شناسه خبر : 49614 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیگنال به آمریکا

واکاوی رابطه چین و کشورهای عربی و تاثیر آن بر ایران در گفت‌وگو با محمدجواد قهرمانی

سیگنال به آمریکا

ویزای چین برای سفر شهروندان کشورهای جنوب خلیج فارس لغو شده است، اما ایران که خود را دوست و شریک تجاری چین می‌داند، از این تسهیلات بهره‌مند نیست. طبق گزارش‌ها، دولت چین ویزای خود را برای سفر شهروندان چهار کشور عربستان سعودی، کویت، بحرین و عمان لغو کرده است. همچنین پیش از این، ویزای چین برای سفر شهروندان قطر و امارات نیز لغو شده بود. این تحولات نشان‌دهنده نزدیکی روابط سیاسی و اقتصادی میان چین و کشورهای جنوب خلیج فارس است. در ارتباط با اینکه این سیاست چین چه پیامی برای ایران دارد؟، محمدجواد قهرمانی، تحلیلگر مسائل چین بر این باور است که توسعه روابط کشورهای حوزه خلیج فارس با چین، نگرانی‌هایی را در میان مقامات آمریکا ایجاد کرده است. در چنین شرایطی بود که دونالد ترامپ اولین سفر خارجی خود را به سه کشور عربستان، قطر و امارات صورت داد و در آن قراردادهای زیادی را با این کشورها به امضا رساند. طبیعتاً علاوه بر تلاش آمریکا برای کسب منافع اقتصادی، یکی از انگیزه‌های واشنگتن دورتر کردن این کشورها از چین است. در چنین چهارچوبی اقدام اخیر پکن بیشتر قابل ارزیابی است. پکن از طریق این اقدام نه‌تنها به دنبال ارائه این سیگنال است که از روابط نزدیکی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برخوردار است و به دنبال توسعه روابط با این کشورهاست، بلکه این اقدام را نوعی تسهیلگری برای روابط تلقی می‌کند. این موضوع لزوماً دارای پیام به ایران نیست اما نشانه‌ای از وضعیت و پیشرفتی است که در روابط میان چین و این کشورها حاصل شده است.

♦♦♦

‌ دولت چین اخیراً تصمیم به لغو ویزای سفر برای شهروندان چهار کشور عربی شامل عربستان سعودی، کویت، بحرین و عمان گرفته است. این در حالی است که پیش از این، ویزای سفر برای شهروندان قطر و امارات نیز لغو شده بود. این سیاست جدید چین در قبال کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس، در حالی که شهروندان ایرانی همچنان ملزم به دریافت ویزا برای ورود به این کشور هستند، چه پیامی برای ایران به همراه دارد؟

روابط چین با کشورهای عربی خلیج فارس طی سالیان اخیر پیشرفت‌های جدی داشته است. در بعد اقتصادی، میزان تجارت و سرمایه‌گذاری میان چین و این کشورها به‌طور جدی افزایش یافته است. شرکت‌های چینی حضور خود را در این کشورها گسترش داده‌اند. این کشورها تلاش می‌کنند طرح‌های توسعه ملی خود را با ابتکارهای چین همچون ابتکار کمربند و راه پیوند بزنند. در کنار این موضوع، چین و این کشورها تلاش کرده‌اند فراتر از اقتصاد و تجارت، روابط را نهادینه و نهادمند کنند. در این زمینه، ایجاد سازوکارهایی برای همکاری‌ها قابل توجه‌اند. پکن اولین سند سیاست عربی خود را در سال 2016 منتشر کرد و برای سال‌ها گفت‌وگوها بر سر موافقت‌نامه تجارت آزاد در جریان بوده است. به این دو مورد باید تلاش کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای متنوع‌سازی شرکای خود را نیز اضافه کرد که به تمایل جدی آنها به افزایش تعاملات با چین منجر شده است. 

در کنار توان و ظرفیت مالی این کشورها، این توسعه روابط با چین، نگرانی‌هایی را در میان مقامات آمریکا ایجاد کرده است. در چنین شرایطی بود که دونالد ترامپ اولین سفر خارجی خود را به سه کشور عربستان، قطر و امارات صورت داد و در آن قراردادهای زیادی با این کشورها به امضا رساند. طبیعتاً علاوه بر تلاش آمریکا برای کسب منافع اقتصادی، یکی از انگیزه‌های واشنگتن دورتر کردن این کشورها از چین است. در چنین چهارچوبی اقدام اخیر پکن بیشتر قابل ارزیابی است. پکن از طریق این اقدام نه‌تنها به دنبال ارائه این سیگنال است که از روابط نزدیکی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برخوردار است و به دنبال توسعه روابط با این کشورهاست، بلکه این اقدام را نوعی تسهیلگری برای روابط تلقی می‌کند. این موضوع لزوماً دارای پیام به ایران نیست اما نشانه‌ای از وضعیت و پیشرفتی است که در روابط میان چین و این کشورها حاصل شده است.

‌ لطفاً کمی بیشتر در مورد پیامدهای این موضوع بر روابط اقتصادی و تجاری ایران با چین توضیح دهید. آیا این اقدام می‌تواند تاثیرات منفی بر روابط اقتصادی ایران با چین داشته باشد یا برعکس، فرصتی برای تقویت همکاری‌ها ایجاد خواهد کرد؟

این موضوع همان‌طور که گفته شد، ناشی از توسعه روابط چین با کشورهای منطقه است اما در عین حال باید به چند موضوع توجه کرد. اول اینکه چین حاضر است برای حفظ و توسعه روابط با این کشورها امتیازاتی از این دست به آنها اعطا کند. موضوع دوم این است که هرچه روابط چین با این کشورها در حوزه تجارت، سرمایه‌گذاری و حوزه فناوری رشد می‌یابد، توان چین برای پیگیری سیاست دوری یا نزدیکی برابر میان این کشورها و ایران کمتر می‌شود. به عبارتی می‌توان گفت فشار تحریم‌ها بر تجارت چین و ایران تاثیر منفی می‌گذارد، در حالی که در همین زمان، این محدودیت بر روابط میان چین و کشورهای عربی حاکم نیست. البته دوباره تاکید می‌شود که اقدام اخیر چین در امتداد شرایطی است که بر روابط آنها حاکم است، نه اینکه الزاماً ارتباطی با ایران داشته باشد. در نتیجه، باید به کلیت روابط توجه شود.

‌ این اقدام که در راستای نشست اخیر چین، آسه‌آن و شورای همکاری خلیج فارس در کوالالامپور به منظور مقابله با فشارهای تجاری ایالات‌متحده انجام شده است، آیا می‌تواند به شکل‌گیری یک بلوک اقتصادی جدید در منطقه منجر شود؟ در این صورت، نقش ایران در این بلوک چه خواهد بود و چگونه می‌تواند از این فرصت‌ها بهره‌برداری کند؟

درباره نشست اخیر میان چین، اعضای آسه‌آن و اعضای شورای همکاری خلیج فارس باید توجه داشت که چین و اعضای آسه‌آن در مواجهه با سیاست تعرفه‌ای آمریکا انگیزه مهمی برای بسط روابط با دیگر کشورها از جمله کشورهای منطقه دارند. این موضوع می‌تواند به نهادینه شدن بیشتر روابط نیز بینجامد. 

بر این اساس، کشورهای شرق آسیا نیز تلاش می‌کنند سیاست متنوع‌سازی شرکا را دنبال کنند تا به این ترتیب بتوانند حداقل تا حدی این سیاست آمریکا را خنثی کنند. در چنین شرایطی، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند. ایران نیز به دلایل مختلف از ظرفیت‌های برجسته‌ای در این زمینه برخوردار است که می‌تواند هم برای کشورهای آ‌سه‌آن و هم برای چین جذاب باشد. با این حال، برخی مسائل از جمله تحریم‌ها مانعی مهم در این زمینه به‌شمار می‌روند. طبیعی است که باید تلاش زیادی برای استفاده از ظرفیت این کشورها صورت گیرد.

‌ علاوه بر این، پیشتر چین همراه با اعضای شورای همکاری خلیج فارس در یک بیانیه مشترک از «ابتکار و تلاش» امارات در ماجرای جزایر سه‌گانه ایرانی حمایت کرده بود. چرا چین سیاست سنتی خود مبنی بر بی‌طرفی فعال را در قبال ایران تغییر داده و به سمت اتخاذ مواضع مشخص‌تر پیش رفته است؟

توسعه روابط میان کشورهای عربی با چین، به این کشورها نیز اهرمی برای تاثیرگذاری بر سیاست‌های چین می‌دهد. همان‌طور که چین از آنها انتظار دارد منافع محوری چین، از جمله سیاست «چین واحد»، را مورد تایید و تاکید قرار دهند، این کشورها نیز خواهان همراه کردن پکن در موضوعات مختلف از جمله در بحث جزایر سه‌گانه ایران هستند. نزدیکی این کشورها به آمریکا سبب می‌شود اهرم آنها قوی باشد، چراکه یکی از ستون‌های سیاست خارجی چین این است که بتواند شرکای آمریکا را وادار کند که ملاحظات چین را نیز مدنظر داشته باشند یا با همه سیاست‌های آمریکا همراهی نکنند.

‌ به نظر شما دلیل نزدیکی چین و کشورهای عربی چیست؟ آیا این نزدیکی تنها ناشی از منافع اقتصادی است یا عوامل دیگری نیز در این ارتباط موثرند؟ 

در مورد نزدیکی چین و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باید به چند موضوع مهم اشاره شود. اولین مولفه مهم تعاملات انرژی است. کشورهای منطقه نقش مهم و برجسته خود را در تامین انرژی چین حفظ کرده‌اند. از اواسط دهه 1990 که چین به واردکننده انرژی تبدیل شده، خاورمیانه نقش مهمی در تامین انرژی چین داشته است. 

به‌‌رغم تلاش چین برای متنوع‌سازی منابع تامین انرژی، این منطقه همچنان سهم بسزایی در سیاست انرژی چین دارد. در آینده نیز همچنان این نقش برای کشورهای عربی منطقه محفوظ خواهد ماند. با این حال، این تعاملات انرژی‌محور صرفاً به واردات انرژی توسط چین محدود نمانده و به سرمایه‌گذاری متقابل در بخش‌های مختلف انرژی نیز انجامیده است.

اما در کنار انرژی، تجارت و سرمایه‌گذاری نیز عامل مهمی در این روابط به‌شمار می‌رود. پکن به دنبال توسعه تجارت با این کشورها بوده و همین امر به تقویت مبادلات دوجانبه یا چندجانبه انجامیده است. کشورهای عربی منطقه همچنین دریافت‌کننده سهم مهمی از سرمایه‌گذاری‌های خارجی چین بوده‌اند. در این زمینه همچنین لازم است به یک موضوع دیگر نیز توجه داشت و آن این است که این کشورها عملاً به یک هاب در تجارت و انتقال کالاهای چین به دیگر مناطق و کشورها نیز تبدیل شده‌اند.

همچنین، ابتکار کمربند و راه نیز زمینه‌ساز نزدیکی بیشتر آنها شده است. اکنون بسیاری از تبادلات اقتصادی و زیرساختی چین با این کشورها در لوای این ابتکار صورت می‌گیرد. چین اعلام کرده که به دنبال همسویی این ابتکار با ابتکارهای توسعه‌ ملی کشورهای منطقه است و کشورهای منطقه نیز از این موضوع استقبال کرده‌اند. در این راستا، می‌توان حضور و سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی در برخی بنادر مهم کشورهای منطقه را مشاهده کرد.

این روابط به حوزه‌های نوظهور نیز کشیده شده است. در سند عربی سیاست چین بر حوزه‌هایی همچون انرژی‌های نو، فضا و... نیز تاکید شده است. پکن روابط با این کشورها را برای توسعه همکاری‌ها در زمینه فناوری‌های نوین و حضور شرکت‌های فناوری چین در این کشورها ضروری می‌داند. این مدل همکاری‌ها با حساسیت بیشتری از سوی آمریکا همراه بوده است.

 البته باید به روابط در حوزه نظامی و امنیتی از جمله انتقال تسلیحات چینی به این کشورها نیز توجه شود. چین به دنبال یافتن سهمی از بازار تسلیحات جهانی و به دنبال افزایش سهم خود است. همکاری در زمینه موشکی یا انتقال پهپاد از جمله این همکاری‌ها به شمار می‌رود. همچنین چین و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تاکنون مانورهای نظامی متعددی نیز برگزار کرده‌اند.

عامل مهم دیگر که زمینه بسط روابط را فراهم آورده، تمایل کشورهای منطقه برای توسعه روابط با شرق در جهت جبران کاهش تعهدات آمریکا به خود است. این استراتژی که در ادبیات روابط بین‌الملل از آن با عنوان استراتژی مصون‌سازی (hedging) یاد می‌شود، برای این کشورها فرصت گرفتن امتیاز بیشتر از آمریکا را فراهم و در عین حال، آنها را برای هرگونه تغییر و تحول آتی در نظام بین‌الملل آماده می‌کند.

‌ برخی از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که دلیل اتخاذ چنین سیاست‌هایی نگرانی چین از توافق احتمالی ایران و آمریکاست. چراکه بهبود روابط تهران و واشنگتن و احتمال لغو تحریم‌ها می‌تواند به افزایش رقابت بین‌المللی در بازار ایران منجر شود و سهم چین از پروژه‌های اقتصادی را کاهش دهد. نظر شما در این زمینه چیست؟

چین نگرانی از بابت توافق احتمالی ایران و آمریکا ندارد. نکته‌ای که باید به آن توجه شود، این است که اگرچه طی سالیان اخیر تداوم درگیری‌ها در منطقه سبب شده آمریکا ناچار باشد علاوه بر محیط پیرامون چین بر دیگر مناطق نیز تمرکز داشته باشد، اما باید توجه کرد که پکن از وقوع هیچ جنگ و درگیری استقبال نمی‌کند، چراکه می‌تواند منافع این کشور را به‌طور جدی تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس، این کشور از حامیان امضای برجام در سال 2015 بود. ناامنی در خلیج فارس می‌تواند بر امنیت انرژی چین تاثیر منفی داشته باشد. 

همچنین پکن آگاه است که سرمایه‌گذاری‌های کلان در خاورمیانه بیش از هر چیزی به ثبات نیاز دارد. در کنار این موضوع باید به این نکته نیز اشاره کرد که اگر توافق میان ایران و آمریکا به لغو تحریم‌ها بینجامد، زمینه را برای توسعه همکاری‌های تجاری و زیرساختی میان ایران و چین فراهم خواهد کرد. طی سالیان اخیر تحریم‌ها مانع مهمی در گسترش هرچه بیشتر روابط تهران و پکن بوده و حتی تصمیم‌گیران آمریکایی تلاش کرده‌اند فروش نفت ایران به چین را نیز محدود کنند. در اینجا باید اشاره شود که چنین توافقی امکان پیگیری یک سیاست متوازن را برای ایران فراهم خواهد کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...