مدیریت ریسک
آیا ایران از تنظیمگری بازار جهانی هوش مصنوعی باز مانده است؟
در هفتههای گذشته جهان شاهد دو اتفاق جدید در فضای تازهنفس و قدرتمند هوش مصنوعی بود که بهزودی آینده اقتصاد جهانی را تغییر میدهد. چین با طرح ایجاد نهاد بینالمللی برای تنظیم مقررات و مدیریت ریسکها و ایجاد چهارچوبهایی در راستای استانداردسازی جهانی هوش مصنوعی، بهوضوح تلاش کرد اعلام کند پاسخگوی فشارهای برنامه ملی هوش مصنوعی آمریکاست. این گام بزرگ که چند هفته است ابعاد آن در نشستهای بینالمللی مطرح میشد، نشان میدهد رهبری فناوری امروز به سمت چهارچوبهای جهانی و همافزایی میان کشورها سوق پیدا کرده که از ریسکهای اقتصادی و امنیتی ناشی از توسعه سریع هوش مصنوعی جلوگیری شود. از منظر اقتصاد سیاسی، این حرکت برخلاف مسیر صرفاً بازارمحور است و بهطور مشخص تلاش میکند قیمتگذاری ریسکهای فناورانه، در قالب مقررات و هماهنگ با استانداردهای جهانی شکل گیرد.
چین در پاسخ به سرعت فزاینده توسعه هوش مصنوعی و نگرانیهای امنیتی و حاکمیتی، به این اقدام مبادرت ورزیده است. این مسیر با دو ستون اصلی پیش میرود. یکی از آنها تقویت بنیادهای حقوقی حفاظت از دادهها و امنیت سایبری است. این امر زیرمجموعههای متفاوت از جمله قوانین Data Security و (Personal Information Protection (PIPL دارد که شرکتها و نهادها را به مدیریت دقیق دادههای شخصی، نگهداری دادهها در چهارچوب مشخص و مجازاتهای منطبق با تخلفها موظف میکند. دومین ستون مذکور مقررات ویژه هوش مصنوعی مولد است که توسط مراجع نظارتی همانند CAC از جمله الزام ارزیابیهای امنیتی قبل از عرضه، مدیریت محتوای تولیدشده با ضوابط قانونی، احراز هویت کاربران و گزارشهای منظم به مقامها وضع شدهاند.
این گامها با هدف کاهش ریسکهای امنیتی، کنترل خروج دادهها و حفظ ثبات اجتماعی و حاکمیت دادهها در برابر توسعه سریع هوش مصنوعی طراحی شدهاند. افزون بر این، چین با پیگیری چهارچوب GB /T به سمت استانداردسازی ملی و بینالمللی برای هوش مصنوعی حرکت میکند که بتواند با استانداردهای جهانی همسو شود و در عین حال از مزیتهای رقابتی داخلی هم محافظت کند. این رویکرد روشن نشان میدهد چین صرفاً به جای تکیه بر بازار، در پی ایجاد سیستم تنظیمی کارآمد و هماهنگ است که هم از بروز پیامدهای اقتصادی ناخواسته و هم از تهدیدهای امنیتی فناوری دفاع کند. چین میتواند با ایجاد فضای حقوقی پیشبینیپذیر برای سرمایهگذاری و نوآوری در حوزه هوش مصنوعی، بهرهوری اقتصاد دیجیتال را افزایش دهد. دادهها را در داخل مدیریت و از قابلیتهای ملی برای صادرات خدمات هوش مصنوعی حمایت کند. همزمان، هماهنگی با استانداردهای جهانی به چین امکان دسترسی به بازارهای بینالمللی را میدهد و از رویارویی با محدودیتهای تجاری یا تحریمهای فناورانه جلوگیری میکند. به این ترتیب، چین به دنبال توازن میان رشد داخلی، امنیت ملی و نقش فعال در چهارچوبهای حاکمیتی جهانی است که بتواند ضمن حفظ قدرت تنظیمی، از فرصتهای اقتصاد جهانی بهرهمند شود.
اقدامهای پیشگیرانه
اقدامهای پیشگیرانه و پیشدستانه چین ستودنی است. بهطوری که لی چیانگ، نخستوزیر چین در مراسم افتتاحیه کنفرانس جهانی هوش مصنوعی ۲۰۲۵ که در شانگهای برگزار شد، پیشنهاد تاسیس نهاد جهانی برای همکاری در حوزه هوش مصنوعی را مطرح کرد. این سازمان قرار است با هماهنگی کشورهای مختلف برای توسعه، قانونگذاری و مدیریت فناوری هوش مصنوعی کمک و چهارچوب فراگیری برای حکمرانی هوش مصنوعی ایجاد کند. البته گزارشهای معتبر اقتصادی حاکی از احتمال وقوع حباب سرمایهگذاری در هوش مصنوعی است. ماه گذشته مقالهای در فایننشالتایمز بهصراحت هشدار داد که با وجود سودهای کوتاهمدت، هزینههای سرمایهگذاری و ارزشگذاریهای بالا در بازار هوش مصنوعی میتواند به شکل ناگهانی فرو بریزد و در چرخه تکراری حساسیت بازار به اخبار مثبت یا منفی ریسک سرمایهگذاری را در این بازار بالا ببرد. براساس همین مقاله، اقتصاددانان امآیتی و مدرسههای کسبوکار بر این باورند اقتصاد هوش مصنوعی نیازمند مدلهای ارزیابی ریسک جدید است که از تشکیل سوداگریهای بیپشتوانه جلوگیری و سرمایهگذاریهای بلندمدت به سمت پروژههای با بازده معنادار هدایت شود. این نشان میدهد اقتصاد جهانی نگرانیهای جدیدی با گسترش هوش مصنوعی پیدا کرده است.
در حال حاضر بازارها به شکل افراطگونهای با اخبار نویدبخش از موفقیتهای فنی هوش مصنوعی گره خوردهاند. انتظار اولیه از هوش مصنوعی این است که نویدها و امیدآفرینیها؛ سرمایهگذاریها را با گام بلند از ریسکهای غیرمرتبط به بازدههای قابلقبول سوق دهند. این وضع باعث میشود بسیاری از پروژههای هوش مصنوعی با صرف هزینههای گزاف، بدون بیزینس پلن یا بازگشت سرمایه روشن، به چرخههای سرمایهای وارد شوند. پیامد آن، چرخه ناکام سنتی همچون افزایش تقاضا برای فناوریهای پرمصرف، ریسک در مدلهای تجاری و احتمال عقبنشینی ناگهانی سرمایهگذاریها را در صورت بروز اخبار منفی شکل میدهد. در این میان مهمتر، آثار وجودی حملات سایبری است. در جهان سایبری چالشهای پایه همچون امنیت دادهها مورد توجه است. براساس گزارش هفتهنامه «تایم» وجود همه این ریسکها باعث میشود سطوح تامین مالی و قیمتگذاری شرکتهای مبتنی بر هوش مصنوعی به شکل غیرمنصفانه در نوسان قرار بگیرد و این نوسان میتواند به کاهش انگیزههای سرمایهگذاری بلندمدت و تمرکز دوباره به پروژههای با بازگشت سریع منجر شود.
تحولها بر سه محور اصلی اثر میگذارد. نخست اینکه، کارکرد واقعی اقتصاد دیجیتال با سرعت بالاتر از پیشبینیهای اولیه آزمایش میشود و بنگاهها برای حفظ پایداری مالی باید به بهبود کارایی و کاهش هزینههای ورود به بازار متکی شوند. دوم اینکه، بنگاهها و سرمایهگذاران به سمت نرخ بازگشت سرمایههای بلندمدت با ریسک پایینتر و مدلهای کسبوکار پایدار سوق مییابند و از «سودهای افسانهای» کوتاهمدت فاصله میگیرند. سوم اینکه، بازارهای مالی در برابر موجهای ناگهانی اخبار و دستاوردهای فناوری واکنشهای شدید نشان میدهند که میتواند به افت ناگهانی قیمتها، کاهش سرمایهگذاریهای تازه و بازسازی مجدد ترکیب داراییها منتهی شود. در این مسیر، ابزارهای ارزیابی ریسک، شفافیت دادههای مالی و استانداردهای گزارشدهی برای پیشبینی و کنترل آسیبهای بازار حیاتی میشوند که از فرورفتن در سوداگرای بیپشتوانه جلوگیری شود. این پدیده برای سرمایهگذاران به معنای نیاز به رصد دقیق و مدیریت فعال ریسک است. آندره کارپاتی، دانشمند فعال در تسلا و متخصص یادگیری عمیق در اینباره میگوید ابتدا باید تمرکز بر مدلهای ارزیابی ریسک بلندمدت و سناریونویسی باشد که پیامدهای احتمالی رکود یا افت قیمتها بهصورت پیشگیرانه مدیریت شود. دوم، سرمایهگذاران و شرکتها باید از تبلیغ اغراقآمیز فرصتهای فناورانه، فراتر از شواهد اقتصادی واقعی، بپرهیزند و به پروژههای با نقشه محصول مشخص، ارزش افزوده مستند و مسیر روشن بازگشت سرمایه توجه کنند. سوم، تصمیمگیرانی همچون سیاستمداران و نهادهای مالی باید چهارچوبهای شفاف و هماهنگی را برای اندازهگیری ریسکهای بازار هوش مصنوعی همچون ارزیابی کیفیت دادهها، امنیت مدلها و آثار اجتماعی توسعه هوش مصنوعی برای جلوگیری از تشدید نااطمینانیها و ایجاد فاصله زیاد بین قیمت بازار و ارزش واقعی محصول شکل دهند (همان اقدامی که چین در پی شکل دادن به آن است).
داستان ایران
در حالی که این دو خبر گواه تغییرات بنیادین در بازار علم و اقتصاد جهان است، در ایران، نهاد دولتی هوش مصنوعی که ماموریتهایی برای ساماندهی اکوسیستم داشت، به تازگی منحل شده و اختیارهایش با تغییرهایی به کارگروههایی با ساختار غیرمنعطف تقلیل پیدا کرد. چه کسی است که نداند این تغییرها بهطور غیرمستقیم بر توان ایران در جذب سرمایهگذاریهای خارجی، انتقال فناوری و ارتقای توانمندیهای پژوهشی تاثیر میگذارد. البته در شرایط فعلی کشورمان، با وجود تحریمها و سوءمدیریتها باید خواب جذب سرمایه خارجی را ببینیم و در بهترین حالت، که آن هم ناممکن شده، تنها میتوان از خروج سرمایههای مالی و انسانی جلوگیری کرد. رشد جهانی هوش مصنوعی بیشتر در حوزههای اقتصاد دیجیتال و تولید است که به افزایش بهرهوری و رشد پایدار منجر میشود. تجربه نشان داده کشورهای دارای چهارچوبهای قانونی شفاف و معتبر در سالهای گذشته، بیشترین بهرهوری را از نوآوریهای هوش مصنوعی کردهاند. با این پیشفرض، مقایسه شرایط فعلی ما با پروژههای جهانی نشان میدهد شرایط روزبهروز برای فعالان این حوزه در کشورمان سختتر میشود.
با وجود چالشها، ناامیدیها، تنگنظریها و نابسامانیها اگر عینک خوشبینی بر چشم داشته باشیم میتوانیم بگوییم هنوز پنجره فرصت جهانی شدن به روی کشورمان باز است. با وجود چالشها و موانع، فرصتهای قابل توجهی برای ایران وجود دارد که میتواند با بازنگری در سیاستهای فناوری و تنظیم مقررات، از آنها بهره برد. بهطور مثال، ایران میتواند با ایجاد چهارچوب مقررات روشن برای دادهها، حقوق مالکیت فکری و امنیت سایبری، به جلب سرمایهگذاران خارجی و همکاریهای بینالمللی کمک کند. دولت میتواند با راهاندازی قراردادهای همکاری با دانشگاههای معتبر بینالمللی و کسبوکارهای بزرگ، به زنجیرههای ارزش هوش مصنوعی در حوزههای کاربردی همانند مدیریت انرژی، کشاورزی دقیق و اقتصاد مقاومتی متصل شود. توسعه واحدهای پژوهشی و صنعتی همسو با حمایت وامها و سرمایهگذاریهای خطرپذیر داخلی میتواند اکوسیستم استارتآپها را تحریک کند و بهسرعت رشد آن بیفزاید. در این میان، نقش دولت پررنگ و ردپایش غیرقابل انکار است. اگر به پژوهشهای امآیتی و سایر آمارهای جهانی هم نگاه کنیم، متوجه میشویم سهم مخارج دولتی در بودجه هوش مصنوعی دنیا بهطور متوسط حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از کل سرمایهگذاریهای هوش مصنوعی را تشکیل میدهد. گزارشهای نشریه «اکونومیست» نشان میدهد کشورهای اروپایی و آمریکایی با مدلهای بودجهبندی تقویتی، پیشرفتهای بیشتری در این زمینه تجربه کردهاند. در قاره آسیا نیز، چین با سرمایهگذاریهای قابل توجه در زیرساختهای داده، پردازش و استانداردسازی، گامهای بزرگ برای شکلدهی به چهارچوب جهانی برداشته است. چرا میگویم چین مشغول شکلدهی چهارچوبهاست. زیرا این کشور میداند در رقابت با آمریکا باید بازیگران کوچک را به شراکت دعوت کند. اقتصادهای در حال توسعه هم برای جذب استعداد و فناوری جدید به مدلهای همکاری با مناطق مرفه نیازمند چهارچوبهای قانونی امن و قابل اتکاست که بتواند از مزیتهای رقابتی هوش مصنوعی بهرهمند شود.
الهام فراهانی، عضو هیات علمی دانشگاه و عضو هیاتمدیره انجمن ملی هوش مصنوعی ایران در اینباره میگوید: در کاربردیسازی هوش مصنوعی در کشورمان ضعیف عمل کردیم. رویکرد وزارت صمت باید تغییر کند و به سمت هوشمندسازی و کاربردی کردن هوش مصنوعی پیش برود. لازم است نهاد رسمی با قدرت اجرایی تاسیس شود که بتواند با تعریف برنامه در زمینه هوش مصنوعی سازمانها و دستگاههای دولتی را ملزم به اجرای قوانین کند. این فضا باید سازمانیافته و ساختارمند باشد که با تسلط بر ارگانهای مربوط و استخدام نیروهای متخصص و تخصیص بودجه مناسب از آنها انتظار فعالیت داشت.
دورنمای آینده بهویژه برای اقتصاد جهانی هوش مصنوعی با رقابت شدید، تنظیم مقررات جهانی و ناپایداری بازار همراه است. در برخی گزارشها، اقتصاددانان میگویند شبیهسازیهای اقتصاد دیجیتال نشان میدهد بازارهای هوش مصنوعی ممکن است در چند سال آینده به سمت ساختارهای بازارمحور، با شفافیت و پاسخگویی بیشتر حرکت کنند. این امر میتواند به بهبود کارایی و کاهش هزینههای سرمایهگذاری در پروژههای هوش مصنوعی کمک کند. این کار نیازمند استانداردهای اخلاقی و امنیتی است که از نقض حقوق کاربران و سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری شود. در ایران، این مسیر نیازمند هماهنگی میان دستگاههای دولتی، بخش خصوصی و جامعه علمی است که بتوان از مزایای هوش مصنوعی بدون افتادن به دام محدودیتهای کارآمد و بازدارنده جلوگیری کرد.
منازعه سازنده
گزارشهای اقتصادی و علمی نشان میدهند دنیا در آستانه منازعه سازنده بین آزادی بیحدوحصر نوآوری و مدیریت دقیق ریسکهای اقتصادی و اخلاقی است. ایران اگر تصمیم بگیرد به سمت شکل دادن اکوسیستم هوش مصنوعی با چهارچوبهای قانونی روشن و چهارچوبهای مالی پایدار حرکت کند، میتواند از مزیتهای بازار جهانی بهرهمند شود و همزمان در زمینههای کلیدی همانند کشاورزی دقیق، بهداشت فردی و مدیریت منابع انرژی، نقش تعیینکننده ایفا کند. این مسیر البته با چالشهای داخلی و خارجی همراه است، اما با ترکیبی از سرمایهگذاری در پژوهش، همکاریهای بینالمللی و اصلاحات نهادی قابلپیگیری است. شرایط فعلی کشورمان خاص است. از یکسو موضوعهای سیاسی، اقتصاد آزاد را گروگان گرفتهاند و از سوی دیگر تصمیمهای سیاسی جهان، راه را برای حضور ایران در عرصه بینالملل مسدود کردند. بزرگان اکوسیستم در اینباره بر این باورند، همین که هوایی میآید و میرود و هنوز دانش و تکنولوژی نفسی میکشند باید خدا را شکر کرد. اما شاید فرصتهایی برای شکل دادن به آینده روشن وجود داشته باشد. دنیا در حال ترسیم چهارچوبهای جدید برای رشد و رونق هوش مصنوعی است. قدرتی همانند چین قوانین وضع میکند و قدرتی همانند آمریکا باگهای بازار این علم را میسنجد و برطرف میکند. ایران نه میتواند با این قدرتها رقابت کند و نه شریک و کمکحالشان باشد، اما اگر مسئولان آیندهنگر باشند میتوان از این دوران برای مدیریت ریسک حذف نشدن در آینده استفاده کرد. اقدامهایی که در این گزارش فهرست شدند تنها از دست دولت برمیآیند. اختصاص بودجه کافی، تسهیل مسیرهای قانونی و رفع موانع این فرصت را ایجاد میکند که متخصصان هوش مصنوعی در این ایام عزلت و گوشهنشینی از جهان آزاد، زیرساختهایشان را تقویت کنند و به ابداع و نوآوری مسیرهای جدید بپردازند. جا ماندن از جهان هوش مصنوعی ریسک است و مدیریت این ریسک دست دولت است.