شناسه خبر : 44197 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

افول تمدن کاریز

بحران آب ایران از کجا آغاز شد؟

 

شادی معرفتی / نویسنده نشریه 

87تمدن ایران، نه تمدن رود که تمدن کاریز بوده است. ساکنان این سرزمین نیمه‌خشک و کم‌باران که شهرهایشان را نه کنار رودخانه‌ها که به جبر طبیعت در کویر بنا نهاده بودند، آموخته بودند چگونه منابع اندک آب را مدیریت کنند و با آن زندگی بسازند که آب مایه حیاتشان بود. در اساطیر ایرانی، آب از چنان اهمیتی برخوردار بود که آناهیتا الهه آب، الهه زندگی بود و کم‌آبی یکی از سه دشمن اصلی آبادانی. تا پیش از دهه 20، مدیریت آب با مردم بود، اربابان و دهقانان صاحبان قنات‌ها بودند و سنت حق‌آبه بهترین شیوه برای مدیریت منابع آب؛ اما از دهه 20 خورشیدی، در شیوه‌های بهره‌برداری از منابع آب دگرگونی بنیادین به وجود آمد که این منابع را دچار چالش چشمگیری کرد. آب‌انبارها و قنات‌های چندهزارساله جایشان را به سدهای عظیم و چاه‌های عمیق دادند که نه‌تنها حیات‌بخش زمین نبودند که شیره جان آن را نیز می‌مکیدند. «بحران آب» که امروز گریبانگیر این سرزمین شده است، ریشه در از میان بردن الگوهای چندهزارساله مدیریت آب دارد که با اصل چهار ترومن آغاز شد و با اصلاحات ارضی و ملی شدن آب میخ تابوت آن کوبیده شد.

تغییر در الگوی مدیریت آب

ایرانیان از دیرباز با مشکلات مرتبط با آب مواجه بوده و برای فائق آمدن بر آن، همواره به دنبال راه‌های مناسب و متناسب با وضعیت خود بوده‌اند. در ایران بیش از سه هزار و به قولی پنج هزار سال پیش قنات را می‌شناختند و با ساخت و ایجاد بندها، چاه‌های کم‌عمق، گاوچاه، دولاب، جوی، سیل‌بند، بندسار، گوراب، آب‌انبار و از همه مهم‌تر قنات از منابع آب سطحی و زیرزمینی استفاده می‌کردند و سخت‌ترین اقلیم را آباد می‌کردند. مدیریت آب از چنان اهمیتی برخوردار بود که برخی پژوهشگران همچون ویتفوگل، دولت‌های ایرانی را دولت‌های آبی می‌داند. اما شیوه‌های سنتی از دهه 20 خورشیدی و با ورود اصل چهار ترومن تغییر شکل داد. پرکاربردترین شیوه جدید، چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق مکنده بود که برداشت افراطی از آنها در سرزمین کم‌باران و خشک ایران، سطح آب‌های زیرزمینی را به‌طور فاحشی کاهش داد و از جمله مهم‌ترین تاثیرات آن، خشک شدن قنات‌ها و چشمه‌ها و کاهش آب‌دهی و شوری آب است. مناطق و دشت‌های مختلف ایران دچار بحران آب شده‌اند. از جمله در خلال دهه 1360، نزدیک به سه هزار رشته قنات در خراسان خشک و بایر شده است، قائن اولین شهرستان این استان است که حفر چاه عمیق در آن در سال 1325 آغاز شد. در کرمان نیز اولین چاه عمیق در سال 1327 حفر شد و در دهه 1360 افت آب زیرزمینی بیش از 5 /1 متر و در برخی مناطق 3 تا 10 متر برآورد شده است. این بحران در سایر مناطق نیز به چشم می‌خورد. عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی، در تیرماه 1392، خطر خشکی فلات ایران را بیشتر از خطر آمریکا و اسرائیل اعلام کرد (روزنامه قانون، 16 تیر 1392).

اصل چهار ترومن نقطه آغاز حفر چاه‌های عمیق

برنامه اصل چهار ترومن، برنامه ضدکمونیستی دولت هری ترومن در کشورهای توسعه‌نیافته پس از جنگ جهانی دوم بود. روستاییان ایرانی که برای قرون متمادی نسبتاً بسته و خودکفا زیسته بودند و همواره با زحمت فراوان و تنها با اتکا به توان و نیروی خود، آب را تهیه می‌کردند، با شروع اجرای برنامه اصل چهار، با پدیده‌ای جدید روبه‌رو شدند، برای اولین بار تکنولوژی‌ به آنها معرفی شد که نه‌تنها آب فراوان می‌داد، بلکه نیاز به عرق ریختن و بیگاری دادن هم نبود و به علاوه مجانی هم بود. طبیعی است روستایی تشنه آب با آغوش باز آن را می‌پذیرد. در اسناد مربوط به اصل چهار ترومن در آرشیو ملی ایران، اسناد متعددی از احداث چاه در حریم قنات، درخواست حفر چاه عمیق و افزایش بی‌رویه تعداد چاه‌ها در شهرهای مختلف ایران به چشم می‌خورد. چاه عمیق و نیمه‌عمیق، پدیده جدیدی بود که بعد از جنگ جهانی دوم در جهان گسترش یافت و براساس گزارش‌های اصل چهار در ایران در دهه 20 چاه عمیق و موتور پمپ وجود نداشت. این نوع چاه‌ها ابتدا در شهرها برای تامین آب آشامیدنی و سپس برای مصارف کشاورزی و باغ‌های مجاور شهرها احداث شدند. برنامه اصل چهار طی 15 سال فعالیت خود در ایران حدود هزار حلقه چاه نیمه‌عمیق و 100 حلقه چاه عمیق حفر کرد. البته این برنامه در آغاز فعالیتش، بخشی از بودجه خود را حسب تقاضای مردم و مسوولان به مصرف تعمیر قنات هم اختصاص داده بود، مثلاً در رضاییه و کاشان، اما کارشناسان آمریکایی که به مساله آب اعم از آشامیدنی و کشاورزی توجه ویژه داشتند، نظام آبیاری سنتی ایران را ناکارآمد و ابتدایی می‌دانستند، بنابراین حدود 900 متخصص آبیاری را آموزش دادند که قادر بودند طرح‌های مختلف آبیاری را اجرا کنند، به علاوه جغرافیدانانی را تربیت کردند که می‌توانستند در اقصی نقاط کشور منابع آب‌های زیرزمینی قابل استحصال را بهره‌برداری کنند. به‌زعم کارشناسان آمریکایی خصوصیات کشاورزی ایران در بدو ورود آنها عبارت بود از: سطح زیر کشت محدود، راندمان و مقدار محصول کم، نظام عرضه مخدوش و... این نظام ناکارآمد باید با محصولات، بذرهای اصلاح‌شده و شیوه‌های کشت جدید و نظام آبیاری جدید ملازم با آن اصلاح شود. نظام جدید کشت و آبیاری اگر نگوییم با نظام سنتی در تضاد بود، حداقل با آن همخوانی نداشت. نظام زراعی بازارمحور باید جایگزین نظام معیشتی می‌شد. پرسش اینجاست که آیا نظام کشاورزی و آبیاری جدید آمریکایی متناسب با وضعیت اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی جامعه میزبان بود یا نه؟ در واقع باید گفت الگوی توسعه نامناسب با شیوه‌ای نامناسب و بدون تفکر و تامل اجرا شد.

اصلاحات ارضی و نابودی قنات‌ها

مبانی نظری برنامه اصل چهار در دهه‌های بعد نیز تداوم یافت و به یک الگو تبدیل شد. شاه در سلام نوروزی سال 1338 به‌طور مستقیم به مساله آب و لزوم مدرن کردن وسایل آبیاری اشاره کرد و گفت، «ما باید وسایل آبیاری و زراعت را طوری کامل و مدرن کنیم که به فکر آمدن و نیامدن باران نباشیم». تا قبل از اجرایی شدن لایحه اصلاحات اراضی در سال 1340، قریب به 50 درصد از زمین‌های کشاورزی قابل کشت کشور در دست مالکان بزرگ بود، 20 درصد دیگر زمین‌ها به اوقاف تعلق داشت و مردم از این زمین‌ها بهره‌برداری می‌کردند. 10 درصد دیگر زمین‌های کشور نیز در اختیار دربار و خاندان سلطنتی بود و 20 درصد باقی‌مانده به کشاورزان تعلق داشت. در دهه 40 و با شروع اصلاحات ارضی و تقسیم املاک و مراتع در میان دهقانان، قنات‌ها رو به ویرانی گذاشتند. مهم‌ترین اتفاق در این دوره، انتقال مدیریت آب از مردم به دولت بود. اربابان که برای قرن‌ها، مدیریت قنات‌ها و آب‌های زیرزمینی را بر عهده داشتند، قدرت خود را از دست دادند و در این دوره، از یک‌سو با حفر چاه‌های عمیق و سدهای عظیمی که از دهه پیش آغاز شده بود، آب فراوان به راحتی در اختیار دهقانان قرار می‌گرفت و از سوی دیگر، اربابانی که حالا مالکیتی بر قنات‌ها نداشتند و مخارج گزاف نگهداری قنات‌ها، سرمایه‌بر بودن احداث قنات‌های جدید و تعمیر قنات‌های قدیمی و متروک، عاملی شد برای از بین رفتن و کم شدن تعداد قنات‌ها (لمبتون، 399-398) علاوه بر این با افزایش درآمدهای نفتی و سیاست‌های ارزی جدید، یارانه انرژی به فراوانی در اختیار مردم قرار گرفت. الیور نیوبری، کمیسر سیاسی آمریکا در ایران بین سال‌های 1341 تا 1343، در گزارشی می‌نویسد: «افراد تحصیل‌کرده ایرانی که در طراحی برنامه اصلاحات ارضی ایران نقش دارند، از واگذاری زمین به دهقانان ابا دارند، نگرانی عمده آنها قنات است. این گروه بر این عقیده‌اند که با اجرای اصلاحات ارضی، قنات از دست افراد مرفهی که مدیریت آن را بلدند خارج می‌شود و در نتیجه ویران خواهد شد.» با اجرای اصلاحات ارضی و خروج مالکان از ده، به دلیل بالا بودن هزینه حفر و نگهداری قنات، و به‌خصوص سخت یا محال بودن سازماندهی افراد به دلیل ضعف یا از بین رفتن ساختار و مدیریت در روستا بعد از خروج مالک یا نماینده او از ده، بسیاری از قنات‌ها مخروبه شدند و با واردات دستگاه‌های صنعتی حفاری چاه، کشاورزان مرفه عملاً به گزینه ارزان‌تر و در دسترس‌تر حفر چاه رغبت بیشتری نشان دادند. اتکا به سیاست اصلاحات ارضی ضربه بزرگی به کشاورزی کشور زد و عملاً تولیدات این بخش اقتصاد ایران را که بالای 90 درصد تولید ناخالص داخلی در آن برهه زمانی را به خود اختصاص می‌داد، به محاق برد. به دنبال اجرای اصلاحات ارضی، کشاورزی نابود و شهرها از کشاورزها انباشته شد. کنترل قیمت محصولات کشاورزی مانند گندم، افزایش جمعیت، مهاجرت کنترل‌نشده روستاییان به شهرها، بی‌توجهی دولت به مازاد محصولات به عنوان منبعی برای تامین درآمد به دلیل استفاده از عواید نفت از مهم‌ترین مسائلی بود که باعث کاهش محصولات کشاورزی شد و زمینه نابودی اقتصاد ایران را مهیا کرد. یک سال پس از اجرای اصلاحات ارضی، تولید کشاورزی کشور به نصف کاهش یافت. همزمان با اجرای مرحله دوم اصلاحات، دولت ناگزیر به خرید 60 هزار تن گندم از شوروی، 25 هزار تن ذرت و 14 هزار تن گندم از آمریکا شد و به این ترتیب بعد از اجرای برنامه اصلاحات ارضی ایران به بزرگ‌ترین واردکننده گندم تبدیل شد.

افول یک تمدن

مخالفت با برنامه اصلاحات ارضی و شیوه‌های مدیریت آب در سخنان و مصاحبه‌های برخی از کارشناسان دوره پهلوی به چشم می‌خورد. از جمله ابوالحسن بهنیا «مدیرعامل و رئیس هیات‌مدیره بنگاه مستقل آبیاری» در دوره پهلوی، اصلاحات ارضی را باعث ویرانی منابع آب ایران بیان می‌کند و ضمن تاکید بر این نکته که اصلاحات ارضی به گونه‌ای که اجرا شد، نتیجه‌ای منفی داشت، یادآور می‌شود: «اکثر دهات ایران که در حدود 60 هزارتا ده شمارش شده است با آب قنات مشروب می‌شدند. قنات هم یک کانال زیرزمینی است که منابع آب زیرزمینی را به سطح زمین می‌آورد بدون هیچ تلمبه‌ای و بدون هیچ وسیله‌ای و این آبیاری سنتی که منحصر به ایران و بعضی کشورهای مجاور ایران بود، واقعاً قسمت اعظم کشاورزی ایران را تامین می‌کرد.» بهنیا چنین ادامه می‌دهد که در اثر اصلاحات ارضی، مردم و کشاورزان نتوانستند مثل سابق قنات را دایر نگه دارند. چون قنات کانالی است زیرزمینی که هر سال نیاز به تعمیرات دارد و اگر یک سال شما کار نکنید مقدار آبتان پایین می‌آید و اگر چندین سال ادامه پیدا کند خشک می‌شود. بعد از اصلاحات ارضی مقنی‌ها یواش‌یواش از کار خودشان رفتند، زیرا هزینه‌های تعمیر قنات بالا بود و مالکی نبود که به اینها پول بدهد. وضع دستمزد برای مقنی‌ها طوری شده بود که دیگر برای کسی صرف نمی‌کرد کار قنات بکند و آنجاهایی که مالک رفته بود دیگر قنوات تقریباً آبشان خیلی کم شد و پایین آمد. کشاورزان یک ده هم، با هم نمی‌توانستند جمع شوند و این کار را انجام بدهند. این بود که به‌تدریج آب قنوات کم شد و از این جهت خسارات مهمی به قنات‌ها وارد شد. او ضمن اشاره به غیرواقعی بودن قیمت گندم نیز بیان کرده که اگر قیمت گندم مصنوعاً پایین نگه داشته نشده بود، شاید امکان بازسازی تدریجی قنات‌ها وجود داشت، اما چنین نشد. بهنیا علاوه بر این با اشاره به ساخت سدهای بزرگ برای تامین برق، خاطرنشان کرده که این سدها بدون وجود زیرساخت شبکه‌های آبیاری تاسیس شدند و همین امر را مهم‌ترین عامل برای بحران آب عنوان می‌کند و از جمله به ساخت سد دز بدون ساخت شبکه‌های آبیاری اشاره می‌کند (مصاحبه با ابوالحسن بهنیا، تاریخ شفاهی هاروارد، جلسه چهارم). غلامعلی فریور، وزیر صنایع و معادن در کابینه علی امینی نیز در مصاحبه‌اش با تاریخ شفاهی هاروارد، یادآور می‌شود، وقتی این قانون به مجلس رفت، سر و دمش را زدند و این شد اصلاحات ارضی. او همچنین به مخالفتش با قانون اصلاحات ارضی در حضور شاه اشاره کرده: «گفتم: آقا اطلاعات بنده بسیار مختصر است. ولی این اصلاحات ارضی موجب این می‌شود که تمام قنوات این مملکت خشک می‌شود.» فریور با اشاره به مقاله‌ای در مجله «پرسیستها»‌ی هلند، می‌گوید: «چهارصد هزار کیلومتر قنات یعنی 10 برابر محیط کره زمین، قنات در ایران وجود داشت. از قنات شش‌کیلومتری تا صد و چندکیلومتری که اینها خشک شد، از بین رفت، و زراعتمان طوری شده است که آب از صد و بیست، سی متری باید بکشیم بیرون، و چنین زراعتی هیچ جور صرف نمی‌کند.» فریور ایراد مهم قانون اصلاحات ارضی را تقسیم اراضی می‌داند، که باعث شد به هر زارعی دو، سه هکتار زمین برسد. زارعی که دو هکتار زمین داشته باشد دیگر دنبال اصلاح قنات نمی‌رود. او با اشاره به مساله آب در ایران، به اهمیت قنات اشاره کرده و می‌گوید، «در همان جلسه شاه گفت: برای این‌طور کارها تعاونی درست می‌کنیم. اما من گفتم: آقا ما 60 سال است توی این مملکت زندگی کردیم، تعاونی هم غیر از اینکه صنار سه شاهی پول همان زارع دوهکتاری بدبخت را بدزدد کار دیگری نمی‌تواند بکند. زارع دو هکتار زمیندار قادر به اصلاح قنات نیست. قنات هم اگر چند سال از آن گذشت به کلی خراب می‌شود، از بین می‌رود اصلاً دیگر آن قنات را باید متروک دانست، از نو یک قنات ایجاد کرد. از بین می‌رود. یکی، دو سال اگر عقب بیفتد اصلاح می‌کنند دیگر. یک اصطلاحی دارند مقنی‌ها برای این‌ کار. بعد از یکی دو سال اصلاً ‌طوری خراب می‌شود که کاریش نمی‌شود کرد. آن قنات را دیگر باید آن رشته را ول کرد. زارع دوهکتاری قنات‌آبادکن نیست». فریور یادآور می‌شود که در آن جلسه راهکاری نیز ارائه داده و گفته است به جای خرید زمین مالک، و اعطای آن به زارع، به او آموزش بدهید و کود شیمیایی در اختیارش قرار دهید: «در رشت در بعضی املاک کود شیمیایی دادند و چندین برابر محصول برداشتند از زمینی که یک تن و نیم برنج برمی‌داشت در هکتار تا شش تن هم برداشتند. شاه گفت، «پس چرا نمی‌کنند؟» گفتم، الان نمی‌کنند برای اینکه زمین‌های رشت به اجاره زارع است. زارع نه عقلش می‌رسد، یعنی می‌فهمد که باید از کود استفاده کرد، نه پول دارد کود شیمیایی بخرد. این را در اختیارش بگذارید و بیمه‌اش کنید که «تو این یک تن و نیم را در هکتار خواهی داشت.» هم عایدی مالک بالا می‌رود، هم زارع و هم می‌توان بر آن مالیات بست و کسب درآمد کرد.» فریور در انتها خاطرنشان می‌کند که: «من نمی‌گویم آمریکایی‌ها که این پروژه را داده بودند به شاه سوءنیت داشتند. نه، بلد نبودند. شرایط ایران را نمی‌دانستند. اصلاً موضوع قنات یک موضوع تازه‌ای است برای اروپایی و آمریکایی، قنات نمی‌فهمد چیست. خیلی از مهندسین آب، زراعت و فلاحت حتی مهندسین آگرونومیک، قضیه قنات را نمی‌دانند. فرانسوی‌ها اتفاقاً می‌دانند چون یک قسمتی در بعضی از کلنی‌هایشان، الجزیره، دیدند. اصلاً قنات نمی‌فهمند یعنی چه؟ تعجب می‌کنند. این سیستم را آمریکایی‌ها نمی‌دانستند. نمی‌گویم سوءنیت داشتند، اما نتیجه‌اش از بین رفتن صددرصد تولید ایران بود.» 

منابع:

1- بهنیا، ابوالحسن، مصاحبه تاریخ شفاهی هاروارد.

2- فریور، غلامعلی، مصاحبه تاریخ شفاهی هاروارد.

3- پاپلی‌یزدی، محمدحسین؛ لباف خانیکی، محمد، نقش قنات در شکل‌گیری تمدن‌ها، نظریه پایداری فرهنگ و تمدن کاریزی، 1379.

4- رفیعی‌راد، علی‌احمد؛ محمدی، احمد، مکتب نوسازی متقدم و ریشه‌های تاریخی بحران منابع آب‌های زیرزمینی در ایران: بررسی و تاثیر عملکرد اصل چهار ترومن، نشریه علوم اجتماعی، تابستان 1396، شماره 77.

5- لمبتون، ا. ک. س، مالک و زارع در ایران، ترجمه: منوچهر امیری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1377.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها