شناسه خبر : 43727 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مرگ پول هنوز نزدیک نیست

بررسی تهدید وقوع ابرتورم در گفت‌وگو با حمید کردبچه

مرگ پول هنوز نزدیک نیست

سطح متوسط تورم در پنج سال اخیر رشد عجیبی داشته و نسبت به نرخ متوسط چهاردهه‌ای قبل خود دو برابر شده است. با توجه به تداوم روند فزاینده برخی متغیرهای پولی این نگرانی ایجاد شده است که سطح عمومی قیمت‌ها با شیب تندتر و سرعت بیشتری افزایش یابد و ناگهان اقتصاد ایران را در گرداب ابرتورم بیندازد. حمید کردبچه، اقتصاددان، با اشاره به اثرگذاری عوامل غیراقتصادی در کنار عوامل اقتصادی در شکل‌گیری پدیده ابرتورم معتقد است در حال حاضر این خطر قریب‌الوقوع و جدی نیست اما بستر آن در حال فراهم شدن است. این استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با بیان اینکه ابرتورم محصول یک عامل برون‌زا مانند بی‌ثباتی شدید سیاسی، جنگ، بی‌اعتمادی کامل به دولت و... در کنار عوامل اقتصادی است، می‌گوید دولت باید به جد به فکر کنترل متغیرهای پولی و مهار تورم باشد.

♦♦♦

‌در چند سال اخیر متوسط نرخ تورم سالانه در کشور ما تقریباً دو برابر شده و به نظر می‌رسد این روند همچنان ادامه داشته باشد. با توجه به اینکه شاخص‌های تورم‌زا هم روندی رو به تزاید دارند، فکر می‌کنید اقتصاد ایران در خطر گرفتار شدن در ابرتورم قرار گرفته است؟

پاسخ دقیق به چنین سوالی مستلزم انجام یک تحقیق گسترده و بررسی ابعاد مختلف موضوع است اما اگر به‌طور خلاصه بخواهم در یک گزاره پاسخ بدهم، به نظر من ریسک خطر ابرتورم در اقتصاد ایران بسیار جدی و قریب‌الوقوع نیست؛ اگرچه از نظر تورم شرایط بدی داریم اما نرخ کنونی هنوز بسیار بالا یا لجام‌گسیخته نیست. وقوع ابرتورم شرایط خاصی می‌خواهد و به همین دلیل یک پدیده تقریباً نادر است. حدود 10 سال پیش مطالعه‌ای انجام شد که نشان داد در دنیا 56 بار ابرتورم اتفاق افتاده است که حالا با اضافه کردن ونزوئلا این تعداد به 57 بار می‌رسد.

برای وقوع ابرتورم علاوه بر عوامل موجود در اقتصاد ایران مانند رشد متغیرهای پولی، کسری بودجه بالا یا هر عاملی که ممکن است به افزایش قابل‌توجه حجم پول در جامعه منجر شود؛ عوامل دیگری هم مورد نیاز است. ابرتورم بیشتر به معنای بی‌اعتباری کامل پول یا حتی مُردن پول است تا افزایش شدید سطح عمومی قیمت‌ها. یعنی ابرتورم زمانی رخ می‌دهد که مردم دیگر به ارزش پول هیچ اعتمادی ندارند. فرض کنید به مردم مقداری پول بدهید و به آنها بگویید این پول ظرف یکی، دو روز بی‌اعتبار و از دور خارج می‌شود؛ قاعدتاً مردم به سرعت به فکر تبدیل این پول به یک دارایی دیگر می‌افتند. ابرتورم هم زمانی رخ می‌دهد که اعتبار پول از بین رفته و همه می‌خواهند تمام پس‌اندازهای پولی خود را به کالاهای دیگر تبدیل کنند. با بی‌اعتبار شدن پول، مردم به سرعت پول را از خودشان دور می‌کنند که به افزایش شدید قیمت‌ها منجر می‌شود. در ادبیات مرتبط، ابرتورم را سرعت بسیار بالای گردش پول تعریف می‌کنند، یعنی در این شرایط دیگر حجم پول نیست که تورم ایجاد می‌کند، سرعت گردش پول است که موجب ابرتورم می‌شود. حاصل‌ضرب سرعت گردش پول در حجم پول می‌شود حجم پول در گردش؛ وقتی سرعت گردش پول به شدت بالا می‌رود نتیجه حاصل‌ضرب هم افزایش می‌یابد. فرض کنید یک واحد پول در روز 10 یا 100بار یا بالاتر دست‌به‌دست شود، یعنی آدم‌ها همان لحظه‌ای که پول را به دست می‌آورند از خودشان دور کنند، نتیجه این رفتار بالا رفتن تورم است. یعنی ممکن است رشد حجم پول در همان ارقام بالا (مثلاً 50درصد سالانه کنونی) باقی مانده و افزایش نیافته باشد، اما بی‌اعتباری پول می‌تواند سرعت گردش پول را به شدت افزایش دهد و به ابرتورم بالا منجر می‌شود.

 کشورهای زیادی هستند که شرایط مشابه امروز ما را تجربه کرده و گرفتار ابرتورم نشده‌اند؛ می‌خواهم بگویم در کنار عواملی مانند کسری بودجه بالا، رشد نقدینگی، رشد حجم پول و... مولفه‌های دیگری هم باید اتفاق بیفتد؛ مثلاً ماشه این گلوله را شلیک کند. اتفاقاتی مانند جنگ، آشوب داخلی یا بی‌اعتبار شدن دولت. در اغلب کشورهایی که دچار ابرتورم شدند، عامل اصلی جنگ بوده است. در حال حاضر هم نگرانی جدی برای وقوع ابرتورم در اوکراین وجود دارد که دلیلش بی‌اعتمادی مردم به پول ناشی از شرایط جنگ است.

‌در مورد حجم پول صحبت کردید. می‌دانیم که این شاخص در فاصله سال 1397 تا 1400 تقریباً 50 درصد در سال رشد کرده و در 10 ماه نخست امسال هم رشدی بیش از 56 درصد داشته است. چرا حجم پول چنین رشد بالایی داشته است؟

حجم پول یک متغیر مهم و اثرگذار است و یکی از نگرانی‌های جدی راجع به تشدید تورم در سال 1402 هم همین افزایش حجم پول است. اما باز هم تاکید کنم که کشورهای زیادی بودند که این ارقام را تجربه کرده اما گرفتار ابرتورم نشده‌اند. برای مثال بعد از بحران مالی 2008 بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا در بسته‌های کمک به اقتصاد، ارقام قابل توجهی در جامعه پول‌پاشی کردند که لزوماً به تورمی که متصور می‌شد، منجر نشد. حجم پول می‌تواند تورم را تشدید کند و نرخ رشد بالای آن قطعاً در افزایش نرخ تورم در آینده اثرگذار است اما رشد حجم پول به تنهایی لزوماً به ابرتورم منجر نمی‌شود.

حجم پول برابر آنچه در اقتصاد گفته می‌شود، می‌تواند برون‌زا یا درون‌زا باشد. حالت برون‌زا همان نظریه کلاسیک اقتصاد است که می‌گوید بانک مرکزی ممکن است به دلایل مختلف، پایه پولی را رشد بدهد. رشد پایه پولی یا از منبع رقم خالص دارایی‌های خارجی یا بدهی‌های دولت یا بدهی بانک‌هاست که به افزایش حجم پول منجر می‌شود. ضریب تکاثر هم در این رابطه موثر است؛ مثلاً آمار مربوط به رشد نقدینگی در شش‌ماه اول، حدود چهار درصد است که 8 /2 درصد آن پایه پولی بوده و مابقی ناشی از ضریب تکاثر بوده است. وقتی می‌گوییم رشد حجم پول ماهیت برون‌زا دارد؛ یعنی پول باید از بانک مرکزی وارد نظام بانکی شود که به آن «پایه پولی» یا «پول پرقدرت» می‌گوییم. نظام بانکی از طریق عملیات پول‌آفرینی با محدودیت‌هایی که بانک مرکزی برایش وضع کرده یا خودش برای مدیریت وجوه دارد، بخشی از آن را از طریق افتتاح سپرده، وام می‌دهد. افتتاح سپرده خودش به یک وام دیگر منجر می‌شود و به صورت تکاثری یک واحد پول، تبدیل به مثلاً دو واحد پول می‌شود.

در نگاه جدید که ماهیت درون‌زا به پول می‌دهد، بانک‌ها می‌توانند قبل از اینکه پولی به عنوان سپرده نظام بانکی وارد شود، خودشان مبادرت به تولید وام و سپرده کنند. متاسفانه این رویکرد در نظام بانکی ایران بسیار جدی و یکی از دلایل افزایش نقدینگی است که دولت نتوانسته آن را کنترل کند. شواهد این‌طور نشان می‌دهد که به سبب ضعف نظارت بانک مرکزی، بانک‌ها به صورت درون‌زا پول تولید می‌کنند که می‌تواند فراتر از آنچه بانک مرکزی به‌عنوان افزایش پایه پولی یا ضریب تکاثر موثر می‌داند به افزایش پول منجر شود. خوشبختانه اخیراً بانک مرکزی تمرکز بیشتری روی بحث نظارت دارد و شاید این نگرانی رو به کاهش بگذارد.

با این حال با توجه به روند متغیرهای پولی می‌توانیم پیش‌بینی کنیم در سال‌های آینده هم تورم کمتر از شرایط کنونی نیست و احتمالاً بیشتر می‌شود. اما اینکه آیا در سال آینده ناگهان یک تورم 300درصدی ناشی از رشد حجم پول 50درصدی داشته باشیم فعلاً متصور نیست. عوامل کنترل‌کننده‌ای مانند سیاست‌های ارزی دولت یا یارانه‌هایی که دولت می‌دهد مانع تحقق قریب‌الوقوع پدیده ابرتورم است.

‌ به اصطلاح بی‌اعتمادی مردم به پول یا مُردن پول اشاره کردید که به نظر می‌رسد بیشتر جنبه‌های غیراقتصادی داشته باشد و ظاهراً بیشتر از کاهش اعتماد مردم به سیاستگذار و چشم‌اندازی که از آینده دارند نشات می‌گیرد. درست است؟

بله، بی‌اعتمادی مردم به پول یک مولفه اقتصادی نیست. تمام مطالعاتی که به وقوع ابرتورم اشاره می‌کنند، از عامل مرگ پول هم یاد می‌کنند. زمانی یکی از اقتصاددانان این نکته را مطرح کرد که ابرتورم‌های اولیه که در آلمان یا فرانسه اتفاق افتاد، ماهیتی شبیه مرگ پول داشت. در واقع آنچه در این کشورها به ابرتورم منجر شد، بیش از اینکه از عوامل اقتصادی نشات بگیرد، از ناحیه عوامل اجتماعی و سیاسی چون جنگ یا بحران سیاسی شکل گرفت. اما مساله‌ای که می‌تواند برای ما نگرانی ایجاد کند، این است که اقتصاد ایران به خودی خود، شرایط مناسبی ندارد و با مشکلات و مسائل مختلفی دست‌به‌گریبان است. حال اگر مسائل حوزه‌های دیگر هم به این مشکلات اضافه شود، می‌تواند در نقطه‌ای برای تورم، جهش ایجاد کند.

نرخ تورم ونزوئلا تا سال 2013 در محدوده کمتر از 30 درصد بود اما در سال 2014 دو برابر شد و به 62 درصد رسید، سال بعد دو برابر شد و به حدود 120 درصد رسید. در سال 2016 باز هم نرخ تورم ونزوئلا دو برابر شد و به محدوده 250 درصد رسید و این روند در سال‌های بعد نیز به وقوع پیوست و ارقام 65 تا 70 هزاردرصدی در سال‌های 2018 و 2019 برای تورم ثبت شد. ایران در سال 1359 با جنگ تحمیلی مواجه شد اما ابرتورم رخ نداد. برای اینکه مردم به دولت اعتماد داشتند و دولت نیز توانست شرایط را کنترل کند. اما در شرایطی که عوامل اقتصادی کشور بسیار آسیب‌پذیر است، اگر جنگ یا یک بی‌ثباتی و بحران سیاسی رخ دهد، دیگر مشخص نیست که شرایط تورمی به چه سمت‌و‌سویی خواهد رفت.

این را هم در نظر داشته باشیم که یکی از عوامل شکل‌دهنده ابرتورم، کسری قابل‌توجه تراز پرداخت‌ها و بدهی قابل ‌توجه دولت است که در ایران هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده است؛ به‌طوری که در طول سال‌های گذشته به جز سال 1399،‌ همواره موازنه پرداخت‌ها در اقتصاد ایران مثبت بوده است. تراز تجاری کشور هم به برکت نفت و به سبب درآمدهای نفتی همواره مثبت بوده و بدهی دولت نیز در مقایسه با دولت‌های دیگر قابل‌توجه نیست. با وجود این شرایط، باز هم امکان فرار نرخ تورم به سمت ابرتورم وجود دارد؛ به‌محض آنکه مردم به هر دلیلی به پول بی‌اعتماد شوند، به بانک‌ها هجوم می‌آورند و به هر شکل می‌خواهند پس‌اندازها و دستمزدشان را به یک کالای باارزش‌تر مثل طلا تبدیل کنند. این رفتار باعث افزایش شدید سرعت گردش پول می‌شود. در واقع، ماهیت افزایش سرعت گردش پول بود که ونزوئلا را به تورم 65 هزاردرصدی در سال 2018 رساند.

‌ در واقع برای وقوع ابرتورم در ایران، عوامل اقتصادی مانند رشد نقدینگی و حجم پول وجود دارد اما آن عامل غیراقتصادی که ممکن است جنگ یا بی‌ثباتی شدید سیاسی مانند آنچه در ونزوئلا رخ داد، باشد، وجود ندارد که تا حدودی از وقوع ابرتورم ممانعت می‌کند. درست است؟

بله؛ البته مسائلی دیگر هم وجود دارد؛ دولت ایران یارانه قابل‌ توجهی به بخش انرژی و سوخت، کالاهای ضروری پرداخت می‌کند، حتی همین ارز نیمایی یک عامل کنترل‌کننده است. اینها هم به عنوان کنترل یا ترمزهایی عمل می‌کند که دولت در مقابل وقوع ابرتورم قرار می‌دهد.

‌ اگر دولت بخواهد برنامه‌ای برای کنترل و کاهش تدریجی تورم در دستور کار قرار دهد، قدم‌های اول و ضروری آن چیست؟

پاسخ این پرسش واقعاً پاسخ پیچیده‌ای نیست. یعنی حتی اگر دانشجویان دوره لیسانس اقتصاد، درسشان را خوب خوانده باشند، می‌توانند پاسخی برای این مشکل داشته باشند. اگر بخواهم صریح و ساده بگویم؛ دولت باید کارهایی را که تاکنون انجام داده، ادامه ندهد و اقداماتی را که تاکنون در پیش نگرفته، انجام دهد. در دنیای امروز نرخ تورم بالای پنج درصد یک پدیده نادر و مشکل جدی است؛ اکنون بیش از 30 سال است، اغلب کشورهای دنیا دیگر با مشکلی به نام تورم روبه‌رو نیستند. همه اقتصادهایی که نرخ تورم را کنترل کردند این فرمول را اجرا کردند و اقتصادهایی که از این فرمول تخطی کردند در کنترل تورم ناتوان شدند. مساله این است که افزایش حجم پول باید با افزایش حجم تولید حمایت شود. رشد حجم پول بد نیست چون پول ابزار تسهیل مبادلات است. کسری بودجه دولت هم به خودی ‌خود بد نیست و می‌تواند حتی در مواردی برای اقتصاد مفید باشد. آنچه سبب شده ما نتوانیم تورم را کنترل کنیم این است که افزایش حجم پول در کشور متناسب با افزایش تولید نیست؛ سرمایه‌گذاری اندک و رشد آن منفی است. فضای کسب‌وکار و هرچه مربوط به تولید است، وضعیت مناسبی ندارد. نظام تامین اجتماعی و نظام مالیاتی ما «تولیدمحور» نیست. اقدامات بسیاری انجام شده تا تولید بهبود پیدا کند اما این هدف در عمل تحقق پیدا نکرده چرا که اولویت هیچ‌کدام از این دولت‌ها تولید نبوده است. اگر دولت واقعاً می‌خواهد تورم را کنترل کند، هیچ راهی جز حمایت از تولید ندارد. اگر تولید به اندازه‌ای رشد کند که از رشد نقدینگی حمایت کند، هیچ‌گاه تورم اتفاق نمی‌افتد. اصلاحات دولت برای برقراری انضباط مالی و پولی مهم است. نظارت‌هایی که دولت روی کنترل رشد درون‌زای پول انجام می‌دهد، اهمیت دارد؛ اما اینها در بلندمدت جواب نمی‌دهد. سیاست بلندمدت برای کنترل تورم، توجه به تولید است و راهکار توجه به تولید، اصلاح شرایط کسب‌وکار و تسهیل سرمایه‌گذاری است. هرسال شاهد حجم بالایی از فرار سرمایه از کشور هستیم. مهم‌ترین دلیل آن هم بی‌ثباتی اقتصادی، بی‌اعتباری مالکیت و وضع مقررات دست‌وپاگیر است که شرایط کسب‌وکار را برای فعالان اقتصادی نامناسب کرده است. دولت باید کاری کند که این فرار سرمایه اتفاق نیفتد و بازگشت سرمایه به کشور تسهیل شود. به این ترتیب با رشد تولید در بلندمدت، کنترل نرخ ارز و تورم هم ممکن می‌شود.

در عین حال، دولت باید سیاست‌های انقباض مالی و نظارت‌های بانکی‌اش را افزایش دهد؛ در حالی که برای تامین کسری بودجه از طریق بانک مرکزی اوراق قرضه منتشر می‌کند، این یک عادت بد شده است. بانک مرکزی نباید اوراق قرضه را خریداری کند. اگر دولت به پول نیاز دارد، راهکارهای دیگری را دنبال کند و بر بانک‌ها نظارت بیشتری داشته باشد. آنچه در بلندمدت می‌تواند تورم را کاهش دهد و روند کاهشی آن را در یک مسیر پایدار قرار دهد، به حوزه پولی برنمی‌گردد، بلکه وابسته به حوزه اقتصاد است. ایران یکی از معدود کشورهای جهان و خاورمیانه است که بهره‌وری در آن صفر است. بهره‌وری بزرگ‌ترین عامل تعیین‌کننده رقابت‌پذیری است که نرخ ارز را کنترل کرده و روی تورم اثر می‌گذارد. دولت در بلندمدت باید سیاست‌هایی را در سمت عرضه اقتصاد و سرمایه‌گذاری اعمال کند که به بازگرداندن اعتماد سرمایه‌گذاران، جلوگیری از فرار سرمایه و رشد سرمایه‌گذاری منجر شود. 

دراین پرونده بخوانید ...