شناسه خبر : 40058 لینک کوتاه

مهاجرت اجتماعی سرمایه

بررسی دلایل تشدید مهاجرت از استان‌های جنوبی در گفت‌وگو با ولی‌اله رستمعلی‌زاده

مهاجرت اجتماعی سرمایه

سازمان تامین اجتماعی در داده‌ای رسمی اعلام کرده که از سال 1395 تا 1399 شاغلان زیادی تصمیم به مهاجرت داخلی گرفته‌اند. بیشترین میزان خروج شاغلان از دو استان بوشهر و خوزستان بوده و سه استان تهران، اصفهان و البرز مهاجرپذیرترین استان‌های کشور بودند. بر اساس این داده‌ها می‌توان دریافت دو عامل مهم توسعه یعنی سرمایه اقتصادی و نیروی کار متخصص از این استان‌ها خارج شده‌اند. دکتر ولی‌اله رستمعلی‌زاده، جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه مطالعات جمعیتی و توسعه اجتماعی و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جمعیت کشور در این گفت‌وگو به بررسی دلایل مهاجرت‌های داخلی، چالش‌های احتمالی برای استان‌های مهاجرپذیر و آسیب‌های این مهاجرت برای استان مهاجرفرست پرداخته است.

♦♦♦

  آیا موضوع مهاجرت داخلی پدیده‌ای جدید محسوب می‌شود و علت آن چیست؟

 در اکثر کشورها همواره پدیده مهاجرتِ داخلی وجود داشته و دارد. مهاجرت داخلی عموماً از مناطق کمترتوسعه‌یافته به سمت مناطق توسعه‌یافته‌تر در جریان است. مهاجرت داخلی موضوعی مهم و یک حرکت تقریباً دائمی است، افراد از منطقه‌ای به منطقه دیگر در حرکت هستند و مهاجران برای این نقل‌مکان و حرکتشان دلایل مختلفی دارند. کارشناسان این حوزه عواملی همچون موضوعات اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی را به عنوان علت مهاجرت داخلی برشمرده‌اند؛ که از نظر من اولویت ابتدا با دلایل اقتصادی است، بعد دلایل اجتماعی و در ادامه دلایل زیست‌محیطی می‌توانند عامل مهاجرت باشند.

  چرا عامل اجتماعی را بر علت زیست‌محیطی، ارجح می‌دانید؟

افراد یک جامعه برای اینکه سطح زندگی خود را ارتقا بخشند و کیفیت آن را افزایش دهند دست به مهاجرت می‌زنند. در واقع اکثریت مهاجران برای کسب وضعیت کاری بهتر، اخذ موقعیت اجتماعی بالاتر، داشتن آینده شغلی بهتر و امن‌تر و همچنین برخورداری از وضعیت و امکانات رفاهی بالاتر از شهری به شهر دیگر مهاجرت می‌کنند. در این میان باید از دسترسی به آزادی‌های اجتماعی، امکانات آموزشی و بهداشتی بیشتر و مطلوب‌تر نیز به عنوان دیگر دلایل مهاجرت داخلی نام برد.

  نظرتان درباره دسته‌بندی سنی و جنسیتی مهاجران چیست؟

از نظر من مهاجرت داخلی بیشتر مردگزین و جوان‌گزین است. در یک جامعه روستایی یا شهری دور از امکانات بیشتر جوان‌ها و افرادی که دارای تحصیلات بالاتری هستند دست به مهاجرت می‌زنند. این‌طور نیست که در پدیده مهاجرت داخلی شاهد مهاجرت خانوادگی نباشیم، اما ترجیح مهاجرتی این‌گونه است که جوانان (غالباً پسران) برای یافتن فرصت‌های اقتصادی، اجتماعی و مزیت‌های رفاهی بهتر دست به مهاجرت می‌زنند. دسترسی به امکانات مطلوب و روز و برخورداری از شرایط و جذابیت‌های شهرهای توسعه‌یافته عامل تشویق‌کننده برای افرادی است که در استان‌های مهاجرفرست از فرصت اقتصادی و رفاهی و اجتماعی کمتری برخوردار هستند.

  نقش دستیابی به رفاه اجتماعی را در مهاجرت داخلی چطور ارزیابی می‌کنید؟

بر اساس تحقیقات و پژوهش‌هایی که داشته‌ام یکی از مهم‌ترین دلایل مهاجرت داخلی در ایران بحث دستیابی به فرصت رفاهی بهتر و بیشتر است. دسترسی به امکانات و تسهیلات رفاهی، دسترسی به مرکز آموزشی و بهداشتی بهتر، دسترسی به امکانات فراغتی مطلوب‌تر و برخورداری از شرایط شهرهای توسعه‌یافته و همچنین جذابیت‌های موجود در این شهرها، عامل تشویق‌کننده برای افرادی است که در استان‌های مهاجرفرست از فرصت اقتصادی، اجتماعی و رفاهی کمتری برخوردار هستند.

  چرا پذیرش ریسک مهاجرت از تصحیح شرایط در استان مهاجرفرست برای مهاجران راحت‌تر است؟

ترجیحاتی که جوانان، کارآفرینان و سرمایه‌داران در دنیای جدید دارند باعث شده وقتی با شرایطی مواجه می‌شوند که خواسته‌هایشان محقق نشده و برای عرضه توانمندی‌هایشان محل مناسبی وجود ندارد، به راحتی ریسک مهاجرت را می‌پذیرند و از شهرهای کوچک به سمت شهرهای بزرگ توسعه‌یافته حرکت می‌کنند. عموماً حرکت از شهرهای کوچک به سمت شهرهای بزرگ یا نقل‌مکان از استان‌های مرزی به سمت استان‌های مرکزی است.

  چه عواملی در سال‌های اخیر به افزایش میزان مهاجرت داخلی کمک کرده است؟

مسائل اقتصادی سال‌های اخیر و همچنین دو سال سخت کرونازده باعث شد تا احتمالاً شاهد مهاجرت داخلی به نحوی دیگر در کشورمان باشیم. افرادی که به دنبال کسب‌وکارهای نوین هستند به سمت شهرهایی که کسب‌وکارهای نوین دارند حرکت کردند.

  بر اساس داده‌های رسمی سازمان تامین اجتماعی تا سال 1399 بیشترین شاغلان مهاجر از دو استان خوزستان و بوشهر بوده است. به نظر شما چرا این دو استان به استان‌های مهاجرفرست تبدیل شده‌اند؟

 با توجه به استقرار صنعت نفت و گاز در استان خوزستان و آبراه‌ها و صنعت کشتیرانی و همچنین وجود پارس جنوبی در استان بوشهر در گذشته این دو استان مهاجرپذیر بودند. نیروی کار متخصص، کارگر ماهر و غیرماهر، سرمایه‌گذار و کارآفرین در این استان‌ها به فعالیت اقتصادی می‌پرداختند. از سوی دیگر دانشگاه‌ها با پذیرش دانشجو و مراکز نظام وظیفه با جذب سرباز خدمت وظیفه دیگر قطب‌های جذب مهاجر در این دو استان جنوبی بودند. من هنوز آمارهای اخیر درباره میزان رشد مهاجرت سرمایه‌گذاران از استان‌هایی مثل خوزستان و بوشهر را ندیده‌ام؛ اما می‌توان به این موضوع به عنوان یک فرضیه نگاه کرد. فرضیه این است که در استان‌های جنوبی فرصتی برای ایجاد کسب‌وکارهایی بر پایه صنعت نفت و گاز شکل گرفت؛ فازها عملیاتی و اجرایی شدند؛ حالا که وقت بهره‌برداری رسیده این استان به نیروی کار کمتری نیاز دارد. یک نکته دیگر این است که ممکن است برخی از کسانی که به عنوان نیروی کار در این استان‌ها بودند بعد از چندین سال کار به استان خود برگشته باشند. همچنین فرصت سرمایه‌گذاری هم محدود شده است. پس در حال حاضر با موجی از مهاجرت نیروهای متخصص و سرمایه‌گذار از این استان‌ها مواجه هستیم. البته نباید مباحث زیست‌محیطی و آب‌وهوای این استان‌ها را نیز در این مورد از قلم انداخت. بسیاری از نخبگان یا سرمایه‌داران ترجیح می‌دهند به شهرهایی با آب‌وهوای خوب مهاجرت کنند.سرمایه‌داران ترجیح می‌دهند سرمایه‌های خود را به جایی ببرند که آینده‌اش روشن است.

  علل خروج سرمایه‌گذاران از استان‌هایی مثل بوشهر و خوزستان چیست؟

یک سال پیش در مورد اینکه چرا کارآفرینان و سرمایه‌گذاران مرزی در این مناطق سرمایه‌گذاری نمی‌کنند پژوهشی داشتم. این سوال را در مورد استان‌های جنوبی هم می‌شود پرسید. اینکه چرا این افراد خیلی علاقه‌ای ندارند تا سرمایه خود را در شهرهای مرزی و استان‌های جنوبی سرمایه‌گذاری کنند برای آینده این شهرها و استان‌ها مهم است. یکی از دلایل آن می‌تواند آن باشد که سرمایه‌داران ترجیح می‌دهند سرمایه‌های خود را به جایی ببرند که آینده‌اش روشن است و می‌توانند ویژگی‌های رفاهی را آنجا دنبال کنند. در بعدی دیگر، مزیت‌های سرمایه‌گذاری، سیاست‌های تشویقی و حمایتی در این مناطق چندان گیرا نیست. در کنار این مسائل و مشکلات زیرساختی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، نهادی و... وجود دارند که عاملی برای خروج سرمایه‌ها هستند.

  اگر بخواهیم به‌طور مشخص فقط به یک علت اشاره کنیم، علت مهاجرت سرمایه از استان‌های ذکر‌شده چیست؟

 برجسته نبودن مزیت‌های سرمایه‌گذاری، حفظ امنیت سرمایه‌ها و بهره‌مندی از تکنولوژی و نیروی کار متخصص مواردی است که کارآفرین و سرمایه‌دار را وادار به مهاجرت می‌کند.

  اهمیت موضوعات محیط زیستی مانند خشکسالی و کم‌آبی را چطور می‌بینید؟

در مورد مسائل زیست‌محیطی خوزستان و بوشهر باید مفصل صحبت کرد. اما در یک نگاه می‌توان گفت آب‌وهوای مناطق جنوبی گرم و شرجی است. هم گردوغبارهای جدی گریبانگیرشان می‌شود و هم روزبه‌روز نگرانی درباره خشکسالی و بی‌آبی زیادتر می‌شود. کم بودن منابع آبی مهم‌ترین مولفه در فراری شدن سرمایه‌گذاران است. حالا در چنین شرایطی با توجه به گسترش صنعت نفت و گاز قیمت زمین ملاکان نیز افزایش داشته و آنان می‌توانند زمین‌هایشان را گران‌تر بفروشند و در استان‌های هم‌جوار مثل اصفهان و شیراز که آب‌وهوای خوبی هم دارند ساکن شوند. این تغییر و تحول هم نوعی مهاجرت است. منظورم این است که علت مهاجرت همیشه اقتصادی نیست و شرایط آب‌وهوایی به‌ویژه در این استان‌ها که هم با کم‌آبی روبه‌رو هستند و هم اقلیم گرمی دارند عامل مهمی در تصمیم‌گیری برای مهاجرت به حساب می‌آید.

  راه جلوگیری از فرار سرمایه در این وضعیت چیست؟

در چنین شرایطی که دلایل برای مهاجرت سرمایه زیاد است باید مزیت‌هایی را برای حفظ آن ایجاد کنیم. تا زمانی که ایجاد مزیت نکنیم به هیچ علت و سببی کارآفرینان حاضر نمی‌شوند در استانی که با مشکلات زیست‌محیطی دست‌وپنجه نرم می‌کند سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه فرّار است؛ به سمت ساحل امن و آرامش در حرکت است؛ منظورم این است کسی که در مناطق مرزی سرمایه‌گذاری می‌کند فقط موضوعش کسب منفعت اقتصادی نیست، بلکه به لحاظ موضوعات اجتماعی و سیاسی هم نیازمند کسب سود و منفعت است. در دنیای مدرن و در جهان امروز نمی‌توان از مردم انتظار داشت که چشم بر خواسته‌هایشان بپوشانند. توقعات و خواسته‌های مردم نسبت به سال‌های قبل تغییر کرده است. در چنین شرایطی چرا باید انتظار داشته باشیم سرمایه‌داران در شرایط سخت دست به تولید و ساخت‌وساز بزنند؟ چرا فکر نمی‌کنیم نبود امکانات و زیرساخت‌های مناسب در یک استان آسیب‌های جدی از جمله مهاجرت کارآفرینان را به دنبال دارد؟

  مهاجرت سرمایه‌داران از استان‌های مهاجرفرست چه آسیب‌هایی را به همراه دارد؟

به‌طور کلی خروج سرمایه از مناطق مهاجرفرست چه اقتصادی باشد و چه انسانی، مشکلاتی به همراه دارد. توسعه هر منطقه نیازمند سرمایه، تکنولوژی و قوانین خوب است. باز تاکید می‌کنم وقتی سرمایه چه اقتصادی و چه انسانی، از منطقه خاصی خارج می‌شود یعنی توسعه و ارزش افزوده‌ای که ممکن بود در آینده شکل بگیرد از بین رفته است. سرمایه‌ها عامل اصلی رشد و توسعه هستند. هم نیروی کار متخصص و هم ثروت اقتصادی مولد هستند. خروج و مهاجرت آنان در مرحله اول نشان‌دهنده وضعیت نامناسب زیرساخت‌ها و در مرحله دوم نمایان‌کننده آینده توسعه‌نیافته برای آن منطقه است. سرمایه‌دارانی که امروز از استان‌های مهاجرفرست به استان‌های مهاجرپذیر می‌روند در واقعیت ارزش افزوده‌ای را با خود می‌برند که می‌توانست سهم استان مبدأ باشد. بدون زیرساخت مناسب سرمایه نیست، بدون سرمایه رشد و توسعه‌ای هم در کار نیست.

  این آسیب‌ها فقط وجه اقتصادی دارد؟

وقتی سرمایه‌های اقتصادی از مبدأ خارج می‌شوند، توسعه‌ای هم پیش نمی‌آید، کسب‌وکارهای نوین هم به‌تبع آن ایجاد نمی‌شوند. اما نکته مهم‌تر از نظر من این است که وقتی سرمایه‌های اقتصادی خارج می‌شوند افراد تحصیل‌کرده هم به پیروی از سرمایه‌دار از آن مکان خارج می‌شوند. خروج نیروی فکر و محرک یعنی سکون و درجا زدن برای استان مهاجرفرست و ادامه این روند به توسعه‌نیافتگی اقتصادی و انسانی برای استان مبدأ تبدیل می‌شود. مشکل اساسی در توسعه درون‌زا آنجا اتفاق می‌افتد که سرمایه‌گذار و نیروی متخصص باهم از استانی مهاجرت کنند؛ در این وضعیت مسائل و مشکلات بیشتر می‌شوند. در مثال مشخص می‌توان گفت با خروج سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی توسعه‌ای که می‌توانست با انباشت سرمایه‌ها صورت بگیرد، منحل شده است و در ادامه باید منتظر توسعه‌نیافتگی فرهنگی و اقتصادی بود.

  از نظر شما نقش قانونگذار و دولت در این موضوع چیست؟

من خودم جزو کسانی هستم که نقش سیاستگذاری و برنامه‌ریزی دولت‌ها را در اینکه بتوانیم تعادلی در جمعیت کشور داشته باشیم، خیلی زیاد می‌بینم. دولت‌ها می‌توانند با برنامه‌ریزی‌های درست برای حل بحران‌ها کاری بکنند. برنامه‌ریزی دقیق می‌تواند مناطق کمتر توسعه‌یافته را به مناطق توسعه‌یافته تبدیل کند و تا حدی تعادل بین مناطق را برقرار کند. دولت‌ها می‌توانند با کار ویژه‌ای توازنی در میان استان‌های مهاجرفرست و مهاجرپذیر ایجاد کنند. کارآفرینان و سرمایه‌داران با توجه به این برنامه‌ها می‌توانند بر اقتصاد یا نیروی کار استانی سرمایه‌گذاری کنند؛ در چنین شرایطی هم خودشان و هم سرمایه‌هایشان در مبدأ باقی می‌مانند.

  چطور می‌توان سرعت مهاجرت سرمایه از استان‌های ذکرشده را کم کرد؟

 بهبود شرایط فعلی نیازمند برنامه‌ریزی و سیاستگذاری است. البته لازم به یادآوری است نگاه تک‌بعدی به برنامه‌ریزی‌ها اشتباه است. اقتصاد پویا تنها شرط حفظ سرمایه نیست؛ ابعاد اجتماعی مثل موضوعات آموزشی، بهداشتی، فراغتی، رفاهی و... و همچنین ابعاد زیست‌محیطی نقش پررنگی در این میان دارند؛ چراکه همان‌طور که پیشتر نیز اشاره کردم افراد فقط برای عوامل اقتصادی مهاجرت نمی‌کنند. مهاجرت ابعاد مختلفی دارد؛ ممکن است شرایط اقتصادی هم درست شود اما تا زمانی که عوامل دیگر بهبود پیدا نکند افراد در استان مهاجرفرست نخواهند ماند. به همین دلیل است که تاکید دارم باید به حوزه اجتماعی توجه ویژه‌ای داشت.

  روش پیشنهادی شما چیست؟

افراد فقط به خاطر شغل و کارشان در یک منطقه نمی‌مانند. مردم امروز خواسته‌های زیادی دارند. خود را با مردم شهرهای دیگر یا کشورهای مختلف مقایسه می‌کنند. به نیازهایشان واقف هستند. از مسائل سیاسی و اجتماعی آگاهی دارند. تصمیم‌گیری‌هایشان فقط اقتصادی نیست؛ اینکه آیا به مدارس و دانشگاه‌های خوب دسترسی دارند یا نه برایشان مهم است. خواسته‌هایشان در حوزه تسهیلات رفاهی و بهداشتی روشن‌تر و دقیق‌تر شده است. با طرح این موارد می‌خواهم بگویم که عوامل مختلفی مولفه مهاجرت داخلی هستند. سیاستگذار و برنامه‌ریز باید به همه این موارد توجه کند.

  آیا حضور مهاجران استان‌های مهاجرفرست در مقصد می‌تواند به چالشی اجتماعی بدل شود؟

من احساس نمی‌کنم حضور مهاجران از استان‌های جنوبی در استان‌های مرکزی چالش ایجاد کند. شاید فقدان سرمایه‌داران در آن استان‌ها چالش‌زا باشد اما حضور آنان در استان مهاجرپذیر مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ چراکه همواره از استان‌های پیرامونی به سمت استان‌های مرکزی مهاجرت صورت می‌گیرد. این مهاجرت و ادغام باعث می‌شود افراد با فرهنگ‌های مختلف آشنا شوند. من فکر نمی‌کنم از نظر سیاسی و اجتماعی چالشی در استان مقصد ایجاد شود. البته نکته‌ای در این بحث وجود دارد؛ جدا از اینکه مهاجران داخلی از کجا مهاجرت می‌کنند؛ اینکه بخشی از آنان در حاشیه‌ شهرهای بزرگ زندگی کنند اهمیت دارد. تجمع مهاجران در حاشیه شهرها (حاشیه‌نشینی) با دلایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، خود پتانسیلی چالش‌زاست که اثرات مخربش را در آینده نشان می‌دهد.

  آیا این مهاجرت را می‌توان در راستای رکود بخش‌های نفتی کشور دانست؟

من به‌شخصه احساس می‌کنم شاید نفت و تحولاتش عامل خیلی موثری بر مهاجرت‌های داخلی نباشد. برخلاف خیلی‌ها که نفت را مهم‌ترین علت می‌دانند من از آن به عنوان یک بعد از ابعاد متعدد این پدیده اجتماعی یاد می‌کنم.  

دراین پرونده بخوانید ...