شناسه خبر : 41945 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رازهای حسابرسی

شفافیت در ظهور و سقوط حکومت‌ها چه نقشی داشته است؟

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

88بررسی علت ظهور و سقوط، قدرت‌گیری یا افول قدرت دولت‌ها و ملت‌ها شاید یکی از قدیمی‌ترین و اصلی‌ترین مباحث تاریخی ممکن باشد که کتاب‌ها و رساله‌های بسیاری را به خود اختصاص داده است. اما می‌توان به یقین گفت یکی از خلاقانه‌ترین و احتمالاً خواندنی‌ترین این پاسخ‌ها پیوند بین تاریخ، اقتصاد و حسابداری با ظهور و انحطاط ملل است که در کتاب «حسابرسی: پاسخ‌گویی مالی و ظهور و سقوط ملل» مورد بررسی قرار گرفته است. «جیکوب سول» در این کتاب، حسابداران را در مرکز تحولات تاریخ و جهان می‌نشاند و سعی می‌کند نشان دهد کار آنان (که اغلب کسل‌کننده محسوب می‌شود) نقش اصلی را در تعیین آینده نه‌تنها کسب‌وکارها، که ملت‌ها، کشورها و در نهایت جهان دارد.

جیکوب سول استاد دانشگاه و استاد فلسفه، تاریخ و حسابداری در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. او با تشریح عناصر مختلف، چگونگی موفقیت و شکست دولت‌ها و نظام‌های سیاسی مدرن، مکانیک سیاست، دولت‌داری و اقتصاد را بررسی می‌کند. او در عین حال به مطالعه فلسفه آزادی سیاسی و اقتصادی با تمرکز بر رابطه فرد با دولت علاقه دارد.

«جک راکوو» برنده جایزه پولیتزر برای کتاب «معانی اصلی: سیاست و ایده‌ها در ساخت قانون اساسی» درباره کتاب جدید «جیکوب سول» می‌گوید: «چه کسی فکر می‌کرد تاریخچه حسابداری می‌تواند تا این حد جذاب و خواندنی باشد؟ سول در کتاب خود به طرز ماهرانه‌ای تاثیر قابل توجهی را که رویه حسابداری بر رشد -و گاهی اوقات سقوط- دولت‌ها و ملت‌ها داشته است بررسی کرده و توضیح می‌دهد. او مجموعه‌ای پیچیده از ارزش‌های اخلاقی و سیاسی را توضیح می‌دهد که تداوم آن را با وجود موثر بودن، نمی‌توان بدیهی انگاشت و این درسی است که آمریکایی‌ها اخیراً و به‌طور دردناکی مجبور شده‌اند دوباره یاد بگیرند.»

در دستان سول، پاسخگویی و حسابداری راهی برای بررسی ظهور و سقوط ملت‌ها می‌شود. او در این کتاب بزرگ‌ترین داستان‌ها را در مورد تحولات حسابداری بیان می‌کند. داستان همه افراد مهم، همه دستکاری‌ها و فرصت‌های ازدست‌رفته، غفلت‌ها و... با ادبیاتی بسیار جذاب روایت می‌شوند. حتی خواننده‌ای بدون هیچ دانشی در زمینه حسابداری در انتهای کتاب نسبتاً کم‌حجم سول، می‌تواند اصول اولیه حسابداری را درک کند و توضیح دهد که چه کسانی و با چه اهدافی قوانین مربوط به آن را نوشته‌اند. جیکوب سول، استاد 54ساله دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، دکترای تاریخ خود را از پرینستون دریافت کرده است. وی در طی این سال‌ها علاوه بر تدریس در دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی متعدد، جایزه‌های فراوانی را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است. ازجمله «جایزه ژاک بارزون»، «کمک‌هزینه تحقیقاتی گوگنهام» و همچنین «جایزه نابغه» مک آرتور.

 

کتاب چه می‌گوید؟

جیکوب سول در کتاب «حسابرسی: پاسخگویی مالی و ظهور و سقوط ملل» نشان می‌دهد رابطه‌ای مهم، فراگیر و البته کمتر دیده‌شده بین حسابداری و ظهور و سقوط دولت‌ها وجود دارد. بنا به شواهد تاریخی، اولین ارائه سیستماتیک حسابداری دوطرفه در سال 1494 به وسیله یک راهب و ریاضیدان فرانسیسکن به نام «فرا لوکا پاچیولی» منتشر شد و بعد از آن تبدیل به ابزار مورد علاقه بازرگانان در عصر روشنگری شد. لوکا پاچیولی را که دوست صمیمی لئوناردو داوینچی بود از آنجا پدر حسابداری جهان می‌نامند که ابداع‌کننده روش حسابداری دوطرفه بوده است.

 در این دوران تجار و بازرگانان به تجربه دریافته بودند که عدم استفاده از سیستمی مدون برای نگهداری حساب‌های مالی می‌تواند به ورشکستگی منجر شده یا در بهترین حالت مانع رونق کسب‌وکار شود. همچنین دریافتند در دنیای تجارت که وابسته به معاملات داوطلبانه است، وجود حساب‌های شفاف باعث تشویق و جذب اعتماد سرمایه‌گذاران خواهد شد. اگرچه حتی قبل از پاچیولی نیز تاجران موفق از سیستمی (نه دقیقاً حسابداری دوبلی که پاچیولی ارائه کرد) برای ثبت و ضبط پرداخت‌های مالی خود استفاده می‌کردند اما این ابداع حسابداری دوطرفه و به دنبال آن رونق گرفتن تجارت بود که ثبت شفاف حساب‌های مالی را به روشی نسبتاً شناخته‌شده و همه‌گیر بین تجار تبدیل کرد. «کولبرت» وزیر اقتصاد دربار لویی چهاردهم به نوعی اولین کسی بود که استفاده از حسابداری در تجارت را با تاثیری چشم‌گیر به سطح دولت، منتقل کرد. نویسنده کتاب روایت خود را از همین نقطه و با لویی چهاردهم شروع می‌کند، پادشاه فرانسه که بیشتر برای کاخ ورسای، کلاه‌گیس‌های متعدد و خوشگذرانی‌های خود معروف است اما علاوه بر همه اینها او به نگه داشتن حساب و کتاب هزینه‌های دربار نیز علاقه داشته و این کار را از طریق دفتر طلایی که همیشه به همراه داشت و وزیر اقتصادش آنها را برای وی تهیه می‌کرد، انجام می‌داده است. برای حاکمی که قصد احیای فرانسه، درگیر شدن در سیاست‌های بزرگ درباری، گسترش خزانه‌داری و به راه انداختن جنگ‌های پرهزینه متعدد را داشت، چنین اطلاعاتی بسیار گران‌بها بود. اما همان‌طور که قابل حدس است، لویی چهاردهم این کار را که در سال 1661 آغاز کرده بود، در سال 1683 پس از درگذشت کولبرت وزیر اقتصادش و همزمان با بالا گرفتن مخارج پادشاه در کاخ ورسای و همچنین در میدان نبرد، متوقف کرد. لویی چهاردهم با این کار، پاسخ یکی از پارادوکس‌های کلیدی حسابداری برای سیاست مدرن را به اختصار بیان کرد و عملاً توضیح داد که چرا با وجود سودهای غیرقابل انکار شفافیت مالی، در بسیاری موارد این کار محقق نمی‌شود؟ حسابداری مالی روشن یک پیش‌نیاز ضروری برای موفقیت سیاسی و اقتصادی است، اما همچنین مستلزم زنجیره‌ای از پاسخگویی است و قدرت‌های مطلقه به پاسخگویی علاقه‌ای ندارند حتی اگر فایده آن بسیار بیشتر از هزینه‌هایش باشد. علاوه بر این، به عقیده سول «آن دفتر برای لویی، بیش از آنکه وسیله مدیریتی کارآمدی تلقی شود، تبدیل به آینه‌ای شده بود که او در آن شکست‌هایش را به عنوان یک پادشاه می‌دید». همان‌طور که قابل حدس است زمانی که پادشاه در سال 1715 در بستر مرگ بود، کشور عملاً ورشکسته شده بود. جیکوب سول، برنده جایزه «نوابغ» مک آرتور در سال 2011، در این‌باره می‌گوید: «این من را غافلگیر می‌کند به این دلیل که اینجا شما با شخصی روبه‌رو هستید که نوآوری قابل توجهی را ایجاد می‌کند و سال‌ها به آن پایبند است و سپس به‌محض اینکه بحث مسوولیت‌پذیری و شفافیت و پاسخگویی به میان می‌آید، نوآوری را به‌طور عمدی نابود می‌کند. به نظر می‌رسد حسابداری اگر به روش درست انجام شود، به معنای رویارویی کامل با واقعیت است و وقتی خبرها خوب نبودند، لویی ترجیح داد نادیده گرفتن را به عنوان روش کاری خود انتخاب کند.» این شاید شروع راه سول برای بررسی ارتباط بین حسابداری و شفافیت و پاسخگویی مالی با ظهور و قدرت‌گیری و در نهایت افول دولت‌ها باشد. ارتباطی که به نظر می‌رسد حتی امروزه هم برقرار است.

سول هنگامی که شاهد سقوط لمان برادرز و دیگر بانک‌های بزرگ سرمایه‌گذاری ایالات متحده در سال 2008 بود، که در نهایت به بحران مالی جهانی انجامید متوجه شد عملاً همان روندی را مشاهده می‌کند که قرن‌ها پیش در فرانسه نیز رخ داده بود و به همین دلیل تمرکز خود را به این الگو معطوف کرد که به نظر می‌رسید از زمان‌های قدیم وجود داشته است: سرمایه‌داری و دولت در زمان‌های مسوولیت‌پذیری مالی شکوفا شدند و ایجاد ثروت و رفاه و رونق کردند اما زمانی که رهبران این شیوه‌های حسابداری و شفافیت و مسوولیت‌پذیری را کنار گذاشتند سقوط کردند. «به نظر می‌رسد این یک سنت فرهنگی است که ما بارها و بارها آن را اجرا می‌کنیم بدون آنکه از گذشته درس بگیریم.» سول در این کتاب به مثال‌های بسیاری از این روند تکرار و تکرار تاریخی اشاره می‌کند. باعث تعجب خواهد بود وقتی می‌بینیم در دوران مدرن که سیستم‌های حسابداری و بررسی شفاف حساب‌های مالی به نظر یک الزام گریزناپذیر حتی قانونی است، باز هم تمام مشکلات از عدم شفافیت مالی برمی‌خیزد. در ادامه به چند مورد از این مثال‌های تاریخی که در کتاب سول به آنها پرداخته شده است، اشاره می‌کنیم.

 

توفیق امپراتور

89امپراتور آگوستوس، که برخی او را بزرگ‌ترین فرمانروای تمام دوران می‌دانند، موفقیت خود را با حسابداری و شفافیت می‌سنجید. سول می‌نویسد: «آگوستوس، امپراتور حسابرس، داستانی نیست که کسی بگوید. اما آگوستوس دفاتر حسابداری را با دست خط خود نگه می‌داشت و آمار را روی دیوارهای ساختمان‌های عمومی در سراسر امپراتوری خود حک می‌کرد. یعنی علاوه بر شفافیت مالی و استفاده از یک سیستم حسابداری، اطلاعات مالی درست و دقیق را در دسترس مردم کشورش قرار می‌داد. اما با وجود موفقیت آگوستوس و پس از سقوط روم بیش از یک هزار سال طول می‌کشد تا رهبران به شیوه‌های حسابرسی او بازگردند.»

 وی همچنین از ایتالیا در زمان رنسانس مثال می‌زند که بر اساس «حسابداری دقیق» شکوفا شد. در آن زمان در ایتالیا حتی از صنعتگران و کارگران نیز انتظار می‌رفت سوابق امور مالی خود را به دقت نگهداری کنند و حسابداری، بخشی اجباری از آموزش در مدارس بود. تاجران اولیه مانند «کوزیمو دی مدیچی» از مهارت‌های حسابداری دوطرفه خود برای ایجاد ثروت در شرایط بی‌ثباتی شدید سیاسی استفاده کرده بودند. کوزیمو با پاپ معامله می‌کرد، اوراق قرضه ارزی منتشر می‌کرد و از طریق نرخ‌های مبادله مطلوب (نه بهره، که به عنوان ربا با مخالفت پاپ روبه‌رو بود) سود به دست می‌آورد. او همچنین شعبه‌های بین‌المللی را راه‌اندازی کرد که توسط حسابرسان محلی مدیریت می‌شد و به رئیس گزارش می‌دادند و در نتیجه لزوم نقل و انتقال دارایی‌های باارزش در فواصل طولانی را که به دلیل ناامنی راه‌ها خطرناک بود کاهش داد. خدمتی که با استقبال تاجران روبه‌رو شد و درآمد زیادی را برای آنها به ارمغان آورد. بانک مدیچی شکوفا شد. اما درست زمانی که موفقیت کوزیمو به اوج خود رسید، نخبگان فلورانسی که او هم بخشی از آنها بود، تجارت و حسابداری را در سطحی بسیار پایین‌تر از فعالیت‌های فرهنگی و فکری در شأن طبقه حاکمه می‌دیدند و در نتیجه اشتغال به آن را در سطح خود نمی‌دانستند. عدم توجه آنها به پاسخگویی و شفافیت اقتصادی به نابود شدن میراث مدیچی منجر شد. سول اعتقاد دارد در عصر مدرن، ظهور و همه‌گیر شدن کارت‌های اعتباری حتی بیش از پیش باعث شد تا افراد با وضعیت مالی خود روبه‌رو نشوند، آن را به تعویق انداخته یا حتی پنهان کنند. البته وی همچنان امیدوار است کتابش در کنار 700 سال تجربه عملی درباره مشکلاتی که بی‌توجهی به حسابداری و شفافیت مالی می‌تواند چه برای اشخاص، چه جوامع و حکومت‌ها ایجاد کند، باعث شود بحث مسوولیت‌پذیری و شفافیت مالی به حوزه بحث عمومی بازگردد.

با خواندن کتاب سول خواهیم دید تاریخ اثبات کرده است عدم شفافیت مالی و روند اشتباه حسابداری، در نهایت و دیر یا زود برای شکار کسانی که در آن دخیل بوده‌اند باز خواهد گشت. به نظر سول و آن‌گونه که در کتابش به آن اشاره می‌کند، کلیدواژه موفقیت، صداقت و شفافیت مالی است. این درسی است که گذشته به دفعات آن را ثابت کرده است، اما همچنان این ویژگی‌ها نه‌تنها در بین دولت‌ها که حتی در سطح شرکت‌ها و اشخاص هم بسیار کمیاب هستند. اسپانیا در قرن پانزدهم و فرانسه در قرن هجدهم به دلیل نبود شفافیت مالی، اطلاعات کامل و سیستم درست حسابداری دچار مشکلات سهمگین اقتصادی شدند و جالب اینکه علت بحران دات کام در دهه 90 میلادی یا بزرگ‌تر از آن بحران جهانی سال 2008 نیز دقیقاً همین بود و این روند حتی الان هم در بخش‌های مختلف دولتی و خصوصی ادامه دارد. اما اگر مسوولیت‌پذیری مالی و سیاسی دو روی یک سکه هستند، چرا این درس که هر دو برای تداوم موفقیت اقتصادی ضروری هستند به‌طور مداوم فراموش می‌شود و پیامدهای آن چیست؟ با توجه به شواهد تاریخی ارائه‌شده به نظر می‌رسد، این سوال ابداً جدید نیست، سوالی قدیمی که هنوز هم پاسخ دقیق، روشن و قطعی برای آن نداریم. پیام کتاب سول این است که شفافیت، مسوولیت‌پذیری و دولت پاسخگو می‌توانند و باید با هم همراه باشند، و در صورت تحقق این همراهی، موفقیت و قدرت‌گیری جامعه و اقتصاد و دولت می‌تواند برای دوره‌ای بسیار طولانی‌مدت ادامه داشته باشد. اما تاریخ، حتی تاریخ مدرن سرمایه‌داری، نشان داده است که چنین موفقیتی هرگز دوام نمی‌آورد چون دولت‌ها تمایلی به پاسخگو بودن ندارند و با هر روش ممکن از آن شانه خالی می‌کنند که دلیل آن هم در اغلب موارد فقدان دوراندیشی، آینده‌نگری، تخیل و اراده در دولت‌هاست.

بدون اراده و عزم قوی سیاسی، مسوولیت‌پذیری مالی بی‌سلاح باقی می‌ماند و امکان اجرا نخواهد داشت. چه چشم‌اندازی برای شفافیت و پاسخگویی وجود دارد، وقتی که شرکت‌های حسابداری پشت بانک‌ها و شرکت‌هایی که در جریان بحران سال 2008 فکر می‌کردند بزرگ‌تر از آن هستند که سقوط کنند، در عین حال از قبل مشاوران و نمایندگان آن شرکت‌ها نیز بودند؟ جیکوب سول امیدوار است برخی از درس‌های نسبتاً قدیمی از تاریخ شگفت‌انگیز حسابداری بتواند به ما کمک کند تا با این مشکلات نه‌چندان جدید مقابله کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...