شناسه خبر : 42213 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزش اختراع

چرا شرکت‌های بزرگ قابلیت اختراع بیشتری دارند؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه 

66شرکت‌های تجاری در دنیای امروزی از نظر اقتصادی، اهمیتی فراوان دارند. وجود شرکت‌ها باعث شده تا راه جمع کردن پول‌های ریز و تبدیل آن به یک سرمایه درشت برای شروع یک فعالیت اقتصادی و به‌کارگیری آن برای پروژه‌های بزرگ اقتصادی آسان‌تر شود. از این‌رو شرکت می‌تواند در توسعه صنعت و تجارت ملی و بین‌المللی یک کشور نقش پررنگی ایفا کند. اما شرکت‌ها برای توسعه و رشد خود به سه عامل مهم نیاز دارند: 1- وجود نیروی کار کارآمد و سرمایه انسانی 2- دسترسی به منابع مالی 3- دسترسی آسان به بازارها برای فروش محصولات یا خدمات. این سه عامل نقشی تعیین‌کننده در رشد نمایی شرکت‌ها و در نتیجه، توسعه پایدار کشور دارند. اما شرکت‌ها را در یک دسته‌بندی راحت می‌توان به دو گروه شرکت‌های بزرگ و شرکت‌های کوچک تقسیم کرد. همواره تاثیر اندازه شرکت‌ها در بررسی کارآمدی و منفعت شرکت‌ها برای جامعه در سطح کلان جای سوال است. اینکه شرکت‌های بزرگ مفیدترند یا کوچک؟ آیا سیاستگذار باید از شرکت‌های بزرگ حمایت کند تا سهم بیشتری از بازارهای بین‌المللی بگیرد یا توجه بیشتری به شرکت‌های کوچک کند تا آنها هم بتوانند رشد و توسعه پیدا کنند؟ حتی نیروی کار نیز در انتخاب شغل خود بین شرکت‌های کوچک و بزرگ تردید می‌کند. کار کردن در شرکت‌های کوچک مسوولیت بیشتری دارد و کار ما سریع‌تر و بهتر دیده می‌شوند و مشخصاً نقش مهمی در حیات شرکت ایفا می‌کنیم. اما شرکت‌های بزرگ اهداف بزرگی دارند. احتمالاً حقوق بیشتری می‌گیریم و با افراد بیشتری در ارتباط خواهیم بود و دایره ارتباطی قوی‌تری خواهیم داشت. از طرفی می‌توانیم از برند و اسم شرکتی که در آن کار می‌کنیم در زندگی روزمره خود استفاده کنیم و در مواقعی از این برند استفاده ابزاری کنیم. در نتیجه کار کردن برای یک سازمان بزرگ باعث می‌شود بیشتر یاد بگیریم. این مزایا باعث می‌شود که بسیاری از نیروهای کار ماهر در انتخاب بین شرکت‌های بزرگ و کوچک، شرکت بزرگ را انتخاب کنند. همین موضوع یکی از چالش‌هایی را که شرکت‌های کوچک همیشه با آن مواجه هستند نشان می‌دهد. این شرکت‌ها غالباً درگیر از دست دادن نیروهای کارآمدشان از طریق شرکت‌های بزرگ هستند. این افراد سال‌ها در شرکت‌های کوچک وقت خود را صرف یادگیری و افزایش بهره‌وری خود می‌کنند و از آموزش‌های شرکت کمال استفاده را می‌برند؛ نهایتاً زمانی که در اوج دانش و بهره‌وری خود هستند، شرکت خود را ترک می‌کنند و به دنبال توسعه فردی خود جذب شرکت‌های بزرگ می‌شوند و در انتها شرکت کوچک باید به دنبال فرد دیگری باشد که استخدام کند و دوباره شروع به آموزش او کند. این مساله آسیب زیادی به شرکت‌های کوچک‌تر می‌رساند ولی کار به اینجا ختم نمی‌شود. بسیاری از افراد معتقدند که شرکت‌های بزرگ به دلیل ارتباطات خود دسترسی مناسب‌تری به تکنولوژی دارند. به عبارت بهتر، شرکت‌های بزرگ‌تر مزیت دسترسی به پیشرفت‌های تکنولوژیک دارند. در نتیجه، سرعت رشد این شرکت‌ها با شرکت‌های کوچک قابل مقایسه نیست و به مرور زمان شرکت‌های کوچک از دور خارج می‌شوند و قدرت همپایی با شرکت‌های بزرگ را ندارند. در همین راستا گروهی از پژوهشگران اقتصادی به بررسی صحت این موضوع پرداختند. آشیش آرورا، وسلی کوهن، هونگی لی و دیویا سباستین در مقاله خود با نام «ارزش اختراع، قابلیت اختراع و مزیت شرکت بزرگ» که در آگوست امسال در ژورنال NBER به چاپ رسید، به این سوال پاسخ دادند که آیا شرکت‌های بزرگ مزیت دسترسی به تکنولوژی دارند یا خیر. در ادامه خلاصه‌ای از این مقاله ارائه می‌شود.

تکنولوژی و شرکت‌ها

طی 200 سال گذشته زندگی انسان به دلیل پیشرفت مداوم تکنولوژی و اختراعات جدید، بسیار تغییر کرده است. این تکنولوژی‌ها در دوره‌هایی فراگیر شدند و با آمدن تکنولوژی جدیدتر، جای خود را به آنها دادند و به‌طور کامل منقرض شدند. ماشین بخار، تلگراف و دستگاه بافندگی که بین سال‌های ۱۷۰۰ تا اواسط دهه ۱۸۰۰ میلادی از مهم‌ترین و پیشرفته‌ترین ابزارهای زمان خود محسوب می‌شدند، به موزه راه پیدا کردند و اختراعات جدید جای آنها را گرفت. اما سرعت پیشرفت تکنولوژی در سال‌های اخیر، به ویژه از سال 1995 تاکنون، به حدی بالا بوده است که جهان امروز قابل مقایسه با قبل از آن نیست. این پیشرفت مدام در دنیای مدرن، در کنار راحت‌تر کردن زندگی افراد، اثراتی نیز بر صنایع و کسب‌وکارهای پیش از خود می‌گذارند. زمانی بود که مغازه‌ها و سوپرمارکت‌های محله‌ها، بسیار شلوغ و پرازدحام بودند، اما هایپرمارکت‌ها و شعبه‌های مختلف افق کوروش به عنوان یک رقیب قدرتمند، شرایط را برای سوپرمارکت‌های کوچک سخت کرد. این هایپرمارکت‌ها با ارائه خدمات بهتر و باکیفیت‌تر، مشتری بیشتری را به خود جذب کردند؛ استارت‌آپ‌هایی همچون تپسی و اسنپ نیز همین اثر را بر روی تاکسی‌تلفنی‌ها و پیک موتوری‌ها داشتند و این استارت‌آپ‌ها با جذب مشتری بیشتر باعث نابودی این مشاغل شدند. موارد مشابه زیادی نیز در سطح جهانی وجود دارد همچون، ورشکسته شدن شرکت‌های بزرگ نوکیا و یاهو که همگی آنها نشان می‌دهد با آمدن تکنولوژی جدیدتر، کسب‌وکارهای قدیمی که نمی‌توانند خود را با آن وفق دهند، کم‌کم از بین می‌روند و بسیاری از کارکنان آنها از کار بیکار می‌شوند. اما همین تکنولوژی برای کسب‌وکارها به قدری مفید و موثر است که اگر فناوری‌ها حذف شوند، عملاً کسب‌وکار موفقی در دنیا باقی نمی‌ماند. از سازمان‌های بزرگ و پیشرفته تا کسب‌وکارهای کوچک؛ همگی تحت تاثیر کاربرد انواع تکنولوژی‌ها قرار دارند. اما آیا همه شرکت‌ها به یک اندازه از فناوری‌ها منفعت می‌برند؟ و آیا همه شرکت‌ها در تولیدات خود به یک میزان نوآوری دارند؟ جواب بدون شک خیر است. در یک دهه اخیر توجه محققان به این مساله جلب شده است و بسیاری از این محققان در بررسی‌های خود مدعی شده‌اند که شرکت‌های بزرگ در پیشرفت فنی مزیت دارند. به عنوان مثال مقالاتی همچون دورن، کاتز، پترسون و ون رینن (2020) و فیلیپون (2019) به این موضوع اذعان داشتند. با این حال، به‌رغم دهه‌ها تحقیق، عامل اصلی‌ای که باعث به وجود آمدن مزیت در نوآوری شرکت‌های بزرگ می‌شود، همچنان ناشناخته است. علاوه بر این، این موضوع پیامدهای سیاستی به دنبال دارد که خود آن هم مورد بحث است. به عنوان مثال، اگر اندازه بزرگ‌تر شرکت مزیتی را در نوآوری ایجاد می‌کند، آیا سیاستگذاران نباید از شرکت‌های بسیار بزرگ حمایت ویژه کنند؟ نتایج چنین حمایت‌هایی چه خواهد بود؟ نویسندگان این مقاله در این پژوهش به دنبال آن هستند که ببینند اگر شرکت‌های بزرگ در نوآوری مزیت دارند، آیا به این دلیل است که این شرکت‌ها در اختراع بهتر هستند یا به این دلیل که می‌توانند ارزش بیشتری از اختراعات خود استخراج کنند؟ در همین راستا پژوهش کود، متیو و پولیس (2020) استدلال می‌کند که شرکت‌ها در بهره‌مندی از نوآوری متفاوت هستند، برخی از شرکت‌ها در تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری و توانایی بیشتری در استفاده از تکنولوژی‌های جدیدی که تولید کرده‌اند، خواهند داشت و برخی دیگر چنین سرمایه‌گذاری‌ای را نمی‌کنند. در این مقاله، محققان بین توانایی اختراع و توانایی تجاری‌سازی و کسب منافع حاصل از اختراع تمایز قائل می‌شوند. در این مقاله الگویی طراحی شده است که قابلیت تمایز بین کیفیت اختراعات و ارزش بازاری آن را دارد. الگوی به‌کاررفته در مقاله پیش‌بینی می‌کند که میانگین ارزش بازاری اختراعات یک شرکت باید با اندازه شرکت رابطه مستقیم داشته باشد. به عبارت ساده‌تر هرچه شرکت بزرگ‌تر باشد، ارزش بازاری اختراعاتی که شرکت به بیرون عرضه می‌کند افزایش می‌یابد. با این حال، کیفیت اختراعات با اندازه شرکت چنین رابطه‌ای ندارد. این پیش‌بینی‌ها و روابط بررسی‌شده در این مقاله به وسیله تجزیه و تحلیل‌های رگرسیونی ساده و تحلیل‌های غیرپارامتری با استفاده از داده‌های مربوط به شرکت‌های تجاری ایالات‌متحده برای دوره 2015-1980 انجام شده است.

یافته‌های پژوهش

این مقاله در ادامه راه ادبیات مربوط به مزیت‌های اندازه شرکت و نقش آن در نوآوری است. در این پژوهش به خوبی روشن می‌شود که بین دو نوع مزیت بالقوه ارزش و کیفیت اختراع تفاوت وجود دارد و ارتباط بین این دو مزیت با اندازه شرکت بررسی می‌شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که میانگین ارزش بازاری اختراعات با افزایش اندازه شرکت افزایش می‌یابد، در حالی که کیفیت اختراعات با اندازه کاهش می‌یابد، که نشان می‌دهد شرکت‌های بزرگ عمدتاً از مزیت ارزش بازار سود می‌برند. با استفاده از یک آزمون غیرپارامتریک جدید، در این مقاله شواهدی ارائه می‌شود که نشان می‌دهد اختراعات شرکت‌های بزرگ در مقایسه با اختراعات شرکت‌های کوچک، از لحاظ کیفیت برتری ندارند. این نتایج گویای آن است که بزرگ بودن شرکت در تولید اختراعات به منزله برتر بودن آن نیست، بلکه به دلیل آنکه شرکت‌های بزرگ دسترسی به منابع و ظرفیت‌های تولیدی بیشتری دارند، می‌توانند ارزش بیشتری از اختراعات خود به وجود آورند. نویسندگان این مقاله در ادامه با بررسی اینکه چه عواملی باعث به وجود آمدن چنین روابطی می‌شود و اینکه چگونه بازارهای فناوری و بازارهای تجاری‌سازی رابطه بین اندازه شرکت و ارزش و کیفیت اختراعات را تعدیل می‌کنند، قابلیت تجاری‌سازی شرکت‌ها را به‌عنوان مزیت شرکت‌های بزرگ در نظر می‌گیرند. برای این منظور، در این مقاله به مواردی پرداخته می‌شود که دسترسی به قابلیت‌های تجاری‌سازی کمتر به اندازه مرتبط باشد؛ تحت چنین شرایطی پیوند بین ارزش و کیفیت اختراعات و اندازه شرکت ضعیف می‌شود. به عنوان مثال، در صنایعی که صدور مجوز فناوری یا واگذاری مجدد حق اختراع رایج است، رابطه بین اندازه و کیفیت شرکت ضعیف‌تر است. به‌طور مشابه، در صنایعی که بازارهایی برای قابلیت تجاری‌سازی وجود دارد؛ رابطه بین اندازه و کیفیت شرکت نیز ضعیف می‌شود.

67

جمع‌بندی

بررسی‌ها نشان می‌دهد که مخارج بر روی بخش تحقیق و توسعه شرکت‌ها ارتباط نزدیکی با اندازه آنها دارد. هر چه شرکت بزرگ‌تر باشد، هزینه‌ای که برای بخش R&D شرکت می‌شود نیز افزایش می‌یابد. در همین راستا کوهن و کلپر در پژوهشی نشان دادند که شرکت‌های بزرگ به همین دلیل مزیتی نسبت به شرکت‌های کوچک دارند که می‌توانند بازده بالاتری را به ازای هر دلار هزینه بر روی بخش R&D کسب کنند. از این‌رو، این احتمال وجود دارد که اندازه شرکت با قابلیت اختراع مرتبط باشد. با این حال، هیچ پژوهشی به رابطه بین اندازه شرکت و توانایی اختراع شرکت‌ها نپرداخته است. در همین راستا، آشیش آرورا، وسلی کوهن، هونگی لی و دیویا سباستین در مقاله خود با نام «ارزش اختراع، قابلیت اختراع و مزیت شرکت بزرگ» که در آگوست امسال به چاپ رسید به دنبال پر کردن این گپ بودند. یافته اصلی آنها نشان می‌دهد که شرکت‌های بزرگ‌تر از طریق «قابلیت‌های تجاری‌سازی» می‌توانند ارزش بیشتری از اختراعات خود خلق کنند؛ در حالی که کیفیت اختراع آنها کمتر از اختراعات شرکت‌های کوچک است. این موضوع چالش‌های سیاستی را ایجاد می‌کند که بین شرکت‌های کوچک و بزرگ باید به کدام گروه توجه بیشتری شود. یافته‌های این مقاله به ما می‌گوید که حمایت از شرکت‌های کوچک‌تر باعث رشد نوآوری در کشور می‌شود درنتیجه به نفع اقتصاد خواهد بود زیرا به دلیل اندازه محدود و قابلیت‌های تجاری‌سازی محدود آنها، شرکت‌های کوچک‌تر تمایل دارند تلاش‌های خود را بر روی اختراعات با بالاترین کیفیت متمرکز کنند. از این‌رو، چنین حمایت‌هایی می‌تواند یک اطمینان خاطر به شرکت‌های کوچک برای ورود به بازار بزرگ و بدون محدودیت بدهد- به‌خصوص اینکه تحت چنین شرایطی شرکت‌های بزرگ و مستقر مجاز به سرکوب ورود نیستند. 

دراین پرونده بخوانید ...