شناسه خبر : 50708 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عشق تایید

چرا دوست داریم تصمیم‌هایمان را تایید کنند؟

 

زهرا تهرانی  / نویسنده نشریه 

انسان‌ها به دنبال تایید دیگران هستند، زیرا این کار نیاز عمیق روانی و اجتماعی به ارتباط، اعتبارسنجی و امنیت را برآورده می‌کند. از اوایل کودکی، ما یاد می‌گیریم که تایید -چه از سوی والدین، چه معلمان، چه همسالان- نشان‌دهنده پذیرش است و احساس ارزشمندی را در ما تقویت می‌کند. این شرطی شدن در نحوه تصمیم‌گیری و ارزیابی خودمان بسیار تاثیر می‌گذارد. از نظر بیولوژیک، مغز ما برای تعامل اجتماعی ساخته شده است. نورون‌های آینه‌ای به ما کمک می‌کنند تا تحت تاثیر احساسات دیگران قرار بگیریم و به آنها پاسخ دهیم و ما را نسبت به واکنش‌های آنها حساس می‌کنند. از نظر تکاملی، پذیرفته شدن در یک گروه برای بقا بسیار مهم بود. تایید به معنای شمول و در بر گرفتن است، درحالی‌که طرد شدن می‌تواند به انزوا و خطر منجر شود. این غرایز امروزه نیز همچنان در ما ادامه دارند، حتی در زمینه‌های مدرن مانند پویایی‌های محل کار یا رسانه‌های اجتماعی؛ درحالی‌که لایک‌ها و ستایش‌ها در حکم نماینده‌های دیجیتال برای تایید عمل می‌کنند. از نظر فرهنگی، نیاز به تایید متفاوت است. در جوامع جمع‌گرا، هماهنگی و اجماع گروهی ارزشمند هستند و همین امر تایید را ضروری می‌کند. در فرهنگ‌های فردگرا، تایید اغلب بر موفقیت و باورهای اجتماعی متمرکز است. بااین‌حال، در تمام فرهنگ‌ها، میل به دیده شدن، شنیده شدن و تایید شدن همچنان جهانی است. اگرچه جست‌وجوی تایید می‌تواند رشد و ارتباط را تقویت کند، اما اتکای بیش‌ازحد به آن ممکن است اعتمادبه‌نفس را از بین ببرد. نکته کلیدی، تعادل است: ارزش قائل شدن برای بازخورد بدون از دست دادن ارزش‌های شخصی. وقتی تصمیم‌ها ریشه در اصالت داشته باشند، تایید به یک امتیاز تبدیل می‌شود، نه ضرورت.

سوگیری تایید

«سوگیری تایید» یکی از فراگیرترین تله‌های شناختی در معاملات بازار سهام است. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که معامله‌گران به‌طور گزینشی به دنبال اطلاعاتی هستند که از باورهای موجود آنها پشتیبانی می‌کند، درحالی‌که شواهد نشان می‌دهند این اطلاعات ممکن است چندان درست و بر پایه استدلال‌های علمی نباشند. این سوگیری می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی قضاوت را مختل کند و به اشتباهات مالی پرهزینه بینجامد. وقتی معامله‌گران در دام سوگیری تایید می‌افتند، دچار تحلیل‌های بی‌پایه و اساس می‌شوند. آنها به‌جای ارزیابی عینی داده‌های بازار، نمودارها، اخبار و شاخص‌ها را به‌گونه‌ای تفسیر می‌کنند که انتظاراتشان را تقویت می‌کند. این تحریف می‌تواند به اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد دامن بزند و باعث شود معامله‌گران بدون ارزیابی کافی ریسک، موقعیت‌های خود را دو برابر کنند. در نتیجه، آنها ممکن است با وجود نشانه‌های واضح خلاف آن، مدت زمان بیشتری نسبت به آنچه باید، به سرمایه‌گذاری‌های ازدست‌رفته متعهد بمانند، زیرا متقاعد شده‌اند که با وجود نشانه‌های روشنی که خلاف آن را نشان می‌دهد، اوضاع به‌زودی تغییر می‌کند. علاوه بر این، سوگیری تایید، سازگاری را محدود می‌کند. بازارهای مالی پویا و اغلب پیش‌بینی‌ناپذیر هستند. معامله‌گرانی که به یک روایت واحد پایبند هستند، ممکن است روندهای نوظهور را از دست بدهند یا نتوانند به اطلاعات جدید پاسخ دهند. این انعطاف‌ناپذیری می‌تواند موجب از دست رفتن فرصت‌ها و عدم توانایی در تغییر جهت در هنگام تغییر شرایط شود. از نظر احساسی، سوگیری تایید، تصمیم‌گیری‌های آنی را تقویت می‌کند. با فیلتر کردن دیدگاه‌های مخالف، معامله‌گران اتاق‌های پژواکی ایجاد می‌کنند که به‌جای به چالش کشیدن منطقشان، احساساتشان را تایید می‌کند. این موضوع می‌تواند به معاملات غیرمنطقی منجر شود که بیشتر ریشه در امید یا ترس دارند تا استراتژی‌های مناسب و صحیح. برای کم‌اثر کردن این سوگیری، معامله‌گران باید خودآگاهی و نظم را در خود پرورش دهند. جست‌وجوی شواهد، مشورت با منابع متنوع و حفظ یک برنامه معاملاتی ساختاریافته می‌تواند به اطمینان از تصمیم‌گیری بر اساس واقعیت -نه‌فقط باور- کمک کند. در دنیای پرمخاطره معاملات، بی‌طرفی فقط یک فضیلت نیست،  بلکه ضرورت است.

عواملی که باعث می‌شود در تله سوگیری تایید گیر کنیم؟

سوگیری تایید تمایل شناختی عمیقاً ریشه‌دار است که باعث می‌شود افراد اطلاعاتی را ترجیح بدهند که از باورهای موجود آنها پشتیبانی می‌کند و درعین‌حال شواهدی را که با آنها در تضاد است نادیده بگیرند. این سوگیری فقط یک نقص در استدلال نیست، بلکه نتیجه نحوه سیم‌کشی ذهن ما برای رسیدن به راحتی، انسجام و کارایی در تصمیم‌گیری است. در اصل، سوگیری تایید از تمایل مغز به کاهش بار شناختی ناشی می‌شود. پردازش اطلاعات جدید یا متناقض نیاز به تلاش دارد، بنابراین ما به‌طور غریزی به سمت ایده‌هایی آشنا جذب می‌شویم که آنچه از قبل باور داریم را تقویت می‌کنند و بر آنها صحه می‌گذارند. این میانبر ذهنی به ما کمک می‌کند تا سریع‌تر تصمیم بگیریم، اما اغلب به قیمت از دست دادن دقت و عینیت‌گرایی تمام می‌شود. احساسات نیز نقش قدرتمندی در این میان ایفا می‌کنند. باورها اغلب با هویت، ارزش‌ها و احساس ما گره خورده‌اند. به چالش کشیدن این باورها می‌تواند تهدیدآمیز باشد و باعث ناراحتی یا اضطراب شود. برای جلوگیری از این اصطکاک عاطفی، ما  ناخودآگاه دیدگاه‌های مخالف را فیلتر می‌کنیم و خود را با صداهای تاییدکننده احاطه می‌کنیم؛ حالا می‌تواند از طریق محافل اجتماعی، مصرف رسانه‌ای یا الگوریتم‌های آنلاین باشد. پویایی‌های اجتماعی، سوگیری تایید را بیشتر تقویت می‌کنند. انسان‌ها ذاتاً قبیله‌ای هستند و همسو شدن با هنجارهای گروهی، پذیرش و احساس تعلق داشتن را تقویت می‌کند. مخالفت با اکثریت می‌تواند به انزوا بینجامد، بنابراین ما اغلب با باورهای مشترک همسو می‌شویم، حتی زمانی که شواهد خلاف آن را نشان می‌دهند. در عصر دیجیتال امروز، اتاق‌های پژواک این اثر را تقویت می‌کنند و محتوای گزینش‌شده‌ای را در اختیار ما قرار می‌دهند که منعکس‌کننده ترجیحات ماست و ما را از دیدگاه‌های جایگزین محافظت می‌کند. حافظه و توجه نیز در این میان نقش ایفا می‌کنند. احتمال بیشتری دارد که ما اطلاعاتی را که با انتظاراتمان همسو هستند، متوجه شویم، آنها را به خاطر بیاوریم و به آنها وزن بدهیم. حتی داده‌های مبهم اغلب به‌گونه‌ای تفسیر می‌شوند که از دیدگاه‌های ما پشتیبانی می‌کنند و این سوگیری را در طول زمان پرورش می‌دهند. در نهایت، سوگیری تایید محصول نیاز ما به امنیت روانی، هماهنگی اجتماعی و کارایی ذهنی است. شناخت تاثیر آن نخستین گام برای پرورش فروتنی فکری و تصمیم‌گیری‌های متعادل‌تر و آگاهانه‌تر است.

57

شرکت‌های بزرگ دنیا در تله تایید

رد پای سوگیری تایید را می‌توان در سقوط چندین شرکت بزرگ مشاهده کرد؛ درحالی‌که رهبران به فرضیه‌های خود چسبیده بودند و به شواهد حیاتی که با باورهایشان مغایر بود، بی‌اعتنا بودند. این تحریف شناختی موجب ارتکاب اشتباه‌های استراتژیک، تاخیر در نوآوری و در نهایت، ضررهای جبران‌ناپذیر شده است. «کداک» نمونه‌ای کلاسیک از این مورد است. مدیران کداک با وجود پیشگامی در عکاسی دیجیتال، همچنان به عکاسی آنالوگ متعهد ماندند و متقاعد شدند که عکاسی دیجیتال هرگز جایگزین آن نخواهد شد. آنها شواهد فزاینده‌ از تغییر دیجیتال را نادیده گرفتند و زمانی که به خود آمدند تا مسیر شرکت را تغییر دهند، رقبا بازار را قبضه کرده بودند. کداک در سال ۲۰۱۲ اعلام ورشکستگی کرد، و قربانی امتناع خود از پذیرفتن ایده‌های نو شد. فروپاشی «بلاک‌باستر» نیز از الگویی مشابه پیروی کرد. این شرکت از خرید نتفلیکس سر باز زد، زیرا بر این باور بود که مدل اجاره فیزیکی آن تزلزل‌ناپذیر است. مدیران با تکیه بر فرضیه‌های منسوخ در مورد رفتار مصرف‌کننده، محبوبیت روزافزون پخش آنلاین و دسترس‌ پذیر بودن و راحتی دیجیتال را نادیده گرفتند. این نقطه کور به نتفلیکس اجازه داد تسلط پیدا کند و به برتری دست یابد، درحالی‌که بلاک‌باستر در سال ۲۰۱۰ اعلام ورشکستگی کرد. «نوکیا»، که زمانی تولیدکننده پیشرو تلفن همراه در جهان بود، نتوانست ظرفیت تحول‌آفرین تلفن‌های هوشمند را تشخیص دهد. مدیریت شرکت فکر می‌کرد که فناوری و سیستم عامل موجود آنها جواب می‌دهد و از کفایت لازم برخوردار است، حتی زمانی که اپل و اندروید صنعت را تغییر شکل دادند. مقاومت آنها در برابر تغییر، که ریشه در سوگیری تایید داشت، موجب افت شدید فروش و سود آنها شد و سرانجام مجبور شدند بخش موبایلشان را به مایکروسافت واگذار کنند. در ناکامی «بلک‌بری» نیز همین موضوع تکرار شد. این شرکت بر موفقیت خود در بازارهای تجاری و صفحه‌کلیدهای فیزیکی تمرکز کرد و چشمان خود را به روی انقلاب صفحه لمسی و اکوسیستم‌های اپلیکیشن بست. با وجود سیگنال‌های روشنی که بازار می‌داد، بلک‌بری به الگوی قدیمی خود پایبند ماند، ارتباط‌های خود را از دست داد و از تجارت گوشی‌های هوشمند خارج شد. «یاهو» نیز از سوگیری تایید رنج برده است. این شرکت فرصت‌های خرید گوگل را رد کرد و نتوانست الگوی تجاری خود را با چشم‌انداز در حال تحول اینترنت سازگار کند. مدیریت یاهو همچنان اعتقاد داشت که استراتژی پورتال آنها برتر و کامل‌تر است، حتی زمانی که موتورهای جست‌وجو و تبلیغات هدفمند، تعامل دیجیتال را دگرگون کردند. رکود یاهو به فروش آن به ورایزن در سال ۲۰۱۷ منجر شد. این موارد نشان می‌دهد که چگونه سوگیری تایید می‌تواند حتی غول‌های صنعت را نسبت به تغییرات مخرب گمراه کند و آنها را از تشخیص راه مناسب بازدارد. وقتی رهبران داده‌های مخالف را نادیده می‌گیرند و به فرضیه‌های خود بیش‌ازحد تکیه می‌کنند، در معرض خطر تصمیم‌گیری‌هایی قرار می‌گیرند که نه‌تنها فرصت‌ها را از دست می‌دهند، بلکه بقای سازمان‌هایشان را نیز تهدید می‌کنند. تشخیص و به چالش کشیدن سوگیری فقط یک تمرین روان‌شناختی نیست، بلکه ضرورتی استراتژیک است.

راه‌های پیشگیری از افتادن در تله سوگیری

جلوگیری از سوگیری در بازار سهام، به‌ویژه سوگیری تایید، نیازمند در پیش گرفتن رویکردی منظم در تصمیم‌گیری است که بر بی‌طرفی، تفکر انتقادی و تنظیم احساسات تاکید داشته باشد. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران اغلب در دام جست‌وجوی اطلاعاتی می‌افتند که از باورهای موجود آنها پشتیبانی می‌کند و درعین‌حال شواهد متناقض را نادیده می‌گیرند. این موضوع می‌تواند باعث اعتمادبه‌نفس کاذب، ارزیابی ضعیف ریسک و در نهایت، ضررهای مالی شود. برای مقابله با این کار، یکی از اثرگذارترین استراتژی‌ها، استفاده از یک برنامه معاملاتی ساختاریافته است. با ایجاد معیارهای ورود و خروج از پیش تعریف‌شده بر اساس شاخص‌های عینی -مانند الگوهای فنی، معیارهای ارزیابی یا سیگنال‌های اقتصاد کلان- معامله‌گران می‌توانند تاثیر احساسات و سوگیری شخصی را کمرنگ کنند. تهیه یک دفتر یادداشت معاملاتی موجب می‌شود در مورد تصمیماتی که در گذشته گرفته‌ایم تامل کنیم که به شناسایی الگوهای تفکر غیرمنطقی کمک می‌کند و در تقویت بیشتر نظم اثرگذار است. تنوع منابع اطلاعاتی نیز به همان اندازه حیاتی است. تکیه بر یک تحلیلگر، رسانه خبری یا کانال رسانه اجتماعی می‌تواند فضایی ایجاد کند که بر دیدگاه‌های موجود صحه بگذارد. در عوض، معامله‌گران باید به‌طور فعال به دنبال دیدگاه‌های مخالف و شواهدی باشند که فرضیه‌های کنونی را به چالش می‌کشند. این عمل نه‌تنها درک ما را گسترش می‌دهد، بلکه فرضیه‌هایی را که در غیر این صورت ممکن است بررسی نشوند، در معرض دید ما قرار می‌دهد. استفاده از فناوری نیز می‌تواند یاری‌رسان باشد. سیستم‌های معاملات الگوریتمی و مدل‌های کمی، منطق ثابتی را بر داده‌های بازار اعمال می‌کنند و تکانه‌های احساسی را که اغلب باعث خطای انسانی می‌شوند، به حداقل می‌رسانند. اگرچه این ابزارها مصون از خطا نیستند، اما می‌توانند به‌عنوان وزنه تعادلی در برابر قضاوت‌های ذهنی عمل کنند. در مقیاس وسیع‌تر، موسسه‌های مالی، پروتکل‌های مدیریت ریسک -مانند سفارش‌های حد ضرر، محدودیت‌های موقعیت و تنوع‌بخشی پورتفوی- را برای کاهش تاثیر تصمیمات جانبدارانه اجرا می‌کنند. نظارت و ساختارهای انطباق داخلی، تضمین می‌کنند که شیوه‌های معاملاتی از استانداردهای منطقی و مبتنی بر شواهد پیروی می‌کنند. در نهایت، اجتناب از دام جانبداری در بازار سهام به معنای حذف کامل احساسات نیست، بلکه به معنای ایجاد سیستم‌ها و تمرکز بر عادت‌هایی است که به قطعیت اولویت می‌دهند. با پرورش ذهنیت کنجکاوی، شک‌گرایی و سازگاری، معامله‌گران می‌توانند با انعطاف‌پذیری و بینش بیشتری  در بازارها حرکت کنند.

در پایان، سوگیری تایید در اقتصاد نه‌تنها یک خطای شناختی فردی، بلکه مانعی سیستمی در مسیر تحلیل‌های بی‌طرفانه، سیاست‌گذاری‌های موثر و تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر داده است. هنگامی که اقتصاددانان، مدیران و سیاست‌گذاران به‌جای جست‌وجوی حقیقت، به تایید باورهای پیشین خود تمایل دارند، مسیر توسعه و اصلاحات به بیراهه کشیده می‌شود. شناخت این سوگیری و طراحی سازوکارهایی برای کاهش اثر آن -از جمله استفاده از داده‌های متنوع، نقد متقابل و شفاف‌سازی فرضیه‌ها- می‌تواند تصمیماتی را رقم بزند که نه‌تنها علمی‌تر، بلکه عادلانه‌تر و پایدارتر باشند. اقتصادِ رها از سوگیری، اقتصادی است که به‌جای تایید، به کشف می‌اندیشد. 

دراین پرونده بخوانید ...