شناسه خبر : 39497 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فرآیند کلمبیایی‌شدن

تحریم و قطع ارتباط با بانک‌های جهان با اقتصاد ایران چه می‌کند؟

  رضا طهماسبی: سندرم استکهلم یک عارضه‌ روان‌شناختی معروف است که در سال‌های گذشته در ادبیات عموم مردم و به‌طور خاص در فضای مجازی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است؛ این عارضه که اغلب در موقعیت‌های گروگان‌گیری اتفاق می‌افتد، اشاره به زمانی دارد که گروگان‌ها شروع به شناخت و همدردی با گروگان‌گیر خود می‌کنند. این موقعیت حتی در مواقعی که گروگان‌گیر با گروگان بدرفتاری می‌کند هم اتفاق می‌افتد. در این موقعیت، مدیریت منابع حیاتی (مانند غذا، آب، پناهگاه و...) و تنبیه و تشویق توسط گروگان‌گیر صورت می‌گیرد.

حالا انگار سندرم استکهلم در حال درگیر کردن تصمیم‌سازان و سیاستگذاران با تحریم است؛ کسانی که باید به زیان‌های عمیق و جدی تحریم بر پیکره اقتصاد ایران آگاه باشند و برای رهایی اقتصاد ایران از این گروگان‌گیری تلاش کنند، به این صرافت افتاده‌اند که تحریم نعمت است و فرصت شکوفایی و اصلاً چه نیازی به رابطه با بازار جهانی و بانک‌های بین‌المللی و توجیه اینکه وضعیت تحریم بسیار خوب است؛ گرچه نمی‌توان این مساله را کتمان کرد که حتماً تحریم برای گروه بسیار اقلیتی که نزدیک به حلقه‌های قدرت سیاسی و اقتصادی هستند و می‌توانند از انحصار بهره ببرند یا به منابع موجود دست پیدا کنند، کاسبی بسیار پرآب‌و‌نانی است.

اخیراً معاون اقتصادی رئیس‌جمهور اذعان کرده است که نفت را قاچاقی می‌فروشیم و ارز (قاعدتاً بخش اندکی از درآمد فروش نفت) را قاچاقی وارد می‌کنیم. امام جمعه مشهد که نزدیکی‌اش به رئیس دولت می‌تواند او را در حلقه تصمیم‌سازان قرار دهد هم گفته است که اقدامات دولت به جایی رسیده است که دیگر به انتقال پول از طریق بانک‌های بین‌المللی نیاز نیست. در حالی که هیچ راه جایگزینی برای ورود ارز به کشور وجود ندارد جز صرافی‌هایی که با قبول ریسک، هزینه بالایی دریافت می‌کنند.

عادت کردن اقتصاد ایران به تحریم، ابتدا در سطح فعالان اقتصادی اثرگذار بود و کارآفرینان و بازرگانان خوشنام را از دور خارج کرد و کار تجارت خارجی را به دست خصولتی‌ها و بعد حلقه کوچک‌تری از نزدیکان سپرد، فعالیت‌های شفاف و سالم را مه‌آلود و مبهم و غیرشفاف کرد، تجارت را به قاچاق تبدیل کرد و حالا وارد مرحله خطرناک‌تری شده است: مرحله‌ای که سیاستگذار هم تحریم را پذیرفته و به ‌جای تلاش برای رفع آن به‌طور رسمی از فروش قاچاقی، انتقال قاچاقی ارز، پذیرش ریسک بالا و باج‌دهی به معامله‌گران و... می‌گوید و به غلط اسمش را گره نزدن معیشت مردم به مذاکرات و رفع تحریم می‌گذارد؛ در حالی که ساده‌ترین تحلیل هم می‌گوید که تداوم این وضعیت ناسالم شدن بیشتر اقتصاد، تنگنای بیشتر، تورم بالاتر و رشد کمتر و توسعه فقر را دربر خواهد داشت. سیاستگذار نیاز به سقلمه محکمی دارد که از سندرم استکهلمی تحریم بیرون بیاید. اما  اینکه مسوولان به خرید و فروش قاچاقی نفت و ارز رسمیت می‌بخشند، حتی خطرناک‌تر از تحریم است. روزگاری ترس از یونانیزه شدن اقتصاد، ونزوئلایی شدن اقتصاد یا پاکستانیزه شدن اقتصاد ایران داشتیم و به نظر می‌رسد حالا باید نگران این باشیم که اقتصاد ایران به سمت یک اقتصاد زیرزمینی نمونه آنچه در کلمبیا یا مکزیک شاهدیم برود، جایی که بخش عمده‌ای از اقتصاد زیرزمینی و مافیایی است و قاچاق سهم عمده‌ای در اقتصاد دارد. آیا سیاستگذار اقتصاد ما را به سمت کلمبیایی شدن می‌برد؟ 

دراین پرونده بخوانید ...