تمایلات جدید امپریالیستی
تداوم سیاست تجاری نامناسب دونالد ترامپ

ترجمه: جواد طهماسبی
با گذشت هر روز، نظم تجاری نوین آمریکا بیشتر به چشم میآید. نظامی از تمایلات امپریالیستی جای قواعد، ثبات و تعرفههای پایین را میگیرد. عوارض نهتنها بالاتر رفتهاند، بلکه به دلیل هوس یک رئیسجمهور تعیین میشوند. کانادا و هند دونالد ترامپ را آزردهخاطر کردند، بنابراین باید تعرفههای 35 تا 50درصدی را بپذیرند. اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی برای دور کردن تهدیدها با عجله معاهدههایی را با آمریکا منعقد کردند. از آنجا که آقای ترامپ کسری تجاری را نوعی دزدی میداند، تعرفههایی متقابل از 10 تا 41 درصد را بر دهها شریک تجاری تحمیل میکند. این تعرفهها از 7 آگوست به اجرا گذاشته شدند. یک دیدگاه فریبنده آن است که، «از آنجا که آقای ترامپ تیر اول را شلیک میکند پس آمریکا برنده است. جهان به یک جنگ تجاری تمامعیار وارد نشده و فقط تعداد اندکی از کشورها از جمله چین به اقدامات تلافیجویانه دست زدهاند. بیشتر کشورها تعرفهها را پذیرفته، بازارهایشان را به روی آمریکا باز کرده و وعده دادهاند که سرمایهگذاریهای سنگینی در آمریکا انجام دهند. حتی بازارهای مالی هم آرام هستند. آنها پس از اعلام تعرفههای «روز آزادسازی» ترامپ در ماه آوریل سقوط کردند، اما این بار آنها را بهراحتی پذیرفتند. درآمدهای حاصل از تعرفه به جریان افتادهاند». اما چنین دیدگاهی گمراهکننده است. آقای ترامپ کاری را آغاز کرد که آمریکا در آن نهتنها برنده نیست، بلکه بازنده خواهد بود.
به اولین نظریه توجه کنید که بیان میکند تعرفههای بالا فقط شرکای تجاری آمریکا را مجازات میکند. براساس گزارش آزمایشگاه بودجه ییل (Yale)، تعرفه موثر در آمریکا به 18 درصد یعنی تقریباً هشت برابر سطح آن در ماه ژانویه و به میزانی رسیده است که آخرینبار در دوران رکود بزرگ مشاهده شد. این تصویر از دیدگاه جنبش ماگا یک موفقیت محسوب میشود، چرا که شرکای تجاری آمریکا تعرفههای بالا را متحمل میشوند و اداره گمرک ایالاتمتحده هر ماه 30 میلیارد دلار به جیب میزند. این یک سوءبرداشت بنیادین از تجارت است. وقتی آقای ترامپ تعرفهها را بالا میبرد به آن معناست که همتایانش دیگر گزینهای برای کاهش قیمتها ندارند. تجربه سالهای دراز به ما میگوید که تعرفهها بیشتر به خریداران آسیب میرسانند تا فروشندگان. تحلیلگران میگویند عرضهکنندگان خارجی در مقایسه با دور اول ریاستجمهوری ترامپ قیمتهایشان را به میزان بیشتری پایین آوردهاند، اما باز هم مصرفکنندگان و بنگاههای آمریکایی چهارپنجم هزینه تعرفهها را بر دوش میکشند. کافی است نظر فورد یا جنرالموتورز را بپرسید. این خودروسازان به شما خواهند گفت که فقط در سه ماه دوم امسال به ترتیب 800 میلیون و 1 /1 میلیارد دلار برای هزینه تعرفهها پرداختهاند.
بازار چگونه واکنشی خاموش داشته است؟ شاخص S&P500، 10 درصد از مقدار آن در روز آزادسازی بالاتر رفته و دلار هرچند ضعیف در هفتههای اخیر اندکی قدرتمندتر شده است. بازارها از رونق فوقالعاده هوش مصنوعی آمریکا که درآمدهای غیرمنتظرهای برای بزرگترین بنگاههای فناوری خلق میکند به وجد آمدهاند. شاید سرمایهگذاران امیدوار باشند که شرکتهای زنجیرههای تامین خود را تغییر دهند تا هزینههای تعرفه را کم کنند. جزئیات قراردادهای تجاری همچنان مبهم هستند و ممکن است یک پویایی ناراحتکننده در راه باشد، به آن معنا که شاید بازارها منتظر باشند رئیسجمهور پس از آشکار شدن اثرات منفی تعرفهها عقبنشینی کند، اما عدم واکنش میتواند به او جسارت بیشتری برای ادامه راه بدهد.
آمریکا بهای این کار را میپردازد. توسعه درازمدت آن هم اکنون با بنبست مواجه شده است. رشد اقتصاد در نیمه اول سال 2025 کاهش یافت و تورم به میزان قابل ملاحظهای بالا رفت. خلق اشتغال کمتر شد و نظرسنجی از مدیران نشان میدهد که فعالیت بخش خدمات رو به رکود میرود. اما آسیب کامل تعرفهها در درازمدت احساس خواهند شد. آقای ترامپ یک نظام چندجانبه پیشبینیپذیر را که تعرفه یکسانی برای تمام کالاها -فارغ از مبدأ آنها- در نظر میگیرد، کنار میگذارد و به جای آن نظامی دوجانبه میگذارد که در آن نرخ تعرفه به آن بستگی دارد که کالاها از کجا میآیند. همچنین میتوان در مورد آن چانهزنی کرد. هر کجا که از رئیسجمهور تمجید و نظر او را جلب کند مشمول معافیت و کسانی که او را ناخشنود کنند مشمول مجازات تعرفهای خواهند شد. در زمانی که بنگاههای داخلی و خارجی برای فروش محصولات به مصرفکنندگان آمریکایی با یکدیگر رقابت میکردند خریداران حق انتخاب زیادی داشتند، اما اکنون بنگاههایی موفق به فروش میشوند که علاوه بر نوآور بودن بتوانند زیرکانه نظام را دور بزنند. پولهای زیادی برای لابیگری هزینه خواهد شد. شرکتها با نااطمینانیهای غیرضروری روبهرو میشوند. خریداران هم از موهبت نوآوری و حق انتخاب محروم خواهند شد. اما از آنجا که آنها از گزینه مقابل اطلاعی ندارند نمیتوانند بفهمند چه چیز به آنها آسیب میرساند. به همین دلیل نمیتوان نظام ترامپی را بهسادگی از بین برد. اگر روسایجمهور آینده بخواهند تعرفهها را بردارند با مقاومت سرسختانه بنگاههایی روبهرو میشوند که به آنها عادت کرده و پشت آنها پناه گرفته و در نتیجه توانایی رقابت بینالمللی را از دست دادهاند. اگر مصرفکنندگان نفهمند که چه اندازه میتوانند حق انتخاب داشته باشند به دنبال تغییر نخواهند بود. همچنین اگر سیاستمداران بدانند مجبورند به خاطر آینده از درآمدهای مالیاتی امروز چشم بپوشند احتمالاً انگیزه کمتری برای رفع موانع تجارت پیدا میکنند. نظام جدید فقط آسیبرسان نیست، بلکه میتواند حتی پس از بازنشستگی او هم ادامه پیدا کند.