شناسه خبر : 44106 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فقدان یک‌چهارم میلیون نفر

بریتانیا و یک دهه مرگ‌های زودهنگام

فقدان یک‌چهارم میلیون نفر

بریتانیا در سال‌های اخیر چندین بحران سلامت را یکی پس از دیگری تجربه کرد. ابتدا همه‌گیری کووید‌19 اتفاق افتاد. به دنبال آن اقدامات عقب‌افتاده در سلامت و مراقبت‌های اجتماعی خود را نشان دادند که بار آن به خاطر کرونا سنگین‌تر شده بود. پس از آن زمستانی همراه با اعتصاب‌ها و پر شدن واحدهای مراقبت اضطراری در بیمارستان‌ها از راه رسید. اما در پس‌زمینه و مدت‌ها قبل از همه‌گیری داستان آزاردهنده دیگری در حال روی دادن بود. بریتانیا یک دهه دردناک را پشت سر گذاشت که در آن حدود 250 هزار نفر زودتر از آنچه انتظار می‌رفت جان خود را از دست دادند. طبق محاسبات این عدد شمار مرگ‌های مازادی است که در بریتانیا و در مقایسه با کشورهای مشابهی چون فرانسه و دانمارک اتفاق افتاد. دلیل این امر آن است که در اوایل دهه 2010 امید به زندگی در انگلستان در مقایسه با روندهای درازمدت و دیگر کشورها کاهش یافت. این کاهش گریبان تمام گروه‌های سنی را گرفت و صرفاً به کهنسالان محدود نمی‌شد. فقرا بیشترین آسیب را دیدند. اگر فقط 10 کیلومتر از منطقه مرفه‌نشین کنزینگتون در لندن دور شوید و به نیکوکراس‌گیت بروید امید به زندگی مردان 18 سال کاهش می‌یابد و از 92 به 74 می‌رسد. آسیب ناشی از این مرگ‌و‌میرها صرفاً غم و اندوه نیست. وقتی شمار زیادی از مردم جان خود را از دست می‌دهند و امید به زندگی آسیب می‌بیند بدان معناست که تعداد زیادی از زندگان هم وضعیت سلامت مناسبی ندارند. امید به زندگی در بریتانیا همانند دیگر کشورهای ثروتمند به مدت دو قرن در حال افزایش بود. اما در اوایل دهه 2010 اوضاع  تغییر کرد. امروزه امید به زندگی در بدو تولد 81 سال و فقط هشت هفته بیشتر از میزان آن در سال 2011 است. در بهترین سناریو و در صورت تداوم روند بهبودی بین سال‌های 1980 و 2011 امید به زندگی اکنون بیش از 83 سال می‌شد. طبق محاسبات نشریه اکونومیست بین سال‌های 2012 و 2022 تقریباً 700 هزار بریتانیایی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت جان سپرده‌اند. دو ویژگی هستند که این ارقام را نگران‌کننده می‌کنند. مرگ اغلب در کهنسالی به سراغ افراد می‌آید. اما کندی امید به زندگی شامل تمام گروه‌های سنی می‌شد. نرخ مرگ‌و‌میر در میان نوزادان متوقف شد اما در میان جوانان و میانسالان افزایش یافت. در تضادی آشکار با کشورهای همسایه از سال 2012 به بعد نرخ مرگ‌و‌میر افراد 30 تا 49 ساله در بریتانیا به‌طور مرتب افزایش یافته است. نرخ مرگ‌و‌میر در میان نسل‌ها پخش شده است اما این گستردگی را در طیف درآمدی نمی‌بینیم. امید به زندگی در میان اقشار فقیر جامعه کاهش و در میان ثروتمندان افزایش یافته است. در سال 2011 انتظار می‌رفت که یک دختر بریتانیایی فقیر به‌طور میانگین 8 /6 سال کمتر از همتای ثروتمند خود عمر کند. این تفاوت در سال 2017 به 7 /7 سال رسید. در همین مدت شکاف امید به زندگی برای پسران فقیر و ثروتمند از 1 /9 به 5 /9 سال افزایش یافت. ترکیب تاثیرات همه‌گیری و روند‌های جمعیتی جهانی فقط بخشی از تلفات بریتانیا را توضیح می‌دهد. دیگر کشورهای ثروتمند نیز کندی رشد امید به زندگی را تجربه کرده‌اند اما تجربه بریتانیا از همه بدتر بود. اگر اثرات کووید و کندی رشد امید به زندگی در کل اروپا را از آمار 700 هزارنفری جدا کنیم باز هم 250 هزار مرگ بدون توضیح باقی می‌ماند. نمی‌توان به آسانی فهمید که چه اتفاقی افتاده است. در سال‌های اخیر در آمریکا شاهد بیشترین کاهش امید به زندگی بودیم اما مرگ‌های حاصل از نومیدی به خاطر مصرف مواد مخدر، الکل و خودکشی بزرگ‌ترین عامل این روند بوده‌اند. همین موضوع در مورد اسکاتلند صحت دارد. مرگ‌های ناشی از مواد مخدر در این کشور ظرف یک دهه دو برابر شد و شهر داندی مرکز مرگ‌های ناشی از مواد مخدر در اروپاست. اما با وجود اینکه رویداد مشابهی در انگلستان و ولز رخ می‌دهد باز هم نرخ مرگ‌ومیر ناشی از مواد مخدر در اسکاتلند چهار برابر بالاتر است. دردسرهای اخیر سازمان خدمات ملی سلامت (NHS) در این روند نقش داشته‌اند. صف‌های انتظار بیمارستان طولانی شدند و بحران در مراقبت‌های اولیه درمان به‌موقع را مختل کرد. اما تاخیر در مراقبت‌های پزشکی نمی‌تواند حامل تمام مرگ‌های مازاد به ویژه در دوران قبل از همه‌گیری باشد. علاوه بر این بیشترین بهبودی در نرخ امید به زندگی ناشی از درمان نیست بلکه از تشخیص و پیشگیری خوب و همچنین توزیع دستاوردهای رونق اقتصادی حاصل می‌شود. این دقیقاً همان نقطه کم‌کاری بریتانیاست. این کشور می‌توانست در هر سه مورد بهتر عمل کند. ابتدا به تشخیص می‌پردازیم. احتمال تشخیص دیرهنگام سرطان در بریتانیایی‌های فقیر 20 درصد بیشتر از دیگران است. زمانی که درمان بیماری پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر می‌شود استقرار مراکز تشخیص بیشتر از سوی سازمان خدمات ملی سلامت و کاهش عقب‌افتادگی‌های مربوط به همه‌گیری سودمند خواهد بود. تجویز استاتین برای کسانی که در معرض خطر حمله قلبی یا سکته هستند نیز مناسب است. هر دو روش ارزان و به‌صرفه هستند و استفاده از آنها توصیه می‌شود. اما در زمانی که از هر 11 جایگاه شغلی در سازمان خدمات ملی سلامت یک جایگاه خالی است نمی‌توان به اندازه کافی رادیولوژیست و پزشک عمومی پیدا کرد تا تفاوت ایجاد کنند. مرحله بعد پیشگیری است. افراد خود مسوول تصمیم‌هایشان هستند اما مداخلات در بهداشت عمومی از طریق واکسیناسیون و برنامه‌های مقابله با سیگار و چاقی شرایط را بهبود می‌بخشد. این کار همچنین ارزش هزینه کردن را دارد. مطالعات نشان می‌دهند افزودن یک سال زندگی سالم به فرد از طریق مداخلات بالینی چهار برابر نسبت به برنامه‌های سلامت عمومی هزینه دارد. اما تامین منابع مالی کمک به سلامت عمومی در سال‌های اخیر به معنای واقعی متوقف شده است. سرانجام اینکه بزرگ‌ترین بهبودی محصول افزایش استانداردهای زندگی فقرا خواهد بود. کاهش امید به زندگی در میان فقرا چندین عامل دارد که از پول کمتر برای هزینه کردن در عایق‌کاری منازل تا عدم تهیه غذاهای مفید و اضطراب ناشی از عدم امنیت مالی را دربر می‌گیرد. یکی از اقدامات مفید درازمدتی که دولت می‌تواند انجام دهد آن است که رکورد شرم‌آور کشور در بهره‌وری را اصلاح کند. این کار از طریق برنامه‌های آزادسازی و اعطای قدرت مالی به مقامات محلی امکان‌پذیر است. دولت بریتانیا در واکنش به کووید نهایت تلاش خود را انجام داد تا شهروندان را از خطر مرگ زودهنگام برهاند. شاید همه‌گیری به پایان رسیده باشد اما وظیفه دولت به هیچ عنوان پایان‌پذیر نیست. 

دراین پرونده بخوانید ...