زخم بر پیکر ایران
جنگ چه بلایی بر سر محیط زیست میآورد؟
تهران رو به جنوب؛ دود سیاه از حاشیه کوههای بیبیشهربانو چند روز است بیمهار مثل کژدمی که میخواهد زهرش را بر خاک بریزد، به سوی آسمان سر برداشته است. رژیم اسرائیل در حمله بزدلانه به مناطق مختلف، تاسیسات زیربنایی، هستهای، انرژی و نظامی ایران، بخش مهمی از ایرانیان را مورد تهاجم قرار داده و جان و امنیت آنها را به خطر انداخته است. در کنار کشتار مردم غیرنظامی، جنس تجاوز اسرائیل به خاک ایران، نگرانیها از بحران محیط زیستی را افزایش داده است.
پالایشگاه نفت شهر ری، مخزن نفت شهران در غرب تهران در فاصله چند ساعت هدف حمله قرار گرفتند. پیش از این، فاز ۱۴ پارس جنوبی در بوشهر که قلب تولید انرژی کشور است، نیز مورد حمله واقع شد. اما شاید از همه اینها مهمتر آسیب شدید به تاسیسات هستهای نطنز است. در روز دوم حمله اسرائیل به میهنمان، تاسیسات غنیسازی نطنز در یک روز هفت بار هدف قرار گرفت. ابتدا رافائل گروسی، رئیس آژانس انرژی اتمی و البته مدیران داخلی صنعت هستهای ایران معتقد بودند ساختار داخلی این مرکز غنیسازی اورانیوم آسیب ندیده و آلودگی به بیرون سرایت نکرده است، اما در روز پنجم روایت طرف ناظر خارجی طور دیگری مطرح شد که به نظر میرسد طبقه دوم سایت نطنز که محل استقرار دستگاههای سانتریفیوژ پیشرفته است، ممکن است آسیب دیده باشند که این اعلام فنی، نگرانی از آلودگی هستهای در نطنز بر اساس حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی را افزایش داد. تاثیرات فاجعهبار جنگ بر محیط زیست ایران مشهود است، اما این فاجعه حتماً در صورت استمرار گریبان کل منطقه و بخش مهمی از دنیا را میگیرد. این تخریب نمادی آشکار از فاجعهای زیستمحیطی است که با حملات نظامی به تاسیسات حیاتی ایران آغاز شده است. تاسیسات هستهای نطنز با هفتبار در یک روز مورد تهاجم قرار گرفت. در روزهای بعد بحران جدیتر گزارش شده است که این فاجعه نهتنها امنیت ملی، بلکه سلامت اکوسیستمهای ایران و بعد خاورمیانه و الگوهای اقلیمی جهانی را تهدید میکند. برخلاف ادعاهای اولیه مبنی بر عدم نشت مواد هستهای از نطنز، ارزیابیهای فنی مستقل از طبقه دوم آسیبدیده و خطر آلودگی رادیواکتیو خبر میدهند. اگر حملات اسرائیل و احتمالاً آمریکا به تاسیسات هستهای، نظامی و صنعتی ایران ادامه پیدا کند، فاجعه هستهای و آلودگی خطرناک شکل میگیرد. آسیب به تاسیسات نطنز خطر انتشار اورانیوم غنیشده و مواد رادیواکتیو را افزایش میدهد. ذرات رادیواکتیو میتوانند از طریق باد تا شعاع صدها کیلومتر پراکنده شده، خاک و آبهای زیرزمینی را آلوده کنند. نمونههای تاریخی چون چرنوبیل و فوکوشیما نشان میدهند آلودگی رادیواکتیو تا دههها در چرخه غذایی باقی میماند و موجب افزایش سرطان، نقصهای مادرزادی و اختلالات تنفسی میشود. آتشسوزیهای گسترده در پالایشگاههای شهر ری و شهران و دیگر مراکز صنعتی و نفتی در سراسر پهنه سرزمینی، ذرات معلق سرطانزایی چون «بنزوپیرن» را در هوای تهران رها میکند. این آلایندهها نهتنها کیفیت هوا را تا سطح «خطرناک» کاهش میدهند، بلکه با بارش باران، خاک کشاورزی حاشیه کویر مرکزی و دشتهای ورامین را نیز مسموم میکنند. در صورت حمله به تاسیسات نفتی، نشت نفت به سفرههای آب زیرزمینی، بحران آب ایران را تشدید میکند؛ بحرانی که نیمی از مساحت کشور را در گذشته با افت بیش از ۵۰ سانتیمتر در سال مواجه کرده است. جنگ اسرائیل علیه ایران، تنوع زیستی کشور را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. جنگلهای زاگرس که حدود 40 درصد کل جنگلهای ایران است در معرض آتشسوزیهای ناشی از بمبارانها قرار دارند. تالابهای شادگان و هورالعظیم، آخرین پناهگاههای پرندگان مهاجر، با آلودگی نفتی تهدید میشوند. این تخریبها در کنار شکار غیرقانونی و خشکسالی، ایران را در میان ۱۰ کشور اول دنیا از نظر سرعت از دست دادن تنوع زیستی قرار داده و در ادامه نیز قرار میدهد. برخی از کارشناسان محیط زیست بهرغم شرایط بحرانی و جنگ که روح و روان آنها را نیز مثل دیگر هموطنان آزرده است، معتقد هستند؛ حملات نظامی، فشار بر منابع طبیعی را در بحبوحه تخریب سرزمین ایران مضاعف میکند. برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی پیش از این، دشتهای ایران را به گورستان زمینهای فرونشسته تبدیل کرده بود. احتمال بمباران تاسیسات آبی و شبکههای انتقال آب، این بحران را شتاب میبخشد. دادههای رسمی نشان میدهند حوضه دریاچه نمک با فرونشست 5 /15 سانتیمتر در سال، رکورددار این فاجعه است. حمله احتمالی به سدها و زیرساختهای آبی، تعادل شوری خاک را برهم میزند. هماکنون ۲۹ درصد از مساحت ایران در حالت خیلی شدید شوری آب قرار دارد و حوضههای هامون و جازموریان طبق برخی آمارها ۳۱ درصد و دریاچه نمک با ۲۸ درصد شوری بدترین وضعیت را تجربه میکنند. از سویی بمباران دائمی زیرساختهای کشور و دود ناشی از سوختن تاسیسات نفتی و صنعتی، انتشار گازهای گلخانهای را افزایش میدهد. ایران هماکنون هفتمین تولیدکننده دیاکسید کربن جهان است و جنگ، اجرای تعهدات توافق پاریس را ناممکن میکند.
زنجیره بحران از خلیج فارس تا جهان
اگر جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران ادامه پیدا کند، اکوسیستم شکننده خلیج فارس نیز بحرانیتر میشود. نشت نفت از تاسیساتی که میتواند در آینده مورد حمله قرار گیرد، میتواند تا ۷۲ ساعت به آبهای بحرین، قطر و عربستان گسترش یابد. مرجانهای خلیج فارس که تنها پنج درصد از سلامت تاریخی خود را حفظ کردهاند، در برابر آلودگی نفتی آسیبپذیرند. بر اساس مطالعات IUCN نابودی آنها شیلات منطقه را نابود میکند. سروش کیانیقلعهسرد، دکترای اقتصاد محیط زیست که عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان بوده، معتقد است؛ خشک شدن تالابها و دریاچههای ایران، مانند بختگان، جازموریان، هامون و... میتواند کانونهای جدید گردوغبار آلاینده به سموم صنعتی، نفتی و هستهای باشند. اگر این گردوغبارها با ذرات رادیواکتیو نطنز در صورت بحرانی شدن آن ترکیب شوند، میتوانند تا اروپا و جنوب آسیا پراکنده شوند. سازمان بهداشت جهانی هشدار میدهد ذرات زیر 5 /2 میکرون ناشی از آتشسوزیها، عامل هفت میلیون مرگ زودرس سالانه در جهان هستند. تشدید جنگ میتواند سلامت مردم تمام جهان را به مخاطره بیندازد.
تشدید بحران آب خاورمیانه
ایران در موقعیت کمربند خشک جهانی قرار دارد. تخریب زیرساختهای آبی، جریان رودخانههای مرزی مانند هیرمند و اروند را مختل میکند. این امر مهاجرتهای اقلیمی را تشدید میکند. پدیدهای که بانک جهانی پیشبینی میکند تا سال ۲۰۵۰، ۱۴۳ میلیون نفر را در جهان جابهجا کند. اگر اثرات مخرب جنگ اسرائیل علیه ایران را به آن بیفزاییم، احتمالاً جمعیت چندمیلیونی دیگری به جمعیت مهاجرت جنگی و اقلیم آسیبدیده از جنگ اضافه میشود. از سویی تجربه جهانی نشان میدهد که بازسازی محیط زیست تخریبشده در جنگ، دههها زمان و منابع هنگفت میطلبد. آلودگی هستهای و نفتی به سادگی مدیریت نمیشود. پاکسازی خاکآلوده به اورانیوم غیرممکن است. بر اساس برخی منابع شاید 5 /4 میلیون سال طول بکشد تا خاک آلوده بازسازی شود. نشت نفت به سفرههای آب عمیق نفوذ میکند و منابع آب در دشتهای کشور را برای همیشه مسموم میکند. از سویی فشردگی لایههای خاک بر اثر فرونشست، فضای تخلخل سفرهها را نابود میکند. این فرآیند حتی با تزریق آب نیز قابل بازگشت نیست. بر اساس گزارش هماهنگکننده سازمان ملل بازسازی پس از حوادث گسترده، پیچیدهترین موضوع مدیریت بحران است. اجرای برنامههای PDNA (ارزیابی نیازهای پس از حوادث) بدون ثبات سیاسی و بودجه کافی ناممکن است. تهران و اغلب شهرهای ایران، امروز با آسمانی سیاهتر از دیروز، تصویری نمادین از آیندهای ارائه میدهد که در آن جنگ، نهتنها مرزهای سیاسی که اکوسیستمهای حیاتی را نابود میکند. پیامدهای این تخریب، مرز نمیشناسد. احتمالاً ذرات رادیواکتیو نطنز میتواند در باران استانبول ببارد، نفت سوخته بوشهر ماهیهای عمان را مسموم کند و گردوغبار هامون، تنفس کودکان پاکستانی را دشوار کند. این فاجعه، یادآوری تلخ هشدار «جان پاول» است که «زمین به عرضه محصول خود ادامه نخواهد داد، مگر با سرپرستی وفادار». غفلت از این هشدار، نه شکست ایران، که شکست بشریت در حفظ خانه مشترک خود خواهد بود.
آسیب محیط زیستی جنگ به محیط زیست
جنگهای مسلحانه آسیبهای بسیار زیادی به محیط زیست وارد میکند. کاربرد سلاحهای میکروبی، شیمیایی و هستهای علاوه بر کشتار انسانهای نظامی و غیرنظامی در مقطع زمانی خاص در یک نسل، در درازمدت باعث آلودگی آب و خاک شده است که در نسلهای بعدی مورد توجه قرار میگیرد، بهویژه عواملی همچون تاثیرات سلاحهای هستهای و رادیواکتیو که از نسلی به نسل دیگر قابل انتقال است.
به گزارش ایسنا، سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۱، روز ۶ نوامبر را بهعنوان «روز جهانی پیشگیری از سوءاستفاده از محیط زیست هنگام جنگ و درگیریهای مسلحانه» نامگذاری کرده است تا آگاهیهای عمومی نسبت به تاثیرات زیانبار این پدیده افزایش یابد.
اسرائیل، مخرب محیط زیست خاورمیانه
دکتر نورالله مرادی، معاون سابق آموزشی سازمان حفاظت از محیط زیست در یک مقاله مفصل که در پایگاه سازمان حفاظت از محیط زیست منتشر شده، در این مورد نوشته است؛ محیط زیست گسترهای به وسعت کره زمین دارد، بنابراین هر زمان و هر کجا، آسیبی به طبیعت وارد شود آثار آن بهطور مستقیم و غیرمستقیم دامنگیر همه جمعیت جهان خواهد شد. جنگ و فقر با هم رابطه دوسویه دارند و از مهمترین عوامل تخریب محیط زیست به اشکال متفاوتی چون «تخریب جنگل، فرسایش و آلودگی خاک، آلودگیهای آب و هوا، پیشروی کویر، محدود شدن زمینهای کشاورزی، تهی شدن دریاها و از میان رفتن تنوع زیستی» بهشمار میروند. جنگ و ناامنی از طریق برهم زدن توازن در تولید، توزیع و مصرف منابع اقتصادی و همچنین ایجاد اختلال در شیوههای صحیح تعامل انسان با محیط زیست، سبب بروز تهدیدات گستردهای در سطوح جهانی، منطقهای و ملی میشود که گذشت زمان همه ابعاد واقعی آن را مشخص میکند.
نابودی برگشتناپذیر منابع محیط زیستی به واسطه سیاستهای نادرست، یکی از عوامل تهدید علیه امنیت ملی کشورها بهشمار میرود. از آنجا که فعالیتهای انسانی تاثیر اساسی بر نظام اکولوژیک و سیستمهای طبیعی دارد، ضروری است امنیت محیط زیستی بهعنوان یکی از جنبههای امنیت ملی مورد توجه قرار گیرد.
اثرات زیستمحیطی سیاستگذاریهای امنیتی و نظامی اسرائیل
حسن کامراندستجردی، تحصیلکرده جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران و رضا التیامینیا، فارغالتحصیل جغرافیای سیاسی، دانشگاه یاسوج در یک مقاله مشترک دانشگاهی با عنوان «اثرات زیستمحیطی سیاستگذاریهای امنیتی و نظامی اسرائیل» تحلیل کردهاند؛ هدف اصلی پژوهش، بررسی جنبههای مختلف اقدامات نظامی و امنیتی رژیم اقتدارگرای اسرائیل و پرداختن به پیامدهای زیستمحیطی اقدامات این رژیم است. زیرا بهرغم پژوهشهای متعددی که در زمینه اقدامات و سیاستهای رژیم اسرائیل انجام شده است به لحاظ زیستمحیطی اقدامات مخرب و تاثیرات امروزین اقدامات نظامی و امنیتی این رژیم بر محیط زیست سرزمینهای اشغالی فلسطین و همسایگان اسرائیل و خاورمیانه بهطور دقیق و گسترده بررسی نشده است. مقاله حاضر تلاش میکند تا با وسعت نظر به تحلیل این موضوع از جنبههای مختلف بپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد شهرکسازی و اقدامات نظامی اسرائیل بر روی محیط زیست سرزمینهای فلسطین با پیامدهای مخربی همچون آلودگی منابع آب، نابودی حیات گیاهی و جانوری، آلودگی هوا و تغییر محیط زیست طبیعی از سوی شهرکنشینان، و در نتیجه ایجاد ناامنی اقتصادی و مشکلات بهداشتی برای فلسطینیها و مردم منطقه شده است و همچنین تخریب میراث فرهنگی فلسطینیان با جادهسازی و ساختوسازهای اسرائیل، آلودگی زبالههای جامد خطرناک، آلودگی و تهدید محیط زیست منطقه خاورمیانه همراه بوده است. اقدامات نظامی، ساخت کانالها، خشکاندن باتلاقها، تردد وسایل نظامی سنگین، استفاده از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک و متعارف علیه همسایگان خود (فلسطین، لبنان، اردن، سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه) به زوال خاک، حذف پوشش گیاهی، آلودگی جوی و تخریب اکوسیستم آبی و خشکی و تغییرات آبوهوایی منطقه منجر شده است. مقادیر عظیمی از رسوبات آلی به سطح خاک آمده و تورم و التهاب این رسوبات به توسعه پهنههای جدید ماسهای و بهتبع آن گسترش ذرات خاک و ماسه در جو و گسترش ریزگردها به کشورهای منطقه منجر شده است. همچنین جنگطلبیهای صدام و آمریکاییها و خشکاندن باتلاقها از سوی صدام و تغییر و دستکاری سطح زمین و سلطه نظامی غرب بر منطقه عامل مهم دیگر تهدیدها و ناامنیهای زیستمحیطی، سیاسی و اقتصادی منطقه است. روش این پژوهش تبیینی علی است و شیوه جمعآوری اطلاعات با بهرهگیری از منابع کتابخانهای اسنادی است.
طی چند دهه بیتوجهی رژیم اشغالگر به حقوق مردم مظلوم فلسطین و اشغال اراضی این سرزمین، صدمات جبرانناپذیری به داراییهای ارزشمند محیط زیست وارد کرد که لازم است جنبههای مختلف آن، مورد بررسی حقوقی و مطالبه کشورهای منطقه قرار گیرد. طی حملات زمینی و هوایی اسرائیل زیرساختهای متعددی از جمله خانهها، پلها، جادهها، بیمارستانها، نیروگاهها، تاسیسات تصفیه آب، زمینهای کشاورزی و...، در فلسطین، لبنان، اردن، سوریه و سایر شهرهای غیرنظامی ویران شدند.
تجاوزات رژیم صهیونیستی سبب آسیب به تاسیسات نفتی و مخازن سوخت و در نتیجه، ایجاد آلودگی هوا و انتشار مواد شیمیایی و هیدروکربنی در مقیاس وسیع شد که در بلندمدت مشکلات بهداشتی و شیوع انواع بیماریهای صعبالعلاج را به همراه داشته است. انباشت غیراصولی آوارها و نخالههای ساختمانی در اقصی نقاط شهرها، انباشت پسماندها و زبالههایی که بهندرت به مکان مناسب و دور از مراکز سکونتگاهی منتقل میشوند و پمپاژ فاضلابهای بدون پالایش به مخازن کنار زبالهها، موجب مسمومیت آبهای زیرزمینی، تجمع حشرات و جوندگان، انتشار بوی تعفن و بسیاری از مسائل محیط زیستی دیگر برای ساکنان سرزمین فلسطین شده است.
رژیم غاصب صهیونیستی، طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ در چند حمله به غزه از هزاران تن مواد منفجره استفاده کرد و نیروهای ارتش نیز دست به تخریب اراضی کشاورزی زدند. به استناد برخی منابع خبری، ارتش این رژیم در برخی حملههای خود از بمبهای حاوی مواد رادیواکتیو استفاده کرده که آلودگی خاک ناشی از آن، با آنالیز نمونههای خاک در آزمایشگاههای معتبر قابل اثبات است.
از سوی دیگر ساختوسازها، توسعه شهرکها، سکونتگاهها و ایجاد دیوار حائل که مستلزم تسلط بر آب رودخانههای بالادست و برداشت بیرویه از چاههای آب است، بر بحران آب منطقه دامن زده است. نمونهای از صدها اقدام نابخردانه این رژیم، خشک کردن باتلاق بزرگ «هوله» و دهها باتلاق دیگر، به دلیل تثبیت و تقویت موقعیت خود در منطقه غیرنظامی با تظاهر به مبارزه علیه بیماری مالاریاست که نشان از ریشههای عمیق شرارت، جنایت و نسلکشی علیه نسل اکنون و آیندگان منطقه خاورمیانه توسط صهیونیستها دارد.