شناسه خبر : 50336 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شورش نسل زد

در نپال چه اتفاق‌هایی رخ داد؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه 

نسل Z در نپال، همانند بسیاری از نقاط دیگر جهان، نسلی است که در بستر تحولات دیجیتال، جهانی‌شدن و بحران‌های متعدد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رشد کرده است. این نسل، متولدین اواخر دهه ۱۹۹۰ تا اوایل ۲۰۱۰ میلادی را دربر می‌گیرد. جوانانی که در دل تغییرات بزرگ، با دنیایی متفاوت از والدین‌شان مواجه شده‌اند. آنها نه در دوران جنگ داخلی مائوئیست حضور داشتند و نه نظام سلطنتی را به یاد می‌آورند، اما پیامدهای آن تحول‌های تاریخی را به‌طور ملموس در زندگی روزمره‌شان حس می‌کنند. برای آنها، دموکراسی وعده‌ای بوده که هنوز به‌درستی عملی نشده و آینده‌ای که همچنان در سایه ابهام و بی‌ثباتی قرار دارد.

درحالی‌که نسل‌های قبلی بیشتر درگیر بقا، ساختن پایه‌های اقتصادی خانواده یا عبور از مشکلات سیاسی دوران خودشان بودند، نسل Z نپال بیشتر با مسائل هویتی، آزادی فردی، عدالت اجتماعی و نابرابری‌های ساختاری درگیر است. آنها به لطف دسترسی به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، به دنیایی فراتر از مرزهای جغرافیایی‌شان وصل هستند. جوانی که در یکی از محله‌های فقیرنشین کاتماندو در نپال زندگی می‌کند، امروز می‌تواند به‌راحتی ویدئوهایی از جنبش‌های اجتماعی در آمریکا، انقلاب‌های منطقه‌ای یا اظهارات فعالان حقوق بشر را در اینستاگرام یا یوتیوب دنبال کند. دسترسی آزاد به اطلاعات، شکلی از آگاهی و مقایسه را در ذهن آنها ایجاد کرده که پیش از این در نسل‌های قبلی وجود نداشت.

در اینجا منظور از «شورش»، اعتراض خیابانی یا خشونت نیست. شورش در این زمینه می‌تواند شکلی از مقاومت در برابر الگوهای سنتی زندگی، نافرمانی مدنی، خلق محتواهای انتقادی در شبکه‌های اجتماعی یا انتخاب سبک زندگی‌ای باشد که با ارزش‌های غالب در تضاد است. برای مثال، وقتی دختری در روستای سنتی نپال تصمیم می‌گیرد در یوتیوب محتوای ویدئویی درباره نابرابری جنسیتی تولید کند، این وضع، نوعی شورش است. یا وقتی پسری به جای پیروی از خواسته خانواده برای مهاجرت به کشورهای خلیج فارس، تصمیم می‌گیرد در نپال بماند و برند پوشاک خیابانی با شعارهای ضدسیستمی راه‌اندازی کند، این هم نوع دیگری از شورش است.

آنچه نسل Z نپال را از سایر نسل‌ها متمایز می‌کند، نوع نگاه و انتظارهایشان از زندگی است. آنها دیگر به دنبال زنده ماندن نیستند. آنها به دنبال زندگی کردن با معنا، با آزادی، با عدالت‌اند. آنها می‌خواهند صدا داشته باشند، دیده شوند و تاثیر بگذارند. این در حالی است که جامعه نپال، با ساختارهای سنتی، طبقاتی و مردسالار، هنوز آمادگی پذیرش این نسل جدید را ندارد. وقتی پدر و مادرها نمی‌توانند درک کنند چرا فرزندشان وقت زیادی را صرف ساختن محتوای تیک‌تاک می‌کند؟ یا چرا درباره حقوق اقلیت‌ها حرف می‌زند؟ فاصله نسلی به سطحی بحرانی می‌رسد.

یکی از دلایل مهم شورش، بیکاری گسترده در میان جوانان است. نپال سال‌هاست با چالش بیکاری روبه‌رو است، به‌طوری که هزاران جوان نپالی برای کارگری به کشورهای حاشیه خلیج فارس یا مالزی مهاجرت می‌کنند. آنها خواستار فرصت‌های جدید در داخل نپال‌اند. وقتی این فرصت‌ها فراهم نیست، نارضایتی به اشکال مختلف از اعتراض‌های خیابانی گرفته تا راه‌اندازی کمپین‌های اعتراضی در شبکه‌های اجتماعی بروز می‌یابد.

شبکه‌های اجتماعی در این میان نقش مهمی دارند. پلت‌فرم‌هایی مثل تیک‌تاک، اینستاگرام و یوتیوب نه‌تنها ابزار سرگرمی، بلکه ابزاری برای بیان نارضایتی، همبستگی و ساختن هویت جمعی شده‌اند. هشتگ‌هایی همانند ‌EnoughIsEnough‌# یا جنبش‌هایی که علیه فساد، آلودگی هوا، یا تبعیض جنسیتی به راه افتاده‌اند، از همین فضاهای دیجیتال شروع شده‌اند. این پرسش مطرح می‌شود که «چرا و چگونه نسل Z در نپال در حال شورش است؟». پاسخ این است که آنها با تناقضی عمیق روبه‌رویند. از یک‌سو جهانی شده‌اند، خواسته‌هایی مدرن و جهانی دارند، اما از سوی دیگر، در جامعه‌ای سنتی، فقیر و محدود به دنیا آمده‌اند. این شکاف میان خواسته‌ها و واقعیت‌ها، انرژی عظیمی از نارضایتی، خشم و خلاقیت تولید کرده است. آنها در حال بازتعریف نپال‌اند. کشوری که شاید هنوز با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما با صدای این نسل، آرام‌آرام به سمت تغییر عمیقی حرکت می‌کند. این شورش، نه نشانه بحران، بلکه نشانه بیداری است.

زمینه تاریخی

در دهه‌های گذشته، نپال تحول‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بزرگی را پشت سر گذاشت. این تحول‌ها نه‌تنها ساختار حکومتی نپال را از سلطنت به جمهوری تغییر داد، بلکه فضای اجتماعی را نیز به شکل عمیقی دگرگون کرد. برای درک بهتر شورش نسل Z در نپال، ضروری است نگاه ریشه‌ای به تاریخ معاصر این کشور بیندازیم. به‌ویژه نقش جنگ داخلی، تغییرات سیاسی، فشارهای اجتماعی و مهاجرت‌های گسترده‌ای که نسل‌های پیشین را تحت‌تاثیر قرار داد و حالا روان نسل جدید را شکل داده است.

تا سال ۲۰۰۸، نپال یکی از معدود پادشاهی‌های باقی‌مانده در جهان بود. سلطنتی که قرن‌ها بر کشور حکومت کرده بود، ساختاری متمرکز و سنتی داشت که تغییر را به‌سختی می‌پذیرفت. بااین‌حال، نارضایتی‌های عمیق مردم، به‌ویژه در مناطق روستایی و دورافتاده، نسبت به تبعیض طبقاتی، فقر، نابرابری و بی‌عدالتی، از اواسط دهه ۹۰ میلادی به شکل جنبش انقلابی بروز پیدا کرد. جنگ داخلی مائوئیستی، که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ ادامه داشت، حاصل همین نارضایتی‌ها بود. شورشیان مائوئیست با هدف پایان دادن به سلطنت، حذف نابرابری طبقاتی و ایجاد جمهوری مردمی، علیه دولت مرکزی جنگیدند. نتیجه این جنگ، کشته شدن هزاران نفر و بی‌خانمان شدن بسیاری دیگر بود. این حرکت انقلابی باعث برچیده شدن سلطنت و اعلام جمهوری در سال ۲۰۰۸ شد. بااین‌حال، تحول سیاسی پس از جنگ، آن‌گونه که انتظار می‌رفت، ثبات و رفاه را برای مردم نپال به همراه نیاورد. درگیری‌های طولانی‌مدت برای تدوین قانون اساسی جدید، رقابت‌های سیاسی فرسایشی، فساد گسترده در نهادهای حکومتی و ناکارآمدی مزمن دولت، باعث شد مردم (به‌ویژه جوانان)، نسبت به نظام سیاسی جدید نیز بی‌اعتماد شوند. درحالی‌که نسل‌های قبلی برای «آزادی» و «تغییر ساختار قدرت» جنگیده بودند، نسل جدید با واقعیتی مواجه شده که نه‌تنها از مشکلات گذشته عبور نکرده، بلکه در بسیاری موارد به بن‌بست رسیده است. در دهه‌های گذشته، وضع جوانان در نپال تحت ‌تاثیر بحران‌های اقتصادی و کمبود فرصت‌های شغلی قرار داشت. بسیاری از جوانان در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که برای بقا، به مهاجرت‌های کاری به کشورهای خلیج فارس، مالزی یا کره‌جنوبی متکی بوده‌اند. برای مثال، پدر خانواده ممکن است سال‌ها در کارخانه‌ای در قطر یا عربستان سعودی کار کرده باشد، درحالی‌که فرزندانش در خانه، با حس غیبت پدر و فشار اجتماعی رشد کرده‌اند. این نوع مهاجرت، که بیشتر به دلایل اقتصادی صورت می‌گیرد، نه‌تنها بنیان خانواده‌ها را تحت‌‌تاثیر قرار داده، بلکه نوعی هویت پاره‌پاره در نسل جدید ایجاد کرده است.

ساختارهای سنتی و مذهبی جامعه نپال نیز فشارهای زیادی بر جوانان وارد کرده‌اند. نپال کشوری است که در آن کاست‌گرایی (سیستم طبقاتی) و باورهای مذهبی عمیق هنوز نقش مهمی در زندگی اجتماعی ایفا می‌کنند. این ساختارها اغلب جوانان را محدود می‌کنند و مانع از بروز آزادی فردی یا انتخاب‌های مستقل می‌شوند. در چنین فضایی، جوانانی که خواهان تغییرند، مدام با دیوارهای سخت سنت روبه‌رو می‌شوند. فشارهای اجتماعی، همراه با سرخوردگی سیاسی و ناامیدی اقتصادی، باعث شده نسل Z نپال احساس کند در کشوری به‌دنیا آمده که آینده‌ای برای او در نظر نگرفته است. آنها از خانواده‌هایی آمده‌اند که نسل‌های قبل برای نجاتشان مبارزه کرده‌اند، حالا خودشان مجبورند برای «هویت» و «آینده» بجنگند. جوانان امروز نپال در دو دنیای متفاوت زندگی می‌کنند. از یک‌سو در جامعه‌ای سنتی و محافظه‌کار رشد کرده‌اند که از آنها اطاعت، سکوت و پیروی می‌خواهد، و از سوی دیگر، از طریق اینترنت و رسانه‌ها، در معرض دنیایی مدرن و آزاد قرار دارند که آنها را به ابراز وجود، نقد و خلاقیت تشویق می‌کند. این تضاد، بستر اصلی نارضایتی و شورش نسل Z است.

ویژگی‌ها و دغدغه‌ها

نسل Z، که معمولاً شامل متولدین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی می‌شود، در نپال نسلی منحصربه‌فرد و درعین‌حال چالش‌برانگیز است. این نسل نه‌تنها با ابزارها و امکانات جدیدی رشد کرده، بلکه افق نگاه و خواسته‌هایش به‌شدت با نسل‌های قبلی متفاوت است. نسلی که حالا به نیروی محرکه تغییر در جامعه نپال تبدیل شده، حتی اگر این تغییر با مقاومت روبه‌رو باشد.

ویژگی‌های جمعیت‌شناختی نسل Z در نپال به‌گونه‌ای است که سهم بزرگی از جمعیت جوان کشور را شامل می‌شود. نپال یکی از جوان‌ترین کشورهای جنوب آسیاست و طبق آمارهای رسمی، بیش از ۴۰ درصد جمعیت آن زیر ۲۵ سال دارند. در این میان، نسل Z در شهرها و حتی برخی مناطق روستایی به‌طور فزاینده‌ای از تکنولوژی استفاده می‌کند و به دنیای دیجیتال وابسته شده است. آنها اغلب به تلفن‌های هوشمند، اینترنت موبایل و پلت‌فرم‌هایی همانند تیک‌تاک، اینستاگرام و یوتیوب دسترسی دارند و بخشی از وقت روزانه‌شان را صرف مصرف یا تولید محتوا در این فضاها می‌کنند. میزان اتصال به دنیای مجازی، آنها را نسبت به رویدادهای داخلی و جهانی آگاه‌تر کرده و نوعی مقایسه دائمی بین «زندگی ممکن» و «زندگی واقعی» ایجاد کرده است.

اصلی‌ترین دغدغه نسل Z نپال اشتغال است. با وجود افزایش تعداد دانشجویان و فارغ‌التحصیلان، بازار کار در نپال محدود و اشباع شده است. بسیاری از جوانان پس از اتمام تحصیلات، نه‌تنها شغل متناسب با تخصص خودشان نمی‌یابند، بلکه ناچار به انجام کارهایی با دستمزد پایین یا مهاجرت می‌شوند. این مشکل به‌ویژه در شهرهای بزرگ همانند کاتماندو نمود بیشتری دارد. ناامیدی ناشی از بیکاری، جوانان را روانه کشورهای خلیج فارس، مالزی، کره جنوبی یا استرالیا و آمریکا کرده است. مهاجرت هم همیشه راه‌حل نیست، چرا که با مشکلات فرهنگی، روانی و حقوقی همراه است.

آموزش نیز یکی دیگر از نگرانی‌های جدی این نسل است. با وجود رشد کمی مدارس و دانشگاه‌ها، کیفیت آموزش در نپال همچنان چالش‌برانگیز است. روش‌های تدریس سنتی، کمبود معلمان باکیفیت، نبود امکانات و منابع آموزشی مدرن و فقدان ارتباط میان آموزش و نیازهای واقعی بازار کار، چالش‌های اصلی این حوزه‌اند. بسیاری از جوانان احساس می‌کنند که سیستم آموزشی فعلی، آنها را نه برای زندگی، بلکه برای امتحان آماده می‌کند. همین امر باعث شده افراد بیشتری به آموزش‌های آنلاین، دوره‌های بین‌المللی و منابع جایگزین گرایش یابند.

فساد نیز یکی از مهم‌ترین عوامل بی‌اعتمادی نسل Z به نهادهای حاکمیتی است. آنها شاهدند که چگونه پروژه‌ها به دلیل سوءمدیریت یا رشوه‌خواری به تاخیر می‌افتند یا هرگز تکمیل نمی‌شوند. جوانانی که آرزو دارند کشورشان پیشرفت کند، وقتی با واقعیت‌های زشت فساد مواجه می‌شوند، احساس سرخوردگی، خشم و گاهی تمایل به مقاومت در برابر سیستم می‌کنند. این فساد تنها در سطوح بالا نیست، بلکه در فرآیندهایی همانند استخدام، پذیرش در دانشگاه‌ها یا حتی دریافت خدمات عمومی نیز قابل‌مشاهده است.

موضوع‌هایی همانند حقوق بشر، آزادی بیان و عدالت اجتماعی از دیگر دغدغه‌های نسل Z است. برخلاف نسل‌های قبلی که ممکن بود بیشتر به بقا، خانواده یا سنت‌ها متعهد باشند، نسل Z با مفاهیمی همچون برابری جنسیتی، حقوق اقلیت‌ها، مسائل زیست‌محیطی و آزادی‌های فردی ارتباط بیشتری برقرار کرده است. آنها بیشتر از گذشته درباره خشونت خانگی، تبعیض طبقاتی، رفتار پلیس یا نقض حقوق زنان صحبت می‌کنند و این مسائل را در شبکه‌های اجتماعی بازتاب می‌دهند. برای نمونه، کمپین‌هایی علیه ازدواج‌های زودهنگام یا در دفاع از اقلیت‌های مذهبی، اغلب توسط جوانان سازمان‌دهی می‌شوند.

سبک زندگی نسل Z نپال نیز دگرگون شده است. آنها لباس‌هایی مدرن می‌پوشند، به موسیقی رپ، هیپ‌هاپ یا K-pop گوش می‌دهند، فست‌فود مصرف می‌کنند و به برندهای بین‌المللی علاقه‌مندند. برایشان مهم است که دیده شوند، انتخاب داشته باشند و بتوانند خودشان را آن‌طور که هستند، ابراز کنند. حتی مصرف‌گرایی نیز بخشی از سبک زندگی آنها شده، گرچه با توجه به وضع اقتصادی، اغلب به شکل آرزومندانه و محدود بروز پیدا می‌کند. تغییرات باعث شده که آنها اغلب با نسل‌های قبل (به‌ویژه والدین و معلمانشان)، وارد تنش شوند. نسل‌های قدیم اغلب این رفتارها را «بی‌مسئولیتی» یا «غرب‌زده شدن» تلقی می‌کنند و نگران از دست رفتن ارزش‌های سنتی‌اند. تضاد نسل‌ها در نپال به شکل روزافزون مشهود است. والدینی که با زحمت زندگی کرده‌اند، حالا با فرزندانشان درگیری ذهنی دارند. چرا فرزندشان حاضر نیست مثل آنها سخت کار کند؟ چرا می‌خواهد به جای کارگری، ویدئو بسازد یا فعال اجتماعی شود؟ این درگیری، نه‌تنها در خانه، بلکه در فضای عمومی، مدرسه، دانشگاه و رسانه‌ها هم دیده می‌شود. اما این دقیقاً همان‌جایی است که نسل Z به‌عنوان نیرویی نوظهور و آگاه، در حال بازتعریف نقشش در جامعه است.

23

مصادیق شورش

نسل جدید در نپال که با دنیای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی رشد کرده، توانسته است صدایش را به شیوه‌های نوین و خلاقانه به گوش جامعه برساند و علیه مشکلات عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور اعتراض کند. شورش‌های نسل Z در نپال، بیش از هر چیز، نمایانگر نارضایتی عمیق از وضع موجود و خواست تغییر بنیادین است. شورش‌ها عمدتاً به شکل‌های مسالمت‌آمیز، فرهنگی و دیجیتالی بروز یافته‌اند.

یکی از برجسته‌ترین زمینه‌های اعتراض نسل Z، مسئله آلودگی هوا و مشکلات محیط ‌زیست است. کاتماندو، (پایتخت نپال) به‌عنوان یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان شناخته می‌شود و هر سال هزاران نفر به دلیل آلودگی هوا دچار مشکلات تنفسی و بیماری‌های مرتبط می‌شوند. جوانان نسل Z، که نگران سلامت خودشان و آینده سیاره هستند، بارها در قالب تجمع‌های مسالمت‌آمیز در خیابان‌ها، کمپین‌های پاک‌سازی شهر و انتشار محتواهای آموزشی در شبکه‌های اجتماعی، اعتراضشان را نشان داده‌اند. آنها از دولت می‌خواهند سیاست‌های محیط ‌زیستی را اجرا و به جای اولویت دادن به توسعه صنعتی بی‌رویه، به حفظ منابع طبیعی و سلامت شهروندان توجه کند. برای مثال، در سال‌های گذشته، جنبش‌هایی با هشتگ‌هایی همانند CleanKathmandu# و BreatheFree‌# در فضای مجازی به راه افتاده‌اند که هزاران جوان را گرد‌هم آورده‌اند.

در کنار مسائل محیط ‌زیستی، فساد دولتی یکی از اصلی‌ترین موضوع‌هایی است که نسل Z علیه آن شوریده است. فساد در نپال (به‌خصوص در سطوح محلی مثل شهرداری‌ها و دفاتر دولتی) به معضلی مزمن تبدیل شده است که خدمات عمومی را ناکارآمد و غیرقابل‌دسترس کرده است. نسل Z، که با آگاهی نسبت به حقوق شهروندی و شفافیت بزرگ شده، به شکل گسترده‌ای در اعتراض‌های خیابانی و کمپین‌های آنلاین شرکت کرده است. به‌طور نمونه، اعتراض‌های گسترده‌ای علیه سوءاستفاده از بودجه‌های دولتی و پروژه‌های ناتمام شهری در کاتماندو برگزار شد که جوانان نقش فعالی در سازمان‌دهی و شرکت در آنها داشته‌اند. اعتراض‌ها معمولاً از طریق پلت‌فرم‌های شبکه‌های اجتماعی هماهنگ می‌شوند و با انتشار ویدئوها و گزارش‌هایی از فساد، مردم را به مشارکت دعوت می‌کنند. نسل Z نپال همچنین در زمینه عدالت اجتماعی و حقوق بشر فعال است. کمپین‌های آنلاین متعدد در حمایت از اقلیت‌های مذهبی و قومی و حقوق زنان به راه افتاده که بیشتر جوانان آن را برگزار کرده و مدیریت می‌کنند. این کمپین‌ها، که اغلب از طریق هشتگ‌ها و انتشار محتواهای تاثیرگذار در اینستاگرام و توئیتر شکل می‌گیرند، تلاش می‌کنند آگاهی عمومی را درباره تبعیض و نابرابری افزایش دهند. برای مثال، کمپین‌هایی علیه خشونت خانگی و ازدواج‌های زودهنگام که غالباً در مناطق روستایی رواج دارد، توسط جوانان نسل Z هدایت شده‌اند. 

جنبش‌های فمینیستی و برابری‌طلبانه نیز بخش مهمی از شورش نسل Z نپال را تشکیل می‌دهند. دختران و زنان جوان نپالی با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، کارزارهای گسترده علیه تبعیض جنسیتی، خشونت و محدودیت‌های فرهنگی به راه انداخته‌اند. آنها با انتشار ویدئوهای شخصی، داستان‌های واقعی و تحلیل‌های اجتماعی، فضای گفت‌وگو درباره حقوق زنان را گسترده کرده‌اند. این جنبش‌ها، برخلاف گذشته، دیگر محدود به محیط‌های دانشگاهی یا شهرهای بزرگ نیستند و حتی در مناطق کوچک‌تر نیز تاثیرگذار شده‌اند. 

ظهور هنرمندان هیپ‌هاپ و رپ نیز یکی دیگر از مصادیق شورش نسل Z در نپال است. هنرمندان با خلق ترانه‌هایی که به نقد وضع اجتماعی، فساد، نابرابری و محدودیت‌های فرهنگی می‌پردازند، توانسته‌اند صدای نسل خودشان را به گوش میلیون‌ها نفر برسانند. رپ و هیپ‌هاپ، ژانرهایی که سابقه‌ای در بیان اعتراض‌های اجتماعی دارند، به‌ویژه در میان جوانان نپالی طرفداران زیادی یافته‌اند. این موسیقی‌ها اغلب به زبان‌های محلی و با مضامین مستقیم و صریح اجرا می‌شوند و پیام‌هایی درباره عدالت، آزادی و تغییر می‌رسانند. 

ساختار قدرت

جوانان نپال، با تمام ویژگی‌ها و خواسته‌های نو، به چالش اصلی ساختار قدرت سنتی و مدرن تبدیل شده‌اند. این نسل که خواهان تغییرات بنیادی در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، با مقاومت گسترده و خشن نهادهای رسمی و غیررسمی روبه‌رو شده است. واکنش دولت، پلیس، ارتش و نهادهای سنتی نپال در برابر شورش‌های این نسل، نمایانگر تقابل عمیق میان نسل‌های مختلف و مدل‌های متضاد حکمرانی و جامعه است. دولت نپال از طریق نهادهای اجرایی و امنیتی، همواره تلاش کرده کنترل خود را بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور حفظ کند. به‌خصوص هنگامی که اعتراض‌ها و تجمع‌های جوانان نسل Z شدت می‌گیرد، واکنش‌های قهری افزایش می‌یابد. پلیس به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای سرکوب، بارها با استفاده از زور، بازداشت‌های گسترده و محدودیت تجمع‌ها، تلاش کرده مانع از گسترش اعتراض‌ها شود. در برخی موارد، استفاده از گاز اشک‌آور، باتوم و حتی بازداشت‌های خودسرانه برای متفرق کردن تجمع‌ها به کار رفته است. به‌عنوان نمونه، در سال‌های گذشته در اعتراض‌ها علیه فساد و آلودگی هوا در کاتماندو، پلیس به‌سرعت وارد عمل شده و برخی از فعالان جوان را بازداشت کرده است. بازداشت‌ها معمولاً بدون محاکمه‌های عادلانه و با اتهام‌هایی همانند «اخلال در نظم عمومی» یا «تبلیغ علیه دولت» انجام می‌شود.

ارتش نپال، که نقش تاریخی‌اش را در حفظ ثبات ایفا کرده، در مواردی به‌عنوان نیروی کمکی در سرکوب اعتراض‌ها دخالت کرده است. اگرچه ارتش رسمی نپال عمدتاً از دخالت مستقیم در سیاست‌های داخلی پرهیز می‌کند، اما در شرایط بحرانی و با توجیه حفظ امنیت ملی، ورودش به عرصه اعتراض‌های اجتماعی دور از انتظار نبوده است. این اقدام‌ها گاه به افزایش تنش‌ها و ایجاد فضای رعب و وحشت در میان جوانان منجر شده است، چرا که نشان می‌دهد ساختار قدرت آمادگی لازم را برای شنیدن صدای نسل جدید و پذیرش تغییرات ندارد.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های کنترل قدرت بر نسل Z، تلاش برای مهار فضای رسانه‌ای و دیجیتال است. با توجه به اینکه این نسل به‌شدت وابسته به شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی است، دولت نپال سعی کرده با سانسور، فیلترینگ و نظارت بر محتوای آنلاین، صدای جوانان را خاموش کند. در سال‌های گذشته، گزارش‌هایی مبنی بر محدود کردن دسترسی به اینترنت در زمان اعتراض‌ها، فیلتر کردن هشتگ‌ها و حذف صفحه‌های معترضان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. این اقدام‌ها نه‌تنها به منزله سرکوب آزادی بیان هستند، بلکه نشان‌دهنده ترس ساختار قدرت از گسترش پیام‌های اعتراضی نسل Z در فضای دیجیتال است. افزون بر این، فشارهای قانونی علیه افرادی که در شبکه‌های اجتماعی درباره فساد، حقوق بشر یا مسائل اجتماعی صحبت می‌کنند، افزایش یافته و برخی فعالان به اتهام نشر اکاذیب یا تحریک افکار عمومی بازداشت شده‌اند.

در حوزه اجتماعی، فشارهای خانواده و جامعه سنتی یکی از ابزارهای مهار رفتارهای خارج از عرف نسل Z است. نپال جامعه‌ای با ساختارهای سنتی قوی است، که در آن احترام به خانواده، طبقه و سنت‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. جوانانی که خواهان ابراز آزادی‌های فردی یا تغییر در قواعد اجتماعی هستند، اغلب با مخالفت شدید خانواده و اطرافیان مواجه می‌شوند. فشارهای اجتماعی گاهی باعث می‌شود جوانان به دوگانگی هویتی گرفتار شوند. از یک‌سو میل به تغییر و آزادی دارند و از سوی دیگر با تهدید طرد شدن یا تنبیه از سوی خانواده روبه‌رویند. این دوگانگی، به یکی از عوامل افزایش نارضایتی و شورش پنهان در دل نسل Z تبدیل شده است.

تلاش نهادهای سنتی مثل شوراهای محلی و رهبران مذهبی نیز برای کنترل نسل Z قابل‌توجه است. این نهادها که همواره حافظ ارزش‌ها و هنجارهای سنتی بوده‌اند، با فعالیت‌های جوانان که به تغییرات اجتماعی یا فرهنگی اشاره دارند، مخالفت می‌کنند. گاهی این مخالفت به‌صورت تبلیغات منفی، محدود کردن دسترسی به منابع آموزشی و فشار روانی به خانواده‌ها بروز می‌کند. رهبران سنتی اغلب نسل جدید را به دلیل «بی‌احترامی به ارزش‌ها» یا «غرب‌زده بودن» سرزنش می‌کنند و از حکومت می‌خواهند این جوانان را مهار کنند.

ساختار قدرت در نپال همچنان در برابر خواسته‌ها و شورش‌های نسل Z مقاومت می‌کند. این مقاومت اگرچه باعث ایجاد محدودیت‌ها و سرکوب‌هایی شده، اما نتوانسته است شعله اعتراض‌ها را خاموش کند. نسل Z با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، هنر و فعالیت‌های مدنی، همچنان در حال مبارزه برای بازتعریف نقش خود در جامعه است. به نظر می‌رسد تقابل میان ساختار قدرت و نسل نوپا، در آینده نزدیک یکی از مهم‌ترین روندهای سیاسی و اجتماعی نپال باشد و آثار عمیق بر سرنوشت کشورمان داشته باشد.

24

تحلیل روان‌شناختی

نسل جوان در نپال، مانند همتایانش در دیگر نقاط جهان، نسلی است که در بطن جامعه در حال گذار رشد کرده است. جامعه‌ای که نه کاملاً سنتی است و نه مدرن. برای درک این نسل، باید نگاه روان‌شناختی و جامعه‌شناختی به وضع ذهنی و عاطفی  نسل Z داشت. نخست باید به ویژگی‌های روان‌شناختی این نسل در چهارچوب «روان‌شناسی نسل‌ها» توجه کرد. طبق این رویکرد، هر نسل تحت ‌تاثیر رویدادهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دوران رشدش، خصیصه‌های روانی ویژه‌ای دارد. نسل Z نپال نسلی است که در دوران پس از جنگ داخلی، بی‌ثباتی سیاسی، فساد نهادینه‌شده و اقتصاد شکننده رشد کرده است. آنها در فضایی بزرگ شده‌اند که فرصت‌های واقعی اندک و وعده‌ها و رویاها زیاد بوده است. تضاد بنیادین، حس بی‌اعتمادی، شکاکیت و ناامیدی مزمنی در آنها ایجاد کرده است. آنها شاهد این بوده‌اند که چگونه نسل‌های پیشین برای دموکراسی، برابری و عدالت جنگیدند، اما اوضاع تغییر چندانی نکرد. این تجربه، پایه روانی نوعی «بی‌اعتمادی وجودی» به ساختارها و وعده‌های رسمی در نسل Z نپال ایجاد کرده است. یکی از پدیده‌های عمیق که این نسل را درگیر خودش کرده، بحران معنا و هویت در جامعه پساسنتی است. در جوامع سنتی، زندگی معنا و چهارچوب روشن داشت. با فروپاشی نسبی ساختارها در نپالِ مدرن‌شونده، 

نسل Z با خلأ معنایی مواجه شده است. آنها دیگر نمی‌توانند صرفاً با تکیه بر دین یا خانواده، مسیر زندگی خویش را تعیین کنند. ساختارهای مدرن به‌خوبی جایگزین نشده‌اند. این وضع «بی‌ریشگی روانی» ایجاد کرده که در آن فرد نمی‌داند به کجا تعلق دارد و چه هدفی را دنبال می‌کند. بحران معنا، آنها را به‌سوی پرسشگری، اعتراض، و عصیان سوق می‌دهد. همراه با بحران معنا، بحران هویت نیز نقش مهمی دارد. نسل Z نپال، از یک‌سو با ارزش‌های جهانی‌شده همانند فردگرایی، آزادی، برابری جنسیتی، حقوق بشر و پیشرفت شخصی آشنا شده است. از سوی دیگر، در جامعه‌ای زندگی می‌کند که هنوز محدود، محافظه‌کار و گرفتار فقر ساختاری است. شکاف عمیق میان خواسته‌ها و واقعیت، نوعی کشمکش روانی مداوم در ذهن آنها ایجاد کرده است. آنها می‌خواهند همانند همسالان‌شان در غرب زندگی کنند. آزاد باشند، انتخاب داشته باشند، سفر کنند، رشد کنند، اما واقعیت زندگی در نپال چیز دیگری است: بیکاری، سانسور، سنت‌های سخت‌گیرانه و محدودیت‌های فراگیر.

از نظر عاطفی، بسیاری از جوانان نسل Z نپال دچار احساس‌هایی همچون تنهایی، اضطراب، افسردگی و خشم فروخورده هستند. نبود فضای گفت‌وگو در خانواده‌ها، فشار تحصیلی و شغلی، فشار برای مطیع بودن و نبود امکان ابراز احساس‌ها در جامعه، باعث شده این نسل به‌شدت در خودش فرو برود. در فضای بیرونی ممکن است آنها ساکت، یا حتی بی‌تفاوت به ‌نظر برسند، اما درونشان پر از خشم، ترس و احساس سرخوردگی است. بخش زیادی از این احساس‌ها در قالب فعالیت‌های اعتراضی، هنرهای خیابانی، موسیقی رپ یا پست‌های شبکه‌های اجتماعی بروز می‌یابد. این نوع شورش، اغلب نه‌تنها علیه سیاستمداران یا دولت، بلکه علیه پدر، معلم، نظام آموزشی و کل ساختار ارزشی سنتی است که آنها را نادیده گرفته یا سرکوب کرده است.

باید توجه داشت جوانان، در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که والدینشان یا کارگر مهاجر بوده‌اند، یا درگیر بقا و فقر. آنها احساس دیده نشدن، رهاشدگی و بی‌عاطفگی در محیط خانه را تجربه کرده‌اند. چنین شرایطی باعث شکل‌گیری زخم‌های روانی عمیق شده که در رفتارهای شورشی این نسل نمایان می‌شود. وقتی نوجوان یا جوانی می‌بیند که خانواده‌اش برای زنده ماندن از هم پاشیده، دولت و جامعه کوچک‌ترین حمایتی نمی‌کنند، منطقی است که نسبت به کل ساختار بی‌اعتماد شود و به‌دنبال راهی برای اعتراض و شکستن قواعد باشد. جوانان نپال در موقعیتی قرار دارند که به‌صورت همزمان با وعده‌های جهانی‌شده‌ای همانند «آزادی» «موفقیت شخصی» و «زندگی باکیفیت» بمباران می‌شود، اما این وعده‌ها را در زندگی واقعی‌شان نمی‌بینند. تضاد مداوم، روان آنها را فرسوده کرده و به‌سوی شورش سوق داده است. این شورش ممکن است به شکل‌های مختلف همانند اعتراض خیابانی، موسیقی اعتراضی، نوشتن در شبکه‌های اجتماعی، مهاجرت یا حتی کناره‌گیری کامل از ساختار جامعه بروز یابد. در تمام این اشکال، یک پیام مشترک وجود دارد. نسل Z نپال نمی‌خواهد همانند گذشته زندگی کند. آنها خواهان تغییری واقعی‌اند. این امری است که ساختار سنتی نپال هنوز آماده پذیرش آن نیست.

آینده شورش

شورش نسل Z در نپال را می‌توان هم تهدید دانست و هم فرصتی برای دگرگونی عمیق. اگر به‌درستی شنیده شود، این شورش می‌تواند موتور محرکه‌ای برای اصلاحات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشد. 

نسل Z، برخلاف نسل‌های قبل، سکوت نمی‌کند. آنها با مهارت در فناوری، آگاهی اجتماعی، و روحیه پرسشگری، آماده‌اند وارد میدان شوند. اگر صداها نادیده گرفته شوند، شورش به سرخوردگی، مهاجرت گسترده، و شکاف عمیق بین نسل‌ها منجر می‌شود.  دو سناریو برای آینده قابل‌تصور است: در سناریوی نخست، نسل‌ها به گفت‌وگو می‌نشینند، آموزش و آگاهی عمومی تقویت می‌شود و جوانان به‌عنوان نیروی خلاق به رسمیت شناخته می‌شوند. در سناریوی دوم، سرکوب و بی‌تفاوتی ادامه می‌یابد و فاصله میان نسل‌ها عمیق می‌شود. راه میان‌بر، همبستگی بین‌نسلی است. جایی که نسل‌های قدیمی تجربه و نسل‌های جوان، انرژی و ایده منتقل می‌کنند. در این مسیر، آموزش نقش کلیدی دارد.

پرده پایانی

نسل Z در نپال، نسلی است که در دل بحران‌ها رشد کرده اما با چشمانی باز و ذهنی آگاه به دنیا نگاه می‌کند. آنها فرزندان اینترنت، جهانی‌شدن و ناامیدی‌اند. نسلی که با واقعیت تلخ فساد، بیکاری، نابرابری و بی‌عدالتی روبه‌رو است، اما درعین‌حال آرزوی جهانی بهتر را در دل دارد. شورش آنها، تنها فریادی علیه سیاستمداران نیست. این شورش، واکنشی عمیق به ساختارهای فرسوده سنتی، فشارهای خانوادگی، بحران هویت و طردشدگی اجتماعی است. تحلیل روان‌شناختی و اجتماعی نشان می‌دهد این نسل دچار نوعی گسست عاطفی و معنایی است. آنها می‌خواهند «کسی» باشند، اما اغلب احساس می‌کنند «هیچ‌کس» هستند. نادیده گرفتن یا سرکوب این نسل نه‌تنها بی‌ثمر است، بلکه خطرناک هم هست. فشار بیشتر، تنها شورش را پنهان و رادیکال می‌کند.

درک نسل Z و شنیدن صدای آنها، نه فقط وظیفه اخلاقی خانواده‌ها، دولت و جامعه است، بلکه شرط بقا و ثبات اجتماعی آینده نیز هست. جامعه‌ای که جوانانش را تحقیر یا سرکوب می‌کند، آینده‌ای ندارد. جامعه‌ای که به آنها فرصت شنیده شدن، رشد و تاثیرگذاری نمی‌دهد، محکوم به زوال تدریجی است. نسل Z دشمن نیست، بلکه پیام‌آور تغییر است. صدایی است که حقیقت را فریاد می‌زند، حتی اگر تلخ باشد. برای پاسخ به این بحران، سیاست‌گذاران باید با نسل جدید وارد گفت‌وگو شوند. اصلاح نظام آموزش، ایجاد فرصت‌های شغلی واقعی، سرمایه‌گذاری در سلامت روان جوانان و بازنگری در سیاست‌های ارتباطی با نسل جوان، از گام‌های ضروری است. خانواده‌ها نیز باید یاد بگیرند شنونده باشند، نه صرفاً کنترل‌کننده. انتخاب با ماست. یا نسل Z را به رسمیت بشناسیم یا بهای نادیده گرفتن آنها را در آینده‌ای نه‌چندان دور بپردازیم. 

دراین پرونده بخوانید ...