جبهه متحد
بررسی پیامدهای فعالسازی مکانیسم ماشه در گفتوگو با عبدالرضا فرجیراد

فعالسازی «مکانیسم ماشه» به معنای بازگشت فوری تحریمهای بینالمللی شورای امنیت علیه ایران است. این تحریمها محدودیتهای مالی، بانکی، نفتی و صادرات فناوریهای حساس هستهای را شامل میشوند که پیشتر در چهارچوب برجام لغو شده بودند. بازگشت تحریمها میتواند فشار اقتصادی قابل توجهی بر اقتصاد ایران وارد و بانکها، شرکتها و جریانهای سرمایهگذاری خارجی را دچار اختلال کند. پیامدهای اقتصادی این اقدام شامل کاهش درآمدهای نفتی، محدود شدن دسترسی به سیستم مالی جهانی و افت تجارت خارجی خواهد بود. از سوی دیگر، پیامدهای سیاسی آن نیز بسیار حائز اهمیت است. فعال شدن مکانیسم ماشه موقعیت ایران در مذاکرات هستهای و دیپلماتیک را تحت تاثیر قرار میدهد و کشورهای اروپایی و آمریکا میتوانند از این ابزار برای الزام ایران به بازگشت کامل به تعهدات هستهای و افزایش فشار نظامی در مسائل منطقهای بهره ببرند. در همین رابطه عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپولیتیک و تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است که اگر مکانیسم ماشه فعال شود، تحریمها پشتوانه حقوقی پیدا میکنند و حتی هرگونه اقدام نظامی یا تجاوز احتمالی علیه ایران میتواند به استناد مصوبات شورای امنیت «قانونی» تلقی شود. به همین دلیل تلاش میشود این مکانیسم فعال نشود. علاوه بر این، کشورها ناچار خواهند بود تحریمها را جدیتر اجرا کنند: صادرات نفت کاهش مییابد، فروش محصولات پتروشیمی محدودتر میشود، شرکتهای خارجی در صورت همکاری با ایران تحت تحریم قرار میگیرند و حتی احتمال دارد کشتیهای نفتکش ایران، بهویژه با حضور دوباره ترامپ، با مزاحمتهای مستقیم آمریکا مواجه شوند.
♦♦♦
در حالی که مذاکرات ایران با تروئیکای اروپایی در استانبول بدون نتیجه ملموس به پایان رسیده و تهدید اروپا به فعالسازی مکانیسم ماشه تا پایان ماه آگوست همچنان پابرجاست، این پرسش مطرح میشود که چه اهداف بنیادینی در پس این اظهارات تهدیدآمیز اروپا نهفته است؟
اجازه دهید ابتدا این نکته را عرض کنم که براساس توافق برجام، تروئیکای اروپایی موظف بودند غنیسازی 67 /3درصدی ایران را به رسمیت بشناسند، اما اکنون، در جریان مذاکرات و تحت تاثیر سیاستهای آمریکا، بر توقف کامل غنیسازی تاکید دارند. آنطور که به نظر میرسد، هماهنگیهایی میان اروپا و آمریکا صورت گرفته که اروپا نیز بر روی غنیسازی صفر پافشاری کند، در حالی که این اقدام آنها غیرقانونی است. در واقع، اروپا برجام و قطعنامه 2231 را پذیرفته و نمیتواند ادعای غنیسازی صفر داشته باشد. حالا میگویند که ایران غنیسازی 60 درصد را انجام داده است. اما باید توجه داشت که این غنیسازی 60 درصد به دلیل خروج آمریکا از برجام و عدم اجرای تعهدات از سوی اروپاییها بوده است. ایران اکنون آماده است که بر اساس متن برجام، همان غنیسازی 67 /3 درصد را انجام دهد، مشروط بر اینکه اروپا نیز تعهدات خود را ایفا کند و اجازه برداشتن تحریمها را بدهد.
در همین چهارچوب، میتوان گفت کشورهای غربی بهطور جدی به دنبال افزایش فشار بر ایران هستند. آنها تلاش میکنند با این فشارها به خواستههای خود برسند و اگر این اهداف محقق نشود، احتمال دارد طی یک ماه آینده مکانیسم ماشه را فعال کنند. در این صورت، فشارها نهتنها کاهش نخواهد یافت، بلکه با شدت بیشتری ادامه خواهد داشت. به این ترتیب روشن است که غربیها با یک رویکرد هماهنگ حرکت میکنند؛ سیاستی که نشان میدهد تصمیمات آنها از قبل طراحی شده و در مسیری واحد پیگیری میشود. اتفاقی که اخیراً در استرالیا رخ داد نیز در همین چهارچوب قابل ارزیابی است و نشاندهنده هماهنگی گسترده میان کشورهای غربی بهشمار میرود. مکانیسم ماشه ابزاری برای تشدید فشار بر ایران است و به معنای قرار دادن این کشور ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و اعمال تحریمهای شدیدتر، از جمله محدودیت بر فروش نفت و سایر حوزهها خواهد بود.
ازاینرو، ضروری است در فرصت باقیمانده مانع از فعال شدن مکانیسم ماشه شد؛ چرا که اگر اقدامات موثری صورت نگیرد، فعال شدن آن میتواند هزینههای سنگینی به همراه داشته باشد. حتی حفظ وضعیت کنونی و جلوگیری از اجرای این مکانیسم، در شرایط فعلی میتواند گزینهای کمهزینهتر تلقی شود.
در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت، اقتصاد ایران با چه تبعاتی روبهرو خواهد شد؟ فروش نفت ایران در سایه تحریمهای جدید چه سرنوشتی خواهد داشت؟
طبیعی است که تحریمهای کنونی علیه ایران، همان تحریمهای غیرقانونی است که در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ اعمال شد. بخشی از کشورها به دلیل ترس از او این تحریمها را بهطور کامل اجرا میکنند، بخشی دیگر نیمبند و برخی هم بیتوجهی نشان میدهند. اما اگر مکانیسم ماشه فعال شود، ماجرا متفاوت خواهد بود؛ چرا که در آن صورت، تحریمها پشتوانه حقوقی پیدا میکنند و حتی هرگونه اقدام نظامی یا تجاوز احتمالی علیه ایران میتواند به استناد مصوبات شورای امنیت «قانونی» تلقی شود. به همین دلیل است که تلاش میشود این مکانیسم فعال نشود. چنانچه شورای امنیت وارد عمل شود، کشورها ناچار خواهند بود تحریمها را جدیتر اجرا کنند: صادرات نفت کاهش مییابد، فروش محصولات پتروشیمی محدودتر میشود، شرکتهای خارجی در صورت همکاری با ایران تحت تحریم قرار میگیرند و حتی احتمال دارد کشتیهای نفتکش ایران، بهویژه با حضور دوباره ترامپ، با مزاحمتهای مستقیم آمریکا مواجه شوند.
اما در مورد اینکه آیا این تحریمها میتوانند صادرات نفت ایران به چین را بهطور کامل متوقف کنند، من گمان نمیکنم که چنین اتفاقی بیفتد. آمریکا در طول این سالها همواره ایران را تحریم کرده و اقداماتی انجام داده است که مانع فروش نفت ایران شود. اما ایران موفق شده که روزانه حدود یک و نیم میلیون بشکه نفت را بفروشد. با این حال اگر مکانیسم ماشه فعال شود، تحریمهای سازمان ملل نیز به این تحریمها اضافه میشود و محدودیتهایی ایجاد خواهد شد. همانطور که گفتم در چنین شرایطی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، آمریکا و حتی برخی کشورهای اروپایی میتوانند شرکتهای چینی را تحریم کنند و نظارت بیشتری بر این موضوع داشته باشند. آنها همچنین میتوانند کنترلهای دریایی اعمال کنند؛ به این معنا که اروپا و آمریکا با هم هماهنگ شوند و تدابیر لازم را برای جلوگیری از حرکت کشتیهای نفتی ایران بیندیشند. در این صورت، تنشها افزایش خواهد یافت.
برای درک بهتر موضوع تفاوتهای اساسی میان تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده را تبیین کنید؛ کدام دسته از تحریمها فشار بیشتری بر اقتصاد ایران وارد کرده است؟
باید در نظر داشت که تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، برخلاف تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی ایالاتمتحده، از مشروعیت و اعتبار قانونی برخوردارند به همین دلیل هم تبعات بیشتری برای ایران دارند. این تحریمها الزامآور بوده و کشورهای عضو سازمان ملل موظف به اجرای آنها هستند. چنین وضعیتی تبعات بسیار جدی اقتصادی برای ایران در پی خواهد داشت؛ از جمله محدودیتهای شدید در فروش نفت و محصولات پتروشیمی، که یکی از منابع اصلی درآمدهای ارزی کشور محسوب میشوند.
با افزایش فشار حداکثری آمریکا و اروپا بر ایران، آیا هنوز امیدی به ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک وجود دارد؟
امید بهطور کامل از بین نرفته، اما به نظر میرسد غربیها با نوعی هماهنگی، رویکردی خصمانه را علیه ایران آغاز کردهاند و به این زودیها هم حاضر به دادن امتیاز نخواهند بود. هرچند میان آمریکا، اروپا و استرالیا در برخی مسائل اختلافنظرهایی وجود دارد، اما وقتی پای ایران به میان میآید، آنها به شکلی هماهنگ عمل میکنند.
در چنین شرایطی، دستیابی به امتیازات یا شکلگیری توافقهای بدهبستانی بسیار دشوار به نظر میرسد. نمونه روشن آن، اقدام اروپا برای فعالسازی «مکانیسم ماشه» است؛ اقدامی که در اصل غیرقانونی محسوب میشود، چرا که برخلاف قطعنامه 2231 شورای امنیت است. با این حال، کشورهای غربی تلاش میکنند با بهرهگیری از نفوذ خود در شورای امنیت، این روند را پیش ببرند.
از همان روزهای آغازین ریاستجمهوری ترامپ، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که اگر ایران بتواند به توافقی با آمریکا برسد، اروپاییها دیگر قادر به فعالسازی مکانیسم ماشه نخواهند بود. چرا که کارتهای کلیدی برای بازگشت به یک دیپلماسی فعال، نه در دست اروپا، بلکه در اختیار ایالاتمتحده است. نظر شما در اینباره چیست؟
در حال حاضر، احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا نسبت به هفتههای گذشته کاهش یافته است. آمریکاییها نیز در هفتههای اخیر پیگیری جدی برای این موضوع نشان ندادهاند. به نظر میرسد آنها منتظر فعال شدن «مکانیسم ماشه» هستند تا پس از آن، بتوانند امتیازهای بیشتری مطالبه کرده و فشارهای شدیدتری اعمال کنند. از اینرو، میتوان گفت چشمانداز مذاکره با آمریکا در کوتاهمدت چندان محتمل نیست.
اگر قرار باشد روزی ایران دوباره به مذاکره با آمریکا بازگردد، با در نظر گرفتن رویکرد ویژه دونالد ترامپ در سیاست خارجی و شخصیت نمایشی او، باید توجه داشته باشد که دستیابی به هرگونه توافق با دولت آمریکا نیازمند ملاحظاتی فراتر از صرفاً جنبههای فنی و حقوقی خواهد بود. ترامپ همواره تاکید کرده است که بهدنبال توافقی با ایران است که «بهتر و قویتر» از برجام باشد؛ توافقی که بتواند آن را بهعنوان یک پیروزی سیاسی و به تعبیر خودش، جبران ناکامیهای دولتهای پیشین، بهویژه اوباما و بایدن، به افکار عمومی ارائه کند. در همین راستا، هرگونه پیشرفت در مذاکرات نیازمند آن است که ایران، ضمن حفظ دستاوردهای راهبردی بهویژه در زمینه غنیسازی، شرایطی را فراهم آورد که ترامپ آن را یک دستاورد شخصی تلقی کند. واقعیت این است که تا زمانی که رئیسجمهور آمریکا احساس نکند به توافقی فراتر از برجام دست یافته، بعید است زیر بار امضای هرگونه توافق جدید برود. بنابراین، ضروری است با درک این منطق، تلاشها در جهت طراحی پیشنهادهایی متوازن متمرکز شود؛ پیشنهادهایی که هم منافع ملی ایران را تامین کند و هم امکان مانور سیاسی برای ترامپ را فراهم آورد. در همین راستا میتوانیم در مذاکرات محرمانه با آمریکا به توافقاتی دست یابیم و نیازی نیست که هر مذاکرهای علنی شود. البته باید امتیازهایی بدهیم و امتیازهایی نیز بگیریم. اگر طرفین بخواهند فقط یک امتیاز صددرصدی بگیرند یا هیچ امتیازی ندهند، هیچ توافقی حاصل نخواهد شد. در دیپلماسی همیشه باید امتیاز داد و امتیاز گرفت. در همین راستا میتوان گفت که احتمال مذاکره وجود دارد. البته نمیخواهم بگویم این احتمال بالاست، اما نمیتوان انکار کرد که حتی در این مدت کوتاه نیز میتوان به توافقاتی دست یافت.
آنطور که به نظر میرسد واکنش سیاستمداران کشورمان به فعال شدن این مکانیسم عجیب و پراکنده است. هیچ صدای واحدی در این زمینه شنیده نمیشود؛ برخی بیتفاوتاند، برخی با تهدید پاسخ میدهند و برخی تلاش میکنند مانع اجرای آن شوند. پرسش این است که چرا با وجود اینکه فعال شدن این مکانیسم و بازگشت مجدد تحریمهای شورای امنیت کابوسی برای اقتصاد ایران است، واکنش سیاستمداران چنین پراکنده و نامنسجم است؟
این موضوع از سوی ایران جدی گرفته شده، اما در عمل کار زیادی نمیتوان انجام داد. در حال حاضر هم مذاکرات در ژنو ادامه دارد، اما بعید میدانم اروپاییها از سه شرط اصلی خود کوتاه بیایند؛ آنها تمایلی به دادن امتیاز ندارند. اما چرا اروپاییها از شروط خود کوتاه نمیآیند؟ چون آنها همراستا با آمریکا به شکل هماهنگ تلاش میکنند ایران را تحت فشار بگذارند تا بهطور کامل از غنیسازی و برنامه هستهای خود دست بکشد. حتی در موضوع موشکی نیز اکنون تمرکز و فشار بیشتری نشان میدهند. بنابراین، به نظر میرسد تا زمانی که به خواستههای خود نرسند، این فشارها ادامه خواهد داشت. مشکل دیگر این است که اروپا در این روند عملاً استقلالی از خود نشان نداده و زیر سلطه سیاستهای آمریکاست. نه فقط در موضوع ایران، بلکه در مسائل دیگری مانند جنگ اوکراین، پرونده هستهای و برنامه موشکی نیز چنین هماهنگیای میان آمریکا و اروپا دیده میشود.
در چنین فضایی، طبیعی است که ایران تمایلی به فعال شدن مکانیسم ماشه نداشته باشد. هرچند گروههای تندرو در داخل کشور مواضع تندتری مطرح میکنند، اما دستگاه دیپلماسی تلاش میکند از این سناریو جلوگیری کند. با این حال، مسیر پیشرو بسیار پیچیده و دشوار است.
آیا ایران هیچ ابزاری برای مقابله با مکانیسم ماشه یا توقف آن در اختیار دارد؟
در شرایط فعلی، ایران باید بیش از پیش خود را با روسیه و چین هماهنگ کند تا آنها در شورای امنیت مانع از اجرای مکانیسم ماشه شوند. از آنجا که اقدام اخیر اروپاییها در این زمینه غیرقانونی است، روسیه و چین میتوانند با ارائه استدلالهای حقوقی در برابر آن بایستند. در همین راستا، روسها نامهای به شورای امنیت درباره تمدید مکانیسم ماشه ارائه کردهاند. هرچند هنوز مشخص نیست این نامه بر چه سازوکاری استوار است و آیا سه شرط اروپا نیز در آن لحاظ شده یا خیر. بنابراین، در وضعیت کنونی، ایران باید از یکسو هماهنگی نزدیکی با روسیه و چین داشته باشد و از سوی دیگر، مذاکرات خود با اروپا را نیز ادامه دهد.