شناسه خبر : 43434 لینک کوتاه

وابستگی هیدروکربوری

شایان سیف از وضعیت ردپای اکولوژیک در ایران می‌گوید

وابستگی هیدروکربوری

به نظر می‌رسد ایران از منظر مصرف منابع و تخریب سرزمینی از جمله کشورهای دارای وضعیت بحرانی است. ردپای اکولوژیک در ایران بالاست. چرا که جمعیت مصرف‌کننده منابع در شهرهای مختلف ایران به نسبت جمعیت تولیدکننده در روستاها بالاتر است. همین مساله که شیب مهاجرتی سنگینی را طی دهه‌های اخیر نیز داشته بر این وضعیت سایه انداخته است. شایان سیف دکترای مهندسی شیمی از دانشگاه تهران و مشاور محیط زیست و توسعه پایدار در این باره معتقد است: «اطلاعات محدودی در مورد ردپای اکولوژیک ایران و اجزای آن در اختیار است. اما به‌طور کلی سرانه کل ردپای اکولوژیک در ایران از متوسط جهانی بیشتر و از سرانه خاورمیانه کمتر است و در رتبه 72 در میان کل کشورها از نظر سرانه ردپای اکولوژیک و رتبه 15 از نظر مقدار ردپای اکولوژیک قرار دارد.» با این حال برای فهم بهتر ردپای اکولوژیک باید به چند علم مجهز بود. ردپای اکولوژیک بر حسب واحد هکتار جهانی به ازای هر نفر (gha) گزارش می‌شود و به این معناست که برای تداوم وضع موجود به چند هکتار زمین به ازای هر نفر نیاز است. این شاخص را می‌توان برای کل یک جامعه (کشور) یا در سطح محلی و حتی در بخش‌های مختلف (به عنوان مثال برای تولید غذا، مسکن، حمل‌ونقل و...) محاسبه کرد.

♦♦♦

‌ ردپای اکولوژیک بیانگر چه مفهومی در محیط ‌زیست است و در دنیا ردپای اکولوژیک را چگونه محاسبه می‌کنند؟

سرمنشأ بحث ردپای اکولوژیک به توسعه پایدار بازمی‌گردد. توسعه جوامع زمانی پایدار محسوب می‌شود که در آن به هر سه موضوع اقتصاد، محیط زیست و جامعه به‌طور متوازن توجه شود. ردپای اکولوژیک، به ارزیابی ظرفیت بیولوژیک محیط زیست یک جامعه برای تولید منابع و دفع ضایعاتی می‌پردازد که برای بهبود وضعیت اقتصادی (به عنوان مثال تولید ناخالص داخلی) مورد نیاز است. به عبارت دیگر، ردپای اکولوژیک شاخصی از پایداری است و از آن برای اندازه‌گیری و مقایسه عرضه و تقاضای منابع تجدیدپذیر استفاده می‌شود.

ردپای اکولوژیک متغیرهای زیادی را در نظر می‌گیرد و محاسبات می‌تواند پیچیده شود. شش عامل برای محاسبه ردپای اکولوژیک کلی در مقیاس جهانی مورد استفاده قرار می‌گیرند که عبارت‌اند از انتشار کربن، زمین‌های زراعی، محصولات جنگلی، مناطق ماهیگیری، زمین‌های چراگاهی و زمین‌های شهری. در حال حاضر، انتشار کربن بیشترین سهم را در ردپای اکولوژیک جهان در اختیار دارد که ناشی از احتراق سوخت‌های فسیلی همچون نفت، گاز و زغال‌سنگ است.

در نهایت ردپای اکولوژیک بر حسب واحد هکتار جهانی به ازای هر نفر (gha) گزارش می‌شود و به این معناست که برای تداوم وضع موجود به چند هکتار زمین به ازای هر نفر نیاز است. این شاخص را می‌توان برای کل یک جامعه (کشور) یا در سطح محلی و حتی در بخش‌های مختلف (به عنوان مثال برای تولید غذا، مسکن، حمل‌ونقل و...) محاسبه کرد. معتبرترین مرجع برای محاسبه ردپای اکولوژیک در دنیا، استاندارد ردپای اکولوژیک (The Ecological Footprint Standards 2009) است.

به منظور نشان دادن ضرورت توجه به اهمیت ردپای اکولوژیک، کمپین شبکه ردپای جهانی (Global Footprint Network) که متشکل از ده‌ها سازمان مردم‌نهاد است، هرسال روزی را به عنوان روز تخطی زمین (Earth Overshoot Day) محاسبه و معرفی می‌کند. روز تخطی زمین روزی است که مصرف منابع انسان از آن روز سال از ظرفیت زمین برای بازسازی این منابع در آن سال بیشتر شده است. در سال 2022 این روز برابر با 28 جولای بوده است. به عبارت دیگر، از ابتدای سال میلادی 2022 تا 28 جولای، زمین تمامی ظرفیت‌های اکولوژیک خود را برای تامین منابع مورد نیاز بشر و دفع ضایعات آن مصرف کرده و پس از آن تاریخ دچار کسری بودجه بوم‌شناختی شده است. در حال حاضر بیش از 85 درصد جمعیت دنیا در مناطق با نقصان اکولوژیک زندگی می‌کنند.

‌ به نظر می‌رسد در ایران ما با شرایط خاصی مواجه هستیم. اگرچه در فهرست بالاترین یا پایین‌ترین کشورها در زمینه ردپای اکولوژیک قرار نداریم اما شرایط مدیریت سرزمین در ایران به نحوی است که منابع به سرعت مصرف می‌شوند و ظرفیت‌های اکولوژیک نادیده‌انگاری می‌شود. وضعیت ردپای اکولوژیک در ایران چگونه ارزیابی می‌شود و از این منظر ما چه شرایطی داریم؟

اطلاعات محدودی در مورد ردپای اکولوژیک ایران و اجزای آن در اختیار است. اما به‌طور کلی سرانه کل ردپای اکولوژیک در ایران از متوسط جهانی بیشتر و از سرانه خاورمیانه کمتر است و در رتبه 72 در میان کل کشورها از نظر سرانه ردپای اکولوژیک و رتبه 15 از نظر مقدار ردپای اکولوژیک قرار دارد. به‌طور کلی ایران از جمله کشورهایی است که بر اساس مطالعات بین‌المللی دارای نقصان ظرفیت اکولوژیک شناخته شده است. طبق آمار بانک جهانی، ردپای اکولوژیک ایران در حدود 3 /3 هکتار در نفر است که در مقایسه با متوسط جهانی 8 /2 هکتار بر نفر، نشان‌دهنده این امر است. شکاف میان ظرفیت و ردپای اکولوژیک در ایران از حدود سال 1980 و در جهان از حدود سال 1970 آغاز شده و همچنان در حال افزایش است. در حال حاضر ظرفیت اکولوژیک ایران حدود 7 هکتار جهانی برای هر نفر برآورد شده است و با توجه به ردپای اکولوژیک 3 /3 هکتار حدود 6 /2 هکتار نقصان اکولوژیک در کشور وجود دارد.

بیشترین سهم در ردپای اکولوژیک در ایران مربوط به ردپای کربن است و بخش انرژی بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانه‌ای کشور دارد. دلیل این امر وابستگی قابل توجه کشور به منابع هیدروکربوری (نفت و گاز طبیعی) برای تامین انرژی است. تولید برق و حرارت، حمل‌ونقل و ساختمان‌ها بزرگ‌ترین منابع انتشار در بخش انرژی کشور هستند. ایران همواره در میان 10 کشور اول دنیا، از منظر انتشار خالص کربن، از منظر سرانه انتشار و از منظر نسبت انتشار به تولید ناخالص داخلی قرار دارد.

‌ یک مقام مسوول در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته ردپای اکولوژیک در ایران 17 ماه است. به این معنی که به دلیل تخریب منابع از جمله آب و زمین در ایران برای تامین مواد غذایی 12 ماه مردم 17 ماه باید صرف شود و هر روز به این زمان اضافه می‌شود. معنی درست این اظهارنظر از منظر علمی چیست؟

ردپای اکولوژیک بر اساس واحد زمین (هکتار جهانی) ارزیابی و گزارش می‌شود. در خصوص این اظهارنظر باید به رفرنس آن مراجعه شود اما برداشت کلی از این‌گونه آمار و ارقام این است که ما ردپای اکولوژیک بالایی داریم و باید نسبت به کنترل آن اقدام کنیم. سبد غذایی خانوار، برق و گاز و سوخت‌های مورد نیاز بخش خانگی و صنایع بر این موضوع موثر بوده و در عین حال از آن تاثیر می‌پذیرند. تجربه سال‌های اخیر در مورد کمبود برق و گاز در پیک‌های مصرف تابستان و زمستان و در نتیجه قطع برق یا گازرسانی به برخی صنایع مثال بارز برهمکنش تقاضا و مصرف و عدم همخوانی آنها با یکدیگر است.

‌ چرا منابع حیاتی و پایه در ایران مثل آب، خاک و... (منابع طبیعی) بیشتر از بقیه دنیا مصرف می‌شود؟ عددی حدود سه برابر استاندارد جهان در ایران مطرح شده است. این عدد تا چه اندازه درست است؟

عدم توجه کافی به موضوعاتی همچون بهینه‌سازی مصرف انرژی و آب، قوانین الزام‌آور و دارای پشتوانه اجرایی مهم‌ترین دلایل این امر است. همچنین عدم توجه به ردپای آب و کربن در زنجیره تولید و مصرف انواع محصولات بی‌تاثیر نیست. در بسیاری از کشورها، محصولات دارای برچسب کربن هستند و مشتریان نسبت به آنها حساس بوده و خرید محصولات با ردپای کربن کمتر را ترجیح می‌دهند. بسیاری از کسب‌وکارها شاخص‌های پایداری خود را ارزیابی و پایش کرده و همواره در تلاش برای کاهش ردپای زیست‌محیطی فعالیت‌های خود هستند. در حالی که در ایران به این مسائل توجه قابل ملاحظه‌ای نشده و زیرساخت‌های اساسی نیز برای ایجاد این بسترها فراهم نشده است.

زیرساخت‌های مختلفی برای موضوع بهینه‌سازی مصرف آب و انرژی و کاهش انتشار کربن باید فراهم شود از جمله تجهیزات و فناوری و مکانیسم‌های بازارمحور (همچون بازار کربن، بازار بهینه‌سازی انرژی و محیط زیست) و همچنین ابزارهای مالی (قیمت انرژی و مالیات کربن). سرمایه و فناوری مورد نیاز در بخش‌های مختلف از جمله مسکن، خودرو، کشاورزی و صنایع باید در دسترس باشند تا بتوان با قیمت‌گذاری صحیح انرژی و آب، مصرف‌کنندگان را به سوی بهینه‌سازی و کاهش مصرف هدایت کرد. البته بحث فرهنگ‌سازی و ظرفیت‌سازی نیز باید به‌طور موازی مورد توجه قرار گیرد.

‌ آیا ردپای اکولوژیک در ایران به مرحله بحرانی رسیده است؟ اگر در یک سرزمین به مرز تخریب نهایی منابع برسیم، بسامد آن برای مردم و به‌طور کلی برای زیستمندان سرزمین چه خواهد بود؟

در صورتی که یک جامعه به شرایط حدی اکولوژیک خود برسد، شکاف پایداری و نقصان اکولوژیک می‌تواند تمامی ارکان آن را تهدید کند. در حال حاضر ایران نیز مانند بسیاری از کشورها بیشتر از توان اکولوژیک خود مصرف می‌کند. تداوم حیات جوامع به تامین پایدار انرژی و آب و غذا و... وابسته بوده و نقصان ظرفیت اکولوژیک نیز بر تمامی این موارد تاثیر مستقیم دارد. در صورت عدم مدیریت صحیح، نتایج منفی و سهمگینی همچون افزایش فقر، جرائم اجتماعی، مهاجرت‌های داخلی و... در پی دارد. به عنوان مثال خشک شدن زمین‌های کشاورزی یا از بین رفتن خاک‌های حاصلخیز، کاهش تولید محصولات کشاورزی، بیکاری و ایجاد موج‌های مهاجرت و حاشیه‌نشینی در شهرها را در پی دارد.

‌ مرکز پژوهش‌های مجلس با بررسی شاخص‌های محیط زیستی اعلام کرد جایگاه ایران در حوزه محیط زیست سال ۲۰۲۲ از رتبه ۶۷ در سال ۲۰۲۰ به ۱۳۳ در سال ۲۰۲۲ رسیده است. علت این سقوط چیست و سقوط شاخص‌های محیط ‌زیستی نشانه چیست؟

پاسخ این سوال شاید طولانی باشد اما مهم‌ترین نکته این است که ما باید از تجارب جهانی استفاده کنیم. خوشبختانه تجربیات سایر کشورها در افزایش بهره‌وری، توسعه پایدار و فناوری‌های دوستدار محیط زیست دردسترس است. روش‌های کاهش ردپای اکولوژیک، ردپای آب و ردپای کربن شناخته‌شده هستند و بسیاری از آنها نیازی به بومی‌سازی هم ندارند اما مستلزم مشارکت افراد متخصص و چندجانبه‌نگری است و باید در بخش‌های مختلف برای آن برنامه، زیرساخت‌های قانونی و الزامی داشت.

‌ در بحث مصرف انرژی از جمله سوخت‌های متعدد، ایران مانند مصرف آب رکورددار مصرف است. ایران به دلایل متعدد از جمله فقدان بهره‌گیری از تکنولوژی بهره‌برداری و مصرف، سوخت زیادی در نیروگاه‌ها، شهرها، خانه‌ها و کارخانه‌ها مصرف می‌کند. مصرف بالای انرژی در ایران بدون اینکه صنعت پیشرفته‌ای وجود داشته باشد، نشانه چیست؟

بالا بودن سرانه مصرف انرژی و همچنین شدت انرژی (نسبت مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی) در ایران به‌طور خلاصه ناشی از وابستگی شدید به منابع انرژی فسیلی (نفت و گاز)، عدم توجه و سرمایه‌گذاری کافی در انرژی‌های تجدیدپذیر، پایین بودن بهره‌وری انرژی و اتلاف منابع در مراحل تولید، انتقال و مصرف انرژی است. برای حل این معضل، موضوع بهینه‌سازی انرژی، اصلاح الگوی مصرف انرژی، استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و به‌کارگیری تجهیزات پربازده باید به‌طور جدی‌تری دنبال شود.

‌ برای بسیاری ممکن است ردپای اکولوژیک با ردپای کربن قابل تفکیک نباشد. البته به نظر می‌رسد بین این دو از منظر مفهومی رابطه‌ای باشد اما تفاوت ردپای اکولوژیک با ردپای کربن که بیشتر در فهم مساله تغییر اقلیم مهم است، در چیست؟

ردپای اکولوژیک و ردپای کربن هر دو برای اندازه‌گیری و ارزیابی میزان تاثیرگذاری بر محیط زیست به‌کار می‌روند، با این تفاوت که ردپای کربن به‌طور خاص متمرکز بر گرمایش جهانی و تغییر اقلیم بر اثر انتشار گازهای گلخانه‌ای است. در حالی که ردپای اکولوژیک بر زمین در دسترس با توان بیولوژیک و با در نظر گرفتن عوامل مختلفی همچون آب و انرژی و کربن و... تمرکز دارد. به عبارت دیگر، ردپای کربن بخشی از ردپای اکولوژیک است و میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از یک محدوده (سازمان، کشور و...) را بر حسب معادل دی‌اکسید کربن ارائه می‌دهد.

‌ مهاجرت نیروی تولیدکننده در روستاها به مناطق شهری که جمعیت مصرف‌کننده منابع هستند، در بالا رفتن ردپای اکولوژیک در ایران چه نقشی دارند؟

این موضوع از دو جنبه بر ردپای اکولوژیک موثر است. یکی، مهاجرت از روستا به شهر است که از چند جنبه اثرگذار است. چرا که افزایش جمعیت شهرنشین به خودی خود باعث افزایش ردپای اکوژیک می‌شود. سبک زندگی و به اصطلاح لایف استایل مردم تغییر می‌کند و مصرف به‌طور کلی بالا می‌رود. دلیل دیگر اینکه به ازای هر کار و هدفی در شهر، نسبت به روستا ردپای بالاتر وجود دارد. مثلاً حمل‌ونقل شهری و ترافیک و وجود فواصل طولانی برای رفت‌وآمدها سبب افزایش هزینه زیست‌محیطی می‌شود و ردپای اکولوژیک را بالا می‌برد. جنبه دوم از سمت دیگر است. یعنی اگر مهاجرت از سمت مولدها باشد مثلاً افرادی که در حاشیه آب‌ها و مزارع کشاورزی و جنگل‌ها که محصول تولید می‌کنند اتفاق بیفتد هزینه نیز بیشتر می‌شود. دو اتفاق اینجا رخ می‌دهد؛ کشت و زرع و تولید کم می‌شود و از تعداد و کیفیت نیروی کار کاسته می‌شود. بنابراین در این مناطق با کمبود تولید مواجه می‌شویم. شغل‌هایی مثل کشاورزی کاملاً از بین می‌روند. این اتفاق باعث کاهش عرضه نیز می‌شود و برای جبران باید راه‌حل‌های دیگر انتخاب شود که ردپای اکولوژیک را بالا می‌برد. مثلاً به جای تولید باید واردات اتفاق بیفتد که این خود باعث استفاده از حمل‌ونقل و افزایش ردپای اکولوژیک می‌شود. جنبه دیگر حفظ و نگهداری منابع و زمین‌هایی است که با مهاجرت رها می‌شوند و در این زمین‌ها و منابع فرسایش اتفاق می‌افتد. بنابراین نگهداری زمین‌ها که طی صدها سال از جنگل و زمین نگهداری شده با اخلال مواجه می‌شود و سبب فرسایش و تخریب سرزمین و افزایش هزینه و ردپای اکولوژیک می‌شود.  

دراین پرونده بخوانید ...