شناسه خبر : 50050 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پرش معکوس

جنگ تحمیلی 12روزه چگونه استارت‌آپ‌ها را زمین زد؟

 

صدف صمیمی / نویسنده نشریه 

76جنگ تحمیلی 12روزه و قطعی اینترنت، شرایط زیست استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های نوآور را دشوار کرد. در تازه‌ترین گزارش منتشره از سوی انجمن تجارت الکترونیک تهران (etchamber.ir)، وضع اینترنت ایران در جهان بررسی و آماری از آسیب‌های وارده به استارت‌آپ‌ها طی دوران جنگ تحمیلی 12روزه ارائه شد. براساس اطلاعات این گزارش، اینترنت دولتی و نظارت‌شده در ایران از یک‌سو و جنگ تحمیلی 12روزه از سوی دیگر، در مقابل گسترش و توسعه کسب‌وکارهای آنلاین قرار گرفته و باعث پسرفت و شکستشان شده است.

نیما نامداری، فعال باسابقه اکوسیستم اقتصاد دیجیتال اتفاقات جنگ تحمیلی 12روزه و پیامدهای آن را به نوک کوه یخ تشبیه کرده و می‌گوید: آن چیزی که زیر آب است، به مراتب بزرگ، گسترده و ریشه‌دارتر است. به‌هر‌حال دو دهه تحریم، بی‌لیاقتی، فساد و رکود اقتصادی باعث شده تاب‌آوری اقتصاد ایران کاهش و توانایی مالی کسب‌وکارها هم تقلیل یابد و بنیه مالی ضعیف شکل گیرد. نامداری می‌گوید به همین دلایل نباید به اشتباه تصور کرد شرایط پیش از این خوب بوده و به نفع استارت‌آپ‌ها پیش می‌رفت و یک‌دفعه جنگی رخ داده و حالا بنگاه‌ها دچار اختلال. وقتی می‌خواهیم از وضع استارت‌آپ‌ها در این ایام حرف بزنیم باید شخصی را در نظر بگیریم که سال‌ها دیابت، فشار خون و یکسری مشکلات و بیماری‌های زمینه‌ای داشته و بعد یک‌دفعه در این دو هفته (جنگ تحمیلی ۱۲روزه) سکته می‌کند.

به نظر می‌رسد برای آنکه تحلیل منطقی و روال‌مندی از تبعات جنگ تحمیلی 12روزه بر کسب‌وکارها به‌خصوص کسب‌وکارهای دیجیتال به دست آوریم، باید پیامدها را به دو دسته تقسیم کنیم؛

الف) دسته نخست، پیامدهایی که در طرف عرضه استارت‌آپ‌ها تاثیر داشت (عرضه خدمات و کالاها).

ب) دسته دوم، مسائلی که در طرف تقاضا (مشتریان) چالش ایجاد می‌کند.

در سمت «تقاضا» دو اختلال مهم و کلیدی ایجاد شد. اختلال نخست این بود که بیشتر بازارها دچار سکته و مشتریان از بازارها خارج شدند. این حملات باعث شد بسیاری از مردم بخش مهمی از نیازهایشان به خدمات و کالاها را (چون برآورد کردند که در زمان جنگ ضروری نیستند) به تعویق بیندازند. بر کسی پوشیده نیست که آدم‌ها وقتی نگران جان، سلامت و امنیتشان باشند و از آن طرف هم چشم‌انداز مالی‌شان نگران‌کننده باشد، با توجه به اینکه نگران این هستند که بخشی از منابع مالی و پس‌اندازشان را از دست بدهند، خیلی از خریدهایشان را انجام نداده و مصارف غیرضروری‌شان را به تعویق می‌اندازند.

نامداری در تایید این ایده با توجه به شرایط شرکت «کارنامه» که خدمات آنلاین ارائه می‌دهد، گفت: در شرایط نااطمینانی مثل ایام جنگ آدم‌ها معامله خودرو انجام نمی‌دهند. چرا‌که در نیازهای اولیه‌شان جایی برای این امر نمی‌بینند. در آن ایام فعالیت بعضی از بازارها به‌خصوص در شهرهای بزرگ، به دلیل حملات و شرایط نظامی، بی‌معنا شده بود. وقتی کسب‌وکارها تعطیل هستند و مردم از شهرها خارج شدند، عرضه خیلی از سرویس‌ها اساساً بی‌معنا بود.

اختلال دوم این بود که حتی آن کسب‌وکارهایی که لطمه کمتری از سکته و خروج مشتریان از بازارها دیده بودند، توانایی بازاریابی‌شان را از دست دادند. روش بازاریابی اصلی بخش عمده‌ای از کسب‌وکارهای دیجیتال از طریق کانال‌های بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی  / performance marketing (نوعی بازاریابی دیجیتال که کسب‌وکارها تنها در ازای نتایج مشخصی که به‌ دست می‌آید، هزینه پرداخت می‌کنند) با استفاده از رسانه‌های دیجیتال صورت می‌گیرد. پس روش جذب مشتری بدون استفاده از شبکه‌های اجتماعی و جست‌وجوی گوگل ممکن نیست، اما تمام این ضرورت‌ها در آن ایام جنگی به واسطه اختلال اینترنت از بین رفت، یعنی دسترسی‌ها قطع شد. فراموش نکنیم بخش عمده‌ای از ابزارهایی که کسب‌وکارها برای بازاریابی دیجیتال استفاده می‌کنند ابزارهای خارجی هستند که همه آنها از دسترس خارج شده بودند. حتی بعضی کسب‌وکارهایی که شاید از اختلال نخست آسیب کمتری دیده بودند، از اختلال دوم شدیداً متاثر شدند و توانایی جذب مشتریان را از دست دادند. کسب‌وکار آنلاین مغازه‌ای نیست که پیشخوان و ویترینی در کنار خیابان داشته باشد. حضورش تحت «وب» معنا پیدا می‌کند و وقتی وب دچار اختلال می‌شود و مردم امکان دسترسی ندارند، به‌طور طبیعی امکان عرضه سرویس هم از دست می‌رود.

در سمت «عرضه»، هم دو دسته اختلال ایجاد شد. نخستین، اختلال در زنجیره تامین بود. عموماً کسب‌وکارهای دیجیتال برای ارائه خدماتشان به زنجیره‌ای از خدمات متکی‌اند که توسط سرویس‌دهندگان دیگری فراهم می‌شود. به‌طور مثال فرض کنید کسب‌وکاری که از پیک موتوری یا سرویس‌های حمل‌ونقل برای ارسال کالا استفاده می‌کند، وقتی زنجیره تامین را از دست بدهد، دچار اختلال می‌شود. یکی از چالش‌های بزرگ که اسنپ‌فود در آن روزها داشت، این بود که به دلایل امنیتی، تردد پیک‌هایی که پشت موتورشان باکس داشتند، ممنوع شده بود و سرویس‌های اسنپ‌فود و اسنپ‌باکس نمی‌توانستند کار کنند.

یکی دیگر از چالش‌های مهم استارت‌آپ‌ها در این مقطع؛ مواجهه با کسب‌وکارهایی بود که با انبارداری، نگهداری و دپوی کالا سروکار داشتند. به‌طور مثال، کسب‌وکاری همانند «دیجی‌کالا» به این دلیل که دسترسی به انبارهایش را از دست داده بود، با چالشی بزرگ روبه‌رو شد. چرا‌که بعضی از انبارهای آنان در مناطقی بود که به آنها حمله شده بود. ضمن اینکه انبارها هم در امور اجرایی با مشکل مواجه شده بودند. به‌طور مثال به نیروهای نگهبانی‌شان دسترسی نداشتند. در بعضی از موارد به دلایل امنیتی اصلاً به آنها اجازه حمل کالا نمی‌دادند. همه اینها باعث بروز و ظهور اختلال جدی در زنجیره تامین شد.

اختلال دیگری که در سمت «عرضه» رُخ داد، این بود که کسب‌وکار دیجیتال دسترسی به دو نوع منبع کلیدی رشد را از دست داده بود. برخی منابع، منابع مالی‌اند. به دلیل اینکه فروش بنگاه‌ها بین 50 تا 100 درصد کاهش یافته بود، ورود نقدینگی متوقف شد. دوم اینکه، اغلب شرکت‌های دیجیتال نقدینگی آزاد اندکی دارند و بخشی از نقدینگی‌شان صرف سرمایه در گردش می‌شود. نامداری در مثال این مورد خاص می‌گوید: رویه دیجی‌کالا این‌طور است که کالا را می‌خرد، انبار می‌کند و بعد می‌فروشد. فرض کنید شرایط جنگی پیش آمده، حالا کالا را که خریده، پولش را هم داده و انبار کرده، خریدار ندارد و یک‌دفعه فروش کاهش می‌یابد. پس بخشی از نقدینگی از دسترس خارج می‌شود و در قالب کالا در انبارهایش باقی می‌ماند.

وضع کسب‌وکارهایی همچون «علی‌بابا»، «اسنپ‌تریپ»، «سفرمارکت» و سایر کسب‌وکارهایی که در حوزه سفر و اقامت داخلی و خارجی فعالیت دارند، نیز همین‌طور است. این کسب‌وکارها پیش از جنگ تحمیلی 12روزه در آستانه تعطیلات تابستان، تعداد زیادی پرواز چارتر داشتند. آنها هتل را رزرو و اقامتگاه‌ها را پیش‌خرید کرده بودند. کسب‌وکارها این همه هزینه کرده بودند که بتوانند تورهای گردشگری و تفریحی عرضه کنند. درحالی‌که رزرو هتل‌ها و پیش‌خرید اقامتگاه‌ها انجام شده بود، کسب‌وکارها متاثر از اتفاق‌های پیش‌بینی‌نشده، یکدفعه مشتری‌هایشان را از دست دادند و دیگر امکان فروش آن پکیج‌ها وجود نداشت.

77

کسب‌وکاری همانند «جاباما» (اجاره ویلا و سوئیت) تا آخر تابستان بخش مهمی از اقامتگاه‌ها و بوم‌گردی‌های جنوب ایران را رزرو کرده بود. عملاً وقتی پروازها قطع شدند، اصلاً دیگر کسی به سمت جنوب نمی‌رفت. آنچه نباید، اتفاق افتاد. پول زیادی هزینه و از دسترس جاباما و سایر پلت‌فرم‌ها خارج شد.

در حوزه لِندتک  / LendTech (وام‌دهی مبتنی بر فناوری)، شرایط ناگواری پیش آمد. نامداری در توضیح اتفاق‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای که در شرکت «کارنامه» پیش آمد، می‌گوید: در لندتکی همانند «کارنامه» ما پول مشتریان را به صورت وام در اختیار مشتریان قرار می‌دهیم و بعد با بانک‌ها یا مجموعه‌های تامین‌کننده مالی، تسویه می‌کنیم. در ایام جنگ تحمیلی 12روزه و بعد از آن، فعالیت بانک‌ها به دلایل مختلف محدود شد و پولی که ما به مشتریان داده بودیم، تسویه نمی‌شد. این روند باعث شده بود منابع مالی از دست برود و سرمایه در گردش لندتک‌ها بلوکه شود. ضمن اینکه بنابر وضع موجود درآمدمان را هم از دست دادیم. پس خیلی از هزینه‌های روزمره‌مان را نمی‌توانستیم پوشش دهیم.

نکته دوم در دسترسی به منابع، مقوله دسترسی به نیروی انسانی است. بر کسی پوشیده نیست، مهم‌ترین منبع ارزشمند بنگاه‌های حوزه دیجیتال «نیروی انسانی» است. در آن ایام خیلی از آنها به دلیل شرایط جنگی از تهران خارج شده و به شهرستان‌ها رفته بودند. از طرفی به دلیل اختلال اینترنت، دسترسی نیروی انسانی به سرورها و به زیرساخت‌های فنی هم از دست رفته بود.

درحالی‌که خیلی از کسب‌وکارهای نوآور از ارائه آمار اجتناب می‌کردند، «اسنپ» یکی از پیشگامان اطلاع‌رسانی درباره وضع بنگاهش در جنگ تحمیلی 12روزه بود. براساس اطلاع این استارت‌آپ، بسیاری از کاربران راننده به دلایل مختلفی همچون «ترک شهر محل سکونت»، «نگرانی نسبت به خطر احتمالی حین سفر»، «اختلال سامانه‌های موقعیت‌یابی (GPS)» و «محدودیت در دسترسی به سوخت» فعالیتشان را موقتاً متوقف کردند. نتیجه این شرایط، کاهش ۳۵‌درصدی تعداد کاربران راننده فعال نسبت به حالت عادی بود. در چنین شرایطی، سطح فعالیت کاربران راننده به حدود نصف حالت معمول رسید. از سوی دیگر، در سمت کاربران مسافر تقاضا برای استفاده از اسنپ افزایش داشت. ناترازی میان عرضه و تقاضا، باعث برهم خوردن تعادل در سفرها و کاهش ۴۲درصدی سفرهای درون‌شهری شد. بیشترین افت در سفرهای درون‌شهری به ترتیب در شهرهای تهران، کیش، کرج، قشم و کرمانشاه ثبت شد. در تهران، به‌دلیل خروج گسترده مردم، کاهش سفرها محسوس‌تر بود.

در همان ایام بزرگ‌ترین صرافی رمزارز ایران (نوبیتکس)، هدف حمله سایبری قرار گرفت. حمله‌ای که رسانه‌های بین‌المللی آن را پیچیده‌ترین و بی‌سابقه‌ترین نفوذ به زیرساخت یک شرکت توصیف کردند. حدود هشت صبح روز ۲۸ خرداد نوبیتکسی‌ها متوجه فعالیت مشکوک در پلت‌فرمشان شدند. هکرها موفق شده بودند با اختلال در دارایی‌های آنلاین کاربران، آنان را نگران کنند. محدودیت دسترسی‌های مهم، تخلیه باقی‌مانده موجودی کیف‌پول‌های گرم و قطع و ایزوله‌کردن سرورها نخستین اقدام این صرافی بود. باوجود اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های تصویری مدیرعامل، درگاه نوبیتکس تا مدت‌ها بعد از جنگ تحمیلی 12روزه بسته ماند و کاربران فقط می‌توانستند خرید انجام دهند و قابلیت فروش نداشتند. ماجرای هک در حوزه تجارت الکترونیک به همین‌جا ختم نشد و همزمان با مشکلاتی که برای شرکت «داتین» (داتیس آرین قشم) ایجاد شد، بانک سپه و پاسارگاد نیز مورد تهاجم سایبری قرار گرفتند و آسیب دیدند. «میلی‌گلد» (فروش و خرید طلای آب‌شده آنلاین بدون اجرت) نیز دیگر کسب‌وکار آنلاینی بود که از این وضع متضرر شد.

آنچه جنگ تحمیلی 12روزه بر سر این کسب‌وکارها آورده، طرفی از ماجراست و آنچه بعد از جنگ تحمیلی پیش‌روی آنان قرار داد، طرف دیگر ماجراست. به‌طور مثال، درست است که همان ایام پلت‌فرم‌های اقامتی کارهای همدلانه‌ای کرده بودند و به اسکان مردمی که می‌خواستند از تهران خارج شوند، کمک کردند، اما الان فضایی برای جبران ضررشان وجود ندارد. بعد از آن دو هفته، مردم برای سفر هزینه نمی‌کنند؛ به‌طوری‌‌که بخشی از پس‌اندازشان را در همان دوران خارج از خانه و دور از محل کارشان، مصرف کردند و از طرفی با توجه به ناامنی که در بازارها وجود دارد، حاضر نیستند پولشان را خرج کنند. همین حالا که پلت‌فرمی همانند «علی‌بابا» و «جاباما» فعال شده‌اند، مشتری برایشان وجود ندارد و با ظرفیت پایین فعالیت می‌کنند.

از چالش‌های مهم آن 12 روز، «تعدیل‌ها»، «کاهش دستمزدها» و «درگیری با امور مالیاتی و اداری» بود. با وجود گذشت چند هفته از جنگ، جامعه هنوز نگران است و رفتارش مانند قبل نیست. بنگاه‌ها هنوز نتوانسته‌اند ضرر آن ایام را جبران کنند. شرکت‌های نوآور هدف‌هایی برای خودشان در راستای جذب مشتری و درآمد بیشتر ترسیم می‌کنند. قطعی چندروزه اینترنت باعث شد از اهدافشان بگذرند یا در میانه سال آن را تغییر دهند. چراکه مطمئن شدند نمی‌توانند به هدف ترسیمی با الگوی کنونی دست یابند.

در این‌باره باید به رویکرد دولت نسبت به بخش خصوصی هم نگاهی بیندازیم. گفت‌وگو با دولتی‌ها و در راس آن با شخص وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و وزیر رفاه و کار اجتماعی برای رسیدن به راه‌حل، دغدغه استارت‌آپ‌ها بود. بیشتر صاحبان کسب‌وکارهای آنلاین درخواست کردند دولت دو تا سه ماه، ۳۰ درصد حق بیمه و مالیات بر حقوق‌ها را نگیرد که آنان بتوانند از تعدیل نیروها جلوگیری کنند. اما دولت یک ریال هم کوتاه نیامد. وضع استارت‌آپ‌ها از لحظه تولد در ایران مناسب نبود. چراکه از یک‌سو باید با نگاه همیشه منفی حکمران به تکنولوژی و نوآوری مقابله می‌کرد و از سوی دیگر، با اقتصاد همیشه در تلاطم کشور مبارزه می‌کرد. کسب‌وکارها همواره با معضل اینترنت بی‌کیفیت و قطعی آن مواجه بودند. انجمن تجارت الکترونیک تهران در تازه‌ترین گزارشی که هفته گذشته منتشر شد، می‌گوید اگر وضع کیفیت اینترنت در ایران را بدون توجه به وضع دوران «حمله اسرائیل به ایران» در نظر بگیریم، تفاوت محسوسی نسبت به گزارش چهارم (جایگاه ۹۵ از ۱۰۰ کشور) نداشته‌ایم. یعنی همچنان تجربه کاربری اینترنت در ایران با سه گزاره «کُند» (جایگاه ۸۴ از ۱۰۰)، «پُراختلال» (جایگاه ۹۲ از ۱۰۰) و «محدود» (جایگاه ۹۹ از ۱۰۰) توصیف می‌شود. با همه این اوصاف باید گفت جنگ تحمیلی 12روزه استخوان لای زخم استارت‌آپ‌ها شد و چالش جدی آنان بود. 

دراین پرونده بخوانید ...