شناسه خبر : 46155 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رقابت‌پذیری و نوآوری

افزایش سطح رقابت خارجی چه تاثیری بر نوآوری و خلاقیت شرکت‌های داخلی دارد؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه 

76تجارت بین‌المللی و نوآوری دو موضوع مهم در جهان امروزی هستند. این تجارت می‌تواند به‌عنوان یک محرک برای انتقال فناوری و دانش به کشورها عمل کند. همچنین وجود بازارهای بین‌المللی می‌تواند تحریک‌کننده‌ای برای شرکت‌ها باشد تا به دنبال بهبود و نوآوری‌های جدید در محصولات و خدمات خود بگردند. علاوه بر این، رقابت در بازارهای بین‌المللی می‌تواند شرکت‌ها را تحریک کرده و آنها را به جست‌وجوی راهکارهای نوین و بهبودهای فناورانه و نوآورانه برای رقابت با سایر شرکت‌ها و ورود به بازارهای جدید ترغیب کند. رقابت بین کشورها و شرکت‌ها برای توسعه و استفاده از فناوری‌های نوین و نوآوری‌های جدید، باعث تحولات بزرگی در صنایع مختلف شده است. از یک‌سو، رقابت بین‌المللی می‌تواند به افزایش کیفیت و بهبود محصولات و خدمات منجر شود. از سوی دیگر، این رقابت می‌تواند به نوآوری‌های جدید و پیشرفت‌های علمی و فناوری بینجامد. زمانی که شرکت‌ها و کشورها در رقابت با یکدیگر برای بهترین فناوری‌ها، محصولات و خدمات هستند، این رقابت ممکن است انگیزه‌ای برای توسعه نوآوری و ارتقای فناوری‌ها فراهم کند. این امر می‌تواند موجب ایجاد محصولات و خدمات جدید، بهبود فرآیندها و همچنین به دست آوردن مزایای رقابتی بیشتر شود. همچنین، رقابت بین‌المللی می‌تواند به انتقال فناوری و دانش فنی از یک کشور به کشور دیگر کمک کند. برای مثال، شرکت‌ها ممکن است به دنبال راه‌هایی برای ورود به بازارهای خارجی و استفاده از دانش و فناوری‌های موجود در آن کشورها باشند. این می‌تواند به بهبود تبادل تجاری و همکاری‌های فناورانه بین کشورها منجر شود. علاوه بر این، رقابت بین‌المللی، خلاقیت و نوآوری را تشویق می‌کند تا شرکت‌ها درصدد بهبود محصولات و فرآیندهای خود برای جلب مشتریان باشند. به علاوه، تجارت بین‌المللی می‌تواند به شرکت‌ها این امکان را بدهد که به صورت مستقیم با ایده‌ها و نوآوری‌های دیگر کشورها در تعامل باشند و بتوانند از تجربیات و دانش دیگران بهره‌مند شوند. به این ترتیب، تجارت بین‌المللی باعث ایجاد بستری برای تبادل نوآوری و ایده‌ها در سطح جهانی می‌شود که می‌تواند بر رشد اقتصادی، بهبود شرایط زندگی، ایجاد شغل و حل مشکلات جهانی مانند تغییرات آب‌وهوا و بهداشت عمومی، تاثیر بگذارد. به‌طور کلی، رقابت بین‌المللی می‌تواند به عنوان انگیزه‌ای برای توسعه نوآوری و استفاده بهینه از منابع فناوری‌ عمل کند که نتایج مثبتی در زمینه پیشرفت‌های علمی، فنی و اقتصادی داشته باشد در نتیجه، توجه به مساله رقابت بین‌المللی، خلاقیت و نوآوری و ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه نوآوری و مدیریت بهینه منابع، اهمیت زیادی در اداره کشورها دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، الحانان هلپمن، استاد دانشگاه هاروارد، به بررسی آن در چهارچوب تئوری پرداخته است و در نهایت نتایج یافته‌های خود را در مقاله‌ای با عنوان «رقابت خارجی و نوآوری» در اکتبر 2023 به چاپ رسانده است. در ادامه خلاصه‌ای از این مقاله ارائه می‌شود.

تجارت و نوآوری

تاثیر تجارت بین‌الملل بر نوآوری و رشد به‌طور گسترده در دهه 1990 به‌وسیله محققانی که نظریه رشد درون‌زای جدید را پذیرفتند، مورد مطالعه قرار گرفت. طبق این نظریه، رشد اقتصادی به علت نیروهای درونی اقتصاد رخ می‌دهد، نه عوامل بیرونی. بر این اساس، سرمایه‌گذاری بر روی نیروی انسانی، نوآوری و دانش اثر قابل توجهی بر رشد اقتصادی دارد. طرفداران این نظریه استدلال می‌کنند که بهبود بهره‌وری ممکن است مستقیماً به نوآوری سریع‌تر و سرمایه‌گذاری بیشتر دولت‌ها و موسسه‌های بخش خصوصی در سرمایه انسانی بینجامد. دولت در این راستا باید فضایی برای افزایش رقابت در بازارها فراهم کند تا محرکی برای افزایش نوآوری شرکت‌ها باشد. افراد یا شرکت‌هایی که نوآوری‌های سودمند اجتماعی جدید اختراع می‌کنند، پاداشی بیشتر از هزینه-فرصت سرمایه‌گذاری که داشتند، دریافت می‌کنند که به آن امتیاز نوآوری گفته می‌شود. نوآوری سرانجام از سوی بقیه شرکت‌ها تقلید می‌شود که باعث گسترش این دانش جدید می‌شوند و با هم رقابت می‌کنند. تولید دانش جدید در ابتدا پرهزینه است، اما پس از تولید به صورت رایگان توزیع می‌شود. شرکت‌های نوآوری غالباً در مرحله اول، رقیب اندکی دارند و می‌توانند با تعیین قیمت‌ها بسیار بالاتر از هزینه‌های تولید سود بالایی کسب کنند. اما نوآوری بنگاه‌ها در این شرایط هم نمی‌توانند تمام مزایایی را که نوآوری‌های آنها ایجاد می‌کند، به دست آورد، بنابراین ممکن است سرمایه‌گذاری بسیار کمی در نوآوری انجام شود. بنابراین، سیاست‌های عمومی به دنبال گسترش نوآوری‌های سودمند هستند، در عین حال در تلاش‌اند پاداش کافی برای کسانی که نوآوری تولید می‌کنند، فراهم کنند. با توجه به این موضوع، حقوق مالکیت معنوی می‌تواند خیلی سفت و سخت باشد و مانع از گسترش نوآوری‌های جدید شود یا بسیار ضعیف باشد و امتیازهایی که برای نوآوری ارائه می‌دهد بسیار کوچک باشد تا به اندازه کافی مشوقی برای نوآورها نباشد. نوآوری می‌تواند از کانال تجارت بین‌الملل به دیگر کشورها برسد؛ از این طریق، تجارت بین‌الملل بر رشد تاثیر می‌گذارد. زمانی که انباشت دانش در یک کشور هزینه‌های نوآوری را کاهش می‌دهد و موجب سرمایه‌گذاری بیشتر در بخش تحقیق و توسعه می‌شود، تجارت باعث رشد پایدار همه کشورها می‌شود، در صورتی که این دانش آزادانه در سراسر کشورها جریان داشته باشد. در مقابل، زمانی که کشورها چنین دانشی را به اشتراک نمی‌گذارند، برخی از کشورها ممکن است کاهش رشد را تجربه کنند. اما این موضوع چگونه رخ می‌دهد؟ تجارت از طریق اثر تقاضا که شامل گسترش بازار می‌شود، نوآوری و رشد را تشویق می‌کند. یعنی، در کشورهای خارجی، افزایش گزینه‌های محصول برای خریداران، امتیازهای تحقیق و توسعه را افزایش می‌دهد و موجب سرمایه‌گذاری بیشتر در نوآوری می‌شود. در عین حال، تجارت از طریق اثر عرضه، به دلیل دسترسی شرکت‌های خارجی به بازار داخلی (اثر دزدی کسب‌وکار) از نوآوری جلوگیری می‌کند. هنگامی که یک شرکت تحقیق و توسعه بیشتری انجام می‌دهد و هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد، با کاهش سود شرکت‌های دیگر، بازار را در دست می‌گیرد که به آن اثر سرقت تجاری می‌گویند. بخشی از این اثر به دلیل تغییرات در سطح تولید سایر شرکت‌ها و بخشی نیز به دلیل تغییر در قیمت تعادلی ایجاد می‌شود. اثر عرضه از نظر اندازه با اثر تقاضا برابر است و به تاثیر خالص صفر منجر می‌شود. اما تا زمانی که دانش آزادانه در سراسر مرزهای ملی جریان داشته باشد، تجارت نوآوری و رشد را به دلیل انباشت دانش تسریع می‌کند. در نتیجه تجارت نوآوری بیشتر و رشد سریع‌تر را رقم می‌زند.

مطالعات پیشین

در مورد تاثیر تجارت بر حیات شرکت‌ها و توسعه آنها پژوهش‌های زیادی انجام شده است. به عنوان مثال بلوم و همکاران (2016) از داده‌های شرکت‌های مختلف برای مطالعه تاثیر پیوستن چین به WTO در سال 2001 و گسترش صادرات آن بر شرکت‌های اروپایی استفاده کردند. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد شرکت‌هایی که بیشتر در معرض واردات چینی قرار داشتند، پتنت‌های بیشتری را در اداره ثبت اختراع اروپا ایجاد کردند، تحقیق و توسعه را بیشتر کردند، کیفیت مدیریت را افزایش دادند، میزان سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات را افزایش دادند و رشد سریع‌تر بهره‌وری را تجربه کردند. شوک چین همچنین به تخصیص مجدد منابع به شرکت‌های با بهره‌وری بالا منجر شد. در پژوهشی دیگر که به بررسی واکنش اختراعات و هزینه‌های تحقیق و توسعه شرکت‌های آمریکایی نسبت به رقابت با کالاهای وارداتی از چین پرداخته شده بود، نشان داده شد که واردات از چین فروش جهانی شرکت‌های آمریکایی، خرید نهاده‌های آنها، هزینه‌های تحقیق و توسعه و اعطای حق اختراع آنها را کاهش می‌دهد. به عبارت دیگر، باعث کاهش نوآوری در شرکت‌های آمریکایی شده است. برای بررسی این یافته‌های متناقض در آمریکا با یافته‌ها در شرکت‌های اروپایی، نویسنده مقاله از یک رابطه U معکوس بین رقابت و نوآوری استفاده کرد. برخلاف الگوهای رشد اقتصادی مورد بحث در بالا که در آن نوآوری به‌وسیله تازه‌واردان انجام می‌شود، در گروهی از مقالات، این نوآوری را به شرکت‌هایی که در حال فعالیت هستند، نسبت می‌دهند. در این الگو‌ها انگیزه‌های نوآوری را از امتیازهای آتی به تفاوت بین رانت‌های آتی و فعلی شرکت‌ها تغییر می‌دهد. رقابت بیشتر می‌تواند، امتیازهای آینده را کاهش دهد، در نتیجه انگیزه‌های نوآوری را کاهش می‌دهد، همچنین امتیازهای فعلی را از طریق اثر دزدی کسب‌وکار افزایش می‌دهد، که نوآوری را تشویق می‌کند. اثر خالص بستگی به این دارد که آیا تفاوت بین امتیازهای آینده و فعلی افزایش می‌یابد یا خیر. رقابت ممکن است سود افزایشی حاصل از نوآوری را افزایش دهد، به ویژه در بخش‌هایی که دارای رقابت شدیدی هستند، جایی که شرکت‌هایی در سطوح فناوری مشابه به دنبال فرار از فشار رقابتی هستند. در مقابل، در بخش‌هایی با پراکندگی بالای بهره‌وری که نوآوری عمدتاً از طریق شرکت‌های عقب‌مانده انجام می‌شود، رقابت تشدیدشده تاثیر چندانی بر امتیازهای فعلی ندارد، با این حال امتیازهای آتی، انگیزه شرکت‌های عقب‌مانده را کاهش می‌دهد و در نتیجه آنها را از نوآوری منصرف می‌کند. نویسنده این مقاله توضیح می‌دهد که این نظریه ممکن است یافته‌های متناقض در شرکت‌های آمریکایی و اروپایی را توضیح دهد، زیرا پراکندگی بهره‌وری در میان شرکت‌ها در آمریکا بزرگ‌تر از اروپاست. پژوهش آغیون و همکاران (2022) تاثیر شوک‌های صادراتی در سطح شرکتی را بر نوآوری شرکت‌های فرانسوی بررسی کرد. آنها نتایج ناهمگونی پیدا کردند. در حالی که یک شوک مثبت صادراتی باعث افزایش ثبت اختراع شرکت‌های پربازده (با کمی تاخیر) شد، تاثیر کمی بر ثبت اختراع شرکت‌های با بهره‌وری پایین داشت. برای تفسیر این یافته‌ها، آنها الگویی را پیشنهاد کردند که در آن -به دلیل اثر اندازه بازار- یک شوک صادراتی مثبت، نوآوری را از طریق همه شرکت‌های فعلی تشویق می‌کند. اما همین شوک همچنین ورود شرکت‌های جدیدی را تشویق می‌کند که با شرکت‌های فعلی در بازارهای صادراتی رقابت کنند و در نتیجه آنها را از نوآوری منصرف کند. در این الگو، این اثر رقابت در میان شرکت‌های فعلی با بهره‌وری پایین بارزتر است و آنها را به سمت نوآوری کمتر سوق می‌دهد. به نظر می‌رسد ناهمگونی شرکت برای ارزیابی تاثیر شوک‌های تجارت خارجی بر نوآوری شرکت‌ها در فرانسه نیز مهم است.

یافته‌های پژوهش

الحانان هلپمن در این مقاله سازوکاری را پیشنهاد می‌کند که رقابت خارجی را با نوآوری در بین شرکت‌های انحصارطلب چندمحصولی که عمر طولانی دارند و با شرکت‌های تک‌محصولی کوچک تازه‌وارد رقابت می‌کنند، مرتبط می‌داند. شرکت‌های کوچک، از داخل و خارج، درگیر رقابت انحصاری هستند و قدرت انحصارگرایان را محدود می‌کند. نرخ ریزش شرکت‌های کوچک بسیار بالاست و آنها به سرعت با ورود یا خروج به تغییرات در شرایط بازار واکنش نشان می‌دهند. در مقابل، شرکت‌های چندمحصولی بزرگ و با عمر طولانی بر روی تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند و در نتیجه گستره محصول خود را افزایش می‌دهند. این ساختار ویژگی‌های اقتصاد آمریکا را نشان می‌دهد که شرکت‌های بزرگ چند محصولی در رقابت با شرکت‌های کوچک تک‌محصولی هستند. طبق گزارش کائو و همکاران (2022)، رشد شرکت‌های بزرگ عمدتاً از طریق توسعه محصولاتشان صورت گرفته است. علاوه بر این، در مقاله برنارد و همکاران (2007) نشان داده شده است که شرکت‌های بزرگ چندمحصولی سهم عمده‌ای از صادرات آمریکا را انجام می‌دهند.

برای بررسی تاثیر رقابت خارجی بر نوآوری داخلی، هلپمن دنیای دو‌کشوری را با دو بخش در نظر می‌گیرد. یک بخش با استفاده از فناوری بازدهی ثابت به مقیاس، کالاهای همگن را با نیروی کار تولید می‌کند. بخش دیگر از نیروی کار برای تولید انواع محصولات متمایز استفاده می‌کند. در کشور خارجی کالاها به‌وسیله شرکت‌های تک‌محصولی کوتاه‌مدت تولید می‌شود. در کشور اصلی آنها هم از طریق شرکت‌های کوتاه‌مدت تک‌محصولی و هم از سوی شرکت‌های چندمحصولی با عمر طولانی تولید می‌شوند. انحصارطلب‌های بزرگ در تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند تا خطوط تولید را به مجموعه کالاهای خود اضافه کنند. با استفاده از این الگو، این پژوهشگر تاثیر بهبود بهره‌وری در فناوری صادرکنندگان خارجی را بر تلاش‌های نوآورانه انحصارطلبان داخلی بررسی می‌کند. این نوع تغییرات با پیشرفت چین و گسترش آن به بازارهای خارجی مرتبط است. در تجزیه و تحلیل رشد تولید واقعی به ازای هر کارگر در چین، تخمین زده شده است که رشد بهره‌وری کل این کشور 2 /3 واحد درصد در سال در طی دهه 1989-1980، 9 /2 واحد درصد در سال در طول دهه 1999-1990 و 1 /3 درصد در سال در دهه 2009-2000 بوده است. در دو دوره اول، رشد TFP (بهره‌وری تمام عوامل تولید) تقریباً نیمی از نرخ رشد تولید به ازای هر کارگر را توضیح می‌دهد، در حالی که در دوره سوم حدود یک‌سوم را توضیح می‌دهد. تعمیق سرمایه (افزایش سرمایه به ازای هر کارگر) نیز در هر سه دوره نقش زیادی داشته، اگرچه در دوره اول سهم آن کمتر از سهم TFP بود. واضح است که رشد بهره‌وری در چین نقش برجسته‌ای در اعمال فشار رقابتی بر شرکت‌های اروپایی و آمریکایی داشته است. یافته‌های اصلی مقاله نشان می‌دهد که افزایش رقابت خارجی می‌تواند نوآوری داخلی را تشویق یا دلسرد کند و این تاثیر می‌تواند در شرکت‌هایی با سطوح بهره‌وری مختلف، متفاوت باشد. شرکت‌های داخلی با بهره‌وری بالا ممکن است با نوآوری بیشتر و شرکت‌های با بهره‌وری پایین ممکن است با نوآوری کمتر پاسخ دهند، یا برعکس. نتایج به سطوح تقاضای نسبی و سهم بازار شرکت‌های انحصاری در داخل و خارج بستگی دارد. نکته جالبی که از این تحلیل به دست می‌آید این است که تغییر سود عملیاتی کوتاه‌مدت لزوماً نشان‌دهنده تغییر در سودآوری نوآوری نیست و این رابطه می‌تواند در شرکت‌هایی با سطوح بهره‌وری مختلف، متفاوت باشد. به‌طور خلاصه، افزایش رقابت‌پذیری صادرکنندگان خارجی می‌تواند سود عملیاتی کوتاه‌مدت یک شرکت بزرگ را کاهش یا افزایش دهد و همچنین می‌تواند سودآوری شرکت در سرمایه‌گذاری تحقیق و توسعه را افزایش یا کاهش دهد. علاوه بر این، تغییرات در این دو حاشیه سود می‌توانند همبستگی مثبت یا منفی داشته باشند و ممکن است در بین شرکت‌های ناهمگن با سطوح بهره‌وری مختلف، متفاوت باشند.

پرده پایانی

مطالعات تجربی نشان داده است که افزایش رقابت خارجی می‌تواند تاثیر مثبت یا منفی بر نوآوری بگذارد. برای پرداختن به این رابطه، در این مقاله ساختار بازاری بررسی می‌شود که در آن تعداد کمی از انحصارطلب‌های بزرگ چند‌محصولی با تعداد زیادی از شرکت‌های کوچک تک‌محصولی در همان صنعت رقابت می‌کنند. شرکت‌های تک‌محصولی عمر کوتاهی دارند در حالی که شرکت‌های چندمحصولی برای مدت طولانی در حال فعالیت هستند و شرکت‌های بزرگ برای افزایش دامنه محصولات خود روی نوآوری سرمایه‌گذاری می‌کنند. این مقاله نشان می‌دهد که افزایش رقابت‌پذیری شرکت‌های خارجی می‌تواند تلاش‌های نوآورانه یک شرکت بزرگ چند‌محصولی را افزایش یا کاهش دهد. علاوه بر این، تغییرات در انگیزه‌های نوآوری می‌تواند برای انحصارطلبی‌های مولدتر و کم‌مولد متفاوت باشد. در نتیجه، بسته به توزیع بهره‌وری انحصارگرایان، نوآوری کل ممکن است افزایش یا کاهش یابد. در این مقاله همچنین نشان داده می‌شود که تغییرات در سود عملیاتی کوتاه‌مدت ممکن است با تغییرات در انگیزه‌های سرمایه‌گذاری در نوآوری همسو نباشد. 

دراین پرونده بخوانید ...