شناسه خبر : 39013 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیاستمدار نویسنده

حسین مکی چگونه به روایت تاریخ ایران معاصر پرداخت؟

 

شادی معرفتی/ نویسنده نشریه

92برای فهم بهتر امروز، باید به سراغ تاریخ رفت و روایت مردان و زنانی را شنید که از دل منابع با ما سخن گفته‌اند. یکی از کسانی که روایتگر تاریخ معاصر ایران است، حسین مکی است، که از ارتش رضاشاهی آغاز کرد و در مجلس به جبهه مصدقی‌ها پیوست، اما در بزنگاه انتخاب، در جبهه مقابل مصدق قرار گرفت و برای همیشه راهش را از او جدا کرد. در عرصه سیاست، چه او را سیاه بدانیم، چه سپید، او خدمتی بی‌بدیل به تاریخ ایران کرده، مردی که وقایع بیست‌ساله ایران از کودتای سوم اسفند 1299 تا نخستین سال‌های سلطنت آخرین شاه ایران را برای ما روایت کرده است. در این یادداشت مروری کوتاه کرده‌ایم بر روایت حسین مکی از تاریخ معاصر ایران.

 

نویسنده جنجالی

حسین مکّی در سال 1290 خورشیدی در میبد متولد شد. پس از تحصیلات متوسطه به تهران آمد و تحصیلات خود را در زمینه ادبیات فارسی و عربی ادامه داد. مدتی به نیروی هوایی تازه‌تاسیس ارتش رضاشاه پیوست، اما خیلی زود فهمید که اهل کار نظامی نیست و در اداره راه‌آهن پست مدیریتی گرفت. از همان زمان نویسندگی در مطبوعات را آغاز کرد و در کنار آن، وارد عرصه سیاست شد و در سال 1322 با تعدادی از دوستانش، حزب ایران را تشکیل داد. دو سال بعد معاون شهردار تهران شد. در سال 1325 با نظر احمد قوام، عضو هیات موسس حزب دموکرات و رئیس تشکیلات این حزب در غرب ایران شد. در مجلس پانزدهم (1328-1326) به نمایندگی از مردم اراک به مجلس رفت و در مجلس شانزدهم و هفدهم به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد.

در اواخر مجلس پانزدهم، مکی با نطق‌های آتشینش علیه قرارداد معروف به گس-گلشاییان تبدیل به یک چهره شد. او به عنوان چهره ملی مجلس، از زبان مردم آنقدر در رد این قرارداد صحبت کرد که عمر مجلس به پایان رسید و قرارداد معوق ماند، اما برخی مدعی هستند که این نطق‌ها در واقع نه زاییده فکر مکی، بلکه نوشته‌های دکتر مصدق و مهندس حسیبی بودند (عزت‌الله سحابی، حسین مکی و شرح یک زندگانی سیاسی، عصر آزادگان، یکشنبه 28 آذر 1378، ص 2). او در مجلس شانزدهم (1330-1328) مخبر کمیسیون نفت بود و در کنار دکتر مصدق و 9 نماینده دیگر، از امضاکنندگان طرح ملی شدن صنعت نفت محسوب می‌شد.

مکی در جریان ملی شدن صنعت نفت، یکی از اعضای «هیات خلع ‌ید از شرکت نفت» بود. اگرچه او در ملی شدن صنعت نفت، نقشی فعالانه ایفا کرد و حتی برخی از او به عنوان «جانشین حاضر و ناظر مصدق» یاد کرده‌اند (استیون کینزر، همه مردان شاه، ص 243)، اما برخی از فعالان سیاسی همان زمان، از جمله عزت‌الله سحابی او را شخصیتی سطحی، غیرمستقل و متکی به غیر ‌معرفی می‌کند (سحابی، همان).

پس از تصویب قانون، چگونگی اجرای اصل ملی شدن نفت و اعزام هیات خلع ید به آبادان برای تحویل گرفتن تاسیسات نفت، کمیسیونی مختلط از مجلس شورا و سنا برای نظارت بر جریان خلع ید و استقرار حاکمیت دولت و ملت ایران بر تاسیسات نفتی برگزیده شد که مکی هم عضو همین هیات بود. مرحوم مهندس بازرگان، دکتر عبدالحسین علی‌آبادی و مهندس عزت‌الله بیات هم به عنوان هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به آبادان رفتند.

عمده مذاکرات با صاحب‌منصبان انگلیسی شرکت نفت بر عهده هیات مدیره بود، ولی هیات مختلط هم حضور داشتند. در این مدت مکی به معروف‌ترین چهره آن زمان در آبادان بدل شد، زیرا بیش از همه سخنرانی و مصاحبه داشت و حرف‌های حماسی و شعاری می‌زد. به تدریج مشخص شد که مکی در امور مدیریتی تاسیسات نفتی هم دخالت می‌کند و مشغول یارگیری در میان کارکنان صنعت نفت است. مهندس بازرگان که همه جا با دخالت‌های مکی مواجه می‌شد، چندین بار به او تذکر داد، اما موثر نیفتاد و موضوع را به دکتر مصدق ارجاع داد، اما مصدق هم از عهده مکی برنیامد، چراکه وی سرمست شهرت و محبوبیت، همچنان با طرح شعارهای حماسی و وطنی بر محبوبیت خود نزد مردم می‌افزود و وقتی در تابستان 1330 به تهران بازگشت، به عنوان سرباز قهرمان وطن، مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت.

در زمستان ۱۳۳۰ انتخابات دوره هفدهم مجلس آغاز شد و دکتر مصدق که معتقد به عدم دخالت دولت در انتخابات بود، اللهیارخان صالح عضو شورای جبهه ملی و رهبر حزب ایران را -که او نیز معتقد به عدم دخالت دولت در انتخابات بود- به وزارت کشور برگزید. در همین دوره مکی به‌رغم سیاست جبهه ملی و پیشوایش دکتر مصدق، به دخالت و کارشکنی در انتخابات پرداخت و پس از قیام سی‌ام تیر ۱۳۳۱ که به عنوان نماینده اول تهران به مجلس رفت و عضو فراکسیون نهضت ملی شد، خط خود را از مصدق جدا کرد.

راه مکی و مصدق پس از اختلافات مصدق با مجلس، اقدام مصدق برای انحلال مجلس، لایحه اختیارات شش‌‌ماهه و نوع رابطه مصدق با شاه و آیت‌الله کاشانی دچار خدشه شد و مکی وارد جبهه مظفر بقایی شد که هدفش شکست دادن و بی‌اعتبار کردن دولت ملی بود (مارک گازیوروسکی، کودتای 28 مرداد 1332، ص 21).

اگرچه او در کودتای 28 مرداد در جبهه مقابل مصدق ایستاد، اما هرگز نتوانست اعتماد شاه را به خود جلب کند و پس از کودتا، تنها سمت سیاسی او عضویت کوتاه‌مدت در شورای عالی نفت بود. بازداشت یک‌ماهه در سال 1334 به خاطر مفتوح شدن مجدد پرونده قتل رزم‌آرا و اعتراض به انتخابات مجلس بیستم در سال 1339 را می‌توان آخرین حضور پررنگ سیاسی حسین مکی دانست. او پس از این به تکمیل آثار و کتب تاریخی خود پرداخت و در نوزدهم آذرماه سال 1378، در 88سالگی در تهران درگذشت.

 

چهل سال تاریخ بیست‌ساله

93حسین مکی از جمله سیاستمدارانی بود که از مطبوعات قدم به دنیای سیاست گذاشت. پس از خروج از نیروی هوایی، با توجه به ذوق و علایق ادبی خود دیوان «عاشق اصفهانی» و دیوان «مشتاق اصفهانی» را تصحیح کرد و در سال 1319، کتاب «گلزار ادب» را که یک جُنگ ادبی و شامل مجموعه‌ای از بهترین آثار ادبی شعرا و ادبای فارسی‌زبان بود به چاپ رساند. مکی در فضای باز سیاسی پس از شهریور 1320، فعالیت مطبوعاتی خود را با نوشتن یادداشت‌ها و مقالات تاریخی برای روزنامه‌های مهر ایران، اطلاعات، کیهان و اطلاعات هفتگی آغاز کرد. سلسله‌مقالات سیاسی-‌تاریخی او در روزنامه «مهرایران» که شامل وقایع سال‌های پایانی حکومت قاجار و دوران سلطنت رضا‌شاه بود، زمینه انتشار مشهورترین اثر او «تاریخ بیست‌ساله ایران» را فراهم کرد.

تاریخ بیست‌ساله ایران، اثری است هشت‌جلدی که نگارش و انتشار آن بیش از 40 سال به طول انجامید. بخش‌هایی از مجلد نخست آن در سال 1321 در روزنامه مهر ایران منتشر می‌شد و جلد پایانی آن در سال 1364، به چاپ رسید. این اثر بر خلاف نامش، وقایع بیست‌و‌پنج‌ساله تاریخ ایران از کودتای ۱۲۹۹ رضاخان تا سال 1324 را مورد بررسی قرار داده و مفصل به شرح ماوقع و عوامل اضمحلال سلطنت قاجار و روی کار آمدن رضاشاه و سال‌های سلطنت او، اشغال ایران به دست نیروهای متفقین و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی پرداخته است. نویسنده در مقدمه جلد نخست کتاب می‌نویسد: «مندرجات این کتاب،... پیش از آنکه به صورت کتابی مستقل به چاپ برسد و تاسرحد امکان منقح شود، از تاریخ هشتم شهریور 1321 تا تاریخ 15 فروردین 1322 در مهر ایران منتشر شد» (حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، مقدمه جلد نخست).

تاریخ بیست‌ساله، که وقایع پس از کودتای سوم اسفند را دربر می‌گیرد، با کتاب «زندگانی سیاسی احمدشاه قاجار» تکمیل می‌شود: «چون کودتا زاییده قرارداد است و احمدشاه در رد قرارداد که منجر به کودتا گردید، و در کودتا نیز نقش موثری به عهده داشته، و قسمتی از آن حوادث و مدارکی که درج عین آن از لحاظ اهمیتی که داشت، لازم بود در کتاب دیگری آورده شود، بنابراین کتابی به نام مختصری از زندگانی سیاسی و خصوصی سلطان احمدشاه قاجار، تالیف و تدوین نمودم.» این کتاب با «نفت و نطق مکی» نیز به عنوان موخره‌ای بر تاریخ بیست‌ساله ایران به پایان می‌رسد.

اگرچه مکی، نثری ساده و روان دارد، اما محتوای کتاب افشاگرانه و به سبک شخصیت نویسنده، بی‌پرواست و از همین‌رو مورد استقبال عامه مردم قرار گرفت و در سال‌های پس از یک اختناق طولانی بیست‌ساله، نور امیدی بر آزادی مطبوعات تابیده بود، این لحن بی‌پروا و افشاگرانه، بسیار جذاب و خواندنی بود. در بسیاری از جراید پرمخاطب تهران همچون کیهان، اطلاعات، ستاره، مهر ایران، امید و شفق  مقالاتی در نقد و بررسی «تاریخ بیست‌ساله» منتشر و کتاب آن قدر پرآوازه شد که شورای عالی فرهنگ را مجاب کرد تا نشان علمی «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را در شهریور‌ماه 1323 به حسین مکی اعطا کند (امیر مکّی، حسین مکی کیست؟ سرباز فداکار یا خطاکار وطن، خبرگزاری فارس).

مکی در پیشگفتار جلد هفتم «تاریخ بیست‌ساله ایران» آثار و مقالاتی را که درباره رضاشاه پدید آمده، به  سه دسته تقسیم می‌کند:

نخست؛ آنچه در دوران قدرت رضاشاه نوشته شده که غالباً مبالغه‌آمیز و آمیخته به تملق بوده و نظرات خلاف حقیقت در آنها زیاد است. ضمن اینکه گاهی وقایع و حوادث مهمی روی داده که به علت سانسور مطبوعات مطلقاً ذکری از آنها به میان نیامده است.

گروه دوم؛ از شهریور بیست تا سال‌های 1325 که مختصر نسیم آزادی وزیدن گرفت؛ مردم، مطبوعات و نمایندگان مجلس از هرگونه انتقاد و اتهامی نسبت به وی خودداری نکرده و یک‌صدا دوران گذشته را محکوم کردند.

و دسته آخر؛ مطالبی که پس از واقعه بهمن 1327 و افزایش قدرت شاه جوان منتشر شده و مبالغه‌آمیز و توام با تملق بود. مثل نمایندگانی که پس از شهریور 1320 بیاناتی علیه رضاشاه کرده بودند، اما طرحی تصویب کردند که به او  لقب «کبیر» داده شود.

مکی سپس با اشاره به اینکه کتاب او مشمول هیچ‌یک از این ادوار نیست، مدعی می‌شود که «آنچه اسناد و مدارک به دست نگارنده آمده بدون آنکه حب و بغض شخصی در آن دخالت داشته باشد نقل شده و در حقیقت آیینه‌ای است که در آن وقایع دوران سلطنت رضاشاه پهلوی را می‌توان دید» (مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، جلد 7، ص 9).

در واقع می‌توان مکی را جزو آن دسته از تاریخ‌نگاران عصر پهلوی به شمار آورد، که بیشتر بر چگونگی پیش آمدن سلطه رضاشاهی تمرکز کرده‌اند تا نتایج آن. شروع این حرکت را می‌توان در نوشته‌های ملک‌الشعرای بهار دید که چند صباحی پس از شهریور بیست با نگارش مقاله‌هایی در روزنامه «مهر ایران» که بعدها به عنوان «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» تکمیل و تجدید چاپ شد، تجارب و آگاهی دست اول خود را از چگونگی انقراض قاجاریه بیان داشت. مکی با تشویق و راهنمایی بهار با استفاده از منابعی چون جراید آن روزگار و مذاکرات مجلس، «تاریخ بیست‌ساله» و نوشته‌هایی دیگر را در این زمینه منتشر ساخت. اگرچه این شیوه به نحوی مستمر و پیگیر، و در تطابق با کل عملکرد رجال موافق و مخالف آن ایام به کار گرفته نشد، ولی خود گامی اساسی در ارزیابی دوره بیست‌ساله بود. علاوه بر این حسین مکی، نقش خاص و ویژه‌ای برای سیاست خارجی بریتانیا در تعیین مسیر تحولات آن دوره در نظر گرفته بود. او در مقدمه جلد نخست کتاب، در مورد نقش بریتانیا در تاریخ ایران می‌نویسد: «وقتی جنگ جهانگیر اول خاتمه یافت و حکومت کمونیستی جایگزین استبداد مخوف تزاری شد، نهضت‌های فکری جدیدی در جهان پدیدار گردید که انعکاس آن در بعضی کشورها از جمله ایران بسیار شدید و لرزاننده بود... جریان عمومی اوضاع جهان متمایل به تجدد و زیر نفوذ تحول محسوسی بود که ذهن طبقه جوان را فریفته و آن را مسحور خود ساخته بود. در چنین محیط و با این مقتضیات و اوضاع بود که نطفه کودتا منعقد شد و لندن برای آنکه نگذارد کودتای طبیعی که زاییده احتیاجات حقیقی ملت و نتیجه جریانات عادی اجتماعی بود، انجام پذیرد، به دست عمال و متصدیان انگلیسی لندن و تهران و قزوین، دست به‌کار کودتاسازی شد و کودتایی را که منشأ و موجد تاریخ اخیر ایران است، به وجود آورد. تاریخ 25ساله ایران زاییده کودتاست» (مکی، همان).

نکته منفی این اثر هشت‌جلدی شاید حجم بالای  مطالب و درج برخی مطالب غیرضروری همچون مشروح مذاکرات نمایندگان مجلس، گفت‌وگوی شخصیت‌ها یا متن کامل اسناد است. مکی در مقدمه جلد سوم به این انتقاد اینگونه پاسخ می‌دهد: «[این کار] برای این بوده که جزئیات قضایا بدون تحریف و کم‌وکاست از نظر خوانندگان گذشته باشد تا مطلب کاملاً روشن شود و دیگر احتیاجی به توضیحات جداگانه نباشد» (حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، جلد 3، ص 14).

یکی از محاسن این کتاب، انتشار به‌موقع آن است. مکی بلافاصله پس از برکناری رضاشاه و در زمانه‌ای که افکار عمومی در عطش فهم زوایای تاریک و مبهم دوران سلطنت رضا‌شاه بود، نگارش و انتشار این مجموعه را آغاز کرد. «عبدالرحمن فرامرزی» در مطلبی که در 21 خردادماه 1325 در کیهان منتشر و در جلد سوم تاریخ بیست‌ساله بازنشر شد، در این‌باره نوشته است: «چیزی که [مکی] را بدین سرعت مشهور کرده، همان است که فهمیده چه موضوعی مورد احتیاج مردم است. حوادث و این تاریخ بیست‌ساله مورد علاقه مردم می‌باشد و ورود به آن نشان می‌دهد که حسن ابتکار و قوه تشخیص روحیه جامعه در او به حد کمال است» (همان، ص 17).

ارسلان خلعتبری هم درباره این کتاب می‌نویسد: «مکی در عین آنکه وقایع تاریخی و جریان روز را شرح می‌دهد، ادله خود را نیز بر تایید مطالب در کتاب درج  می‌کند» (همان، ص 23). و در ادامه می‌افزاید: «سادگی و روان بودن عبارات هم بر خوبی و شیرینی کتاب می‌افزاید و آن قدر عبارات ساده و روان است که گویی آقای مکی حرف می‌زند.» متن کتاب، همچون شخصیت خود مکی، بی‌پرواست، او نظرش را نسبت به شخصیت‌های سیاسی با صراحت بیان کرده و در عین حال تلاش کرده تمام ویژگی‌های آن شخصیت را در نظر بگیرد. با وجود این، و با وجودی که مدعی است در کار نگارش تاریخ، بی‌طرفانه عمل کرده است، از جانبداری به دور نبوده است. در عین حال که از مدافعان منش و شخصیت مرحوم مدرس بوده و حتی دو جلد کتاب با عنوان زندگانی سیاسی «سید‌حسن مدرس» درباره او به رشته تحریر درآورده، از حادثه‌جویی و لجاجت به عنوان دو خصلتی یاد می‌کند که «در پاره‌ای موارد به زیان او و فراکسیون اقلیت در مجلس پنجم تمام شد». با این حال اذعان دارد که مدرس «از لحاظ فهم، زیرکی، حاضرجوابی، شمّ سیاسی و شجاعت و صراحت لهجه یکی از نوادر ایران به شمار می‌رفت» (همان، ص 9).

از نقاط قوت این کتاب گستردگی منابع آن است، اما ضعف در ارجاع به منابع و مستندسازی و همچنین لحن جانبدارانه او، از نقاط ضعف کتاب است. ساختار شکلی نامنظم و فقدان روش و چارچوب نظری در کنار حجم بالای اطلاعات،  مهم‌ترین ایرادی است که می‌توان به تاریخ بیست‌ساله وارد دانست. به گونه‌ای که گاه خواننده احساس می‌کند در حال خواندن مجموعه‌ای از خاطرات، رخدادها و نقل قول‌های پراکنده است. از سوی دیگر بسیاری از همین نقل قول‌ها و خاطرات نیز یا حاصل شنیده‌های نگارنده بوده یا از سندیت محکمی برخوردار نیست. در بسیاری از موارد نیز نویسنده تنها به ذکر روایت‌های مختلف از یک رویداد بسنده کرده و انتخاب  روایت معتبر را به خواننده واگذار می‌کند: «در ماجرای قتل ماژور ایمبری اقوال و روایات مختلفی ذکر کرده‌اند که تشخیص چگونگی این قضیه را تاریک و پیچیده کرده... اینک چگونگی این قضایا را به ترتیب مورد بحث قرار می‌دهیم و پس از ارائه اسناد و دلایل آن، قضاوت را به عهده خوانندگان واگذار می‌کنیم» (همان، ص 92).

اگرچه برخی منتقدان حسین مکی، که در برخی موارد، دشمنان سیاسی او نیز بوده‌اند، شیوه کار و تلاش‌های او را به طور کامل زیرسوال برده‌اند: «تاریخ بیست ساله مکی، حتی یک تالیف هم نیست یعنی زحمت زیادی بر سر آن نکشیده است و فقط صورت مذاکرات مجلس را برداشته و رونویسی کرده است؛ بدون کار تحلیلی و انتقادی در میان اسناد و مدارک» (سحابی، همان). اما اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، با وجود اشتباهات فاحش مکی، نمی‌توان منکر زحمات او در زمینه تاریخ‌نگاری معاصر ایران و انتقال تجربه دست اول یک رجل سیاسی عصر پهلوی، به آیندگان شد. او در آثارش، از جمله دکتر مصدق و نطق‌های تاریخی او، زندگانی سید‌حسن مدرس، وقایع 30 تیر و همچنین خاطرات دو‌جلدی‌اش تلاشی جدی در تجمیع وقایع صورت داده و روایتگر مقاطعی حساس از دوران سلطنت رضاشاه و محمدرضا پهلوی بوده است.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها