شناسه خبر : 50046 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاد دین

جنگ چه اثری روی باورهای مذهبی می‌گذارد؟

 

حامد وحیدی  / نویسنده نشریه 

70چقدر مردم در طول تاریخ به آیین‌های مذهبی اهمیت داده‌اند؟ آیا امروز مردم کمتر از گذشته به کلیسا، مسجد یا معبد می‌روند؟ و چه اتفاق‌هایی باعث شده این حضور تغییر کند؟ پاسخ به این پرسش‌ها فقط برای دین‌پژوهان مهم نیست، بلکه برای اقتصاددانان، جامعه‌شناسان و حتی سیاست‌گذاران هم اهمیت دارد. چرا که دین، نقش جدی در شکل‌گیری رفتارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. مشکل اساسی همیشه وجود داشته: آمار دقیق و قابل اتکایی از حضور مذهبی مردم در کشورهای مختلف، به‌ویژه در بلندمدت، در دسترس نبوده است.

در پژوهشی تازه، رابرت بارو از دانشگاه هاروارد، ادگار دویت از دانشگاه آکسفورد و لورنس یاناکون از دانشگاه چپمن، با استفاده از داده‌های کم‌سابقه‌ای از برنامه بین‌المللی نظرسنجی‌های اجتماعی (ISSP) تلاش کرده‌اند تصویری بلندمدت از حضور مردم در مراسم مذهبی در 100 سال گذشته به‌دست دهند. این داده‌ها با پرسش‌های «گذشته‌نگر» به‌دست آمده‌اند؛ یعنی از شرکت‌کنندگان پرسیده شده که وقتی نوجوان یا جوان بوده‌اند، چقدر در مراسم مذهبی شرکت می‌کرده‌اند. چنین داده‌هایی به پژوهشگران این امکان را داده تا روند حضور مذهبی را تا دهه ۱۹۲۰ میلادی در ۶۶ کشور (از جمله کشورهای جنوب جهانی) بازسازی کنند. پژوهشگران برای اطمینان از صحت این داده‌ها، چند آزمایش انجام داده‌اند. نخست اینکه پاسخ‌های گذشته‌نگر را با داده‌های همزمان مربوط به همان سال‌ها مقایسه کرده‌اند و شباهت معناداری یافته‌اند. دوم اینکه همین پرسش‌ها در چهار دوره مختلف (۱۹۹۱، ۱۹۹۸، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۸) پرسیده شده‌اند و نتیجه‌ها تقریباً یکسان باقی مانده‌اند. این بدان معناست که حافظه جمعی افراد دستخوش تغییر شدید نشده است. نتایج این پژوهش جالب هستند. مهم‌ترین یافته، چیزی است که نویسندگان آن را «واگرایی بزرگ مذهبی» می‌نامند: در حالی که حضور مذهبی در کشورهای غربی و شمالی (مثل آمریکا، کانادا و اروپای غربی) در قرن گذشته کاهش یافته، در بسیاری از کشورهای جنوب جهانی (آفریقا، آمریکای لاتین و بخش‌هایی از آسیا) ثابت مانده یا افزایش یافته است. به زبان ساده، دین در کشورهای جنوب جهانی هنوز نیرومند باقی مانده، در حالی که در غرب رو به افول گذاشته است.

یکی از یافته‌های قابل تامل مقاله این است که در دوره‌های جنگ و رکود اقتصادی، میزان شرکت مردم در مراسم مذهبی افزایش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد در دوران‌های سخت، افراد بیشتر به دین و معنویت روی می‌آورند. این پژوهش نه‌تنها تصویر بلندمدت و جهانی از دینداری به‌دست می‌دهد، بلکه راه را برای تحلیل‌های دقیق درباره نقش دین در اقتصاد، فرهنگ و سیاست هموار می‌کند. به این ترتیب، دین همچنان یکی از عناصر مهم در رفتار و تصمیم‌گیری‌های انسانی باقی خواهد ماند. در ادامه، خلاصه‌ای از مقاله ارائه می‌شود.

مقاله چه می‌گوید؟

مقاله «Looking Backward: Long-Term Religious Service Attendance in 66 Countries» به بررسی روند بلندمدت حضور در مراسم مذهبی (religious-service attendance) در سطح جهانی می‌پردازد. رفتاری که از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های کمّی مشارکت مذهبی یاد می‌شود. در ادبیات جامعه‌شناسی و اقتصاد دین، این متغیر بارها به‌عنوان مبنایی برای تحلیل گرایش‌ها و تغییرات دینی در جوامع مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از ضعف‌های اساسی مطالعات پیشین، فقدان داده‌های سری زمانی بلندمدت و فراگیر برای سنجش این رفتار در طی قرن گذشته و در کشورهای گوناگون بوده است. به‌ویژه، داده‌های بین‌المللی موجود، همانند World Values Survey (از سال ۱۹۸۱) و ISSP (از سال ۱۹۹۱)، هم از نظر بازه زمانی و هم از نظر پوشش جغرافیایی محدودند و عمدتاً بر کشورهای توسعه‌یافته یا «شمال جهانی» تمرکز دارند، در حالی که کشورهای «جنوب جهانی» در این داده‌ها حضور ناچیزی دارند.

این مطالعه با بهره‌گیری از پرسش‌های گذشته‌نگر (retrospective questions) در چهار موج نظرسنجی ISSP در سال‌های ۱۹۹۱، ۱۹۹۸، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۸، موفق شده مجموعه داده‌ای جدید و گسترده از نرخ حضور در مراسم مذهبی برای ۶۶ کشور (شامل ۳۱ کشور از جنوب جهانی) ایجاد کند. این پرسش‌ها شامل دفعات حضور فرد در مراسم مذهبی در دوران کودکی (حدود ۱۱ یا ۱۲سالگی) و همچنین دفعات حضور پدر و مادر او در آن دوران است. پاسخ‌دهندگان در این نظرسنجی‌ها در طیف سنی وسیع (۱۴ تا ۱۰۵ سال) قرار داشته‌اند، بنابراین با محاسبه معکوس سن در زمان پاسخگویی، می‌توان تخمینی از رفتار مذهبی در دهه‌های گذشته به‌دست آورد.

برای کاهش خطای حافظه و نوسان‌های آماری، داده‌ها در بازه‌های زمانی پنج‌ساله دسته‌بندی شده‌اند و نتایج زمانی گزارش شده‌اند که حداقل ۲۰ پاسخ معتبر در آن بازه زمانی موجود بوده باشد. با ترکیب چهار موج نظرسنجی، داده‌های مربوط به بازه زمانی مشخص، از گروه‌های سنی مختلف استخراج شده‌اند؛ اقدامی که به کاهش سوگیری ناشی از ویژگی‌های نسلی کمک می‌کند. داده‌های حاصل توانسته‌اند بازسازی دقیق از نرخ حضور در مراسم مذهبی در طول یک قرن گذشته، هم در سطح کشورها و هم در سطح جهانی و منطقه‌ای، ارائه دهند. در مورد بسیاری از این کشورها، هیچ داده‌ای پیش از سال ۱۹۸۰ وجود نداشته یا اگر هم بوده، محدود و پراکنده بوده است. بر مبنای این مجموعه داده جدید، مقاله نشان می‌دهد در طول قرن بیستم، روندهای حضور مذهبی میان کشورهای مختلف به‌شدت واگرا شده‌اند. پدیده‌ای که نویسندگان آن را «واگرایی بزرگ مذهبی» (Great Religious Divergence) می‌نامند.

مقاله همچنین به بررسی تاثیر رویدادهای تاریخی بزرگ بر رفتار مذهبی می‌پردازد. نخست، شورای دوم واتیکان (Vatican II) در سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵، که اصلاحات عمده‌ای در کلیسای کاتولیک ایجاد کرد، موجب کاهش قابل توجه نرخ حضور کاتولیک‌ها در مقایسه با پیروان سایر مذاهب شد. این یافته تایید می‌کند که تغییرات نهادی در نهادهای مذهبی می‌توانند تاثیرات عمیق و بلندمدتی بر رفتار پیروان داشته باشند. دوم، پایان کمونیسم در اوایل دهه ۱۹۹۰ در بسیاری از کشورها (به‌ویژه اروپای شرقی) مورد بررسی قرار گرفت و یافته‌ها نشان می‌دهد این تحول سیاسی لزوماً تاثیر مشخص و قابل تعمیمی بر حضور مذهبی نداشته است. در کنار این، مقاله اثرات کلی از جنگ‌ها و رکودهای اقتصادی بر حضور مذهبی را نیز بررسی کرده و نشان داده است به‌طور میانگین، چنین بحران‌هایی باعث افزایش مشارکت مذهبی می‌شوند.

یافته‌های مقاله

یافته‌های این مقاله حاصل ترکیب خلاقانه‌ای از داده‌های گذشته‌نگر در چهار موج از نظرسنجی‌های بین‌المللی ISSP  است که به تحلیل تاریخی نرخ حضور در مراسم مذهبی در ۶۶ کشور در طول نزدیک به یک قرن می‌پردازد. یکی از مهم‌ترین یافته‌ها، شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «واگرایی بزرگ مذهبی» (Great Religious Divergence) است. به‌طور مشخص، بررسی نرخ متوسط حضور ماهانه بزرگسالان در مراسم مذهبی در کشورهای شمال جهانی و جنوب جهانی نشان می‌دهد که در پایان جنگ جهانی دوم، این نرخ در هر دو گروه کشور حدود ۵۵ درصد بوده، اما از آن زمان به بعد، روندها به‌طور قابل توجهی از یکدیگر فاصله گرفته‌اند. در کشورهای شمال جهانی، نرخ حضور مذهبی به‌طور مستمر کاهش یافته و تا سال ۲۰۱۰ به حدود ۲۸ درصد رسیده، در حالی که در کشورهای جنوب جهانی این نرخ تقریباً بدون تغییر باقی مانده است، با وجود آنکه بسیاری از این کشورها در این بازه زمانی، رشد اقتصاد و تحولات سیاسی قابل توجهی را تجربه کرده‌اند. این یافته در تضاد با ادعای بحث‌برانگیز رودنی استارک در سال ۱۹۹۹ است که بر این باور بود که کاهش بلندمدت قابل اثبات در مشارکت مذهبی اروپا وجود ندارد. این مطالعه احتمال می‌دهد ثبات در نرخ حضور مذهبی در جنوب جهانی تا حدی ناشی از گسترش جنبش‌های تبشیری نوین همچون جریان‌های اوانجلیکال / Evangelicalism (به شاخه‌ای از پروتستانتیسم اطلاق می‌شود که بر اعتقاد به ضرورت تجربه «تولد دوباره» و ایمان شخصی به مسیح به‌عنوان راه نجات، تاکید دارد) باشد.

عوامل متعددی همچون ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نقش مهمی در شکل‌گیری الگوهای مشارکت مذهبی ایفا می‌کنند. برای اعتبارسنجی داده‌ها، پژوهشگران مجموعه‌ای از آزمون‌ها را انجام داده‌اند. نخست، داده‌های گذشته‌نگر را با داده‌های همزمان موجود مقایسه کرده‌اند که شامل نظرسنجی‌های ISSP از سال ۱۹۹۱، نظرسنجی‌های WVS از سال ۱۹۸۰، و منابع دیگری همچون نظرسنجی‌های گالوپ برای آمریکا (از سال ۱۹۳۹) و کانادا (از سال ۱۹۴۶) می‌شود. همچنین، داده‌ها با منابع گذشته‌نگر محدودی نظیر نظرسنجی اجتماعی عمومی (GSS) و موج ۲۰۱۸ ارزش‌های اروپایی (EVS) مقایسه شده‌اند. در کنار آن، یک مدل سلسله‌مراتبی ساده برای برآورد بیزی نرخ حضور مذهبی ارائه شده که نتایج آن نیز با داده‌های ISSP هم‌راستا بوده و اعتبار کلی آنها را تقویت می‌کند.

یافته مهم دیگر این مطالعه، بررسی تاثیر برخی وقایع تاریخی بزرگ بر مشارکت مذهبی است. نخستین رویداد، شورای دوم واتیکان یا همان Vatican II است که در سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ برگزار شد و مجموعه‌ای از اصلاحات عمده را در آموزه‌ها و آیین‌های کلیسای کاتولیک پدید آورد. این شورا که با حضور هزاران کشیش، الهی‌دان و مقامات مذهبی برگزار شد، پیامدهای عمیقی برای درک و تجربه ایمان کاتولیکی در جهان داشت. یکی از مهم‌ترین پیامدهای آن، لغو الزام به برگزاری مراسم تنها به زبان لاتین بود که به‌عنوان نمادی از گسست با سنت تلقی شد. نتایج حاصل از طراحی مطالعاتی مبتنی بر وقایع (event study) در این مقاله نشان می‌دهد پس از شورای دوم واتیکان، نرخ حضور مذهبی در کشورهای عمدتاً کاتولیک، نسبت به سایر کشورها و حتی نسبت به سایر کشورهای مسیحی، به‌طور معناداری کاهش یافته است. این کاهش برای هر دهه حدود چهار درصد برآورد شده و هم در نرخ حضور بزرگسالان و هم کودکان قابل مشاهده است. همچنین، شدت اثر این شورا با سهم جمعیت کاتولیک هر کشور رابطه‌ای مثبت دارد. این نتایج با تفسیر دین به‌عنوان کالای باشگاهی (club good) از سوی یاناکونه همخوانی دارد و همچنین دیدگاه‌هایی را تقویت می‌کند که بر این باور است که اصلاحات مذهبی اگر تصویر کلیسا به‌عنوان نهاد مطلق‌نگر و ثابت را از بین ببرد، ممکن است باعث تضعیف اقتدار آن شود.

برخلاف اثرات روشن و ماندگار شورای دوم واتیکان، پیامدهای فروپاشی کمونیسم بر مشارکت مذهبی چندان قطعی نیست. رژیم‌های کمونیستی تقریباً در همه کشورها با دین برخوردی سرکوبگرانه داشته‌اند، اگرچه شدت و نوع این سرکوب در کشورها متفاوت بوده است. تحلیلگران بر این باورند که با سقوط این رژیم‌ها در دهه ۱۹۹۰، فرصت‌هایی جدید برای بازگشت به دین فراهم شده و شاهد افزایش مشارکت مذهبی خواهیم بود. مقاله با بررسی ۱۶ کشور پساکمونیستی، به این فرضیه پرداخته و دریافت اگرچه در دهه ۱۹۹۰ شاهد افزایش نسبی در نرخ حضور مذهبی بزرگسالان و کودکان در برخی کشورها بودیم، اما این روند در بسیاری از موارد در دهه ۲۰۰۰ متوقف یا معکوس شده است.

مطالعه نشان می‌دهد وقوع جنگ‌ها و رکودهای اقتصادی در سطح جهانی، اثری مثبت بر مشارکت مذهبی داشته‌اند. تحلیل آماری با استفاده از داده‌های تاریخی درگیری‌های نظامی و رشد واقعی GDP نشان می‌دهد طی پنج سال پس از جنگ، نرخ حضور در مراسم مذهبی به‌طور میانگین 1 /1 درصد افزایش یافته و در واکنش به رکود اقتصادی نیز افزایشی در حدود 5 /0 درصد مشاهده شده است. در مقابل، معرفی رژیم‌های کمونیستی در یک کشور، با کاهشی معادل 8 /1 درصد در نرخ حضور مذهبی همراه بوده است. این نتایج با دیدگاهی هم‌راستا هستند که دین را به‌عنوان ابزار روانی یا اجتماعی برای مقابله با بحران و ناامنی تلقی می‌کند. حضور در مراسم مذهبی می‌تواند نوعی بیمه اجتماعی یا پناهگاه روانی برای افراد در مواجهه با ناملایمات فراهم کند، به‌ویژه در جوامعی که نهادهای مدنی یا حمایتی در آنها ضعیف است.

پرده پایانی

یکی از چالش‌های مهم در حوزه مطالعات دین، نبود داده‌های تاریخی قابل اتکا درباره میزان مشارکت افراد در مراسم مذهبی به‌ویژه در کشورهای غیرغربی است. نویسندگان با استفاده از داده‌های بین‌المللی (ISSP)، توانسته‌اند شاخص‌هایی بلندمدت از حضور افراد بزرگسال و کودکان در مراسم مذهبی را برای ۶۶ کشور، شامل کشورهایی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، بازسازی کنند. اهمیت داده‌ها در آن است که امکان تحلیل روندهای تاریخی شرکت در مراسم مذهبی را فراهم می‌کند. از یافته‌های جالب این مطالعه، کاهش چشمگیر حضور در مراسم کلیسایی پس از شورای دوم واتیکان در دهه ۱۹۶۰ در میان کاتولیک‌هاست. برخلاف انتظار، فروپاشی کمونیسم در ۱۶ کشور در دهه ۱۹۹۰، تاثیری معنادار بر میزان مشارکت مذهبی افراد بزرگسال در آن کشورها نداشته است.

نویسندگان تاکید می‌کنند که هنوز پرسش‌های زیادی بی‌پاسخ مانده‌اند. برای مثال، چرا در برخی کشورهای مسلمان، شدت حضور در مراسم مذهبی بسیار بالاست؟ یا چگونه جنبش‌های اصلاح‌طلبانه مسیحی در آمریکای لاتین و آفریقای سیاه چنین گسترده شده‌اند؟ یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این پایگاه داده، دربرگیری اطلاعات مربوط به حضور کودکان در مراسم مذهبی است؛ حوزه‌ای که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده و می‌تواند اطلاعات مهمی درباره رابطه میان دینداری کودکان و بزرگسالان ارائه کند. این مطالعه نه‌تنها گام مهمی در جهت پر کردن شکاف داده‌ای در ادبیات جامعه‌شناسی دین است، بلکه می‌تواند به اقتصاددانان، مورخان و پژوهشگران علوم اجتماعی کمک کند درکی دقیق از روندهای فرهنگی و مذهبی بلندمدت در سطح جهانی پیدا کنند. این داده‌ها، با پوشش جغرافیایی گسترده و تفکیک‌های جمعیتی مختلف، فرصتی کم‌نظیر برای مطالعه رابطه میان مذهب، سیاست، نهادها و تحولات اجتماعی در قرن بیستم فراهم می‌کند. 

دراین پرونده بخوانید ...