شناسه خبر : 50482 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دورافتاده

بررسی جایگاه ایران در هوش مصنوعی در گفت‌وگو با نیما نامداری

دورافتاده

جهان در مواجهه با هوش مصنوعی به چهار دسته تقسیم می‌شود. نخست، رهبران جهانی که با کشورهای آمریکا، چین و اتحادیه اروپا شناخته می‌شوند. دوم، دنبال‌کنندگان سریع همانند کشورهای سنگاپور، اسرائیل یا ژاپن که روی حوزه‌های مشخصی از هوش مصنوعی متمرکزند. سوم، تطبیق‌دهندگان، کشورهایی ‌هستند که سعی می‌کنند خودشان را با تغییرات تطبیق دهند و کاربردهای داخلی را تقویت کنند. چهارم، مصرف‌کنندگان ابتدایی یا یادگیرندگان در مراحل اولیه که هنوز زیرساخت‌ها و سطح آموزشی مناسب برای مشارکت فعال در اقتصاد هوش مصنوعی ندارند. در این چهارچوب ایران به‌عنوان یکی از کشورهای تطبیق‌دهنده دیده می‌شود که دارای پایه‌های دیجیتال و نیروی انسانی غنی است، اما برای حفظ و ارتقای جایگاه رقابتی با چالش‌هایی همچون نبود استراتژی ملی، کم‌ترازی سرمایه‌گذاری و تداوم فرار مغز روبه‌روست. ماجرا این است که بدون توجه به جایگاه کشورها، نیاز به تجربه‌اندوزی الگو‌های اقتصادی و فناوری مبتکرانه احساس می‌شود که می‌توان به شکل موثر از مزایای هوش مصنوعی بهره‌مند شد. در گفت‌وگو با نیما نامداری، تحلیلگر اقتصاد دیجیتال، به بررسی جایگاه ایران در هوش مصنوعی و پرسش‌های کلیدی درباره راه‌های عملی ایران برای جهش در عرصه هوش مصنوعی می‌پردازیم.

♦♦♦

‌ شرایط واقعی ایران در حوزه هوش مصنوعی با آنچه مدیران و مسئولان می‌گویند تفاوت دارد. شما که در این حوزه فعالی با‌ سابقه‌ هستید، جایگاه ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 پیش از صحبت درباره ایران، ترجیح می‌دهم چهارچوبی مبنی بر اینکه چطور عملکرد کشورها را در حوزه هوش مصنوعی می‌شود دسته‌بندی کرد، ارائه کنم. به نظر من خوب است کشورها را در مواجهه با مقوله هوش مصنوعی به چهار دسته تقسیم کنیم. دسته نخست، کشورهایی هستند که رهبران هوش مصنوعی هستند و انقلاب هوش مصنوعی را رهبری می‌کنند. آمریکا، چین و اتحادیه اروپا به‌عنوان یک کلیت که طبیعتاً بار اصلی آن به دوش آلمان، فرانسه و تا حدی انگلیس است، نقش‌آفرین هستند. اینها کشورهایی هستند که به اکوسیستم هوش مصنوعی در جهان غلبه دارند و در حیطه تحقیق و توسعه (R&D) هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری سنگین می‌کنند. این کشورها برای شکل‌دهی و توسعه زیرساخت‌های هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری زیادی انجام داده و در حوزه تجهیزات هزینه بسیار صرف کرده‌اند. این کشورها حمایت‌های دولتی جدی برای شرکت‌های بخش خصوصی دارند و در حوزه زیرساخت‌ها و تولید تراشه و قدرت محاسباتی رقابت شدیدی با هم دارند. رقابت اصلی آنان در دسترسی به زیرساخت‌ها و مواد خام در صنعت دیجیتال است.

دسته دوم کشورهایی هستند که می‌توان نام آنها را «دنبال‌کننده‌های سریع» گذاشت. اینها شرکت‌هایی ‌هستند که هوش مصنوعی را دنبال می‌کنند و سریع و چابک هستند. آنها اغلب ترجیح داده‌اند بر حوزه مشخصی از هوش مصنوعی تمرکز کنند. درست است که تخصص آنان عمومی نیست، ولی در حوزه‌هایی از هوش مصنوعی که فعالیت می‌کنند توانسته‌اند اکوسیستم‌های محلی بسازند. مهم‌ترین این کشورها سنگاپور، امارات، اسرائیل، کره جنوبی و ژاپن است. به‌طور مثال اسرائیل اکنون در حوزه نظامی و امنیتی این کار را انجام می‌دهد. ژاپن در حوزه روباتیک هوش مصنوعی فعال است. کشوری مانند سنگاپور در بحث شهر هوشمند این کار را انجام می‌دهد. در این میان فعالیت امارات هم جالب است که تمرکزش را روی بحث مربوط به حمل‌ونقل گذاشته است. این مثال‌ها را زدم تا بگویم این کشورها دارند تلاش می‌کنند حوزه‌هایی مشخص، در کاربرد هوش مصنوعی در جهان پیشرو باشند.

دسته سوم کشورهایی هستند که من نام آنها را کشورهای «تطبیق‌دهنده» می‌گذارم. کشورهایی که دارند تلاش می‌کنند خودشان را با این تغییرات تطبیق دهند. آنها معمولاً زیرساخت دیجیتال مناسب و اینترنت خوب دارند. دانش صنعت آی‌تی مردم این کشورها بالاست و دانشگاه‌های خوبی هم دارند. ولی در هیچ حوزه‌ای این‌طور نیست که در دنیا پیشتاز باشند و با هوش مصنوعی بتوانند پیشتازی خودشان را حفظ کنند یا افزایش دهند. پس تلاش می‌کنند کاربردهای هوش مصنوعی را اولویت‌بندی کنند و در حوزه‌های عمومی مانند سلامت، کشاورزی، آموزش یا امور مالی در کاربردهای داخلی توسعه یابند. هند، اندونزی، مکزیک، برزیل و کنیا نمونه‌های موفقی در این دسته هستند. آنها تلاش می‌کنند هوش مصنوعی را درون خودشان بپذیرند که با استفاده از کاربردهای خاص هوش مصنوعی در درون کشورشان، منافعی برای شهروندان به‌طور مستقیم ایجاد کنند.

‌ پس مهم‌ترین مصرف‌کننده‌ها در همین دسته سوم‌اند. آیا برای این کشورها به‌صرفه نیست که خودشان سرمایه‌گذار و تولیدکننده تراشه‌ها باشند؟

کشورهایی که در دسته سوم هستند نه‌تنها روی بخش زیرساخت هوش مصنوعی مانند تولید سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، بلکه حتی روی این مقوله که با سایر کشورها در رقابت باشند، هم تمرکز نمی‌کنند. تمرکز این کشورها بر این است که از هوش مصنوعی استفاده کنند و بعضی از مسائل بنیادین کشورشان را از این مسیر حل کنند. عموماً در اینجا مجموعه مشارکت‌هایی میان بخش خصوصی و بخش دولتی شکل می‌گیرد. گاهی از شرکت‌های بزرگ فناوری جهان دعوت می‌شود در کشورشان در آن حوزه خاص کمک کنند. به‌طور مثال هند در حوزه صنعت مالی، بحث‌های فراگیری مالی و آموزش و بهداشت با شرکت‌هایی همانند مایکروسافت و گوگل همکاری می‌کند. این همکاری باعث می‌شود فراگیری مالی در هند از مسیر هوش مصنوعی ارتقا یابد. دسترسی به خدمات سلامت در جامعه رشد کند و کیفیت آموزش پایه در روستاها و مناطق محروم نیز بهبود یابد.

‌ کشورهایی که تازه با تکنولوژی آشنا شده و کاربر ساده هوش مصنوعی‌ هستند در کدام دسته جای می‌گیرند؟

آنها دسته چهارم هستند که نامشان را «کشورهای در مراحل اولیه یادگیری» می‌گذارم. آنها کسانی ‌هستند که در مراحل ابتدایی یادگیری هوش مصنوعی قرار دارند. زیرساخت‌های دیجیتال آنها توسعه‌یافته نیست و دانش عمومی مردم اندک است. این کشورها فقیر هستند و اساساً در فضایی نیستند که بتوانند روی هوش مصنوعی کار جدی بکنند. پس باید تلاش کنند قابلیت‌هایی در کشورشان ایجاد کنند تا در آینده بتوانند از هوش مصنوعی استفاده کنند. اغلب کشورهای آفریقایی و آسیای جنوب شرقی در این حوزه جای می‌گیرند.

‌ پرسش اصلی این است که ایران در کدام دسته قرار می‌گیرد؟

ایران قطعاً در گروه آخر نیست. زیرساخت‌های آی‌تی‌ ما بد نیست. کشور فقیری نیستیم. به نظر می‌آید که ایران در دسته سوم باشد. یعنی جزو کشورهایی است که تلاش می‌کند از هوش مصنوعی برای کاربردهایی که در داخل مشکل دارد، استفاده کند. متاسفانه ما در این گروه سوم جزو ضعیف‌ها هستیم. به دلیل اینکه نه دولت استراتژی‌ دارد، نه بخش خصوصی توانی دارد. مهاجرت هم باعث شده کیفیت نیروی انسانی پایین بیاید. همین امروز ایران را نگاه کنید، بحث‌هایی همانند انرژی، آب، برق و کشاورزی به‌شدت ظرفیت استفاده از هوش مصنوعی برای کاهش مصرف آب و بهینه‌سازی مصرف انرژی را دارد. همچنین با توجه به اینکه کیفیت بخش سلامت ایران به‌طور سنتی همیشه مناسب بوده است، امکان استفاده‌های تجاری از هوش مصنوعی برای بهبود خدمات سلامت وجود دارد. ولی متاسفانه به دلیل اینکه هیچ استراتژی واحدی وجود ندارد، هیچ‌کدام از اینها دنبال نمی‌شود.

گمان می‌کنم ایران در گروه سوم جای می‌گیرد. یعنی قطعاً ایران رهبر نیست. ایران جزو کشورهایی که به قول معروف دنبال‌کننده‌های سریع هستند و به‌سرعت در حال دنبال کردن لیدرها هستند، هم نیست. جزو گروه سوم، یعنی گروه تطبیق‌دهنده و کشورهایی است که تلاش می‌کنند خودشان را با هوش مصنوعی تطبیق دهند. البته ایران در میان کشورهای دسته سوم رتبه پایینی دارد و تلاش موثری نمی‌کند. در اصل زیرساخت‌هایی که از دهه‌های گذشته ایجاد شده، ایران را در این سطح قرار داده، نه تلاش‌هایی که در سال‌های گذشته برای هوش مصنوعی کرده است.

‌ درباره مقوله آینده مشاغل پس از ورود هوش مصنوعی هم صحبت کنیم. آیا واقعاً به پایان دوره حضور انسان در بسیاری از شغل‌ها رسیده‌ایم؟

واقعاً این‌طور نیست که همه مشاغل جایگزین شوند، یا اساساً تغییر کنند. دست بر قضا، مشاغل حوزه تکنولوژی خیلی احتمال دارد که حذف شوند. یکی از شوخی‌های داخل اکوسیستم تکنولوژی این است که اینها دارند توسعه می‌دهند که زیرآب خودشان را بزنند. شغل‌هایی مثل برنامه‌نویسی و دیتاآنالیست که با استفاده از فناوری، کارهایی از جنس تولید محتوا می‌کنند در معرض نابودی‌اند. برنامه‌نویسی یکی از مهم‌ترین شغل‌هایی است که احتمالاً حذف می‌شود یا کاهش می‌یابد.

مجموعه‌ای از شغل‌ها همانند کارمندان دولت، کارمندان اداری، کارمندان بانک، دستیار فروش، پشتیبانی تلفنی، اپراتورهای کال‌سنتر و مراکز تلفنی کارهایی هستند که ماهیت اداری تکرارپذیر دارند. کار‌هایی از این نوع شغل‌های روتین اداری هستند که حذف‌شدنی هستند و با هوش مصنوعی می‌توانند جایگزین شوند.

شغل‌های حوزه محتوا برای خبرنگاران، می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. احتمال حذف شدن محتواها (متنی، تصویری و انواع آن) یا کاهش شدید تقاضا در این عرصه وجود دارد. شغل‌هایی که مزیتشان را از تسلط و احاطه بر داده‌ها و دانش ساختاریافته به دست می‌آورند، به‌شدت مستعد حذف شدن هستند. یعنی به نظر می‌آید هوش مصنوعی می‌تواند دسترسی به متن‌های حقوقی و قوانین را ساده کند. در نتیجه شما نیازی ندارید وکیل یا مشاور حقوقی باشید و کسی این کار را برایتان انجام دهد. به‌طور مثال فرض کنید در حوزه‌های مربوط به ضوابط مالی، بیمه و مالیات، مشاغل با نخستین کاربردهای هوش مصنوعی می‌توانند حذف شوند.

تعدادی از مشاغل هم تحت تاثیر جنبش روباتیک قرار می‌گیرند. روبات‌ها شغل‌های درون کارخانه‌ها، درون انبارها، کنترل ورود و خروج و حتی شغل‌های حوزه رانندگی با خودرو را به‌شدت تحت تاثیر قرار داده و خیلی از این مشاغل احتمال دارد حذف شوند.

‌ با این دسته‌بندی و توضیحاتی که دادید، به نظرتان کدام مشاغل زنده و از گزند حذف در امان می‌مانند؟

تعدادی مشاغل هستند که با حضور هوش مصنوعی هم بعید است حذف شوند. از قضا مشاغل سنتی که در حوزه‌های فیزیکی جا می‌گیرند و نیاز به کار جسمی دارند از جمله آنان هستند. به‌طور مثال فرض کنید کارهایی که در حوزه تعمیرات و ساختمان، تاسیسات و لوله‌کشی تعریف می‌شوند، می‌توانند حفظ شوند. بخش قابل‌توجهی از صنعت کشاورزی، به‌خصوص باغداری و دامداری کماکان حفظ می‌شود. همچنین مشاغلی که نیاز به مراقبت فردی مثل پرستاری و نگهداری بچه دارند، هم حفظ می‌شوند. مشاغلی از جنس کارهای خلاقانه مثل نویسندگی و هنر هم به نظر می‌رسد حفظ می‌شوند.

‌ به جایگاه ایران در هوش مصنوعی برگردیم. همان‌طور که گفتید، مشخصاً ایران در گروه سوم سرآمد نیست، اما تمایل دارد سرآمد شناخته شود. چطور می‌شود این ادعا را به واقعیت نزدیک کرد؟

من در صحبت با دوستان روزنامه‌نگار عبارتی به کار می‌برم که فکر می‌کنم اینجا هم مصداق دارد. داستان ما در بحث دیجیتال شبیه داستان رابینسون کروزوئه است (رابینسون کروزوئه یا رابینسون کروسو، مشهورترین رمان نویسنده انگلیسی دانیل دِفو است که در سال ۱۷۱۹ منتشر شد)، یعنی در جزیره‌ای گیر افتاده‌ایم و برای اینکه زنده بمانیم داریم همه چیز را خودمان از بیخ‌وبن می‌سازیم. رابینسون به هر حال زنده ماند و توانست چیزهایی را که برای حیات و زندگی خودش لازم است در آن جزیره بسازد، ولی کیفیت زندگی و شرایطی که داشت قابل قیاس با آدم عادی که در دنیای واقعی زندگی می‌کند، نبود. الان وضع دیجیتال ما هم همین‌طور است. یعنی خیلی چیزها را داریم خودمان می‌سازیم و خیلی از کارها را خودمان انجام می‌دهیم و از بین نرفته‌ایم. ولی کیفیت خدماتی که می‌گیریم متفاوت است. این درباره داستان هوش مصنوعی و بحث‌های مربوط به توان پردازش و تراشه‌ها هم مطرح است. یعنی ما الان طبیعتاً خیلی چیزها را خودمان می‌سازیم اما چیزهای پیچیده را هم نمی‌توانیم به‌تنهایی بسازیم، چون نه ابزارش را داریم و نه منابعش را. به نظر من مسئله اصلی این است که آیا می‌خواهیم کماکان رابینسون کروزوئه در جزیره باشیم؟ حالا اگر شما از این جزیره خارج و وارد عرصه جهانی شوید، احتمال دارد باز هم توجیه کنید که نمی‌خواهید تراشه بسازید، اما از منافع آن بهره‌مند می‌شوید. چون در ارتباط با بقیه جهان خواهید بود و مثل یک مشتری‌ عادی که امکانات دارد، حالا می‌توانید تصمیم بگیرید خودتان هزینه کنید یا اینکه با هزینه کمتر از سرویس دیگری استفاده کنید. ممکن است در آن وضعیت شراکت ایجاد کنید و ایمنی و امنیت خودتان را از طریق ایجاد شراکت‌های استراتژیک با کسب‌وکارها و کشورهای  توسعه‌یافته تضمین کنید. 

دراین پرونده بخوانید ...