ختم مذاکرات
کدام کشورها از پایان مذاکرات هستهای ایران نفع میبرند؟
توقف مذاکرات هستهای ایران میتواند برای برخی کشورها به دلایل ژئوپولیتیک، اقتصادی و استراتژیک منفعت داشته باشد. اسرائیل از توقف مذاکرات سود میبرد، زیرا برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی میداند و معتقد است هر توافقی که به ایران اجازه غنیسازی حتی در سطح پایین را بدهد خطرناک است. این رژیم ترجیح میدهد فشار حداکثری و احتمالاً اقدام نظامی علیه ایران ادامه یابد تا برنامه هستهای کشور بهطور کامل متوقف شود. برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز ممکن است از توقف مذاکرات نفع ببرند زیرا نگران نفوذ منطقهای ایران و تقویت اقتصادی آن از طریق رفع تحریمها هستند. هرچند این کشورها اخیراً به دلیل نگرانی از جنگ و بیثباتی بازار انرژی از مذاکرات حمایت کردهاند. روسیه و چین نیز در برخی جنبهها از ادامه تحریمهای ایران سود میبرند، زیرا ایران را به بازارهای خود وابستهتر میکنند؛ بهعنوان مثال ایران نفت را با تخفیف به چین میفروشد و برای فناوری و تسلیحات به روسیه متکی است. این دو کشور از وضعیت موجود که ایران را در انزوای اقتصادی نگه میدارد، منافع تجاری و استراتژیک کسب میکنند، هرچند علناً از مذاکرات حمایت میکنند. در مقابل توقف مذاکرات میتواند به تشدید تنشها و حتی درگیری نظامی منجر شود که برای هیچ کشوری در درازمدت مطلوب نیست، اما در کوتاهمدت این کشورها از تضعیف ایران بهره میبرند. در این گزارش تلاش میکنیم ضمن بررسی چرایی توقف مذاکرات به این پرسشهای اساسی پاسخ دهیم که کدام کشورها از پایان مذاکرات هستهای ایران نفع میبرند؟ چه عواملی میتواند بر تصمیم ایران برای ازسرگیری مذاکرات تاثیر بگذارد؟ آیا میانجیگران میتوانند این چالش را حل کنند؟
واکنش طبیعی ایران به حمله اسرائیل
در پی حملات بیسابقه رژیم اسرائیل به خاک ایران که به شهادت شماری از فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هستهای و شهروندان غیرنظامی منجر شد فضای دیپلماتیک حاکم بر پرونده هستهای ایران با تنش جدی مواجه شد. این حملات بازتابی عمیق در سطح بینالمللی و بهویژه در مسیر مذاکرات ایران و آمریکا داشت. بهطوری که عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، در گفتوگو با کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با استناد به پیامها و اظهارات رئیسجمهور آمریکا، اقدامات خصمانه این رژیم را نتیجه حمایتهای مستقیم واشنگتن دانست و تاکید کرد که «تداوم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در وضعیتی که وحشیگری رژیم صهیونیستی ادامه دارد غیرقابل توجیه است». در ادامه بدر بن حمد البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان، تاکید کرد که «مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط برگزار نخواهد شد». او در پیام خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت «اما دیپلماسی تنها راه برای رسیدن به صلح پایدار باقی مانده است».
فریدون مجلسی، دیپلمات سابق در رابطه با توقف مذاکرات ایران و آمریکا بر این باور است که در شرایط کنونی واکنش جمهوری اسلامی ایران به حمله غافلگیرانه اسرائیل و ترور فرماندهان ارشد این کشور، به وضوح نشاندهنده یک سیاست و رویکرد متعارف در عرصه دیپلماسی بینالمللی است. این نوع حملات نهتنها بر روند مذاکرات تاثیر منفی گذاشته بلکه عملاً امکان ادامه گفتوگوها را بهشدت محدود کرده است. در چنین فضایی طبیعی و منطقی است که ایران تصمیم بگیرد مذاکرات را متوقف کند. این رفتار نشاندهنده یک اصل اساسی در روابط بینالملل است. اینکه نمیتوان از یکسو به یک کشور حمله کرد و از سوی دیگر انتظار داشت که آن کشور با حسن نیت و بدون هیچگونه تدبیری وارد مذاکرات شود.
اما واکنش ایران به این حملات به وضوح نشاندهنده آمادگی و توانایی کشور برای پاسخگویی به تهدیدات خارجی است. بلافاصله پس از این حملات ایران در چند مرحله پاسخ موشکی و پهپادی به اسرائیل داد که از لحاظ تاریخی بیسابقه بود و نشاندهنده عزم جدی ایران در دفاع از خود است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که از این شرایط بحرانی به نحو احسن بهرهبرداری کنیم. به این معنا که باید از توانایی ضربه متقابل به کشور کوچک و فشردهای مثل اسرائیل که بسیار آسیبپذیر است استفاده کنیم و میانجیگریهای بینالمللی و منطقهای برای ادامه مذاکرات را بپذیریم. چراکه نهتنها ایران، بلکه طرف مقابل نیز به دلیل افزایش خسارات جانی و مالی به وضعیتی رسیده که تمایل دارد به این وضعیت بحرانی پایان دهد. ایالاتمتحده که یکی از بازیگران اصلی این معادله است نیز دعوت خود را برای ادامه مذاکرات مسترد نکرده و این نشاندهنده تمایل جهانی برای حلوفصل این بحران است.
باید در نظر داشته باشیم که ادامه توقف مذاکرات به معنای ادامه مجادلات و جنگ خواهد بود. جنگی که در نهایت به نفع ایران نخواهد بود؛ زیرا ایران کشوری با جمعیتی بزرگ است و تنها جمعیت تهران بزرگ دو برابر جمعیت کل اسرائیل است. این تمرکز جمعیتی در شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و اهواز آسیبپذیریهای زیادی را ایجاد میکند و میتواند به فلج شدن زندگی مردم عادی منجر شود. بنابراین ضروری است که جمهوری اسلامی ایران با توجه به این شرایط تدابیر لازم را اتخاذ کرده و از فرصتهای موجود برای دیپلماسی و حلوفصل مسالمتآمیز بحران بهره ببرد. به عبارت دیگر ایران باید با هوشمندی در صحنه بینالمللی عمل کند و با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک به دنبال راهحلهایی باشد که امنیت کشور را تامین کند.
مجلسی در ادامه گفت: اگرچه توقف موقت مذاکرات ممکن است بهعنوان یک واکنش اولیه و در پاسخ به حملات و تهدیدات خارجی مفید به نظر برسد اما اگر این وضعیت به یک سیاست دائمی تبدیل شود نهتنها به نفع ایران نخواهد بود بلکه در نهایت به سود طرف مقابل تمام خواهد شد. چراکه اسرائیل از حمایت قدرتهای بزرگی مانند ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی و همچنین کشورهای عربی منطقه برخوردار است. اگر به یاد داشته باشید آقای ترامپ در اظهاراتی از عبارت «ازهمپاشیدگی امپراتوری ایران» استفاده کرد. واژه «امپراتوری» اصطلاحی ناخوشایند برای ایران است چراکه گویی ایران ملتها و سرزمینهای نامتجانسی را گردهم آورده است و اگر اینها از هم بپاشند، هر کدام به سمت کار خود خواهند رفت. علاوه بر این، کشورهای عربی هم بهرغم ابراز تاسف و حمایت لفظی از ایران، هیچ حمایت واقعی و عملی از ایران نخواهند کرد. سایر کشورهای همسایه نیز در این زمینه مشابه عمل میکنند. آنها ممکن است در ظاهر از ایران حمایت کنند اما در عمل منافع خود را در اولویت قرار میدهند و به دنبال حفظ روابط با قدرتهای بزرگتر هستند. در همین راستا ممکن است ادامه جنگ و تنش به پیامدهای ناگواری برای ایران منجر شود. بنابراین بهتر است که برای تامین منافع ملی و جلوگیری از هزینهها و خسارات بیشتر به میز مذاکره بازگردیم. باید توجه داشت که دیپلماسی ابزار قدرتمندی است که میتواند به جمهوری اسلامی ایران کمک کند تا در برابر چالشهای موجود ایستادگی کند.
ادامه جنگ تهدیدی برای ثبات منطقه
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که توقف مذاکرات میان ایران و آمریکا و تشدید تنش به نفع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و همچنین روسیه و چین است. از نظر آنها این کشورها بهطور خاص نگران نفوذ فزاینده منطقهای ایران و پیامدهای آن برای ثبات و امنیت خود هستند. تقویت اقتصادی ایران از طریق رفع تحریمها میتواند به افزایش قدرت تهران در عرصههای سیاسی و نظامی منجر شود و این موضوع برای کشورهای حاشیه خلیج فارس چالشی جدی بهشمار میآید. باید توجه داشت که این کشورها به دلیل نگرانیهای عمیق از جنگ و بیثباتی در بازار انرژی، به حمایت از مذاکرات هستهای پرداختهاند. چراکه ناپایداری در منطقه میتواند تاثیرات منفی بر قیمت نفت و گاز داشته باشد و بهتبع آن اقتصاد وابسته به انرژی این کشورها را تحت فشار قرار دهد. این وضعیت نشان میدهد که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در تلاشاند تا تعادلی میان منافع ملی خود و چالشهای منطقهای برقرار کنند. آنها به دنبال یافتن راهحلهایی هستند که نهتنها امنیت داخلیشان را تضمین کند، بلکه به حفظ ثبات در بازار انرژی نیز کمک کند.
روسیه و چین نیز بهعنوان دو قدرت بزرگ از ادامه تحریمها و انزوای اقتصادی ایران به سود خود استفاده میکنند. این دو کشور بهخوبی از این موضوع آگاه هستند که ادامه این وضعیت، به وابستگی بیشتر ایران به بازارهای چین و روسیه منجر میشود. برای مثال ایران به منظور فروش نفت خود به چین تخفیفهای قابل توجهی ارائه میدهد. از سوی دیگر، ایران برای تامین نیازهای نظامی خود به روسیه متکی است. مسکو با ارائه تسلیحات به تهران توانسته است یک رابطه سودآور با ایران برقرار کند. با اینکه این دو کشور در ظاهر از مذاکرات هستهای حمایت میکنند و خود را حامی دیپلماسی معرفی میکنند، اما در واقع از توقف مذاکرات و محدودیتهای اقتصادی برای ایران سود میبرند.
در همین رابطه فریدون مجلسی معتقد است: در شرایط کنونی استمرار جنگ و درگیریهای نظامی در منطقه نهتنها به نفع هیچکس نیست، بلکه میتواند عواقب وخیمی برای تمامی کشورهای درگیر و حتی کشورهای همسایه به همراه داشته باشد. تشدید تنش همچنین تبعات منفی برای چین و روسیه دارد. چراکه جنگ و بیثباتی در خاورمیانه میتواند بر قیمتهای جهانی نفت تاثیر بگذارد و منافع اقتصادی همه کشورها را تحتالشعاع قرار دهد. امروز شرایط منطقه ما نسبت به یک دهه پیش بهطور قابل توجهی تغییر کرده است. در واقع منطقه ما امروز بسیار ثروتمندتر از گذشته است. عربستان سعودی اکنون در زمره ۲۰ کشور بزرگ و ثروتمند جهان قرار دارد و مجموعه کشورهای قطر، امارات، کویت و سلطنت عمان نیز به نوبه خود ثروتی عظیم را تشکیل میدهند. عراق نیز در حال حرکت به سمت صنعتی شدن است و تلاش میکند تا توسعه پایدار را در دستور کار خود قرار دهد. علاوه بر این، ثروتهای موجود در این منطقه همه نیروها و قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان را به سمت برقراری ارتباط با آن سوق میدهد. این قدرتها به دنبال بهرهبرداری از منابع غنی منطقه هستند. بنابراین نفع تمامی این کشورها در ایجاد آرامش و بازگشت ایران به عرصه بینالمللی و توسعه اقتصادی آن نهفته است. اگر شرایط به گونهای پیش برود که ایران بتواند به ثبات دست یابد، خواهید دید که چگونه میتواند نقش موثری ایفا کند. درست است که ایران تنها یک درصد از جمعیت و کمتر از نیم درصد از اقتصاد جهانی را در اختیار دارد، اما ثابت شده که بیش از پنج درصد از منابع مورد نیاز صنعتی جهان در ایران متمرکز است. در نتیجه اگر ایران بتواند به آرامش دست یابد و به عرصه بینالمللی بازگردد، میتواند نقش کلیدی در شکلگیری آینده اقتصادی منطقه ایفا کند و از مزایای این ثروتهای عظیم بهرهمند شود. این امر نهتنها به نفع ایران خواهد بود بلکه میتواند به تقویت روابط میان کشورهای منطقه و افزایش همکاریهای اقتصادی کمک کند. بنابراین تداوم جنگ نهتنها به ضرر ایران بلکه به ضرر کل منطقه خواهد بود و همه کشورها باید در راستای ایجاد صلح و ثبات گام بردارند تا بتوانند از پتانسیلهای موجود بهرهبرداری کنند.
میانجیگری؛ کلید حل بحران
در مواجهه با تهدیدات نظامی، تنها راهکار موثر دیپلماسی است که میتواند به آنچه هنوز قابل احیاست، فرصتی برای نجات ارائه دهد. در حال حاضر، برخی از بازیگران بینالمللی وجود دارند که با داشتن اراده سیاسی میتوانند درهای بسته مذاکرات را دوباره باز کنند. به عبارت دیگر بنبست کنونی سرنوشت غیرقابل اجتناب نیست. هنوز کشورهایی وجود دارند که از مشروعیت، ابزار و دانش لازم برای ایجاد شرایط کاهش تنش برخوردارند. در همین رابطه سوالی که مطرح میشود این است که آیا میانجیگران میتوانند این چالش را حل کنند؟ چه عواملی میتواند بر تصمیم ایران برای ازسرگیری مذاکرات تاثیر بگذارد؟
در همین رابطه فریدون مجلسی بر این باور است که یکی از مهمترین عواملی که میتواند ایران را به میز مذاکره برگرداند احساس آرامش ناشی از دستیابی به انتقام از ضربه اولیهای است که به جمهوری اسلامی ایران وارد شد. این انتقام نهتنها نمایانگر توانمندیهای ایران در عرصه نظامی و سیاسی است بلکه نشاندهنده این واقعیت نیز هست که جنگ تنها یک طرف ندارد؛ بلکه هر دو طرف درگیر در این معادله میتوانند ضربات سنگینی به یکدیگر وارد کنند. اسرائیل باید بداند که ضربه زدن به ایران بزرگ، آثارش بهسرعت کاهش مییابد و محو میشود، اما ضربه خوردن اسرائیل کوچک ممکن است پیامدهای منفی و عمیقتری به همراه داشته باشد. البته این تحلیل در شرایط اولیه جنگ صادق است اما با ادامه درگیریها و کشیده شدن پای حامیان اسرائیل به این معادله این وضعیت میتواند به کلی تغییر کند و معادلات موجود تحت تاثیر قرار گیرد.
در چنین شرایطی ایران باید با دقت بیشتری به بررسی گزینههای پیشرو بپردازد. پذیرش میانجیگریهای بینالمللی میتواند فرصتی برای کاهش تنشها و ایجاد فضایی مناسب برای مذاکرات باشد. کشورهای مختلف و سازمانهای بینالمللی نظیر شورای امنیت میتوانند بهعنوان ناظر و میانجیگر عمل کنند و با ارائه راهکارهایی برای حل اختلافات، به کاهش تنشها کمک کنند.