توافق مشکل
فعال شدن مکانیسم ماشه چه اثری بر سیاست خارجی ایران میگذارد؟
۹ عضو شورای امنیت سازمان ملل با رای منفی به پیشنویس قطعنامه «تداوم لغو تحریمها علیه ایران»، روند بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه تهران را به جریان انداختند. در این رایگیری، از میان ۱۵ عضو شورای امنیت، چین، روسیه، پاکستان و الجزایر به پیشنویس قطعنامه رای موافق دادند، درحالیکه بریتانیا، فرانسه، آمریکا، سیرالئون، اسلوونی، دانمارک، یونان، پاناما و سومالی رای مخالف و گویان و کره جنوبی رای ممتنع دادند. چین و روسیه نیز در بیانیهای مشترک اعلام کردند که بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را غیرقانونی و نامعتبر میدانند و به آن پایبند نخواهند بود.
فعالسازی مکانیسم ماشه شرایط دشواری را برای ایران ایجاد خواهد کرد، چرا که به بازگشت فوری تحریمهای بینالمللی شورای امنیت علیه کشور منجر میشود. این تحریمها شامل محدودیتهای مالی، بانکی، نفتی و صادرات فناوریهای حساس هستهای میشوند که پیشتر در چهارچوب برجام لغو شده بودند. بازگشت تحریمها میتواند فشار اقتصادی قابلتوجهی بر اقتصاد ایران وارد کند و بانکها، شرکتها و جریانهای سرمایهگذاری خارجی را دچار اختلال کند. پیامدهای اقتصادی این اقدام شامل کاهش درآمدهای نفتی، محدود شدن دسترسی به سیستم مالی جهانی و کاهش تجارت خارجی خواهد بود. از سوی دیگر، پیامدهای سیاسی آن نیز بسیار مهم است. فعال شدن مکانیسم ماشه موقعیت ایران در مذاکرات هستهای و دیپلماتیک را تحت تاثیر قرار میدهد و کشورهای اروپایی و آمریکا میتوانند از این ابزار برای وادار کردن ایران به بازگشت کامل به تعهدات هستهای و افزایش فشار در مسائل منطقهای بهره ببرند. به این ترتیب، فعال شدن مکانیسم ماشه نهتنها یک ابزار اقتصادی، بلکه اهرمی استراتژیک در عرصه سیاست بینالملل محسوب میشود که توانایی ایران در مدیریت بحرانهای داخلی و خارجی را به چالش میکشد.
تعلیق همکاری با آژانس
پس از برگزاری این جلسه در نیویورک، وزارت امور خارجه در بیانیهای رسمی به اقدام کشورهای غربی در شورای امنیت واکنش نشان داد. در این بیانیه، ضمن محکوم کردن قطعنامه مذکور آمده است: «اقدام مخرب سه کشور اروپایی برای بازگرداندن قطعنامههای لغوشده شورای امنیت در حالی صورت میگیرد که تاسیسات هستهای تحت پادمان ایران مورد حملات غیرقانونی رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفته و آسیب دیدهاند؛ حملاتی که آشکارا منشور ملل متحد را نقض کرده، صلح و امنیت بینالمللی را به مخاطره انداخته و بنیانهای رژیم عدم اشاعه را بهشدت تضعیف کرده است. سه کشور اروپایی نهتنها از محکوم کردن این اقدامات تجاوزکارانه خودداری کردند، بلکه با سوءاستفاده از سازوکار حل اختلاف برجام، مرتکب اقدام غیرقانونی مضاعفی میشوند.»
در ادامه شورای عالی امنیت ملی نیز به ریاست مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اسلامی ایران، تشکیل جلسه داد. در این جلسه، اقدامات برخی کشورها در عرصه بینالمللی، بهویژه در زمینه عملیات نظامی و تحریمها، مورد بررسی قرار گرفت. اعضای شورا بهطور ویژه به اقدامات نسنجیده سه کشور اروپایی در موضوع هستهای ایران پرداختند و اعلام کردند که با وجود همکاریهای وزارت امور خارجه ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارائه طرحهایی برای حلوفصل موضوع، اقدام کشورهای اروپایی عملاً مسیر همکاری با آژانس را دچار تعلیق خواهد کرد. همچنین در این جلسه، به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ماموریت داده شد تا در چهارچوب تصمیمات شورای عالی امنیت ملی و برای حفظ منافع ملی، رایزنیهای خود را ادامه دهد. در همین راستا، این پرسش مطرح میشود که آیا سیاست خارجی ایران به سمت تقابل بیشتر پیش خواهد رفت، یا هنوز میتوان امیدوار بود که به تفاهم و کاهش تنش دست پیدا کنیم؟
رحمن قهرمانپور بر این باور است که بیانیه شورای عالی امنیت ملی اعلام میکند که همکاریها متوقف میشود، اما در ادامه تاکید دارد که مسیر دیپلماسی همچنان باز است و وزارت خارجه باید مذاکرات خود را ادامه دهد. این نشان میدهد که ایران همزمان دو مسیر را پیش میبرد؛ از یکسو در حال تقویت آمادگیهای نظامی است و از سوی دیگر، راه دیپلماسی را نبسته و همچنان به دستیابی به توافق امیدوار است. بااینحال، باید فعال شدن مکانیسم ماشه را قطعی دانست و منتظر ماند تا دید ایران و اروپا چه ابتکار عملهایی را پس از آن روی میز خواهند گذاشت. البته مسئله اصلی پس از فعال شدن مکانیسم ماشه، این خواهد بود که آیا اوضاع همچنان تحت کنترل باقی میماند یا خیر. به بیان ساده، ممکن است هم مواضع ایران تندتر شود و هم مواضع آمریکا و اروپا. در ایران برخی جریانهای تندرو خواستار خروج از انپیتی و تقابل بیشتر با آمریکا و غرب هستند و در آمریکا نیز ممکن است لابیهای یهودی خواهان افزایش فشار و رویارویی شدیدتر با ایران شوند. از اینرو، خطر مکانیسم ماشه در این است که میتواند مدیریت اوضاع را از دست هر دو طرف خارج کرده و زمینه را برای تشدید تنشها و حتی احتمال بروز درگیری نظامی فراهم کند.
محدودیت زمانی
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است که متوقف کردن فعالسازی مکانیسم ماشه برای ایران بسیار دشوار است و در حال حاضر نشانهای روشن و متقن از توقف این روند مشاهده نمیشود. یکی از دلایل این وضعیت، محدودیت زمانی است و دلیل دیگر این است که پیشنهاد ایران مبنی بر رقیقسازی اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده (که روزنامه والاستریتژورنال نیز در گزارشی به آن پرداخته است) در واپسین لحظات به آمریکا ارائه شد، اما مورد استقبال اروپاییها قرار نگرفت. بنابراین به نظر میرسد که اروپا و آمریکا خود را برای چانهزنی یا حتی مواجهه با ایران در دوره پس از فعالسازی مکانیسم ماشه آماده میکنند. علاوه بر این، برنامهای که آقای پزشکیان در مجمع عمومی سازمان ملل خواهد داشت، نشاندهنده وقوع یک اتفاق خاص نیست. در این راستا میتوان گفت که مکانیسم ماشه فعال خواهد شد و باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا این تلاشهای دیپلماتیک میتواند به نتیجه برسد یا خیر؟
برداشت متفاوت از توافق
اروپا برای عدم فعالسازی مکانیسم ماشه سه شرط تعیین کرده بود: گفتوگوی مستقیم ایران و آمریکا، ارائه برآوردی از میزان اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد و همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی. در همین راستا بود که ایران با آژانس به توافق رسید؛ توافقی که با میانجیگری مصر حاصل شد و از سوی عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، در حضور بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر، در قاهره امضا شد. هدف اصلی این توافق، ازسرگیری نظارتهای آژانس بر برنامه هستهای ایران و جلوگیری از فعالسازی کامل مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) بود. بااینحال اما کشورهای اروپایی روند مکانیسم ماشه را فعال کردند. در همین راستا پرسشی که مطرح میشود این است که چرا با وجود توافق میان ایران و آژانس کشورهای اروپایی به تمدید لغو تحریمها رای ندادند؟
رحمن قهرمانپور میگوید؛ کشورهای اروپایی اعلام کردند که توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ذیل تعهدات ایران در چهارچوب پیمان منع گسترش سلاح هستهای (NPT) قرار دارد. به این معنا که این اقدام ایران یک امتیاز نیست که به ما داده میشود، بلکه وظیفه ایران است که در راستای پیمان منع گسترش سلاح هستهای با آژانس همکاری کند. اما ایران برداشت متفاوتی از این موضوع داشت و معتقد بود کشوری که تاسیسات هستهای صلحآمیزش هدف حمله قرار گرفته باشد، دیگر الزامی به همکاری با آژانس ندارد. ایران به نمونههای قبلی مانند عراق و سوریه اشاره میکرد و تاکید داشت که چنین حملاتی خلاف مفاد پیمان انپیتی است؛ چرا که این حملات علیه تاسیساتی صورت گرفته که آژانس هیچگونه انحرافی در آنها اعلام نکرده بود. از نگاه ایران، حمله به تاسیسات هستهای صلحآمیز نقض آشکار پیمان انپیتی محسوب میشود، و بر همین اساس ایران این توافق را نوعی امتیاز بزرگ به آژانس تلقی میکرد. بااینحال، از همان ابتدا مشخص بود که اروپاییها چنین برداشتی را نخواهند پذیرفت.
از سوی دیگر، در این توافق زمانبندی مشخصی پیشبینی نشده بود؛ بهعبارتدیگر، ایران اعلام نکرده بود که مثلاً ظرف دو روز پس از توافق، همکاریها را آغاز کرده و اجازه بازرسیها را خواهد داد. ایران شروع همکاری را مشروط به توقف فعالسازی مکانیسم ماشه کرده بود، درحالیکه از ابتدا مشخص بود اروپاییها این شرط را نخواهند پذیرفت و درنهایت نیز همینطور شد و اروپاییها این شرط را رد کردند.
دیوار بیاعتمادی میان ایران و آمریکا
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که اگر ایران با آمریکا به توافق برسد، تمامی این مشکلات حل خواهد شد. پیشتر علی واعظ، تحلیلگر ارشد امور ایران در گروه بینالمللی بحران، در گفتوگویی که با هفتهنامه تجارت فردا داشت در همین رابطه گفت: بسیاری از کشورها، چه کشورهایی که در زمره مخالفان آمریکا هستند، چه آنهایی که در زمره متحدان آمریکا هستند، به این نتیجه رسیدهاند که چگونه میتوان با ترامپ کنار آمد. وقتی که ترامپ تعرفهها را اعمال کرد بالاترین مقامات کانادا، کلمبیا و مکزیک با او تماس گرفتند و چند امتیاز نمایشی مانند افزایش تعداد پلیسهای مرزبانی و مواردی شبیه به این را پذیرفتند. همین موضوع باعث شد که ترامپ تعرفهها را تعلیق کند. یک سناریوی فرضی این است که اگر آقای پزشکیان پس از اعمال فشار حداکثری با آقای ترامپ تماس میگرفتند و از ایشان میخواستند که تحریمها را تا زمانی که دو رئیسجمهور بهصورت مستقیم با یکدیگر دیدار کنند، تعلیق کند؛ بدون شک او میپذیرفت. در واقع با چنین اقدام سادهای آقای پزشکیان این قدرت را داشت که در واقع کل فشار کمپین حداکثری و برنامههای نیروهای جنگطلب و تندرو در واشنگتن و تلآویو را تعلیق و حتی ملغی کند.
در همین رابطه رحمن قهرمانپور بر این باور است که شکلگیری توافق میان ایران و آمریکا در ظاهر ساده به نظر میرسد، اما وقتی وارد جزئیات میشویم، تازه متوجه میشویم که مشکلات فراوانی وجود دارد و رسیدن به توافق به این سادگی نیست. پیش از این نیز بارها درباره این موضوع صحبت کردهایم؛ در اسفندماه، حتی قبل از آغاز مذاکرات تاکید کرده بودم که نباید اهمیت مذاکره را دستکم گرفت. به نظر من، بخشی از نیروهای سیاسی، بهویژه دوستان اصلاحطلب، موضوع را بیش از حد سادهسازی میکنند؛ گویی آمریکا با ولع به دنبال توافق است و ما صرفاً امتناع میکنیم. درحالیکه واقعیت این است که دیوار بیاعتمادی و سوءتفاهم عمیقی که میان ایران و آمریکا وجود دارد، به این سادگی قابل حل شدن نیست. من هم با مذاکره مستقیم و دستیابی به توافق موافقم؛ اما در عرصه سیاست داخلی و رقابتهای درونحزبی، مسئله صرفاً موافق یا مخالف بودن نیست. مسئله اصلی این است که مسیری پیدا شود تا در درون نظام سیاسی و میان احزاب، توافقی بر سر ضرورت انجام این اقدام شکل بگیرد. مشکل ما دقیقاً در رسیدن به همین تفاهم است؛ زیرا بهمحض ورود به مرحله اجرای عملی، اختلافات آشکار میشود. امروز کمتر کسی صراحتاً با اصل مذاکره مخالفت میکند، چون مخالفت آشکار با آن دشوار شده است، اما همانطور که دیپلماتها میگویند، «شیطان در جزئیات است» ما هم دقیقاً در همین جزئیات با مشکل مواجه میشویم. بنابراین، با وجود اینکه انجام این اقدام به نفع کشور است و برای کاهش تنش ضروری به نظر میرسد، نباید مسئله را سادهانگاری کرد و تصور کرد رسیدن به توافق کار آسانی است. مشکلات و چالشهای توافق باید دیده شوند و از طریق نوعی اجماع و چانهزنی داخلی تا حد امکان برطرف شوند.
افزایش احتمال درگیری
با آغاز روند فعالسازی مکانیسم ماشه، موضوع جنگ احتمالی میان ایران و اسرائیل بار دیگر در کانون توجه افکار عمومی و ناظران بینالمللی قرار گرفته است. کارشناسان و تحلیلگران سیاسی هشدار میدهند که بازگشت تحریمها علیه ایران میتواند زمینه تشدید تنشها بین دو طرف را فراهم کرده و حتی خطر وقوع حمله مجدد اسرائیل به ایران را افزایش دهد.
در همین مورد رحمن قهرمانپور میگوید، بله، یکی از عواملی که میتواند احتمال درگیری مجدد میان ایران و اسرائیل را افزایش دهد، مسئله بازگشت تحریمها و احتمالاً خروج ایران از انپیتی است. البته عوامل دیگری مانند توان پدافندی ایران، سامانههای موشکی دفاعی اسرائیل و موافقت احتمالی آمریکا با حمله اسرائیل نیز نقش مهمی دارند. در میان این عوامل، مسئله بازگشت مکانیسم ماشه یا احتمال خروج ایران از انپیتی میتواند مورد سوءاستفاده اسرائیل قرار گیرد. بااینحال، مکانیسم ماشه بهتنهایی خطر درگیری ایجاد نمیکند، اما در کنار سایر عوامل، میتواند احتمال وقوع درگیری مجدد را افزایش دهد.
اتخاذ تصمیمهای سرنوشتساز
در مورد اینکه ایران باید چه راهکاری در پیش بگیرد تا از وضعیت چالشبرانگیز کنونی رهایی یابد، قهرمانپور بیان میکند که میتوان راهکارهای جزئی متعددی پیشنهاد کرد. برای مثال، اکنون دوستان زیادی مطرح کردهاند که با فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران میتواند اقداماتی انجام دهد تا کمیته تحریم سازمان ملل بهطور جدی وارد عمل نشود یا کمیته مجمع کارشناسان که بر اساس قطعنامه ۱۹۲۹ تشکیل شده بود، دوباره شکل نگیرد. اینها به نظر من راهکارهای جزئی و کوتاهمدت هستند و البته ارزشمند هم هستند؛ جایی که گزینه دیگری نیست، حتماً باید از چنین راهکارهایی استفاده کرد. اما در بلندمدت، مسئله اصلی این است که عبور از این وضعیت دشوار نیازمند تصمیمهای کلان، حساس، سرنوشتساز و استراتژیک است. تصمیمهای کوچک و جزئی شاید بتوانند مشکلات را تا حدی حل کنند، اما در بلندمدت قادر به حل ریشهای مسئله نخواهند بود. حل این مسئله مستلزم آن است که ایران در بلندمدت تصمیمهای سرنوشتساز اتخاذ کند. در سیستمهایی که با چنین وضعیت دشواری مواجه میشوند، قابلیت عملی سیستم برای تصمیمگیری و سابقه نظام سیاسی در مدیریت توسعه اقتصادی، نقش تعیینکنندهای دارد. به بیان دیگر، صرفاً «خواستن» کافی نیست؛ مسئله این است که نظام سیاسی باید توانایی اتخاذ تصمیم را داشته باشد. وقتی نظام سیاسی به این جمعبندی برسد که اتخاذ یک تصمیم سرنوشتساز ممکن است اوضاع را از کنترلش خارج کند، طبیعتاً از پذیرش هزینه آن تصمیم خودداری خواهد کرد. بنابراین وقتی بحث «چه باید کرد» مطرح میشود، نباید فقط روی «خواستن» تمرکز کرد؛ باید بررسی کرد که چه کاری واقعاً میتوان انجام داد. بسیاری هماکنون میگویند، «باید این کار انجام شود»، اما با چه توانی؟ با چه سرمایهای؟ با چه قابلیتی؟ یا با چه سابقهای؟ به نظر من، تمرکز اصلی باید بر این باشد که چه کاری واقعاً امکانپذیر است و آیا در مورد آن میتوان اجماع داخلی در نظام سیاسی ایجاد کرد یا خیر؟