شناسه خبر : 40544 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

توافق بر سر توافق

بررسی فضای سیاسی کشور در دوران پساتوافق در گفت‌وگو با حسین مرعشی

توافق بر سر توافق

بعد از عقد قرارداد برجام در دولت حسن روحانی، برخی از اعضای جریان روبه‌روی او دست به مخالفت زدند. آنها عقیده داشتند که برجام نمی‌تواند مشکلات کشور را حل کند و مذاکرات با اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به معنای گذشتن از خطوط قرمز سیاست‌های کلان کشور است. این در حالی است که نه‌تنها گروه اصولگرایان میانه‌رو و اصلاح‌طلب خواستار تحقق برجام بودند بلکه برای برطرف شدن سایر موانع ورود اقتصاد ایران به عرصه بین‌المللی (مانند لوایح چهارگانه) هم تلاش می‌کردند. حالا امروز، مجدد سیاست خارجی ایران درگیر حل مشکلی به نام تحریم از طریق مذاکرات وین و حصول توافق برجام است. اما این‌بار تیم مذاکره‌کننده نزدیک‌ترین طیف به مخالفان گذشته برجام هستند. در اینجا چند سناریو مطرح شد. آیا گروه میانه‌رو و جبهه اصلاحات همانند طیف تندرو از برجام جدید انتقاد می‌کنند؟ آیا تیم مذاکره‌کننده و حامیانشان خواستار شراکت این دستاورد با سایر گروه‌ها و جناح‌های سیاسی کشور هستند؟ آیا برجام در دولت سیدابراهیم رئیسی می‌تواند باعث نزدیکی گروه‌های سیاسی به یکدیگر شود؟ آیا در ادامه گشایش‌های اقتصادی در دوران پسابرجام می‌توان به گشایش‌های سیاسی نیز امیدوار بود؟ سیدحسین مرعشی، تحلیلگر سیاسی و یکی از اعضای جبهه اصلاحات ایران از نگاه خود به تحلیل این سناریوها پرداخت. او معتقد است جبهه اصلاحات با برجام مخالفتی نخواهد کرد؛ اما در عین حال جبهه انقلاب به این جریان و میانه‌روها فضایی برای بروز و ظهور در عصر پسابرجام نمی‌دهد. مرعشی می‌گوید بر سر توافق برجام وفاق ملی وجود دارد اما این وفاق و گشایش اقتصادی به گشایش سیاسی منجر نخواهد شد. به عقیده این فعال سیاسی اصلاح‌طلب دولت سیزدهم از درآمد حاصل از دوران پساتحریم برای ترمیم و حفظ رابطه خود با اقشار مردم بهره می‌برد اما این امر هم به معنی گشایش در فضای سیاسی کشور نیست.

♦♦♦

  آیا بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات وین، با فرض حصول توافق هسته‌ای، می‌توان از فضای سیاسی کشور انتظار حمایت ملی از این قرارداد را داشت؟

 در حال حاضر دولت و مجلس شورای اسلامی هر دو در اختیار نیروهای انقلابی جدید و جوان هستند. قاعدتاً وقتی تیم مذاکره‌کننده از خود آنهاست؛ همه از توافقی که خود پشت آن قرار گرفتند پشتیبانی خواهند کرد. شاید در سال‌های پیشین زمانی که تیم مذاکره‌کننده از طیف دیگری بودند این پشتیبانی صورت نمی‌گرفت و حتی مخالفت هم می‌کردند؛ اما امروز چرا نباید از امری که در حال حاضر خود رقم‌زننده‌اش هستند ابراز ناراحتی کنند؟ در سمت دیگر سیاست داخلی کشور هم طیف اصلاح‌طلبان و نیروهای میانه‌رو حضور دارند که آنها هم همواره با اصل برجام، مذاکره و حل اختلافات موافق بودند و آنقدر در ایدئولوژی آنان این امر واضح و بدیهی است که حتی اگر طیف رقیبشان امضاکننده این توافق‌نامه باشد نمی‌توانند با برجام توافق‌شده مخالفت کنند؛ بنابراین به نظر من در فضای سیاسی ایران برای حمایت و دفاع از قرارداد هسته‌ای برجام اجماع و توافق همگانی ایجاد خواهد شد.

  این شرایط را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

این شرایط برای کشور مثبت و حتی سازنده است؛ چراکه چنین موقعیتی می‌تواند از شکاف و دوگانگی میان طیف‌ها، گروه‌ها و جریانات سیاسی کم کند و با ادامه این رفتار می‌توان گفت دیگر از کش‌مکش‌های پیشین خبری نیست. اما در ابتدا شرط به تحقق این امر یعنی امضای برجام است.

  نظر جبهه اصلاحات درباره توافق احتمالی آتی چیست؟

موضع کلی جبهه اصلاحات دفاع از هر نوع توافقی است که به احیای برجام و رفع تحریم‌ها و برداشته شدن خطرها از ایران منتهی می‌شود. البته یک واقعیت را نباید فراموش کرد و آن این است که با یک توافق همه مسائل ایران برطرف نمی‌شود. کسانی که امروز به برجام انتقاد دارند درست می‌گویند؛ آنها عقیده دارند برای حل مشکلات کشور به موضوعاتی فراتر از برجام نیاز داریم. همه کارشناسان می‌دانند که هیچ‌وقت این توافق ظرفیت کافی ندارد که همه مشکلات اقتصادی و سیاسی ما را در عرصه بین‌الملل حل کند. اما به هر حال موضع کلی و واحد جبهه اصلاحات حمایت کامل از برجام است و کسی در آن شک و تردیدی ندارد.

  فکر می‌کنید پس از اجرایی شدن برجام فضای سیاسی گشوده می‌شود؟ می‌توان برای آینده انتظار گشایش و آزادی بیشتری داشت؟

خیر. به نظر من اصلاً چنین نخواهد شد. پیش‌بینی رفتار احتمالی جریان انقلابی بعد از این توافق امر مهمی است. اهمیت این بررسی از آن جهت است که به منابع مالی حاصل از رفع تحریم‌های اقتصادی دسترسی پیدا می‌کنند. در دوران پسابرجام حجم صادرات نفت و میعانات گازی ایران می‌تواند از سه میلیون بشکه فراتر رود. از یک‌سو قیمت‌های نفت امروز در مسیر خوبی است و از سوی دیگر ایران حجم زیادی نفت روی آب دارد. همچنین می‌دانیم که حجم مهمی از نفت کشور هم در خارج از کشور است. براساس این موضوعات باید گفت درآمد نفتی خوبی به زودی نصیب دولت می‌شود. از طرف دیگر به جز حوزه نفتی بدهی‌های مالی کشورهای دیگر که به دلیل تحریم‌ها بلوکه شده بود آزاد می‌شود و همچنین سرمایه‌گذاران خارجی هم به ایران بازمی‌گردند. همه این موارد نشان می‌دهند که آینده اقتصادی ایران در دوران پسابرجام خوب خواهد بود.

  به نظر شما این درآمدها در کدام حوزه خرج خواهند شد؟

به نظر من دولت این درآمد را صرف بازسازی روابط مردم با جمهوری اسلامی می‌کند. این امر بسیار هم مثبت است؛ اما این ایده به معنای گشایش در فضای سیاسی نخواهد بود. چراکه دوستان حاکم بر امور سیاسی کشور که امروز در دولت و مجلس شورای اسلامی حضور دارند و به وضع قوانین و اجرای آن مسلط شده‌اند در موقعیتی نیستند که بخواهند در فضای سیاسی مورد رقابت قرار بگیرند. فکر نمی‌کنم آنها در عرصه سیاسی تحت تاثیر این توافق گشایشی ایجاد کنند؛ بلکه از درآمد حاصل از دوران پساتحریم برای ترمیم و حفظ رابطه خود با قشری از جامعه بهره می‌برند. پیشتر هم شبیه این موضوع را در دولت‌ها و مجالس اصولگرا دیده بودیم.

  بر اساس استدلال شما نمی‌توان منتظر گشایش سیاسی احتمالی حدفاصل دوران اجرای برجام و انتخابات سال آتی بود؟

گشایش در فضای سیاسی ایران به دو مساله مهم در آینده بستگی دارد. تحقق فضای باز سیاسی به کارکرد مجلس شورای اسلامی و دولت فعلی در راستای بالا بردن رضایت عمومی و افزایش کارایی سیستم اداری و سیاسی کشور ارتباط مستقیم دارد. اگر آنها موفق نشوند نظام را کارآمد کنند، نتوانند رضایت عمومی را جلب کنند، نتوانند از تولید داخلی حمایت کنند، نتوانند تورم را کنترل کنند، اهداف اشتغالی که اعلام کردند مثل ایجاد سالی یک میلیون شغل را سامان ندهند؛ ممکن است که سیاست‌های کلی نظام مجدد به سمتی برود که به نیروهای میانه‌رو و اصلاح‌طلب فرصتی برای نقش‌آفرینی در عرصه سیاسی بدهد. با روی کار آمدن این طیف از گروه‌های سیاسی شعارهایی در راستای آزادی اجتماعی و سیاسی سر داده می‌شود که بنابر شرایط برخی از آنها محقق هم می‌َشود. پس یکی از راه‌های گشایش سیاسی در آینده این موضوع است.

عامل دومی که در مسیر تحقق این گشایش موثر است این است که مجموعه جبهه اصلاحات و میانه‌روهای اصولگرا تغییراتی در مسیر حرکتی خود ایجاد کنند. آنها باید به این فکر بیفتند که چطور توانایی تنظیم روابط خود را با حاکمیت پیدا کنند. این گروه باید متوجه باشد که روی لبه باریک و خطرناکی حرکت می‌کنند؛ چراکه هم باید روابطشان را با ساختار سیاسی حاکم بازسازی کنند تا فرصتی برای نقش‌آفرینی سیاسی پیدا کنند و هم مهم‌تر از همه مردم را مجدداً متقاعد کنند که امر شرکت در انتخابات مهم است و حضور کم‌رنگ مردم پای صندوق رای مشکلات کشور را پیچیده می‌کند. در همین راستا مجدد تاکید می‌کنم اصلاح‌طلبان روی لبه باریکی حرکت می‌کنند؛ باید هم مردم را راضی کنند و هم نظام سیاسی را قانع کنند. این اقناع باید در این راستا باشد که نظام سیاسی رقابت گسترده در صحنه سیاسی کشور را مجدد پذیرا شود. با این روش‌ها می‌توان امید داشت در آینده فضای سیاسی باز می‌شود. بدون این تحرکات و تغییرات و تنها تحت تاثیر احیای برجام نمی‌توانیم انتظار باز شدن فضای سیاسی را داشته باشیم.

  گشایش در فضای سیاسی چطور می‌تواند منافع ملی را حفظ کند؟

فضای سیاسی آزاد چند کارکرد دارد. اول اینکه در میدان رقابت کارایی نهادهای انتخابی را افزایش می‌دهد و دوم آنکه رضایت عمومی را به دنبال دارد. سرمایه‌ای به نام سرمایه اجتماعی و رضایت عمومی برای هر دولت و حکومتی بسیار مهم است. وقتی قوی‌ترین دولت‌ها و مجلس‌ها هم سر کار باشند اما مردم راضی نباشند و پشت سر آن نهادهای قدرتمند سرمایه اجتماعی حضور نداشته باشد؛ حتی کارهای ساده انجام نمی‌شود چه برسد به تحولات عمیق، رشد و توسعه. یکی از لوازم موفقیت هر نظامی وجود رضایت عمومی است. وقتی مردم احساس کنند رای و انتخابشان مهم است؛ رضایتشان افزایش پیدا می‌کند.

  اگر فرض را بر گشایش در فضای سیاسی ایران بگذاریم نقش احزاب و گروه‌های سیاسی در دوران پسابرجام چیست؟

گروه‌های سیاسی در این شرایط تصمیم‌گیر نیستند. درست‌ترین روش حکومت‌داری آن است که سیاست‌های کلان کشور به گروه‌ها و احزاب فرصت نقش‌آفرینی دهد. اما در موقعیتی که امروز در آن قرار داریم تنها وظیفه‌ای که برای جریانات سیاسی در نظر دارم و باید بدان اشاره کنم این است که محدوده رقابت‌ها را با رعایت سیاست‌های کلان نظام باید تعریف کنند. نباید در رقابت‌های سیاسی درون نظام طوری رفتار کنیم که سیاست‌های کلی نظام مخدوش شود.

  نظرتان درباره توافق موقت هسته‌ای چیست؟

به نظر من اصلاً توافق هسته‌ای موقت نیست و نمی‌تواند باشد.

  اما تحلیل‌هایی مبنی بر کوتاه‌مدت بودن این توافق وجود دارد. برخی معتقد هستند با رفتن بایدن از کاخ سفید احتمال خروج مجدد آمریکا از برجام وجود دارد.

من عقیده دارم هیچ رئیس‌جمهور آمریکایی در آینده از برجام خارج نمی‌شود. خود آقای ترامپ هم اگر امروز در آمریکا رئیس‌جمهور بود به برجام بازمی‌گشت.

  استدلالتان برای این تحلیل چیست؟

علتش رفتار، کنش و سیاست ایران در قبال آنان است. همان‌طور که ما ملت ایران در جنگ ایستادگی کردیم و هزینه سنگینی را در آن هشت سال تحمل کردیم؛ اما نشان دادیم وقتی کسی به ایران تجاوز می‌کند رهایش نمی‌کنیم و تا این ملت سرپا هستند و تا نظام جمهوری اسلامی ایران هست کسی به ایران حمله نخواهد کرد؛ در داستان هسته‌ای هم ملت ایران بر اساس همان آرمان‌ها هزینه سنگینی تحمل کرد. اما ایستادگی قاطعی که ایران بر مواضع خود داشت و از خواسته‌هایش در برجام کوتاه نیامد باعث بازگشت آمریکا به میز مذاکره شد. توجه داشته باشید که الان ما همان سندی را که آمریکایی‌ها از آن بیرون آمدند، ملاک همکاری‌های آینده قرار داده‌ایم. فقط اتفاقی که افتاد این بود که در کنار هزینه‌های زیادی که مردم ایران دادند؛ سطح دانش هسته‌ای کشور افزایش پیدا کرد. الان آمریکایی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها متوجه شدند چقدر حرکت آقای ترامپ جایگاه ایران را در فناوری هسته‌ای ارتقا داد. هرگز به نظر من هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا چه دموکرات باشد و چه جمهوریخواه از برجام خارج نخواهد شد.

  آیا برای برقراری این ایده نباید در سیاست خارجی و رفتار بین‌المللی تغییری ایجاد کرد؟

البته که لوازمی برای اهداف بلندمدت جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی وجود دارد که ما باید به آن توجه کنیم. به نظر من نمی‌شود قدرت اصلی دنیا به برجام برگردد اما در اقتصاد جدید ایران یعنی در اقتصاد بین‌المللی ایران در دوران پسابرجام و در مراودات جهانی ایران با دنیا هیچ سهمی به آن داده نشود. این نکته مهمی است که باید بدان توجه کنیم. من اگر قرار باشد جای آقای رئیسی باشم یا در موضع حکومت باشم بعد از احیای برجام حجم وسیعی از پروژه‌های بنیادی و زیرساختی ایران را برای تحقق و اجرایی شدن در دستور کار می‌گذارم و کشورهای صنعتی همچون کشورهای اروپا، چین، روسیه و حتی شرکت‌های آمریکایی را درگیر این پروژه‌های وسیع و توسعه‌محور کشور می‌کنم. در چنین شرایطی هم ایران ارتقا پیدا می‌کند و هم وقتی بازار بزرگی مثل ایران به روی صاحبان بزرگ تکنولوژی باز شود دیگر هیچ قدرتی به نفعش نیست از برجام خارج شود یا ایران را مورد تحریم‌های اقتصادی قرار دهد. وقتی کشورهای قدرتمند، ثروتمند و بزرگ خود درگیر شراکت و تجارت شوند بر اساس منافع ملی خود دیگر درگیر مشکلات سیاسی نمی‌شوند.

  در دوران پسابرجام اولیه، سرمایه‌گذاران و شرکت‌های خارجی مخصوصاً اروپایی‌ها به ایران آمدند، مدتی فعالیت کردند اما به دلیل تحریم‌های مجدد و قواعد اقتصادی بین‌المللی مثل ‌FATF از ایران رفتند؛ چطور می‌شود از تجربیات گذشته استفاده کنیم تا در آینده شاهد این برخوردها نباشیم؟

با همه ارادتی که به آقای روحانی، رئیس‌جمهور سابق کشور داشتیم، من فکر می‌کنم دولت ایشان در دوره دوساله‌ای که برجام برقرار بود نتوانست نظم سرراست و بوروکراتیکی را در مسیر صحیح و سریع برای استفاده از وضعیت ایجادشده و حضور سرمایه‌های خارجی ایجاد کند. همانند روز قبل، روز بعد از برجام هم دولت با همان نظام بوروکراتیک بسیار فشل و ناکارآمدش می‌خواست طرح‌های اقتصادی را در ایران دنبال کند. سیستم بوروکراتیک در ایران این‌گونه است که اگر امروز تصمیم بگیرید برای یک پروژه‌ای اقدام کنید تا زمانی که مجوزهای کاغذی‌اش را بگیرید و به انجام برسانید یک دوره چهارساله گذشته است. توصیه من به آقای رئیسی، سایر همکاران ایشان در دولت و مجلس شورای اسلامی ایران این است که بعد از احیای برجام مسیر صحیح و کانال سریعی را طراحی و ایجاد کنند. پروژه‌های اساسی ایران این ظرفیت را دارد که حداقل 500 میلیارد دلار ظرف مدت یک سال از شروع قرارداد برجام قرارداد خارجی ببندد. این هم به بزرگ شدن اقتصاد ایران منجر می‌شود و هم رشد اقتصادی را دورقمی می‌کند. از طرفی امنیت ایران را هم پایدارتر می‌کند و مهم‌تر از همه آنکه برجام را به محدوده‌ای می‌برد که کسی به آن نگاه چپ نکند.

  نظرتان درباره تفاهم‌نامه 25ساله با چین و همزمانی حدودی اجرای آن با برجام چیست؟

قرارداد 25ساله گامی رو به جلو است. ما می‌توانیم با خیلی از کشورهای دیگر مثل هند هم این قرارداد را امضا کنیم. چین یک اقتصاد نوظهور است و منابع مازاد زیادی در چین وجود دارد. تکنولوژی و دانش دارد و تکنسین‌هایش خوب هستند. اما یادمان باشد اگر بخواهیم منافع ملی خود را حداکثر کنیم نباید اجازه دهیم در حوزه بازرگانی و تجاری انحصاری ایجاد شود. هرکس به ما قیمت کمتر، تکنولوژی بالاتر و بازار بهتری می‌دهد با او کار می‌کنیم. چین حتماً باید یکی از شرکای مهم ایران باشد، حتی از نظر من در تجارت اولویت اول است؛ اما نباید تنها شریک تجاری ما باشد. من اگر تصمیم‌گیر باشم هم اروپا، هم ژاپن و هم کره را نیز درگیر امور تجاری کشور می‌کنم. 

دراین پرونده بخوانید ...