شناسه خبر : 40543 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

روی دیگر سکه

آیا انسداد سیاسی هم مانند تحریم‌های اقتصادی، اکسیژن هوا را می‌مکد؟

 

مهرداد خدیر / روزنامه‌نگار

درنگ بر این پرسش که «آرایش سیاسی داخلی و چینش نیروها در دوران پسابرجام، چگونه باید باشد و کدام سناریوها متصور است یا پیشنهاد می‌شود» با مصوبه کمیسیون مشترک مجلس در تایید کلیات طرح محدودیت اینترنت با عنوان رسمی «صیانت از حقوق کاربران» همزمان شد و انگار نمایندگانی که در این کمیسیون عضویت دارند نیز به همین پرسش پاسخ داده‌اند!

ربط ماجرا این است که بارقه‌های احتمال توافق در وین -‌ولو به صورت موقت‌- و زنده شدن امید به احیای برجام یا توافق هسته‌ای به قصد رفع تحریم‌ها و گشایش اقتصادی طبعاً انتظار توجه به رفع انسداد سیاسی داخلی و دعوت از نیروها برای مشارکت و حضور در صحنه سیاست‌ورزی را هم ایجاد می‌کند و این نمایندگان شاید می‌خواهند بگویند که کمی نرمش در سیاست خارجی به اقتضای فشارهای شدید اقتصادی و بیم از‌هم‌گسیختگی اجتماعی را به حساب رویکرد تساهلی در داخل نگذارید بلکه به عکس باید سخت‌تر گرفت یا پیشاپیش بر آن‌اند فضا بسته شود تا مجال بحث و طرح امثال این پرسش پدید نیاید چراکه یکی از مهم‌ترین زمینه‌های اختلافات رئیس‌جمهوری پیشین با منتقدان و مخالفان همین بود که گویا او تنها برای برجام اصلی مجوز گرفته بود اما به دنبال برجام 2 و 3 هم بود هرچند مشخص نشد برجام 2 از نظر او گسترش روابط در سیاست خارجی بود یا گشایش‌های سیاسی در داخل و اگر برجام 2 را ناظر به همین بدانیم برجام 3 چطور؟

حجم انبوه هجوم به حسن روحانی در آستانه انتخابات 96 نیز احتمالاً به همین خاطر بود که انگار ماموریت توافق را به پایان رسانده و باید صحنه را ترک کند اما او به‌رغم روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و خروج هاشمی‌رفسنجانی از صحنه در ایران در قبال دوام و قوام برجام احساس تعهد می‌کرد خاصه اینکه شش ماه پرتنش از تیر تا دی 94 را تجربه کرده بود که به گفته جواد ظریف در فایل صوتی گفت‌وگو با سعید لیلاز به تحرکات و تحریکات مخالفان برجام نسبت داده بود و نمی‌خواستند «نازک‌آرای تنِ ساقه گُلی» که «به جان، کِشته وآب داده بودند»، «در برشان بشکند» و حضور در میدان 96 به‌رغم نهی و انذار صریح و علامت آشکار پرونده‌ای که برای برادر گشوده شد، نخست به قصد نگاه‌داشتِ برجام 1 بود و دوم برای ورود به پسابرجام یا برجام‌های 2 و 3 اگرچه ترامپ تمام بساط را برهم زد و یگانه هدف روحانی این شد که حاکمیت را مجاب کند دست به اقدامات متقابل نزند و تهدید به آتش کشیدن برجام در واکنش به خروج آمریکا محقق نشود و یک سال بدین‌منوال گذشت و تا سال  97 برجام را به دندان گرفت و گام‌های ایران از بهار 97 به بعد برداشته شد.

اگر برجام احیا شود و توافق تازه‌ای باتضمین یا بی‌تضمین و به صورت موقت شکل گیرد به آرایش و چینش تازه‌ای در داخل نیاز است تا دست‌کم زمینه برگزاری انتخاباتی رقابتی در اسفند 1402 فراهم آید اما به نظر می‌رسد همین نگرانی از آرایش و چینش تازه است که مخالفان برجام را به تکاپو واداشته گربه را دَمِ حجله بکشند و شروطی بگذارند که تحقق نیابد.

ابراهیم رئیسی اما زودتر از آنچه تصور می‌شد نه با صخره که با کوه واقعیت‌ها رو‌به‌رو شده و می‌داند کاهش آمار تلفات کرونا هم بدون واکسن‌های وارداتی و با گشایش‌هایی که صورت پذیرفت ممکن نبود، چرا که سرمایه‌گذاری و درآمدهای دولت بیشتر برای حقوق و مزایای کارکنان و جبران زیان‌های صندوق‌های بازنشستگی صرف می‌شود.

آرایش سیاسی نیروهای داخلی و چینش آنها در دوران پسابرجام نمی‌تواند ادامه روند کنونی و با حذف دیگران و در صحنه ماندن اقلیتی باشد که در ماجرای «طرح صیانت» تتمه پشتوانه اجتماعی خود را هم به حراج گذاشت.

در نگاه خوش‌بینانه هرگاه توافقی در خارج شکل گرفته گشایشی هم در داخل لازم است اما شوربختانه در عالم واقع چنین نیست و عکس آن را شاهدیم چراکه این بیم وجود دارد که آشتی و مدارا در بیرون به ضعف و کاستی در درون تعبیر شود و از این رو به جای آنکه به موازات گفت‌وگو و گشایش در خارج، پنجره‌هایی در داخل گشوده شود سخت‌تر گرفته شده است.

بر این اساس است که تصویب کلیات طرح صیانت یا محدودیت اینترنت که به لحاظ شکلی هم مشکلاتی داشته و احتمال ابطال آن هم وجود دارد با برجام و فضاسازی برای پسابرجام مرتبط دانسته شده است.

به زبان ساده‌تر می‌خواهند بگویند ایهاالناس! گمان مبرید اگر بیرون و به مصلحتی پای میز مذاکره نشستیم و توافق کردیم و درصد غنی‌سازی را کاهش دادیم در داخل هم امتیاز می‌دهیم بلکه به عکس سخت‌تر خواهیم گرفت!

در نگاه میانه و اعتدالی اما پسابرجام یک فرصت دیگر است برای اجماع حول منافع ملی و مصالح آتی و ولو موقت باشد هم نَفس تازه‌ای می‌تواند برای اقتصاد ملی باشد و هم امید را به جامعه بازگرداند.

از این‌رو به پرسش درباره «آرایش سیاسی داخلی و چینش نیروها در دوران پسابرجام» دو گونه می‌توان پاسخ داد: نخست اینکه سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی است و دیپلماسی در خارج و دموکراسی در داخل دو جزیره جدا نیستند. نمی‌توان با خارجی نشست و گفت‌وگو کرد و به توافق رسید و گوش خود را به روی سخن هم‌وطن داخلی بست که منفعت شخصی هم ندارد.

دوم اما این است که توافق‌ها در بیرون یا از سر ضعف است یا اقتدار و در هر دو حالت به جای آنکه به نیروهای داخلی مجال داده شود به گونه‌ای عمل شده که گمان نبرند خبری شده است بلکه قرار است در بر همان پاشنه بچرخد.

تابستان 67 و پس از پایان جنگ هشت‌ساله همین بحث درگرفت که حالا وقت طرح دوباره مطالبات آرمانی انقلاب 57 است که به خاطر جنگ به محاق رفته بود. نگاهی به روزنامه کیهان در فاصله مرداد تا بهمن 1367 گویای همین تکاپو و تلاش برای گشایش است اما باز اتفاقی در بیرون و ماجرای سلمان رشدی این بحث‌ها را به حاشیه برد و مجال نداد شکوفا شود. چند ماه بعد هم در پی درگذشت بنیانگذار نظام و تغییر ساختار سیاسی و روی کار آمدن دولت سازندگی با اولویت توسعه اقتصادی مجالی برای ادامه آن باقی نماند.

با این حال نیاز به آن همواره احساس می‌شد و انتخابات مجلس پنجم با همین نگاه شکل گرفت و ادامه روند به دوم خرداد 1376 انجامید.

در سال 94 نیز شاید یکی از دلایل سنگ‌اندازی‌ها و کارشکنی‌ها که شش ماه تمام تا قبل از اجرایی شدن برجام ادامه داشت و جواد ظریف به صراحت در فایل صوتی به آن پرداخته همین بود که برجام به تغییر آرایش و چینش سیاسی در داخل بینجامد حال آنکه این سکه دو رو دارد و جدا از هم نیست. بدترین گزینه این است که توافق در بیرون به اعتماد‌به‌نفس کاذبی بینجامد که به پشتوانه داخلی چه در سطح عمومی و چه نخبگان نیاز نیست.

این خطر البته جمهوری اسلامی را تهدید نمی‌کند چون اساس سیاست خارجی بر بدبینی به غرب پایه گذاشته شده و اگر به گشایش تمایل نشان داده نمی‌شود برای آن است که به ضعف تفسیر نشود.

پسابرجام اما می‌تواند فرصتی باشد تا دوباره همه حول محور ایران برای آینده‌ای بهتر تلاش کنند. بهترین سناریو نقش‌آفرینی همه کنشگران است چراکه انسداد سیاسی هم مانند تحریم‌های اقتصادی، اکسیژن هوا را می‌مکد. 

دراین پرونده بخوانید ...