سیاست همسایگی
بررسی آینده روابط ایران با همسایگان در گفتوگو با محمد خواجوئی
در جریان جنگ 12روزه میان ایران و اسرائیل، کشورهای همسایه با رویکردهای متفاوتی به این بحران واکنش نشان دادند. برخی از این کشورها از اسرائیل حمایت کردند، در حالی که گروهی دیگر به دنبال برقراری آتشبس و کاهش تنشها بودند. همچنین، تعدادی از کشورها نیز با اتخاذ مواضع محتاطانه و سنجیده، سعی کردند تا از درگیریهای بیشتر جلوگیری کنند. این تنوع در واکنشها نشاندهنده پیچیدگیهای سیاسی و امنیتی منطقه است. در همین زمینه محمد خواجوئی، کارشناس مسائل خاورمیانه و تحلیلگر روزنامه الاخبار لبنان، معتقد است شواهدی وجود دارد که معدودی از کشورهای منطقه در این عملیات خواسته یا ناخواسته نقش داشتند. اما در مجموع معدل کشورهای منطقه، با نگاه محتاطانه و نگران، ناظر جنگ اخیر بودند.

در جریان جنگ 12روزه میان ایران و اسرائیل، کشورهای همسایه با رویکردهای متفاوتی به این بحران واکنش نشان دادند. برخی از این کشورها از اسرائیل حمایت کردند، در حالی که گروهی دیگر به دنبال برقراری آتشبس و کاهش تنشها بودند. همچنین، تعدادی از کشورها نیز با اتخاذ مواضع محتاطانه و سنجیده، سعی کردند تا از درگیریهای بیشتر جلوگیری کنند. این تنوع در واکنشها نشاندهنده پیچیدگیهای سیاسی و امنیتی منطقه است. در همین زمینه محمد خواجوئی، کارشناس مسائل خاورمیانه و تحلیلگر روزنامه الاخبار لبنان، معتقد است شواهدی وجود دارد که معدودی از کشورهای منطقه در این عملیات خواسته یا ناخواسته نقش داشتند. اما در مجموع معدل کشورهای منطقه، با نگاه محتاطانه و نگران، ناظر جنگ اخیر بودند. بیشتر کشورهای منطقه از اینکه قدرت منطقهای ایران طی یک سال و نیم اخیر کاهش یافته و گروههای منطقهای متحد ایران آسیب جدی دیدهاند، خرسند هستند اما در عین حال آنها این نگرانی را دارند که تضعیف ایران، به تقویت نقش اسرائیل در نظمسازی بینجامد که این میتواند تهدیدی برای امنیت ملی و منافع این کشورها نیز باشد.
♦♦♦
چه عواملی باعث شده است که کشورهای همسایه مواضع متفاوتی را در جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل اتخاذ کنند؟
جنگ اسرائیل و ایران در شرایطی رخ داد که روابط ایران با کشورهای همسایه و منطقهای برخلاف دوره اول ترامپ، پایدار و به دور از تنش بود. در آن دوره شاهد بودیم که برخی از قدرتهای مهم منطقه از جمله عربستان کارگزار فشار حداکثری علیه ایران بودند. اما روند تنشزدایی در روابط ایران با کشورهای منطقه و اهتمام ویژه ایران به «سیاست همسایگی» باعث شد در این دوره، بیشتر کشورهای منطقه از همراهی با اقدامات ضدایرانی اسرائیل و آمریکا پرهیز کنند و در جنگ اخیر هم مواضعی در حمایت از ایران و در محکومیت تجاوز اسرائیل در پیش گرفتند. در این میان البته برخی کشورها مثل ترکیه با صراحت لهجه بیشتری علیه تجاوز به ایران موضع گرفت و بیشتر کشورهای دیگر نیز با لحن ملایم و دیپلماتیکی مخالفت خود را ابراز کردند. در این میان شواهدی نیز وجود داشت که معدودی از کشورهای منطقه در این عملیات خواسته یا ناخواسته نقش داشتند. اما در مجموع به نظرم معدل کشورهای منطقه، با نگاه محتاطانه و نگران، ناظر جنگ اخیر بودند. بیشتر کشورهای منطقه از اینکه قدرت منطقهای ایران طی یک سال و نیم اخیر کاهش یافته و گروههای منطقهای متحد ایران آسیب جدی دیدهاند، خرسند هستند اما در عین حال آنها این نگرانی را دارند که تضعیف ایران، به تقویت نقش اسرائیل در نظمسازی بینجامد که این میتواند تهدیدی برای امنیت ملی و منافع این کشورها نیز باشد.
چگونه حمایت برخی کشورهای همسایه از اسرائیل بر روابط آنها با ایران تاثیر خواهد گذاشت؟ آیا ممکن است ایران روابط خود را با کشورهایی که به اسرائیل کمک کردهاند قطع کند؟ چه موانعی در این زمینه وجود دارد؟
باید این نکته را مدنظر قرار بدهیم که موضوع همکاری کشورهای منطقه با تجاوز اسرائیل در روایت رسمی ایران وجود ندارد. آقای پزشکیان، رئیسجمهوری، روز دوشنبه 16 تیر در بخشی از سخنانش در جلسه شورای اداری استان گیلان به صراحت گفت: «برخلاف برخی شایعات، هیچ نشانهای از همکاری نظامی همسایگان با رژیم صهیونیستی از سوی نهادهای امنیتی کشور تایید نشده و حتی برخی از آنها آمادگی خود را برای ارسال کالاهای اساسی اعلام کردهاند.» در مورد جمهوری آذربایجان که حرفوحدیثهایی اخیراً مطرح شد هم ایران اتهام رسمی به این کشور درباره همکاری با تجاوز اسرائیل وارد نکرد و تنها آقای پزشکیان در گفتوگوی تلفنی با همتای آذربایجانی خود، الهام علیاف خواستار «بررسی و راستیآزمایی برخی اخبار درباره تعرض پهپادها و ریزپرندههای اسرائیل به آسمان ایران از طریق فضای سرزمینی آن کشور» شد که البته در همان گفتوگوی تلفنی الهام علیاف گفت: «اجازه نمیدهیم آسمان جمهوری آذربایجان علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شود.» در مورد استفاده جنگندههای اسرائیل از آسمان عراق که بدون اجازه این کشور و مسبوق به سابقه هم هست، ایران این وضعیت را ناشی از ضعف دولت عراق میداند و به همین دلیل اعتراض چندانی به این کشور نکرد. بنابراین به نظر نمیرسد در موضوع جنگ اخیر اسرائیل علیه ایران، تهران از همسایگان خود خشمگین باشد.
نقش قطر و عمان را در شکلگیری و حفظ آتشبس میان ایران و اسرائیل چگونه ارزیابی میکنید؟
قطر و عمان نزدیکترین روابط را با ایران در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دارند و پل ارتباطی بین ایران و آمریکا هستند. قطریها بهویژه رایزنیهای زیادی برای کاهش تنش کردند و در نهایت هم دیدیم که پیام آتشبس از طرف آمریکا به ایران از سوی قطریها منتقل شد. اما با وجود این به نظر میرسد در دوره ترامپ نقشآفرینی این کشورها نسبت به قبل کمتر شده است.
موضع کشورهای بیطرف مانند عراق، ترکیه و پاکستان در قبال ایران چگونه است و چه تاثیری بر منافع ایران دارد؟
عراق کشور ضعیفی است و طی دو دهه اخیر این کشور یکی از بزرگترین آوردگاهها و صحنه تقابل قدرتها از جمله ایران و آمریکا بوده است. این کشور بابت این وضعیت هزینههای زیادی داده و همیشه نگران است که تشدید تنش میان ایران و آمریکا و اسرائیل، فضای این کشور را نیز تحت تاثیر قرار دهد. از اینرو سیاست بغداد، پرهیز از ورود به تنش و جلوگیری از ورود نزاعهای منطقهای به داخل عراق است. میدانیم که گروههای شبهنظامی زیادی در عراق وجود دارند که متحد ایران هستند. در شش ماه اخیر دولت عراق تحت فشار آمریکا به سمت مهار این گروهها رفته است. طبیعتاً عراق نگران است که افزایش دامنه جنگ در منطقه باعث فعال شدن این گروهها در دفاع از ایران شود که این مسئله میتواند دولت عراق را بیشازپیش در تنگنا گذاشته و امنیت ملی این کشور را تحت تاثیر قرار دهد. در این میان، نگرانی پاکستان و ترکیه از تجاوز اسرائیل به ایران قابل درک است. پاکستان تنها کشور مسلمان دارای سلاح اتمی است. از این نظر آنها میدانند چنانچه اسرائیل در پروژه مهار برنامه اتمی ایران موفق شود، به نوعی سراغ پاکستان خواهد آمد و دولت این کشور را تحت فشار قرار میدهد؛ بهویژه اینکه اسلامآباد روابط نزدیک و مهمی با پکن دارد و این مسئله برای آمریکا نیز محل توجه و حساسیت است. ترکیه نیز نگرانیهای خاص خود را دارد. دولت ترکیه جزو دولتهای مستقل در منطقه و دارای جمعیت قابل توجه و موقعیت ژئوپولیتیک ویژهای است. گرچه روابط رسمی و اقتصادی میان ترکیه و اسرائیل برقرار است اما این روابط طی یک دهه اخیر نزدیک و دوستانه نبوده و مواضع ترکیه در حمایت از حماس و حقوق فلسطینیان برای اسرائیل خوشایند نبوده است. در این میان نقشآفرینی اخیر ترکیه در تغییر نظم سیاسی در سوریه برای اسرائیل خبر خوبی نبوده است. در چنین شرایطی ترکیه نیز میداند که اگر اسرائیل بتواند بر ایران برتری راهبردی پیدا کند، در گام بعدی به سراغ مهار نقش منطقهای ترکیه نیز خواهد آمد.
برخی معتقدند ایران باید با کشورهایی که در جنگ اخیر، مستقیم و غیرمستقیم به اسرائیل کمک کردهاند، قطع رابطه کند، اما برخی معتقدند مسیر دیپلماسی باید ادامه پیدا کند تا زمانی که ایران از تله جنگ اخیر خارج شود. نظر شما در این مورد چیست؟
حمله اسرائیل به ایران یک تجاوز آشکار، غیرقابل توجیه و مخالف قوانین بینالمللی بوده است. تاسفبارتر این است که کشوری که عضو معاهده منع گسترش سلاح هستهای است، هدف حمله طرفی قرار میگیرد که خود دارای دستکم 200 کلاهک هستهای است و نخستوزیر آن طبق نظر دادگاه بینالمللی متهم به جنایت جنگی در جنگ غزه است. بهرغم همه دشواریهایی که ایران در صحنه دیپلماسی با آن روبهروست، اما نباید بهآسانی از کنار مواضع حمایتگونه برخی کشورهای اروپایی از تجاوز اسرائیل بگذرد، چون این مسئله میتواند باعث عادیانگاری از تجاوز شود. البته این نافی تلاش دیپلماتیک برای حلوفصل مسائل خود با کشورهای اروپایی نیست. نمیتوان این را نادیده گرفت که ریشه خشم برخی از کشورهای اروپایی از ایران به دلیل سیاست سالهای نهچندان دور ایران در حمایت و پشتیبانی از روسیه در جنگ اوکراین بود که حقیقتاً ثمرهای برای کشور نداشت و باعث شد کشورهای اروپایی که روزگاری طرف واسط بین ایران و آمریکا بودند، در تقابل و ضدیت با ایران بعضاً از آمریکا نیز سبقت بگیرند.
ایران چگونه میتواند از فرصتهای دیپلماتیک موجود برای کاهش تنشها و تقویت روابط با کشورهای همدل بهرهبرداری کند؟
سیاست همسایگی که دولتهای رئیسی و پزشکیان در چهار سال اخیر دنبال کردهاند، سیاست کاملاً درست و منطقی و مبتنی بر منافع ملی ایران بوده است. اما این سیاست یک خلأ بزرگ دارد و آن این است که در سایه استمرار تنش با آمریکا و اسرائیل، حفظ و پایداری سیاست همسایگی نیز با اما و اگرهای زیادی روبهرو میشود. تا زمانی که ایران و غرب به یک رابطه پایدار نرسند، رابطه با همسایگان نیز ممکن است تحت تاثیر تنش ایران با غرب دچار تکانههایی شود. میدانیم که بسیاری از کشورهای منطقه روابط راهبردی با آمریکا دارند و حتی بخشی از خاک خود را به آمریکا برای احداث پایگاه نظامی اختصاص دادهاند. در چنین شرایطی افزایش سطح تنش میان ایران و آمریکا میتواند ایران را روبهروی این کشورها قرار دهد. از سوی دیگر اگر روابط ایران و غرب در یک وضعیت قابل اتکا و پایدار قرار نگیرد، ایران حتی نمیتواند به سطح مطلوبی از منافع اقتصادی در روابط خود با کشورهای منطقه دست یابد. بارها شاهد بودهایم که تحریمهای آمریکا چگونه به یک مانع اساسی در توسعه روابط اقتصادی ایران با کشورهای منطقه تبدیل شده است. نمونه شفاف آن، موانع به وجودآمده در مسیر دسترسی ایران به پولهای ناشی از فروش گاز به عراق بود. همه اینها نشان میدهد که سیاست همسایگی باید در ادامه سیاست خارجی ایران در داشتن روابط پایدار و متوازن با همه قدرتهای منطقهای و جهانی باشد.
آیا بهبود روابط با همه همسایگان میتواند مانع جنگ احتمالی در آینده شود؟
هم آری، هم نه. همانطور که اشاره کردم، جنگ اخیر اتفاقاً در شرایطی رخ داد که ایران نسبتاً در یک وضعیت خوب از نظر روابط سیاسی با کشورهای منطقه بود. گرچه این کشورها در کنار اسرائیل و آمریکا یک بلوک متحد ضدایرانی را تشکیل ندادند اما در نهایت نتوانستند مانع جنگ شوند. پس این مسئله نیاز به شروط دیگری دارد. بگذارید صریح بگویم؛ تجاوز اسرائیل به ایران غیرقابل توجیه و صد درصد محکوم است، اما به نظرم اگر ما سیاست خارجی آگاهانهتر و واقعبینانهتر و متکی بر منافع ملی و پرهیز از شعارزدگی و اشتباهات محاسباتی در میزان قدرت خود و دیگران میداشتیم، شاید کار به اینجا کشیده نمیشد. ما در منطقهای زندگی میکنیم که هشتدهه است اسرائیل در آن موجودیت خود را اعلام کرده و طی این هشتدهه به هیچ قاعده و قانون بینالمللی پایبند نبوده و از هر فرصتی برای تحکیم اشغالگری و توسعهطلبی خود استفاده کرده است. با علم به اینکه اسرائیل از جنگها برای پیشبرد طرحهای توسعهطلبانه خود استفاده میکند، ایران میتوانست بازی هوشمندانهتری در پیش بگیرد که در نهایت دچار وضعیت ضربهپذیری و جنگ مستقیم نشود. اما همه این حرفها مربوط به گذشته است. اکنون این جنگ رخ داده و وقتی چنین میشود، نسخهها و توصیههای قبل دیگر کارساز نیست و اولویتها متفاوت خواهد بود. اینک آن چیزی که مهم و خطیر است، تهدیدات موجودیتی است که ایران از سمت اسرائیل دریافت کرده است. یکی از مهمترین کارهایی که ایران باید در این مرحله انجام بدهد، جا انداختن گزاره «امنیت یا برای همه یا برای هیچکس» است. باید تعارفات را کنار بگذاریم و این پیام را به همه طرفها در منطقه بدهیم که ایران نمیتواند بپذیرد که قلب پایتختش بمباران شود اما بقیه منطقه نظارهگر و به دور از این آتش باشند. کشورهای منطقه باید خطر گسترش جنگ به کشورهای خود را جدی بگیرند و آن را لمس کنند. تا زمانی که چنین خطری را احساس نکنند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اسرائیل و آمریکا ایران را با استراتژی «مرگ با هزار ضربه چاقو» تضعیف میکنند. اما اگر کشورهای دیگر حس کنند که در صورت حمله به ایران، امنیت ملی خودشان تحتتاثیر قرار میگیرد، خود عامل فشاری برای پایان دادن به جنگ میشوند. این سیاست در تضاد با سیاست همسایگی نیست بلکه حتی در تکمیل آن است. وقتی آتشی به محیط خانهای میافتد، همسایگان اگر نسبت به آن بیتفاوت باشند دیر یا زود آتش به خودشان سرایت میکند. به نظرم اتفاقاً روابط دوستانه کنونی ایران با کشورهای عربی منطقه، فرصت بهتری را برای اقناع آنها در این زمینه فراهم میکند.