند. این افراد با دولت زاویه داشتند و ساختار را به دردسر انداختند. برای مثال با اشغال سفارتخانه ایالات‌متحده آمریکا در تهران، ضربه بزرگی به اقتصاد کشورمان وارد شد. به نظر می‌رسد گرفتاری دولت مرحوم بازرگان، از همه دولت‌ها بیشتر بود. آن زمان هنوز جایگاه روحانیت مشخص و معلوم نبود و کسی نمی‌دانست روحانیون در کدام بخش از ساختار قرار است حضور داشته باشند. تنها حُسن بزرگی که در آن زمان وجود داشت و باید به آن فضا غبطه خورد، این است که تمام مردم و آحاد جامعه از پیروان و طرفداران انقلاب بودند و خواهان این بودند که حکومت تغییر کند. همه مردم در آن زمان همدل بودند و همین امر، باعث شد کارها کم‌و‌بیش با روند بهتری پیش رود. با وجود اینکه دولت بازرگان، دولت موقت بود و نمی‌دانست دورنما در چه وضعی قرار می‌گیرد اما به دلیل فضای جامعه، توانست به مشکلات غلبه کند.

‌ با این صحبت‌ها و نظرهایی که مطرح کردید، این بدان معناست که دولت‌های دیگر گرفتاری‌ها و مشکلات کمتری داشتند؟

مسئله این نیست که دولتی گرفتاری و بحران نداشته یا دولتی خیلی گرفتار بوده است. صحبت بر سر این است که دولت‌های بعد از انقلاب، کم‌و‌بیش گرفتاری‌هایی داشته‌اند اما به نظرم آن زمان، فضا بسیار جدید بود و به همین دلیل هم، مشکلات دوچندان به نظر می‌آمد. ضمن اینکه آن زمان نظام حکمرانی یک‌دفعه تغییر کرده بود. مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در دولتش، با شعار «سازندگی» شروع به بازسازی کشورمان بعد از جنگ کرد. ایشان در سال‌های نخست تلاش زیادی کرد اما متاسفانه اروپایی‌ها از وعده‌هایشان سر باز زدند و بدقولی کردند. در دولت آقای سیدمحمد خاتمی که به‌ناگهان فضا تغییر کرد و ایشان گفتمان «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را پیش کشیدند، درنهایت، تندروی‌های داخلی باعث شد ایشان حتی برای مذاکره هم با چالش مواجه شود و نتوانست اهداف مدنظرش را با آسودگی خاطر دنبال کند. به نظرم بعد از دولت مرحوم مهدی بازرگان، دولت میرحسین موسوی هم با بحران‌های متعدد دست‌وپنجه نرم کرد. بزرگ‌ترین بحران‌ها در آن زمان، رویارویی و جنگ مستقیم با عراق بود. بحران‌های زیادی قبل از جنگ تحمیلی هشت‌ساله در کشورمان به‌ وجود آمد. جنگ و درگیری در بندر خرمشهر سبب شد جابه‌جا کردن کالاها سخت شود و پشتیبانی از جبهه‌های جنگ به‌خوبی انجام نشود. در همان زمان ایران با تحریم هم مواجه و مجبور بود با تحریم‌ها دست‌وپنجه نرم کند. عراق، تمام کشتی‌های ایران را روی آب مورد هدف قرار می‌داد و کشورمان گرفتار بحران شده بود. به نظرم میرحسین موسوی با دولتی که احتمالاً قوی‌ترین دولت بعد از انقلاب بوده است، با تمام این بحران‌ها مواجه شد. موسوی نیروهای تکنوکرات و همدل را در کابینه خودش جای داده بود و همان دولت تا جایی که توانست بر مشکلات فائق آمد.

‌ ارزیابی‌تان درباره این گزاره تحلیلگران و صاحب‌نظران که «دولت خودش به کانون بحران تبدیل شده است»، چیست؟

یکی از دولت‌هایی که خودش منشأ ایجاد بحران بود، دولت آقای محمود احمدی‌نژاد بود. همان‌طور که شما هم گفتید، تمام دولت‌هایی که در ایران سر کار بودند با گرفتاری‌هایی مواجه اما دولت آقایان بازرگان، موسوی و خاتمی، گرفتار بحران‌های ناخواسته بودند. برخی دولت‌ها همانند دولت آقای احمدی‌نژاد با گرفتاری‌هایی دست‌وپنجه نرم می‌کرد که خودش آن را ایجاد کرده بود. در واقع این مشکلات به دولت تحمیل نشد، بلکه دولت منبع تولید آن بود. دولت دوم آقای احمدی‌نژاد در آخرین سال‌های زمامداری‌اش به شکل کاملاً خودخواسته و آگاهانه ایران را با غرب درگیر کرد. این وظیفه دولت‌هاست که با هوشمندی و فراست، خطرات احتمالی را شناسایی و تلاش کنند در مسیری باشند که کشور دچار بحران نشود. آقای احمدی‌نژاد با کاغذ پاره دانستن تحریم‌ها خیانت بزرگی به ملت ایران کرد و درنهایت سبب شد ایران در سال 1391 با تحریم‌های پیچیده و جدی مواجه شود. تازه این همه ماجرا نیست و در داخل، قوه قضائیه، حاکمیت و نهادهای انقلابی نیز با کارها و رفتار رئیس‌جمهور وقت زاویه و چالش داشتند.

‌ دولت آقای پزشکیان، میراث‌دار بحران‌هاست، اگرچه اشتباه‌هایی هم در یک سال گذشته داشته است. با وجود این با توجه به شرایط داخلی و بین‌المللی، شما شانس موفقیت دولت چهاردهم برای پیشبرد اصلاحات اقتصادی را چقدر می‌دانید؟

دولت فعلی (دولت آقای مسعود پزشکیان) چالش‌های جدی دارد. شاید بتوان امید داشت که دولت او از پس چالش‌ها برآید اما باید در نظر داشت بخشی از چالش‌ها ناخواسته و برخی دیگر خودساخته‌اند. دولت چهاردهم، اقدام به مذاکره با آمریکایی‌ها کرد و سعی داشت مشکلات و روابط خارجی کشورمان را رفع و رجوع کند. دولت برای اینکه بتواند با آمریکا مذاکره کند، بخشی از مذاکره‌ها را از مدل مستقیم به مدل غیرمستقیم تغییر داد اما آن‌طور که به نظر می‌رسید وزارت خارجه نتوانست آن‌گونه که باید در مذاکرات با آقای ویتکاف (نماینده دولت دونالد ترامپ) که فردی غیرسیاسی بود، به تفاهم برسد. این را هم باید بگویم که دولت آقای پزشکیان در زمانی زمامدار امور شده که مجلس چندان با او همدل نیست. خوشبختانه رئیس قوه قضائیه (آقای غلامحسین محسنی‌اژه‌ای) و رئیس مجلس (آقای محمدباقر قالیباف) با آقای مسعود پزشکیان (رئیس‌جمهور) هماهنگی خوبی دارند و ایشان حمایت ویژه رهبر انقلاب را هم در اختیار دارند و امیدوارم که دولت ایشان از پس این بحران‌ها به سلامت بیرون بیاید.

‌ شما در صحبت‌هایتان از دو وجه چالش‌ها سخن به میان آوردید. از سویی برخی از این چالش‌ها را ناخواسته دانستید که در اختیار دولت نیست و برخی را هم خودخواسته دانستید که به نظر می‌رسد نیازمند اراده سیاسی است. با توجه به این شرایط پس می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که شانس دولت چهاردهم اندک ارزیابی می‌شود؟

به نظرم شانس موفقیت دولت چهاردهم اندک نیست اما نمی‌توان واقعیت‌ها را در نظر نداشت و تحلیل کرد. دست‌کم شانس موفقیت دولت چهاردهم برای پیشبرد اصلاحات اقتصادی بسیار محدود است. باید بپذیریم که دولت با تحریم‌های پیچیده و سنگین مواجه است و ما محدودیت منابع داریم. دولت‌ها هم در زمان بحران‌های اقتصادی همانند تورم، بیکاری یا رکود تورمی، مایل به انجام اصلاحات ساختاری نیستند، چراکه در چنین حالتی نگران‌اند فضای عمومی جامعه با تنش مواجه شود و نارضایتی مردم افزایش یابد. البته نکته بسیار مثبتی هم وجود دارد و آن هم اینکه بعد از اتمام جنگ تحمیلی 12روزه، همدلی مردم با حکومت بسیار افزایش یافت و باید امیدوار باشیم دولت چهاردهم نیز از این فرصت مغتنم، کمال استفاده را ببرد. من تصور می‌کنم باید برای حل مشکلات به مردم تکیه کنیم و در مقطع فعلی تمایل و گرایش به سمت اروپا برای حل مشکلات، به موفقیت ما منجر نمی‌شود. در دوره آقای خاتمی، دولت تمایل داشت با اروپا ارتباطات جدی شکل دهد و مسائل را به غرب فیصله دهد اما متاسفانه به نتیجه نرسید. در دوره آقای روحانی نیز همین اتفاق عیناً تکرار شد اما باز هم با خروج یک‌جانبه دونالد ترامپ از معاهده برجام و ناتوانی اروپایی‌ها در به ثمر رسیدن سازوکار برجام، به نتیجه نرسید. به همین دلیل تصور می‌کنم تنها راه ما، تکیه به بنیه مردمی در داخل و مذاکره مستقیم با آمریکاست. تنها به این شکل است که می‌توان عزت، مصلحت و سربلندی جمهوری اسلامی ایران را تامین کرد. من باور دارم باید با آمریکا به تفاهم و توافق پایدار دست یابیم و این جزو تصمیم‌های جسورانه‌ای است که به‌هر‌حال باید انجامش دهیم. دولت آقای مسعود پزشکیان که حمایت رهبر انقلاب را در اختیار دارند، باید از این فرصت بهترین استفاده را ببرد.

 ‌ ارجاع به یک رویکرد تاریخی نسبت به دولت‌ها، به نظرتان بعد از انقلاب تاکنون، هزینه کشورداری کدام دولت‌ها بیش از همه بوده است؟

به نظرم پاسخ به این پرسش بدیهی است و همه آمارها تایید می‌کنند دولت نهم و دهم با بیشترین هزینه، کشور را اداره کرد. دولت آقای محمود احمدی‌نژاد (هر دو دوره) به شکل خودخواسته، باعث شد هزینه‌های کشورداری به‌شدت افزایش یابد و با وجود اینکه، بیشترین منابع و درآمدها را هم در اختیار داشت، نتوانست آن‌طور که شایسته است تورم را مهار کند، نرخ بیکاری را کاهش دهد، اشتغال را تسریع کند و رشد اقتصادی را استمرار ببخشد. دولت نهم و دهم، تمام امکانات کشور و تمام حمایت‌ها از سوی تمام نهادها را در اختیار داشت، اما موفق نشد از این منابع به‌درستی استفاده کند. این دولت نه‌تنها خودش مشکلات زیادی را ایجاد کرد، بلکه حتی باعث شد تبعات رویکردها، تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهایش از آن زمان تاکنون گریبان‌گیر ایران شود. 

دراین پرونده بخوانید ...