مصائب دولتداری
چرا دولتها در ایران دائم با بحران دستوپنجه نرم میکنند؟
اگرچه دولتها همیشه تلاش کردهاند تا تصویری بزککرده از واقعیتهای جاری کشور را نشان دهند و اظهارنظرهای عمومی مشکلات را کتمان کنند با این حال بسیار پیش آمده است که دولتمردان طاقتشان طاق شده و از تعدد بحرانها گلایه کردهاند، مگر آنها که خودشان بحرانساز بودهاند. رئیس دولت اصلاحات زمانی از درگیری دولتش با یک بحران در هر 9 روز گلایه داشت و امروز رئیسجمهور که الحق بخت هم روی خوش به او نشان نداده، از گیر کردن در مصیبتهای مداوم میگوید و مینالد.
البته که عمده این بحرانها خودساخته است و ریشه آن در سیاستگذاریهای جدید و قدیم است. دولتها یا در گرداب سیاستگذاریهای غلط خودشان میافتند یا بحرانهای گذشته را به ارث میبرند. از اعتراضات سیاسی و اجتماعی گرفته که نتیجه بیتوجهی به خواست مردم و تکیه بر سیاستهای خواست اقلیت قدرتمند است تا شوکهای اقتصادی که برخاسته از سیاستگذاری غلط و رفتن به بیراهه است.
از این مسئله هم نباید غافل شد که دود تمام این بحرانها چه در سیاست خارجی و داخلی، چه در سیاستگذاری اقتصادی و چه در بگیروببندهای اجتماعی به چشم مردم میرود و آنها را خستهتر از قبل و کماعتمادتر از گذشته میکند. دولتها نخست باید بر خود مهار زنند تا بتوانند حداقل از تولد بحرانهای جدید جلوگیری کنند و بعد فکری به حال بادهای کاشته شده در گذشته کنند که تا طوفان شدنشان چیزی نمانده است.