شناسه خبر : 41564 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ریشه‌های تورم

اقتصاد آمریکا چگونه گرفتار تورم شد؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه

76در حال حاضر تورم بزرگ‌ترین مشکل پیش‌روی اقتصاد جهانی است و اتفاقات اخیر همچون جنگ روسیه و اوکراین، این بحران را شدیدتر کرده است. بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که افزایش تنش‌ها در این منطقه می‌تواند بهای نفت را بیش از اینها افزایش دهد و حتی دور از انتظار نیست که نرخ تورم سالانه در ایالات متحده آمریکا به بالاتر از ۱۰ درصد برسد. در صورت وقوع این اتفاق نه‌تنها قیمت در پمپ‌بنزین‌ها افزایش می‌یابد، بلکه قیمت‌های بالاتر نفت و گاز طبیعی، هزینه‌های گرمایش خانه و برق را نیز افزایش می‌دهد. قیمت‌های بالاتر انرژی باعث می‌شود پروازها گران‌تر شود و هزینه‌های حمل‌ونقل و ورودی برای کسب‌وکارهایی که از قبل با هزینه‌های فزاینده دست‌وپنجه نرم می‌کردند، افزایش یابد؛ کسب‌وکارها نیز ناچاراً بخشی از این هزینه‌های بالاتر را به شکل افزایش قیمت به مصرف‌کنندگان منتقل می‌کنند. همین موضوع باعث تشدید تورم خواهد شد. نرخ تورم ماهانه در آمریکا از یک سال پیش دائماً در حال افزایش بوده است و از سطح 7 /1 درصد در ژانویه 2021 به سطح 6 /8 درصد در ماه می امسال رسید. مطابق اعلام وزارت کار ایالات‌متحده‌آمریکا، نرخ تورم بزرگ‌ترین اقتصاد جهان به بالاترین سطح در 40 سال گذشته رسیده است. چنان که شهروندان آمریکایی فشار تورم را در زندگی روزمره و خریدهای خود به‌وضوح احساس می‌کنند. در ماه می، قیمت انرژی 6 /34 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافت که بیشترین افزایش از سال 2005 بود. قیمت بنزین تاکنون در ماه ژوئن به بالاترین حد خود رسیده است، قیمت مواد غذایی سالانه 9 /11 درصد افزایش یافت که بیشترین افزایش از سال 1979 بود، در حالی که برق 12 درصد افزایش یافت که بیشترین افزایش از آگوست 2006 بود. اجاره‌خانه اصلی 2 /5 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافت که بیشترین میزان از سال 1987 بود. این افزایش قیمت‌ها فقط در آمریکا نیست، بلکه معضل تورم در یک سال گذشته گریبان‌گیر بسیاری از کشورهای جهان شده است. بررسی آمارهای رسمی بانک جهانی و فائو نشان می‌دهد، قیمت مواد غذایی در جهان طی سال 2021 رشد بی‌سابقه‌ای داشته است و قیمت بعضی از کالاهای مصرفی تا 100 درصد نیز افزایش یافته است. بر اساس آمار فائو قیمت مواد غذایی در بازار جهانی طی این سال با رشد متوسط 31درصدی نسبت به سال قبل مواجه شده است. براساس این گزارش‌ها، قیمت گندم 58 درصد، ذرت 45 درصد، قیمت انواع روغن 51 تا 85 درصد، دانه سویا 29 درصد، جو حدود 100 درصد، گوشت مرغ 41 درصد، گوشت قرمز 25 تا 32 درصد و شکر 52 درصد طی سال 2021 افزایش داشته است که این میزان رشد قیمت در سال‌های گذشته بی‌سابقه بوده است. به نقل از فایننشال‌تایمز، رشد قیمت مصرف‌کننده حداقل در یک‌سوم کشورهای اروپایی دورقمی شده است. بیشترین افزایش قیمت‌ها را می‌توان در کشورهای حوزه بالتیک مشاهده کرد. 9 عضو اتحادیه اروپا تورم بیش از 10 درصد را تجربه کرده‌اند و بیشترین تورم متعلق به استونی بوده است. قیمت مصرف‌کننده در این کشور 19 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته است. نرخ تورم در انگلستان به ۹ درصد رسیده که این رقم بالاترین میزان تورم در این کشور از سال ۱۹۸۲ تاکنون است. روسیه نیز با تورم 8 /17درصدی روبه‌رو است. این تورم‌های بالا زنگ خطری برای دولت و بانک مرکزی این کشورهاست که باعث شده است بسیاری از این کشورها شروع به اقداماتی برای کاهش تورم کنند. کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا می‌خواهد از اوایل ژوئیه نرخ بهره را افزایش دهد. با توجه به این شرایط بانک مرکزی آمریکا نیز مجبور به افزایش مجدد نرخ بهره خواهد شد. اما این تورم ناشی از چه چیزی است؟ آیا ادامه خواهد داشت، بدتر می‌شود یا فروکش می‌کند؟ چرا فدرال‌رزرو در واکنش به این افزایش شدید تورم عملکرد کندی دارد؟ آیا واکنش آهسته فدرال‌رزرو باعث تورم بیشتر خواهد شد؟ تورم چگونه پایان خواهد یافت؟ چه سیاست‌هایی کارساز است و چه چیزی کارساز نخواهد بود؟ سوال کلیدی دیگر این است که آیا بانک مرکزی آمریکا می‌تواند بدون ایجاد رکود عمیق، تورم را به‌سرعت از بین ببرد؟ جان کاکرین، استاد دانشگاه استنفورد در مقاله‌ای که با نام «تورم گذشته، حال و آینده» در می امسال در ژورنال NBER به چاپ رسید، به دنبال پاسخ این سوالات می‌گردد. در ادامه خلاصه‌ای از این مقاله ارائه می‌شود.

 

تورم از کجا آمده است؟

مهم‌ترین وظیفه هر بانک مرکزی جلوگیری از تورم و ایجاد ثبات قیمت‌ها در کشور است. تورم 6 /8درصدی در ماه می امسال، بدون شک یک شکست بزرگ برای نهاد فدرال‌رزرو محسوب می‌شود. اما چه اشتباهی باعث ایجاد چنین چیزی شده؟ چه عاملی منجر به تورم شده است؟ نویسنده این مقاله برای پاسخ به این سوال که چرا تورم این کشور به این حد رسیده، پاسخ می‌دهد که یکی از دلایل مهم آن می‌تواند افزایش چاپ دلار در آمریکا باشد. حدود 30 درصد از دلارهای جهان طی دو سال گذشته از ژانویه 2020 تا ژانویه 2022، چاپ شده است. این میزان از چاپ پول اگر بدون برنامه‌ریزی باشد، به ‌طور قطع باعث افزایش تورم شدید در کشور خواهد شد. کاکرین بیان می‌کند که دولت آمریکا حدود سه تریلیون دلار پول اضافی چاپ کرد و دو تریلیون دلار دیگر نیز وام گرفت و در میان مردم عرضه کرد. این نوع پول‌پاشی را اصطلاحاً «پول هلی‌کوپتری» می‌گویند که اولین‌بار میلتون فریدمن، برنده نوبل اقتصاد، از آن استفاده کرد. توزیع پول آزاد از طرف بانک مرکزی بین مردم مثل پولی است که از هواپیما ریخته شود. بنابراین مردم پولی را که به دست آورند برای خرج کردن بیشتر استفاده می‌کنند که در نتیجه منجر به بالا رفتن نرخ تورم می‌شود.

کاکرین معتقد است که سیاست‌هایی که فدرال‌رزرو در این سال‌ها پیش گرفت مسوول به وجود آمدن چنین تورمی است. او بیان می‌کند که فدرال‌رزرو در تشخیص رکود ناشی از کرونا دچار اشتباه شده است. بانک مرکزی آمریکا به اشتباه، رکود را به دلیل کاهش تقاضا در نظر گرفته، در حالی که طبق نظر کاکرین این رکود به دلیل مشکلات سمت عرضه بوده است. به عنوان مثال، رکود رستوران‌ها در ایام همه‌گیری کرونا به دلیل پول نداشتن مردم نبود، بلکه به خاطر اوج گرفتن تعداد بیماران و فوتی‌های کرونا بود. در نتیجه، فدرال‌رزرو برای جلوگیری از عمیق‌تر شدن رکود در کشور، سیاست پولی انبساطی در پیش می‌گیرد که نتیجه آن همین تورمی است که گریبانگیر این کشور شده است. علاوه ‌بر این، همه‌گیری کرونا به نسبت همه‌گیری‌های گذشته، خیلی سریع‌تر کنترل شد و واکسن آن به‌سرعت در سطح جهان پخش شد که در نتیجه آن، روند بهبود وضعیت در جوانب مختلف، به سرعت انجام شد. همین موضوع نیز باعث شد که تخمین‌های بانک مرکزی آمریکا از تداوم اثرات کرونا اشتباه از آب دربیاید و برای مقابله با تورم تعلل بیشتری به خرج دهد.

77

آیا فدرال‌رزرو می‌تواند بدون افزایش نرخ بهره تورم را مهار کند؟

طبق پیش‌بینی‌های فدرال‌رزرو، تورم بدون افزایش شدید نرخ بهره از بین خواهد رفت. اما چرا؟ آیا این واکنش‌های آهسته فدرال‌رزرو می‌تواند باعث کاهش تورم شود؟ کاکرین ابتدا با بیان اهمیت انتظارات تورمی، دو سناریو مختلف را بررسی می‌کند. طبق سناریو اول، انتظارات تورمی به صورت تطبیقی است. به عبارت ساده‌تر، مردم انتظارات خود را درباره تورم‌های آینده، بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، شکل می‌دهند. برای فهم بهتر از یک مثال استفاده می‌کنیم. تصور کنید که انتظارات شما به صورت تطبیقی شکل می‌گیرد و شما قصد دارید تا تورم سال جاری را پیش‌بینی کنید. علاوه بر این، فرض کنید که نرخ تورمی 

که برای سال گذشته انتظار داشتید، برابر ۱۰درصد بوده باشد. اگر نرخ تورمی که در سال گذشته عملاً رخ داده، ۱۸ درصد بوده باشد، براساس انتظارات تطبیقی، شما انتظارات خود را از میزان تورم در سال جاری از ۱۰ درصد بیشتر خواهید داد؛ مثلاً تورم انتظاری شما در سال جاری ۱۴ درصد یا 15 درصد می‌شود، اما اگر نرخ تورم سال گذشته شش درصد بوده باشد، براساس فرضیه انتظارات تطبیقی، شما انتظارات خود را از میزان تورم در سال جاری از 10 درصد کمتر خواهید داد؛ مثلاً تورم انتظاری شما در سال جاری هشت درصد یا هفت درصد خواهد بود و در نهایت اگر نرخ تورم سال گذشته دقیقاً به اندازه 10 درصد بوده باشد، آنگاه بر اساس فرضیه انتظارات تطبیقی، شما دلیلی برای تغییر انتظارات تورمی خود نداشته و انتظارات شما از تورم جاری همان 10 درصد خواهد بود. کاکرین معتقد است اگر انتظارات مردم نسبت به تورم به صورت تطبیقی باشد، تورم منفجر خواهد شد مگر اینکه فدرال‌رزرو نرخ بهره را به‌سرعت افزایش دهد. اما اگر انتظارات تورمی آینده‌نگر باشد، تورم ممکن است خودبه‌خود، بدون دوره‌ای از نرخ‌های بهره بالا، محو شود.

 

تورم تا چه زمانی پابرجاست؟

دولت‌ها در دوره‌هایی مجبور به اتخاذ سیاست‌های انبساطی می‌شوند و محرک‌هایی را در قالب بسته‌های حمایتی از مردم برای جلوگیری از رکود در کشور عرضه می‌کنند. شاید تصور شود که اگر این محرک‌ها نتیجتاً منجر به تورم شود، با پایان دادن به آن‌ها تورم نیز پایان خواهد یافت ولی این‌گونه نیست. تورم به دلیل چسبندگی قیمت‌ها تا مدت‌ها تداوم خواهد داشت. چسبندگی قیمت به این معنی است که قیمت‌ها تمایل دارند روی عددی خاص باقی بمانند و در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند. مثلاً تصور کنید که یک رستوران فروش خوبی دارد تا اینکه قیمت گوشت ارزان می‌شود. آیا این رستوران همان روز منوهای خود را تغییر می‌دهد. آیا آنها برای ارزان کردن غذاهای خود، هزینه چاپ منوهای جدید را تقبل خواهند کرد؟ خیلی بعید است. به این امر که در دنیای واقعی نیز بدیهی است، چسبندگی قیمت می‌گویند. در این صورت برای کاهش تورم چه باید کرد؟ کاکرین پاسخ می‌دهد که سیاست‌های مالی و پولی باید هماهنگ شوند. او توضیح می‌دهد که سیاست پولی و سیاست مالی باید با هم اتفاق بیفتد و بدون سیاست انقباض مالی، فدرال‌رزرو می‌تواند تورم را برای مدت کوتاهی کاهش دهد، و درنهایت این تورم را به آینده منتقل می‌کند. بنابراین، با قیمت‌های تا حدی چسبنده، تورم می‌تواند مدت طولانی‌تری نسبت به پیش‌بینی‌های فدرال‌رزرو ادامه یابد. در این صورت فدرال‌رزرو به جای یک موج کوتاه تورم، می‌تواند دوره طولانی‌تری از تورم متوسط ایجاد کند. چنین هموارسازی‌ای در قیمت‌ها ارزشمند است و تاثیر غیرقابل اجتناب این سیاست‌ها را بر میزان تولید کاهش می‌دهد. با‌این‌حال، اینها همگی در حالی است که هیچ شوک دیگری وجود نداشته باشد. به عنوان مثال جنگ، یا یک بیماری همه‌گیر دیگر، یا مشکلات مالی همیشه می‌تواند تورم را فراتر از چنین پیش‌بینی‌هایی افزایش دهد.

 

جمع‌بندی

 اگر به نمودار تاریخی تورم آمریکا نگاه کنیم می‌بینیم که بیشترین تورم در این کشور حدود 14 درصد بوده که در سال 1980 رخ داده است. تورم هشت درصد و به بالاتر در این کشور بسیار نادر و کم‌سابقه است. چرا تورم این کشور به این حد رسیده است؟ یکی از دلایل مهم آن می‌تواند افزایش چاپ دلار در آمریکا باشد. دولت آمریکا حدود پنج تریلیون دلار پول اضافی چاپ و بین مردم عرضه کرده است. با توجه به این شرایط از فدرال‌رزرو انتظار می‌رود که نرخ بهره را هرچه سریع‌تر افزایش دهد. اما فدرال‌رزرو تا به این جای کار به کندی واکنش نشان داده و تصمیم گرفته است که نرخ بهره را طی چندین مرحله و به‌تدریج افزایش دهد. حتی در صورتی که بانک مرکزی آمریکا به‌سرعت برای مهار تورم اقدام کند، باز هم تورم به دلیل وجود چسبندگی قیمت‌ها برای مدتی تداوم خواهد داشت. 

دراین پرونده بخوانید ...