شناسه خبر : 39953 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ترس اره، شوک گلوله و ترومای بین‌نسلی

آیا نوادگان اسرای جنگی عمر کمتری دارند؟

 

آسیه اسدپور / نویسنده نشریه 

72در تابستان 1862، یک عضو خود را از دست داد و بعد عقلش را. دستِ راست جان هیلد، سرجوخه‌ای 25 ساله از میشیگان را که برای اولین‌بار جنگ را می‌دید، با گلوله زدند. پزشکان دست متلاشی‌‌شده او را از نزدیک شانه قطع کردند. دچار خونریزی شدیدی شد. او را به یک بیمارستان دولتی در واشنگتن دی‌سی منتقل کردند. ماه‌ها گذشت. جای زخمش خوب شد. بهبود پیدا کرد. اما ذهنش هیچ‌وقت به او برنگشت. سال‌ها گوشه‌گیر، بی‌تفاوت و مضطرب، زندگی کرد و شوک گلوله او را برای49  سال و به اندازه نیم‌قرن بعد از جنگ، شکست داد1. اما هیلد فقط یکی از یک میلیون آمریکایی داوطلب و سربازی بود که در جنگ چهارساله داخلی «ایالت‌ها» آسیب دید و البته شانس آورد که اسیر نشد. در پی این جنگ و در آگوست 1864، نزدیک به33  هزار داوطلب و سرباز، در یک فضای 26 هکتاری حبس شدند. به‌طور متوسط حدود100  نفر از آنها در هر روز جان دادند، فقط در طول یک ماه، نزدیک به سه هزار نفر آنها مردند و آنهایی که زنده ماندند تا آخر عمر وحشت‌های دوقلوی «آنتی‌تام» و «اندرسون ویل» را از یاد نبردند و نتوانستند زندگی کنند. نبرد آنتی‌تام یا شارپسبرگ، خونین‌ترین نبرد یک‌روزه در ایالات متحده بود که در مجموع، ۲۲۷۱۷ نفر کشته، زخمی یا ازدست‌رفته برجای گذاشت. زندان اندرسون‌ویل یا کمپ سامتر، یکی از بدنام‌ترین و ترسناک‌ترین زندان‌های ایالات موتلفه (ایالت جنوبی) آمریکا واقع در ایالت جورجیا بود. طی14  ماه پایانی جنگ داخلی، نزدیک به 13 هزار اسیر جنگی، برابر با 29 درصد از کل زندانیان، به دلیل نبود سرپناه، کمبود امکانات، غذا و سختی شرایط در این زندان جان خود را از دست دادند و آنانی که ماندند بازماندگان«جهنم تاریکی» شدند. تعبیری که مایکل‌ سی‌سی‌آدامز، تاریخدان ارشد نظامی، در «جهنم زندگی: بُعد تاریک جنگ داخلی» برایشان به‌کار برد و در صفحات یک تا شانزدهم این کتاب نوشت: «ظلم به اُسرای جنگ داخلی آمریکا، فراتر از چیزی است که بتوان به تصویر کشید حتی اگر حافظه جمعی وحشت آن را به یاد نیاورد. زندان اندرسون ویل، یک جهنم زنده بود. هیچ‌کسی نمی‌تواند حتی با مثله‌سازی، جنون، بیماری‌های مزمن، پوسیدگی فیزیکی و امثال آن، تبعات این زندان را برای زندانیان آن شبیه‌سازی کند. طبیعت شریرانه این زندان، زخم‌های وحشتناک جسمی و روحی را به گونه‌ای بر تن و روح آنها نشاند که گویی هر سرباز هزاران بار در میان هزاران جسد زندگی کرده و تنها ابزار پزشکی برای تسکین دردهایش اره‌هایی بوده که هیچ‌گاه کند نشده، نمی‌شود، اثرش بر جسم و روح آنها و همه آنهایی که سال‌ها بعد، از نسل آنان زاده می‌شود، باقی می‌ماند و ترومای روحی آن پایانی ندارد. ترومایی که بهای جنگ است. سنگین است. باید این بها را پرداخت و البته برگشت‌پذیری آن را انکار نکرد.» برگشت‌پذیری که سازوکار‌های آن می‌تواند مبین تبعات بیولوژیک، اجتماعی یا اقتصادی ترومای جنگی باشد، درک انتقال بین‌نسلی با اثرات فرهنگی ناشی از شوک‌های سلامتی را باورپذیر کند. مطالعات ژنومی و «اپی‌ژنتیک رفتاری» برای کاهش نابرابری‌های سلامتی در کشورهای مبتلا به جنگ را توسعه دهد؛ و به باور، دیوید ویلیام بلایت، مدیر مرکز مطالعات برده‌داری، مقاومت و لغو برده‌داریِ مرکز گیلدر لِرمان، «آینه‌ای شود برای نمایش واقعی بیماری و آثار ناشی از جنگ». همانی که دورا ال کاستا، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا آن را «بازخوانی جعبه سیاه اسیران اندرسون‌ویل» می‌داند و این سوال را به میان می‌کشد که آیا ترومای اندرسون‌ویل می‌تواند با میانجیگری متغیرهایی چون شرایط دوران بارداری و درون‌رحمی، سیر انتقال بین‌نسلی را تغییر دهد یا باید نگران انتقال شوک‌های بازماندگان جنگ ایالت‌ها بین فرزندان و نوه‌های پسری اُسرا بود؟

 

شوک روحی، میراث بازماندگان اندرسون‌ویل

لسلی جی گوردون، مورخ نظامی و متخصص جنگ داخلی آمریکا در کتاب «من هرگز ترسو نبودم: سوالات شجاعانه سربازان هنگی از جنگ داخلی» می‌گوید: جنگ چهارساله ایالت‌های آمریکا، یک جنایت جنگی بود. زندانیان اندرسون‌ویل، نه‌تنها خودشان که نسل‌های بعد از آنها نشانه‌های ترومای این جنگ و اسارات را با خود خواهند داشت؛ آن‌گونه که نوه‌ها هم میراث‌دار درد پدربزرگ‌هایشان خواهند بود و ما این را تازه فهمیده‌ایم. ما در دهه1860  سربازان این جنگ را قهرمانانی می‌دیدیم که هیچ‌گاه کم نمی‌آوردند اما زمان زیادی طول نکشید تا به چشم ببینیم همه سربازانی که رفتند چگونه شکسته بازگشتند. آن جنگ داخلی در دورانی رخ داد که اصطلاحات و درک روانپزشکی هنوز وجود نداشت. آنچه امروز با مفهوم اضطراب و شوک جنگ شناخته می‌شود اگر در سرباز یا اسیری بروز پیدا می‌کرد او را سرزنش کرده و دچار نقص شخصیتی و بیمار روانی می‌نامیدند. شرایط آنقدر بد بود که تنگی نفس و تپش قلب، وضعیتی را که به نام «قلب سرباز» یا «قلب تحریک‌پذیر» در میان نظامیان معروف است و به خاطر بیش‌ازحد محکم بسته شدن و کشیده شدن تسمه‌های کوله‌پشتی بر روی سینه سربازان به وجود می‌آید یک انگ می‌دانستند و طبیعتاً «شوک گلوله»2، «هیستری گاز»3، «سندروم گروهبان پیر»4 یا «خستگی رزمی» با تمامی تبعات روحی و روانی بد و ماندگاری که دارند، قابل پذیرش نبودند. حتی مجروحانی که از جنگ جان سالم به در برده بودند، جراحتشان چندان به چشم نمی‌آمد و چون هیچ نوعی از پزشکی مدرن در آن جنگ وجود نداشت، هر عضو مجروحی بدون بیهوشی به معنای امروزی و فقط با اره و بدون استریل قطع می‌شد و سرباز آسیب‌دیده در کنار درد جسمی به ترس و زجر روانی همیشگی مبتلا می‌شد و عملاً روح آنها به قتل می‌رسید و اثرش می‌ماند. چیزی که اکنون پیشرفت علم به آن نام انتقال بین‌نسلی ترومای جنگی داده و پای اپی‌ژنتیک رفتاری و مداخله‌گری‌های پزشکی را به میان کشیده تا مطالعات پزشکی، از نگرانی‌های ناشی از انتقال این آسیب‌ها به‌خصوص بین خانواده اسرا و بازماندگان آن جنگ کم کند و نتایج آنها، توسعه الگوهای سلامتی به ویژه در کشورهای مستعد به جنگ برای جلوگیری از انتقال شوک‌های روحی-‌جسمی میان‌نسلی باشد. مطالعه دورا ال کاستا که با محوریت بررسی دامنه انتقال و رابطه شوک و ترومای پدران اسیر یا جانباز جنگ داخلی آمریکا با طول عمر نوادگان پسری آنها انجام گرفت، اثبات کرد استرس و آسیب‌های شدید بازماندگان جنگ و زندان اندرسون‌ویل، با طول عمر و میزان مرگ‌ومیر نوادگان پسری آنها ارتباط دارد. سختی و شدت ترومای پدری که اسیر جنگی (‌POW‌)  بوده به مرگ‌ومیر بالا در بین پسران او منجر می‌شود. ولی در دخترانش که پس از جنگ متولد شده و تا45 سالگی زنده مانده‌اند، بی‌تاثیر است؛ و البته اپی‌ژنتیک در کنار شرایط درون‌رحمی و تغذیه دوران بارداری مادر ممکن است بتواند این برگشت‌پذیری تروما را در یک نسل متوقف کند.

 

مرگ مغزی، سرطان و اپی‌ژنتیک

دورا ال‌کاستا در پژوهش «شوک‌های سلامتی پدر و طول عمر فرزندان» به این نتیجه رسید که وقتی شرایط اردوگاه‌های اسرای جنگی کنفدراسیون با توقف مبادله اسرا به شدت بدتر شد، گرسنگی، بیماری و استرس روانی آسیب‌های بیشتری را به بار آورد و در انتقال بین‌نسلی پایدار ماند. به گونه‌ای که35  سال پس از پایان جنگ، بازماندگان اندرسون‌ویل با میزان مرگ‌ومیر و بیماری‌های کشنده بیشتری مواجه شدند و ترومای اسارت، اقتصاد سلامت فردی-اجتماعی را به شدت متضرر کرد. به نحوی که با تقسیم‌بندی اُسرا و دخیل کردن متغیر تبادلات بین‌اردوگاهی، این نتایج و خسارت‌ها بسیار متفاوت‌تر هم شدند. زندان اندرسون‌ویل تا پایان سال 1865 یعنی زمانی که جنگ داخلی آمریکا تمام شد برپا بود. شرایط زندگی در این زندان بسیار طاقت‌فرسا بود به نحوی که کمبود غذا، آب و نبود بهداشت و شیوع بیماری بسیاری را به کام مرگ فرستاد. در این محوطه هیچ سازه‌ای وجود نداشت و زندانیان مجبور بودند به صورت نوبتی در چادرهایی که از چوب و ملافه ساخته بودند استراحت کنند. همچنین آنها مجبور بودند از درون نهری که تنها منبع آب آنها بود، تمامی نیازهای خود را تامین کنند. زندانیان کمپ سومتر برای به دست آوردن غذا گاه به دیگر زندانیان حمله می‌کردند و تا قبل از بسته شدن این زندان، بیش از14 هزار نفر از 45  هزار نفر زندانی آن جان خود را از دست دادند. حتی در پی توقف مبادلات زندانیان بعد از قتل‌عام فورد تنسی که در آن300  سرباز آفریقایی-آمریکایی به قتل رسیدند، عملاً یک اندرسون‌ویل دوم شکل گرفت،1800  کشته دیگر بر جای گذاشت و روند ترومای بین‌نسلی تغییر کرد. تا بدان‌جا که با تقسیم اُسرا به دو گروه یعنی اسرای قبل از جون1863  و آنهایی که پس از جولای1864  اسیر شده بودند، اثرات این تروما ابعاد قوی‌تری از آسیب‌های بین‌نسلی را آشکار کرد. بررسی‌ها نشان می‌دهد از نمونه تحلیلی این تحقیق که شامل2342  فرزند از732  اسیر دوره بدون مبادله و قبل از ژوئیه 1863، 2416  کودک از 715  اسیر قبل از جون1863  اما در دوران مبادله و 15145 فرزند از4920  کهنه‌سربازی است که اسیر نبودند و البته همگی پس از سال1866  متولد شده‌اند، احتمال مرگ نوه‌های پسری سربازانی که در اواخر جنگ داخلی اسیر شدند به علت خونریزی‌های مغزی یا سرطان نسبت به اسرای غیرجنگی یا قبل از جون 1863، از حیث آماری 1 /13 برابر بیشتر است. همچنین نرخ مرگ‌ومیر نوه‌های پسری اسیرانی که اسارت سختی را تجربه کرده بودند، پس از 45 سالگی 1 /1 برابر بیشتر از نوه‌های پسری سربازانی است که اسیر نشدند و این در حالی است که احتمال مرگ نوه‌های پسری بازماندگان جنگ داخلی آمریکا حتی نسبت به نوه‌های دختری پس از 45 سالگی 08 /1  برابر بیشتر است. تفاوتی که درک آن با اپی‌ژنتیک آسان‌تر است. اپی‌ژنتیک توضیح می‌دهد علت این تفاوت جنسیتی در انتقال بین‌نسلی می‌تواند ناشی از ازدواج دختران با مردانی باشد که در جنگ حضور نداشتند یا اسارتی را تجربه نکرده‌اند و این یعنی مسیرهای بیولوژیک شامل جهش در DNA اسپرم یا پریون‌ها5 می‌تواند به انتقال ویژگی‌های خاص جنسیتی منجر شود. در واقع و اگرچه شرایط محیطی و دوره رشد جنین در رحم مادر و سال‌های قبل از بلوغ زمان‌هایی حیاتی برای تغییرات اپی‌ژنتیک هستند، اما همان‌گونه که سن، رژیم غذایی، سیگار کشیدن، مصرف الکل و قرار گرفتن در معرض سموم می‌تواند باعث تغییر در اسپرم مردان بالغ شود، خصلت‌های پدر هم ممکن است از طریق اسپرم‌ها و با تغییراتی عمیق‌تر به فرزندان پسر به جای فرزندان دختر منتقل شود (مثل انتقال استرس تغذیه از پدر به پسر). هرچند مطالعه سازوکار‌های انتقال پدر به فرزند در جمعیت‌های انسانی مستلزم تفکیک اثرات اجتماعی-اقتصادی، بیولوژیک، روانی یا فرهنگی و عوامل استرس‌زای مادری و پدری توام با یکدیگر است. با این استثنا که در این پژوهش دخیل کردن متغیر شغل دوران سربازی پدر (کشاورز، صنعتگر، کارگر یا مالک کسب‌وکار)، طبقه اجتماعی و اقتصادی، سطح درآمد، آناتومی و قدرت فیزیکی، نوع نژاد و در کل وضعیت فردی-اجتماعی-اقتصادی پدر تغییری در نتایج ایجاد نکرد و حتی با اضافه کردن متغیر ازدواج با زنانی که از سلامت کافی برخوردار نبودند یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی آنها پایین‌تر بود، سازوکار انتقال قوی‌تر شد. البته تنها در یک توضیح اپی‌ژنتیکی و با میانجیگری متغیر بارداری و شرایط ماه‌های آخر بارداری مادر یک همسویی به دست آمد و اثبات کرد اصلاح الگو و سازوکار اپی‌ژنتیک وابسته به محیط درون‌رحمی، می‌تواند اثرگذاری شوک‌های سلامتی اسیر جنگی یا جانباز جنگ را بر نوادگان پسری او کاهش دهد. یافته‌ای که نیازمند مطالعات گسترده‌تر است و مانند دیگر دست‌یافته‌های این مطالعه تحقیقاتی قابلیت تعمیم ندارد. علت آن هم نقش جغرافیای جنگ است که در کنار نوع شوک‌های محیطی برون‌زا، انتقال فرهنگی و اپی‌ژنتیک رفتاری می‌تواند نتایج متفاوتی را ایجاد کند و کاملاً طبیعی است چون جنگ‌ها شبیه هم نیستند. جنگ‌ها در پهنه‌های سرزمینی، موقعیت‌های متفاوت زمانی و قابلیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری نظامی گوناگون رخ می‌دهند و نوع شکل‌گیری آنها از حیث تصمیم‌گیری‌های سیاسی یا ژئوپولیتیک با هم فرق می‌کند. بی‌شک تبعات متفاوتی هم دارند؛ چه در نوع پیروزی یا شکست، چه به لحاظ اسارت و آسیب‌های فیزیکی و چه از حیث پیامدهای فرهنگی. بنابراین اگرچه ترومای جنگ داخلی آمریکا و شوک‌های زندان‌هایی چون اندرسون‌ویل، قابلیت انتقال بین‌نسلی از پدر به نوه‌های پسری را دارد و باعث کاهش طول عمر در پی آسیب‌های مغزی یا سرطان بعد از 45 سالگی می‌شود اما برای جنگ‌هایی چون ژاپن یا ویتنام قابل استناد نیست. جنگ داخلی آمریکا در نوع خود یک جنگ کاملاً متفاوت بود و همان‌گونه که ژنرال ویلیام تکامسه شرمن در خاطراتش می‌نویسد: «این جنگ واقعاً برای مردن بود و هر که هم زنده ماند چنان زجری کشید که جسم و روحش با هم مرد و فقط شبحی از آن برای سال‌های بعد زندگی کرد.» 

 پی‌نوشت‌ها:

1- شبه‌توصیفی است مانند توصیف‌های تونی هورویتز، روزنامه‌نگار و برنده جایزه پولیتزر از جنگ داخلی آمریکا در صفحات نخست کتاب «متحدان در اتاق زیرشیروانی» (Confederates in the Attic) است که با کمی تغییر تا حدود زیادی به توصیف‌های کتاب لسلی جی گوردون در کتاب «هنگ شکسته» (A Broken Regiment) و توصیف‌های مایکل آدامز در صفحه شانزدهم کتاب «جهنم زندگی» (Living Hell: The Dark Side of the Civil War) شباهت دارد که ترجمه فارسی ندارند.

2- واکنشی است به شدت بمباران و درگیری‌هایی که باعث درماندگی و ناتوانی شده و به شکل‌های مختلف چون وحشت و ترس، فرار، یا ناتوانی در استدلال، خواب، راه رفتن یا صحبت کردن بروز می‌یابد. دپارتمان آسیب‌دیدگان جنگی آمریکا، این واکنش را اکنون بخشی از PTSD می‌داند و به آن امضای جنگی داده است.

3- یک آسیب روحی ماندگار است که اثراتش از دردهای فیزیکی بیشتر و آزاردهنده‌تر است. این آسیب از وحشت سربازان از حملات نظامی با گازهای سمی نشأت می‌گیرد.

4- آسیبی روحی است که در میان افسران واحدهای نظامی که متحمل تلفات سنگینی چون کشته شدن یا اسیر شدن تعداد زیادی از افرادشان می‌شوند به‌کار می‌رود. در جوخه‌های نظامی منسجم که روابط بین‌فردی قوی بین افسران وجود دارد این آسیب بیشتر است.

5- پریون(Prion) مخفف عبارت ذره پروتئینی مسری است و شکل نابجای یک پروتئین طبیعی و بی‌ضرر(PrPc) در غشای سلولی نورون‌های مغزی و برخی سلول‌های دیگر است. شکل بیماری‌زای پروتئین(PrPsc) با تغییر شکل فضایی و سه‌بعدی شکل طبیعی به وجود می‌آید. این تغییر شکل ممکن است به علت جهش در ژن‌های کدکننده پروتئین طبیعی در بدن باشد یا به علت ورود پریون (یا پروتئین غیرطبیعی) از طریق عفونت به وجود آید. پریون‌ها برخلاف تمام اشکال حیاتی دیگر برای تکثیر به وجود DNA یا RNA وابسته هستند و با وجود آنکه صرفاً از پروتئین تشکیل شده‌اند، می‌توانند خود را بازسازی کنند.

دراین پرونده بخوانید ...