شناسه خبر : 43780 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بحران سرمایه‌داری دموکراتیک

کتاب جدید مارتین وولف درباره آینده دموکراسی و سرمایه‌داری چه می‌گوید؟

 

 ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

88برای هر کسی که سقوط کمونیسم را دیده و درک کرده باشد، تاریخ اخیر جهان بسیار شوکه‌کننده است. می‌توان گفت پیروزی نظام‌های لیبرال، چه از نظر سیاسی و چه اقتصادی که در آن سال‌های نه‌چندان دور خدشه‌ناپذیر به نظر می‌رسید، عملاً از بین رفته است. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد، اشتباهات کشورهای ثروتمند و دارای نظام دموکراتیک، ظهور چین اقتدارگرا و مهم‌تر از همه از دست رفتن دردناک ایمان به دموکراسی در آنچه زمانی جهان آزاد نامیده می‌شود.

 این بحران دموکراسی به لطف تغییرات سیاسی در آمریکا در دوران پس از ترامپ و اقدامات نادرست چین و روسیه، نسبت به یک یا دو سال پیش کمتر وخیم به نظر می‌رسد. اما خطر از بین نرفته است و نیاز به درک عقب‌نشینی دموکراسی ضروری است. «مارتین وولف» یکی از تحلیلگرانی است که برای تشریح و توضیح علت این موضوع شایستگی دارد. او در چند دهه اخیر، مفسر ارشد اقتصادی فایننشال‌تایمز بوده و به تعبیر وال‌استریت‌ژورنال جزو مطرح‌ترین نویسندگان اقتصادی بریتانیا محسوب می‌شود. وولف که دانش‌آموخته آکسفورد است جدیدترین کتاب خود «بحران سرمایه‌داری دموکراتیک» را حدود 10 روز پیش، در هفت فوریه سال جاری میلادی از سوی انتشارات پنگوئن به بازار کتاب ارائه کرد.

 اگر قرار باشد بحث اصلی کتاب وولف را در یک جمله شرح دهیم می‌توان گفت کتاب هشدار مکرر این نکته است که «ازدواج دشوار، اما گرانبها» میان لیبرال دموکراسی و سرمایه‌داری بازار آزاد به سمت طلاق پیش می‌رود، مگر اینکه کاری برای جلوگیری از آن انجام دهیم. وولف خود در مصاحبه‌ای اتفاق تاریخی را که انگیزه و دلیل نوشتن کتاب شد، ظهور دونالد ترامپ به عنوان نامزد انتخابات و سپس انتخاب وی به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌داند. وی این اتفاق را یک شوک بزرگ می‌خواند که باعث شد متوجه شود دموکراسی در چه وضعیت حساس و خطرناکی قرار دارد. آمارها گویای این مساله هستند که وولف در این تفسیر اشتباه نکرده است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند بیش از 60 درصد آمریکایی‌هایی که در دهه 1940 متولد شده‌اند می‌گویند که زندگی در یک دموکراسی «ضروری» است، اما تنها حدود 30 درصد از متولدین دهه 1980 همین فکر را می‌کنند. داده‌های منتشرشده در سال 2020 نشان می‌دهد که در میان تقریباً 9 /1 میلیارد نفر ساکن دموکراسی‌ها در سراسر جهان، کمتر از یک‌چهارم در کشورهایی زندگی می‌کنند که اکثر رأی‌دهندگان در آن از سیستم حکومتی راضی هستند.

به نظر وولف، وضعیت فعلی و ناامیدی فزاینده مردم، ریشه در دهه‌ها شکست اقتصادی دارد. از اوایل دهه 1980، نابرابری درآمد و ثروت در بسیاری از کشورهای دارای سیستم دموکراسی به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. به عنوان مثال، در آمریکا، سهم درآمد قبل از مالیات کسب‌شده از سوی یک درصد بالای جمعیت تقریباً دو برابر شده و از حدود 10 درصد به 19 درصد رسیده است. در اقتصادهای ثروتمند، اثرات رشد بهره‌وری و درآمدهای تعدیل‌شده بر اساس تورم، بر وضعیت خانوارهای معمولی ناامیدکننده بوده است. بحران مالی سال 2008، نقطه عطفی بود که برای آشکار شدن تمام این نارضایتی انباشته لازم بود و توانست آن را به خشم از نخبگان و از دست دادن اعتماد به سیستم تبدیل کند. وولف انکار نمی‌کند که عوامل غیراقتصادی مانند نژادپرستی، مهاجرت و اضطراب‌های فرهنگی موجب سرخوردگی از دموکراسی شده است. اما وی استدلال می‌کند که چنین عواملی تنها وقتی باعث اعتماد ضعیف به نخبگان و سیستم شده و انتخابات و نتیجه آن را (مانند ایالات متحده) تحت تاثیر قرار می‌دهند، که از شکست اقتصادی تغذیه شوند.

مارتین وولف دهه‌هاست که به عنوان یکی از منطقی‌ترین تحلیلگران در زمینه مسائل اقتصادی جهانی شهرت دارد. در تمام این سال‌ها وی به ندرت خوش‌بین محسوب شده است، اما بدون شک هرگز به اندازه امروز نگران و حتی بدبین نبوده است. لیبرال‌دموکراسی در رکود و اقتدارگرایی در حال افزایش است. تعادلی که باید بازارهای آزاد را به انتخابات آزاد و منصفانه پیوند دهد، حتی در قلب‌های دموکراسی، ایالات متحده و انگلیس، تهدید می‌شود.

در سراسر جهان، صداهایی قدرتمند هستند که استدلال می‌کنند سرمایه‌داری بدون دموکراسی عملکرد بهتری خواهد داشت. در مقابل دیگرانی هم هستند که اعتقاد دارند دموکراسی بدون سرمایه‌داری نتایج بهتری برای جوامع تولید خواهد کرد. این کتاب قرار است پاسخی قوی به هر دو دیدگاه باشد و به نظر می‌رسد همان‌طور که از وولف انتظار می‌رود تا حد زیادی در رسیدن به این هدف موفق بوده است. به نظر وولف اصولاً نظرات این گروه‌ها نمی‌تواند درست باشد به این دلیل که نه دموکراسی بدون سرمایه‌داری امکان بقا دارد و نه می‌توان سرمایه‌داری را بدون سرمایه‌داری اجرایی کرد. در نتیجه بحث اینکه کدام‌یک بدون دیگری می‌تواند مزایای بیشتری داشته باشد از اصل منتفی است. وی در ادامه در عین ارائه ارزیابی عمیق و روشنی از اینکه چرا این رابطه تا این حد تیره شده است، روشن می‌کند که چرا جدایی سرمایه‌داری از دموکراسی، در صورت وقوع، برای جهان یک فاجعه خواهد بود. آنها به یکدیگر نیاز دارند حتی اگر زندگی مشترک برایشان سخت باشد. در تحلیل و بررسی وولف درباره چرایی بروز این مشکل در جهان، شی جین پینگ از چین، ولادیمیر پوتین از روسیه، ویکتور اوربان از مجارستان، رجب طیب اردوغان از ترکیه و بوریس جانسون از انگلستان بررسی می‌شوند اما این دونالد ترامپ و ایالات متحده است که بر همه آنها سایه انداخته و نقش اصلی را در تحلیل وی دارد. استدلال وولف بر این پایه استوار است که ایالات متحده بیشترین نقش را در نظم لیبرال‌دموکرات شکل‌گرفته در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم بر عهده داشت و شکست این نظم و هماهنگی شکل‌گرفته در ایالات متحده است که می‌تواند اروپا و بقیه جهان را با خود به پایین بکشد. همچنین وولف در کتابش، بیشترین و تندترین انتقادها را به نخبگان وارد کرده است. گروهی که خود نه‌تنها عضو آن که یکی از برجسته‌ترین اعضای آن است و همچنین بخش اعظمی از خوانندگان کتاب او را تشکیل می‌دهند. وی عقیده دارد نخبگان جوامع دموکراتیک نتوانسته‌اند مسوولیتی را که بر عهده داشته‌اند انجام دهند و حتی با عملکرد خود باعث شده‌اند پیوند میان اعضای جامعه ضعیف شده و بدبینی به اداره‌کنندگان و سیستم حکومتی جامعه، جانشین میهن‌پرستی شود. به نظر وی: «بدون نخبگان شایسته و واجد صلاحیت که توان عملکرد درست را داشته باشند، دموکراسی از بین خواهد رفت.»

وولف در حدود 500 صفحه و 10 فصل، ضمن بررسی مسائلی که ایجادکننده مشکلات فعلی دموکراسی و لیبرالیسم هستند، استدلال می‌کند که با همه ایرادهای غیرقابل انکار مترتب بر آن، سرمایه‌داری دموکراتیک همچنان بهترین سیستم برای شکوفایی جوامع انسانی است و به همین دلیل باید تمام تلاش جهان برای حفظ آن صورت گیرد. اما همزمان باید تایید کرد چیزی به‌طور جدی اشتباه شده است: رشد رفاه کند شده است و تقسیم ثمرات آن بین معدودی بیش از حد موفق و بقیه نابرابرتر شده است.

89اما وولف در عین بدبینی نسبی در این کتاب، از جهاتی خوش‌بین، و به عقیده بعضی منتقدان بیش از حد لزوم و عقلانی خوش‌بین است. در واقع ارزیابی نهایی کتاب این است که آنچه در روند اجرای لیبرال‌دموکراسی اشتباه شده و باعث شده نتیجه فعلی حاصل شود کاملاً و به وضوح شناخته شده است و تنها چیزی که برای بهبود کامل و تضمین‌شده وضعیت لازم است برقراری تکنوکراسی واقعی است که البته حتی در صورت وجود عزم جدی برای آن باز هم کار آسانی نیست. این نتیجه‌گیری است که دو گروه و از دو جهت کاملاً متفاوت با آن مخالف هستند. گروهی اعتقاد دارند اصلاً وضعیت تیره توصیف‌شده برای دموکراسی و روند نزولی آن بر اساس داده‌های گزینش‌شده است و وضعیت با دیدی بی‌طرفانه و کلی اصلاً بدین حد وخیم نیست. این عده البته وجود مشکل به‌خصوص در زمینه نابرابری را انکار نمی‌کنند بلکه ارزیابی آنها از میزان وخامت وضع و البته علت وقوع آن با وولف تفاوت دارد و اعتقاد دارند افزایش میزان نابرابری اتفاقاً محصول افزایش دخالت دولت در اقتصاد است. گروه دوم اما اعتقاد دارند بحران گفته‌شده بسیار واقعی است و موضوعی که با آن مخالف هستند این استدلال وولف است که ریشه و دلیل مشکل معلوم و در صورت وجود قصد جدی، قابل حل است. این گروه استدلال می‌کنند اگر وضعیت وخیم فعلی نتیجه مشکلات اقتصادی و شکست نخبگان در جلب اعتماد مردم با عملکرد درست است، چرا پیشتر از این و خصوصاً در دهه 70 میلادی رخ نداد؟ به عقیده آنها آمار نشان می‌دهد که دهه 70 میلادی دوران تاخت‌وتاز تورم و رکود اقتصادی و افزایش جرم و جنایت بود و در عین حال دورانی بود که در آن دموکراسی قوی‌تر و مستحکم‌تر از همیشه به نظر می‌رسید. این استدلال به این نتیجه منتهی می‌شود که در سال‌های اخیر اتفاقی بسیار عمیق‌تر و البته مهم‌تر از صرفاً مشکلات اقتصادی ادامه‌دار برای دموکراسی‌های جهان رخ داده است. این گروه اعتقاد دارند درست است که بحران مالی جهانی در واقع یک شوک بود و سهم رای احزاب پوپولیست به وضوح در پیامدهای فوری آن افزایش یافت، اما پیوند بین مشکلات اقتصادی و پوپولیسم، و بین پوپولیسم و افول دموکراتیک، ساده و خطی نیست.

کتاب جدید وولف که با فاصله‌ای بیش از هشت‌ساله با کتاب قبلی وی منتشر شده است (و همین موضوع حساسیت‌ها را نسبت به آن حتی بیشتر کرده است) شاید سیاسی‌ترین کتاب وی باشد و به همین دلیل نقدهای تندتری را هم نسبت به تالیفات بیشتر اقتصادی‌اش برای او به همراه داشته است. وال‌استریت‌ژورنال (البته بعد از تمجید از وولف و دادن عنوان بزرگ‌ترین اقتصادی‌نویس انگلستان) در نقد تندی بر کتاب می‌نویسد: «اگرچه اکثریت قریب‌به‌اتفاق آمریکایی‌ها بهتر از والدین خود زندگی می‌کنند، آقای وولف به دلایلی اصرار دارد که «شکستی بزرگ در بهبود بین‌نسلی در استانداردهای زندگی» وجود داشته است.» نویسندگان تاکید می‌کنند که به نظر آنها این نه پوپولیسم که ظهور دوباره تفکر چپ است که دموکراسی را به‌خصوص در ایالات متحده تهدید می‌کند و تمام آمار ارائه‌شده در کتاب را می‌توان با این دیدگاه که افزایش دخالت و اندازه دولت باعث آن شده است نیز، تفسیر کرد. تفسیری که احتمالاً چون مطابق میل آقای وولف نیست از آن صرف‌نظر می‌کند.

اما در هر حال تحسین‌های مکتوب و شفاهی درباره کتاب بسیار بیشتر از نقدهای منتشرشده درباره آن است. انگس دیتون برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2015 کتاب تازه مارتین وولف را «یکی از خواندنی‌های واجب هم برای خوش‌بین‌ها و هم بدبین‌ها به آینده» توصیف می‌کند و بن برنانکی، رئیس سابق فدرال‌رزرو و برنده جایزه نوبل اقتصاد اعتقاد دارد: «ترکیبی عالی و قابل تامل از دیدگاه‌های وولف در مورد سرمایه‌داری دموکراتیک و چگونگی اصلاح آن است.» نوریل روبینی، استاد دانشگاه نیویورک نیز درباره آن می‌نویسد: «مارتین وولف یکی از عمیق‌ترین متفکران زمان ماست و آخرین کتاب او را باید خواند. او به طرز درخشانی علل بحران کنونی سرمایه‌داری دموکراتیک را تحلیل می‌کند و اصلاحات مورد نیاز برای دوباره‌سازی موفقیت‌آمیز آن را ارائه می‌دهد. او به درستی خواستار اتحاد جدیدی از دولت‌های سرمایه‌داری دموکراتیک اصلاح‌شده برای حفاظت از صلح جهانی، رفاه فراگیر و کره زمین در برابر پوپولیسم و استبداد پلوتوکراتیک است. امیدوارم سخنان او با دقت خوانده شود و مورد توجه قرار گیرد.»

در پایان وولف اعلام می‌کند ما در لحظه‌ای از «ترس بزرگ و امید ضعیف» قرار داریم. وی به‌طور جدی تردید دارد که ایالات‌متحده تا پایان دهه میلادی یک دموکراسی فعال باقی بماند. شاید این بدبینانه‌ترین نظری باشد که تاکنون درباره سرنوشت دموکراسی در جهان نوشته شده است. منتقدان عقیده دارند وولف احتمالاً در این پیش‌بینی، مهم‌ترین ویژگی هم بازارها و هم دموکراسی را لحاظ نکرده است. ویژگی که به آنها اجازه می‌دهد بر مشکلات، حتی در زمان‌های بسیار پرخطری مانند دوره فعلی، غلبه کنند. بازارها و دموکراسی دارای سیستم خود تصحیح‌گری هستند که به نظر می‌رسد وولف به آن اعتمادی ندارد. اما حتی اگر این سیستم بتواند در گذر از دوره شکننده فعلی جهان را یاری کند باز هم برای رسیدن به دورانی باثبات، همانند آنچه قبلاً تجربه کرده‌ایم، کتاب وولف یکی از منابعی است که باید حتماً و چندباره خوانده شود.

دراین پرونده بخوانید ...