مسیر ناهموار
کدام عوامل میتوانند برهمزننده توافق پایدار ایران و آمریکا باشند؟
دور دوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا به منظور بررسی چهارچوب و زمانبندی مذاکرات آینده مرتبط با برنامه هستهای ایران و رفع تحریمها، در سفارت عمان واقع در شهر رم برگزار شد. در همین زمینه سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگویی که دقایقی بعد از پایان مذاکرات با شبکه خبر داشت فضای گفتوگو را سازنده اعلام کرد و گفت: «اینبار موفق شدیم در مورد یکسری اصول و اهداف به یک تفاهم بهتر برسیم و نهایتاً قرار شد مذاکرات ادامه یابد و وارد مرحله بعدی شود، به این ترتیب که جلسات کارشناسی شروع شود.» بدرالبوسعیدی، وزیر خارجه عمان نیز در شبکه X بر این نکته تاکید کرد که مذاکرات میان آمریکا و ایران شتاب گرفته و آنچه غیرمحتمل بود، اکنون امکانپذیر شده است. با وجود نشانههای مثبت، مسیر رسیدن به توافقی پایدار پر از موانع است و موفقیت آن به مدیریت دقیق این عوامل بستگی دارد. درواقع عواملی مانند اختلافات فنی، فشارهای سیاسی داخلی و خارجی، ضربالاجل اکتبر 2025 برای تصمیمگیری درباره مکانیسم ماشه و دخالت بازیگران منطقهای مانند اسرائیل میتوانند توافق را مختل کنند. موانع داخلی ایران، بهویژه اختلافات میان تندروها و مذاکرهکنندگان نیز چالش بزرگی است. در این میان روسیه نقش میانجی محدود اما استراتژیک دارد که منافع خاص خود را دنبال میکند، در حالی که چین از ثبات ناشی از توافق سود میبرد، اما محتاطانه عمل میکند. در این گزارش تلاش میکنیم با مشورت و راهنمایی عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپولیتیک و تحلیلگر مسائل بینالملل، عواملی را که میتوانند مانع دستیابی به توافق باشند، بررسی کنیم.
اختلاف بر سر جزئیات فنی
یکی از مهمترین عواملی که میتواند توافق را به خطر بیندازد، اختلاف بر سر جزئیات فنی و سیاسی است. ایران بر حفظ بخشی از برنامه هستهای خود بهعنوان اهرم استراتژیک تاکید دارد و خواستار رفع کامل تحریمها پیش از هرگونه تعهد جدید است. در مقابل، آمریکا به دنبال توافقی قویتر از برجام 2015 است که شامل محدودیتهای طولانیمدت بر برنامه هستهای، بازرسیهای سختگیرانهتر و احتمالاً موضوعاتی مانند برنامه موشکی ایران باشد. این تفاوت در انتظارات، بهویژه با توجه به ضربالاجلهای کوتاهمدت اعلامشده از سوی دولت ترامپ، میتواند مذاکرات را به بنبست بکشاند. عبدالرضا فرجیراد معتقد است که اگر بخواهیم مبنای تحلیلمان را بر نظرات طرف ایرانی و آمریکایی درباره مذاکراتی که در مسقط و رم برگزار شد قرار دهیم، به نظر میرسد که روند کلی مذاکرات مثبت و سازنده بوده چراکه اول، دو طرف قبول کردند مذاکرات را ادامه دهند؛ دوم، قرار است دور سوم مذاکرات در مسقط برگزار شود؛ و سوم، با گفتوگوهای فنی نیز موافقت شده است. تمامی این موارد نشان از پیشرفت سریع در مذاکرات دارد. همین موضوع که قرار است کارشناسان وارد گفتوگوهای فنی شوند به این معناست که طرف آمریکایی پذیرفته است که ایران حدی از غنیسازی را برای فعالیتهای علمی خود داشته باشد. این در حالی است که با روی کار آمدن ترامپ تبلیغاتی شروع شده بود مبنی بر اینکه آمریکا نمیخواهد ایران هیچگونه غنیسازی انجام دهد. البته ایران هم در مذاکراتی که تاکنون انجام داده به طرف آمریکایی اعلام کرده است که اگر شما میخواهید ما غنیسازی را کاهش دهیم باید تحریمها را بردارید و آنها هم بهطور کلی این موضوع را پذیرفتند و مثل اینکه قرار است بعد از توافق تحریمها برداشته شود. با توجه به این روند و رویکرد مثبتی که نسبت به مذاکرات وجود دارد تحلیل من این است که تا اینجای کار همه چیز به خوبی پیش رفته است اما در ارتباط با آینده، اگر همین روند ادامه پیدا کند، احتمال اینکه دو طرف به توافق برسند کم نیست و به نظر من بالای 50 درصد است، مگر اینکه اتفاق غیرقابل پیشبینی رخ دهد.
فشارهای سیاسی داخلی
فشارهای سیاسی داخلی در هر دو کشور نیز چالشساز است. در آمریکا، لابیهای ضدایرانی، بهویژه از سوی اسرائیل و برخی اعضای کنگره، هرگونه انعطاف در برابر ایران را تضعیف میکنند. اسرائیل که ایران را تهدیدی وجودی میبیند، ممکن است با اقدامات تحریکآمیز، مانند حملات نظامی به تاسیسات هستهای ایران، مذاکرات را مختل کند. در ایران، تندروها ممکن است هرگونه امتیازدهی به غرب را تضعیفکننده اقتدار نظام بدانند، بهویژه اگر توافق شامل کاهش نفوذ منطقهای ایران باشد. فشارهای داخلی در ایران نیز قابل توجه هستند. اقتصاد ایران تحت فشار شدید تحریمها، تورم 37درصدی و نارضایتی اجتماعی قرار دارد، که مذاکرهکنندگان را به سمت توافقی برای رفع تحریمها سوق میدهد. با این حال، پارادوکس نظام سیاسی ایران این است که توافق با غرب میتواند حمایت پایگاه تندروها را تضعیف کند، در حالی که عدم توافق به نارضایتی عمومی دامن میزند. تجربه مذاکرات قبلی، مانند تلاشهای ناکام علی باقریکنی در دوره رئیسی، نشان میدهد که اختلافات داخلی میان وزارت خارجه و تندروهای شورای عالی امنیت ملی میتواند هماهنگی تیم مذاکرهکننده را مختل کند. همچنین، افکار عمومی در ایران، که به دلیل بدعهدی آمریکا در خروج از برجام در سال 2018 بیاعتماد است، ممکن است پذیرش توافقی جدید را دشوار کند. فرجیراد میگوید؛ اگر جناحی در آمریکا تلاش کند که این توافق شکل نگیرد، ممکن است روند بازی بهطور کلی تغییر کند. البته احتمال وقوع چنین اتفاقاتی ضعیف است اما نمیتوانیم آن را صد درصد رد کنیم. اما همانطور که گفتم، صحبتهای مقامات ایران و آمریکا و همچنین مذاکرهکنندگان اصلی نشاندهنده این است که دو طرف به دنبال توافق هستند و از درگیری پرهیز میکنند. در همین راستا ایران به آمریکا اعلام کرده است اگر شما تحریمها را بردارید ما هم فعالیتهای هستهای خود را زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه میدهیم.
کارشکنی اسرائیل
یکی از نگرانیها درباره مذاکرات، موضعگیریهای مقامات اسرائیلی است. به گزارش تابناک، واضح است که اسرائیل به دلیل نگرانیهای عمیق از برنامه هستهای ایران و پیامدهای ژئوپولیتیک توافق هستهای، با هرگونه توافق میان ایران و آمریکا، بهشدت مخالف است، زیرا معتقد است این توافق نهتنها مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای نمیشود، بلکه با رفع تحریمها، قدرت اقتصادی، نظامی و نفوذ منطقهای ایران را تقویت میکند و توازن قدرت را به ضرر اسرائیل و متحدانش تغییر میدهد. فرجیراد بر این باور است که اسرائیل تلاش میکند توافق شکل نگیرد یا اگر قرار است توافق امضا شود، برنامه هستهای ایران برچیده شود. اما آنطور که به نظر میرسد آمریکاییها با این سیاست نتانیاهو موافق نیستند. شنیدهها حاکی از این است که آقای ویتکاف به کاخ سفید اعلام کرده است که اگر ما بخواهیم به ایران فشار بیاوریم که برنامه هستهایاش را جمع کند به توافق نمیرسیم. بنابراین آمریکاییها تاکنون نشان دادهاند که توجه زیادی به حرفهای نتانیاهو و اسرائیل نمیکنند و بیشتر به دنبال اتخاذ سیاستی هستند تا تنش را کاهش دهند تا درگیری رخ ندهد. البته آقای ترامپ هم به این توافق نیاز دارد چراکه بهرغم وعدههای انتخاباتی خود نتوانست در اوکراین آتشبس برقرار کند و جنگ را به پایان برساند. در همین راستا در تلاش است که با ایران به توافق برسد تا به این وسیله بتواند به مردم نشان دهد که بهدنبال صلح است و اولین قدم را در جهت صلح برداشته است. به همین خاطر است که آمریکاییها عجله دارند و میخواهند این کار هر چه زودتر تمام شود. البته ایران هم عجله دارد چون تا دو ماه دیگر باید تکلیف مکانیسم ماشه مشخص شود. یعنی طی شش یا هفت هفته باید تکلیف این مذاکرات مشخص شود تا اروپا تصمیم بگیرد که مکانیسم ماشه را فعال کند یا تغییر رویه دهد و اجازه دهد که براساس قطعنامه ۲۲۳۱ در مهرماه تحریمهای شورای امنیت علیه ایران برداشته شود.
خطر فعال شدن مکانیسم ماشه
یکی از مشکلات پیشروی مذاکرات، خطر فعال شدن مکانیسم ماشه است. در همین زمینه خبرگزاری دویچهوله نوشت: طرفهای توافق هستهای برجام، عملاً چند ماه فرصت دارند تا مکانیسم بازگشت سریع تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را فعال کنند. این رسانه غربی با بیان اینکه ایران ممکن است با بازگشت تمام تحریمهای سازمان ملل که در چهارچوب توافق هستهای لغو شده بودند، روبهرو شود، نوشت: تهران هشدار داده است که در صورت فعال شدن مکانیسم بازگشت تحریمها، اقدامات متقابل قاطعی انجام خواهد داد. در همین زمینه فرجیراد بر این باور است که اگر اروپاییها تصمیم بگیرند مکانیسم ماشه را فعال کنند، نهایت تا خردادماه باید اقدامات لازم را انجام دهند و آژانس هم باید گزارشش را تحویل دهد چراکه چند ماهی طول میکشد تا شورای امنیت کارهای لازم را انجام دهد. بنابراین حداکثر دو تا سه ماه برای دستیابی به توافق وقت داریم. در همین راستا در مرحله اول باید ایران و آمریکا به توافق نسبی دست یابند و در کنار آن گفتوگوهای ایران و اروپا هم آغاز شود. یعنی اگر مذاکرات ایران و آمریکا در دور سوم هم مثبت و سازنده بود، باید مذاکرات با اروپاییها را نیز آغاز کنیم. زمانی که دور سوم مذاکرات هم مثبت اعلام شود و اروپاییها احساس کنند که آمریکاییها میخواهند با ایران به توافق برسند آنها هم وارد گفتوگوی جدی با ایران میشوند. اروپاییها به خوبی میدانند که بدون توافق آمریکا با ایران، طبیعتاً آنها کار چندانی نمیتوانند انجام دهند. یکی از دلایلی هم که اروپاییها تاکنون وارد گفتوگوی جدی با ایران نشدهاند همین موضوع است. پیش از مذاکرات، آمریکا از اروپاییها خواسته بود که مکانیسم ماشه را فعال کنند اما در حال حاضر شرایط تغییر کرده است و اگر ایران و آمریکا به تفاهم برسند اروپاییها هم با اعتماد بیشتری وارد گفتوگو با ایران میشوند.
نقش روسیه و چین
نقش روسیه در این مذاکرات چندوجهی است. روسیه بهعنوان یکی از امضاکنندگان برجام، از مذاکرات حمایت دیپلماتیک میکند، اما منافع خاص خود را دنبال میکند. مسکو از ایران بهعنوان اهرمی برای چانهزنی با غرب، بهویژه در موضوع اوکراین، استفاده میکند و علاقهای به هستهای شدن ایران ندارد، زیرا این امر میتواند توازن منطقهای را به نفع رقبای مسکو تغییر دهد. با این حال، روابط نزدیک ایران و روسیه، بهویژه پس از امضای توافق همکاری استراتژیک در ژانویه 2025، نشان میدهد که مسکو ممکن است در صورت بهبود روابط آمریکا و ایران، نگران کاهش نفوذ خود در تهران باشد. برخی تحلیلگران معتقدند که روسیه میتواند با ارائه پیشنهادهای میانجیگرانه، مانند محدود کردن نیروهای نیابتی ایران در نزدیکی مرزهای اسرائیل، به مذاکرات کمک کند، اما این نقش به دلیل عدم نفوذ مستقیم بر مواضع ایران و آمریکا محدود است. چین، بهعنوان شریک تجاری کلیدی ایران، از توافقی که تحریمها را کاهش دهد و جریان نفت ارزان ایران را تضمین کند، منتفع میشود. توافق 25ساله ایران و چین در سال 2021، که شامل سرمایهگذاریهای بالقوه 400 میلیارددلاری است، به پکن امکان دسترسی به منابع انرژی خاورمیانه را میدهد. برخلاف روسیه، چین تمایل دارد ایران به مذاکرات بازگردد، حتی اگر تحریمها بهطور کامل رفع نشوند، زیرا این امر ثبات منطقهای را افزایش میدهد و منافع اقتصادی پکن را تقویت میکند. با این حال، چین از نظر استراتژیک علاقهای به تقابل مستقیم با آمریکا ندارد و روابط خود با ایران را در چهارچوب رقابت گستردهتر با واشنگتن مدیریت میکند. در صورت تشدید فشارهای آمریکا بر ایران، چین ممکن است حمایت خود را از تهران افزایش دهد تا اثر تحریمها را خنثی کند، اما این حمایت احتمالاً محتاطانه خواهد بود تا روابط با سایر قدرتهای خاورمیانه، مانند عربستان و اسرائیل، به خطر نیفتد. فرجیراد معتقد است که روسیه و چین (مانند سه کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان) عضو 1+5 و برجام هستند، در همین راستا باید از قضایا مطلع شوند و تا جای ممکن با آنها مشورت و حتی همکاری کرد. اگر ایران با چین و روسیه مشورت نکند امکان اینکه آنها در مسیر مذاکرات سنگاندازی کنند وجود دارد. بنابراین این سیاست ایران که در تلاش است در این مسیر با اروپا، روسیه و چین همکاری کند سیاست درستی است. حتی ایران در این دوره از مذاکرات تلاش میکند به برخی از کشورهای منطقه مانند عربستان، امارات و قطر هم اطلاعرسانی کند تا به نحوی مانع سنگاندازی آنها شود. بنابراین روسیه و چین باید از روند مذاکرات مطلع شوند و حتی تا جایی که میتوانند به مذاکرات میان ایران و آمریکا و ایران و اروپا کمک کنند.
توافق موقت یا جامع
تحلیلگران احتمال توافق موقت را حدود 60 تا 70 درصد تخمین میزنند، بهویژه اگر ایران با محدود کردن غنیسازی اورانیوم و آمریکا با کاهش بخشی از تحریمها موافقت کنند. درواقع در کوتاهمدت، انگیزههای اقتصادی ایران و تمایل دولت ترامپ به کسب دستاورد دیپلماتیک، احتمال دستیابی به توافقی موقت را افزایش میدهد. با این حال، توافق جامع و پایدار به دلیل اختلافات عمیق بر سر موضوعاتی مانند برنامه موشکی، نفوذ منطقهای و بازرسیهای دائمی، احتمال کمتری (حدود 30تا40درصد) دارد. به عبارت دیگر، پیچیدگی مذاکرات و بیاعتمادی متقابل، دستیابی به توافق جامع را دشوار میکند. در همین مورد فرجیراد معتقد است که برخلاف دور قبل اینبار باید پیچ و مهره توافق را محکم کرد. به این معنا که این توافق باید به تصویب کنگره برسد تا رئیسجمهور بعدی در آمریکا نتواند از آن خارج شود. علاوه بر این، اینبار مقامات ایرانی قبول کردند که آمریکا در ایران سرمایهگذاری کند؛ اگر این اتفاق بیفتد رئیسجمهور بعدی آمریکا از برجام خارج نمیشود چرا که توافق به تصویب کنگره رسیده است و آمریکا هم مانند اروپا، چین و روسیه از این توافق سود میبرد. اگر به خاطر داشته باشید زمانی که ترامپ از توافق خارج شد، اعلام کرد که ما در طی توافق برجام به ایران پول دادیم اما سود آن را بقیه کشورها بردند.