بستر پیشرفت
ایران در زمینه هوش مصنوعی چه جایگاهی دارد؟
این روزها هوش مصنوعی بیشتر شبیه به قطاری است که با سرعتی سرسامآور در حال حرکت است، بدون آنکه برای کسی صبر کند. قطاری که مقصدش آیندهای متفاوت است؛ آیندهای که در آن کشورها بر اساس تواناییشان در تولید دانش، تحلیل داده و بهرهگیری از الگوریتمها سنجیده میشوند. حالا دیگر از نیروگاهها و مراکز درمانی گرفته تا بانکها و صنایع تولیدی، همه در حال تغییر شکل هستند. هوش مصنوعی نهتنها روش انجام کارها را دگرگون کرده، بلکه خودش تبدیل به یک مزیت راهبردی شده؛ چیزی که میتواند جایگاه اقتصادی و حتی امنیت ملی کشورها را بازتعریف کند. در این عرصه، بازیگرانی مثل چین، آمریکا و اتحادیه اروپا با سرمایهگذاریهای هنگفت، میداندار شدهاند. اما سوال اصلی برای ما اینجاست: ایران در کجای این رقابت قرار دارد؟ آیا در حال ساخت مسیر خودش است یا در خطر جا ماندن از این انقلاب فناورانه؟
تجارت فردا در گفتوگو با مهران ضیابری، رئیس کمیسیون هوش مصنوعی سازمان نصر تهران، در این گزارش نگاهی به موقعیت فعلی ایران در حوزه هوش مصنوعی انداخته و اینکه چه گامهایی برداشته شده، چه چالشهایی پیشرو است و آیا فرصت داریم خود را به قطار پرشتاب AI برسانیم یا خیر؟ بر اساس شاخصهای بینالمللی، ایران در رتبهبندی جهانی توسعه و کاربرد هوش مصنوعی جایگاهی میانی و نسبتاً پایین را به خود اختصاص داده است. موضوعی که رئیس کمیسیون هوش مصنوعی سازمان نصر درباره آن میگوید: «جایگاه ایران در رتبهبندی جهانی هوش مصنوعی را باید به سه قسمت تقسیمبندی کرد. مطابق آمار منتشرشده سالانه از سوی آکسفورد، استنفورد و سایر مراجع مستقل، رتبه ایران در حوزه علم هوش مصنوعی نسبتاً خوب است و همواره بین ۲۰ کشور اول دنیا قرار داشته و معمولاً رتبهای کمتر از ۱۵ داریم. اما در دو حوزه کاربردیسازی هوش مصنوعی و حکمرانی و آمادگی دولت برای هوش مصنوعی جایگاه بسیار پایینی داریم و جایگاه ما بین ۷۰ تا ۹۰ در کاربرد هوش مصنوعی و بالاتر از ۱۰۰ در حکمرانی هوش مصنوعی است. هرچند برخی این رتبه پایین بالاخص در حوزه دولت و حکمرانی را ناشی از مسائل سیاسی میدانند اما در هر صورت آنچه در کشور شاهد هستیم نیز نشاندهنده ضعفهای گسترده است.»
مسائل سیاسی، تحریمها و مسائل غیرفنی
نکته حائز اهمیت در این قضیه استفاده از ظرفیتهای منطقهای برای رقابت در این حوزه است که به گفته ضیابری، ایران تا قبل از سال ۱۴۰۱ جایگاه نسبتاً مناسبی داشته و همگام با دنیا پیش میرفته است؛ البته منظور این نیست که همهچیز خوب بود. خیر، ضعفهای اساسی وجود داشت بالاخص در حوزه زیرساختهای پردازشی اما از سال ۱۴۰۰ تا امروز رقابتهای سیاسی از یک طرف و شتاب ناگهانی توسعه هوش مصنوعی در دنیا پس از آمدن چت جیپیتی موجب شد که رتبه ما شدیداً کاهشی باشد. مسائل سیاسی، تحریمها و دیگر مسائل غیرفنی هم موجب شده تا امکان بهرهگیری موثر از ظرفیتهای منطقهای وجود نداشته باشد و درعینحال کشورهایی همچون امارات، عربستان، قطر و عمان برنامههای عملیاتی بسیار دقیق و مدونی برای همگام شدن با شتاب حیرتانگیز توسعه هوش مصنوعی در دنیا را اجرایی کنند.
رقابت نامیمون دستگاهها برای تولیگری AI
در چنین وضعی، پرسش این است کدام نهادها مسئول سیاستگذاری و هدایت کلان این حوزه هستند؟ پاسخ این فعال اکوسیستم اقتصاد دیجیتال این است که متاسفانه آنچه از سال ۱۴۰۱ موجب عقب افتادن رشد هوش مصنوعی در کشور شد رقابت نامیمون میان دستگاهها برای تولیگری هوش مصنوعی بود. سوال شما دقیقاً درد ما در بخش خصوصی است. واقعاً امروز متولی هوش مصنوعی در کشور معلوم نیست. هر دستگاهی خود را متولی بخشی از آن میداند و در عمل اتفاق خاصی نمیافتد.
زمانی شورای عالی فضای مجازی قرار بود متولی باشد اما شورای عالی انقلاب فرهنگی سند ملی هوش مصنوعی را انشا و مصوب کرد. در همان سند ملی مقرر شد سازمان ملی هوش مصنوعی تشکیل شده و متولی باشد. سازمانی که متولد و با تغییر دولت در نطفه خفه شد. معاونت علمی از یک طرف داعیهدار هوش مصنوعی شد و بحث ایجاد سکوی ملی هوش مصنوعی را مطرح کرد.
از طرف دیگر، وزارت ارتباطات بحث متولی بودن در زمینه زیرساختهای هوش مصنوعی را پیش کشید و حالا سازمان تنظیم مقررات در حال تدوین آییننامه صدور پروانه اپراتورهای هوش مصنوعی است. سازمان امور استخدامی هم خود را متولی دولت هوشمند میداند.
نیاز به مدل بومی سرمایهگذاری در زیرساخت
اخیراً هم که ستاد توسعه فناوری و کاربرد هوش مصنوعی به ریاست معاونت اول رئیسجمهوری آغاز به کار کرده و همزمان مجلس نیز کلیات طرح ملی توسعه هوش مصنوعی را مصوب و بر تولیگری سازمان ملی هوش مصنوعی تاکید کرده است. در واقع پراکندگی شدیدی مشاهده میشود و آنچه عملاً متضرر میشود زیستبوم توسعه هوش مصنوعی کشور است.
در این میان، نگاهی به حجم سرمایهگذاری ایران در مقایسه با کشورهای پیشرو در هوش مصنوعی هم اهمیت دارد؛ موضوعی که ضیابری معتقد است نهتنها با کشورهای پیشرو بلکه حتی در قیاس با کشورهای منطقه خلیجفارس قابل صرفنظر کردن است. بخش عمدهای از سرمایهگذاریهای انجامشده نیز در حوزه سختافزاری و عملاً واردات بوده که هرچند برای توسعه هوش مصنوعی واجب است اما رویکرد اتخاذی و جنس سرمایهگذاری انجامشده بهینه و متناسب با نیاز کشور نیست. کشور ما شرایط خاصی از منظر تحریمها، حقوق مالکیت، صنایع فرسوده و درنتیجه نوع هوش مصنوعی موردنیاز دارد و به همین سبب سرمایهگذاری در هوش مصنوعی کشور نباید با الگو گرفتن از کشورهای پیشرو انجام شود بلکه به مدل بومی سرمایهگذاری در زیرساخت نیاز داریم.
سختافزارهایی که به بهرهبرداری نمیرسند
پاسخ او به این سوال که زیرساختهای سختافزاری (مانند تراشهها و مراکز داده) و نرمافزاری (دیتاستها، الگوریتمها) چه وضعیتی دارند؟ این است که درخصوص سختافزار مطابق تمامی آمارها جایگاه بسیار پایینی داریم. البته معاونت علمی اخیراً حجم مناسبی زیرساخت وارد کشور کرده که هنوز راهاندازی نشده است اما بااینحال این حجم از سختافزار را نمیتوان با نیاز کشور تطبیق داد. نکته مهمتر اینکه در چند سال اخیر خریدهای پراکندهای صورت گرفته و در بخشهای مختلف خصوصی و دولتی سختافزار وارد شده اما با توجه به اینکه عمده خریدها بهجای نگاه به نیاز میانمدت کشور بهرهگیری از الگوهای جهانی بوده بخشی از این سختافزار عملاً به بهرهبرداری مناسب نرسید.
در زمینه دادهها نیز وضعیت بهمراتب از سختافزار بدتر است. حجم عمدهدادهها بالاخص دادههای بخش صنعتی در شرکتهای دولتی و خصولتی است که عملاً با وجود تصویب قانون مدیریت دادهها و اطلاعات ملی دسترسی به آنها وجود ندارد. بخش دولتی و خصولتی نهتنها بخش خصوصی را رقیب خود میپندارد که در اغلب مواقع به بهانه امنیت حتی خود نیز از دادهها بهره نمیگیرد. این در حالی است که شرکتهای مختلفی تاکنون سامانههای تخصصی حکمرانی داده و بهرهگیری از هوش مصنوعی با تضمین امنیت را ایجاد کردهاند اما مقاومتها به حدی بالاست که حتی قانون «مدام» هم اجرایی نمیشود.
صادرات مغزافزارهای ارزشمند؛ واقعیتی جبرانناپذیر
مثل همیشه پای تحریمها هم وسط است؛ رئیس کمیسیون هوش مصنوعی سازمان نصر در اینباره توضیح میدهد: «تحریمها از دو جنبه بر توسعه هوش مصنوعی اثر گذاشتهاند. از یک طرف تامین سختافزار با محدودیتهای شدید مواجه است که البته با توجه به تجربه ۴۰ساله تحریم واردکنندگان توانستهاند تا حدود زیادی از سد تحریمها عبور کنند. اما شاید مهمترین آسیب کاهش تبادلات دانش و صادرات فناوری باشد.
در دوره کوتاه برجام برخی صادرات فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی وجود داشت که امروز تقریباً به صفر رسیده و با توجه به مشکلات اقتصادی امروز بهجای صادرات فناوری و محصولات بهصورت جبرانناپذیری در حال صادرات مغزافزارهای ارزشمند کشور بهعنوان موتور محرک اصلی توسعه هستیم.»
ایران در چند دهه اخیر از مهاجرت نخبگان رنج برده و در زمینه توسعه هوش مصنوعی هم حتماً اثر خود را گذاشته است. این فعال حوزه اقتصاد دیجیتال با بیان اینکه صادرات مغزافزار یا همان نخبگان رشد چشمگیری داشته، میگوید که عملاً نهفقط در حوزه هوش مصنوعی بلکه در سایر حوزههای فناوری اطلاعات شاهد خروج دستهدسته نخبگان هستیم. بخش مهمی از دلیل این مهاجرتها مسائل اقتصادی است. درنتیجه راهکار حفظ آنها بهطور مستقیم به هوش مصنوعی و زیستبوم آن بازنگشته و نیاز است در سطح کلان اقتصادی چارهاندیشی شود. اقدامات محدود مثل تسهیلات حمایتی، سربازی نخبگان و امثال آنها زمانی میتوانستند چند صباحی نخبگان را حفظ کنند اما امروز چالشها بسیار فراتر از این راهکارهای موقتی و موضعی است.
رفع مشکلات اساسی مرتبط با ناترازیها با AI
بااینحال، کدام صنایع در ایران تاکنون بیشترین بهره را از فناوریهای هوش مصنوعی بردهاند؟ ضیابری در اینباره دیدگاهی ناامیدکننده را مطرح میکند چراکه میگوید: «هوش مصنوعی هنوز نتوانسته در صنعت ایران جایگاه خود را پیدا کند. تقریباً در تمامی صنایع از خردهفروشی و تبلیغات تا فولاد، نفت و معدن ردپایی از هوش مصنوعی دیده میشود. شرکتها محصولات متنوع و خوبی توسعه دادهاند که میتواند در برخی از حوزههای استراتژیک نظیر آب، برق، کشاورزی و دامپروری موجب رفع مشکلات اساسی مرتبط با ناترازیها باشند. یا در صنایع مادر نظیر فولاد، نفت و گاز با توجه به فرسودگی شدید صنایع میتوانند زمینه افزایش بهرهوری را فراهم کنند. حتی در پزشکی هم شرکتهای ایرانی محصولاتی توسعه دادهاند که از نمونه خارجی هم بهتر عمل میکند. اما عملاً با توجه به مشکلاتی که در مورد آنها صحبت شد به ثمر نرسیدهاند. شاید تنها صنایعی که هوش مصنوعی در آنها بیشترین بروز از منظر مردمی را داشته صنایعی همچون تبلیغات، پلاکخوانها، ترجمه، دستیار و راهنما و نظایر اینها بوده که عملاً از منظر ارزش اقتصادی چندان اثرگذار نیستند.»
با همه اینها، اینکه چه بخشهایی بیشترین پتانسیل را برای تحول از طریق هوش مصنوعی در ایران دارند شاید بتواند تصویر بهتری را پیشروی مدیران و فعالان این حوزه بگذارد. به اعتقاد این کارشناس، تقریباً همه صنایع برشمرده پتانسیل تحول با هوش مصنوعی را دارند چراکه هنوز عملاً هوش مصنوعی بهصورت جدی وارد آنها نشده است اما از منظر اقتصادی و بهرهوری باید گفت در درجه اول کشاورزی و دامپروری با توجه به استراتژیک بودن آنها، صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع وابسته به دلیل ارزشآفرینی بالای هوش مصنوعی در این صنایع و بهداشت با توجه به پراکندگی ناموزون امکانات بهداشتی در سطح کشور از اولویتهای اصلی هستند.
مسئولان میل به توسعه ندارند
و در یک جمعبندی شاید بهتر باشد به اصلیترین موانع توسعه هوش مصنوعی در ایران نگاهی انداخت؛ و اینکه اگر ایران نتواند در این رقابت جهانی خود را تثبیت کند، پیامدهای آن برای اقتصاد و امنیت کشور چه خواهد بود؟ رئیس کمیسیون هوش مصنوعی سازمان نصر موانع توسعه هوش مصنوعی در کشور را در درجه اول، دوم و سوم، نبود عزم جدی و واقعی در کشور برای توسعه میداند: آنچه از سمت مسئولان مشاهده میشود میل به توسعه نیست. رهبری بهروشنی عنوان کردند که توسعه سطحی هوش مصنوعی خوب است اما کافی نیست و باید به لایههای عمیق هوش مصنوعی دست یافت، اما آنچه شاهد هستیم نهایتاً برخی اقدامات نمایشی و کمبازده است. برخی گمان میکنند اگر موج فعلی هوش مصنوعی را از دست بدهیم اتفاق خاصی نمیافتد و نهایت این است که فناوری را وارد میکنیم. اتفاقی که مشابه آن درخصوص صنعت میکروالکترونیک افتاد. اما هوش مصنوعی از این جنس نیست. هوش مصنوعی یک فناوری شالودهشکن است که بر تمامی شئون زندگی بشری اثر میگذارد. درنتیجه پیامدهای آن صرفاً اقتصادی نیست بلکه در تمامی ارکان اعم از اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، سیاسی و ... اثرگذار است.
چت جیپیتی مرجع زبان فارسی شدهاند
بهعنوان مثال سه سال پیش هشدار دادیم که اگر امروز به مدلهای زبانی بزرگ توجه نکنید فردا دیگر حتی صاحب زبان فارسی نخواهید بود اتفاقی که متاسفانه افتاد و امروز زبان فارسی دیگر توسط فرهنگستان، معلم، صداوسیما و جراید ما اشاعه نمییابد بلکه مدلهای زبانی بزرگ نظیر چت جیپیتی مرجع زبان فارسی شدهاند و انبوه غلطنویسیها را وارد زبان کردهاند.
دیگر مشاهده «گاهاً» به یک غلط مصطلح تبدیل شده و هوش مصنوعی در حال اختراع و اشاعه کلماتی مشابه «تکنولوجیکاً» است! جراید هم که دیگر به خود حتی زحمت ویراستاری هم نمیدهند و مستقیماً از هوش مصنوعی گرفته و منتشر میکنند.
شاید این جمعبندی مناسبی باشد که «باید به فناوریهای بنیادی و اساسی هوش مصنوعی دست پیدا کنیم تا از وابستگی و محدودیتهای آینده جلوگیری شود»؛ گزارهای که از نظر ضیابری همین امروز هم دیر است.