شناسه خبر : 40234 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شوک‌های ماندگار

آیا شوک‌های اقتصادی تمام عمر نیروی کار را متاثر می‌کند؟

 

نیما صبوری / نویسنده نشریه 

72اقتصاد به‌طور معمول با فرازوفرودهایی همراه است. در شرایط مختلف اقتصادی افراد ممکن است در تصمیمات سرنوشت‌ساز زندگی خود تجدیدنظر کنند؛ تصمیماتی با پیامدهای ماندگار در ابعاد شخصی و اجتماعی. این تصمیمات بسته به دوره‌های مختلف زندگی شغلی افراد، می‌توانند متفاوت باشند. بر این اساس پیامدهای شوک‌های اقتصادی نیز وابسته به این است که در چه دوره‌ای از زندگی افراد رخ می‌دهند. به عنوان مثال، در سنین جوانی شوک‌های اقتصادی ممکن است به سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و تصمیم به جابه‌جایی و تغییر شغل، در میانسالی به تغییر تصمیمات مربوط به خانواده و زادوولد، و برای نیروی کار سالخورده به خروج از بازار نیروی کار منجر شود. همچنین این اثرگذاری‌ها می‌تواند بسته به نوع جنسیت متفاوت باشد، چرا که مردان و زنان عموماً در تصمیمات زندگی و شغلی، زمان این تصمیمات و هزینه و فایده این تصمیمات متفاوت عمل می‌کنند. با توجه به اثرگذاری متغیر شوک‌های اقتصادی بر تصمیمات طول زندگی افراد، پیامدهای شغلی بلندمدت این شوک‌های نیز ممکن است بسته به زمان وقوع آنها کاملاً متفاوت باشد. در این رابطه دو اقتصاددان به نام‌های بارتون ویلِیج از دانشگاه ایالتی لوئیزیانا آمریکا و الکساندر ویلن از مدرسه اقتصادی نروژ با بهره‌گیری از داده‌های بازار نیروی کار به بررسی اثرگذاری شوک‌های اقتصادی بر وضعیت و تصمیمات مهم دوران مختلف زندگی افراد (شامل سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی، ساختار خانواده و بازنشستگی) پرداخته‌اند. در ادامه آنها بررسی‌های خود را به 15 سال پس از وقوع شوک اقتصادی بسط می‌دهند تا شواهدی از آثار بلندمدت این شوک‌ها به دست آورند. از آنجا که تعدیل گسترده نیروی کار و تعطیلی واحدهای اقتصادی دو رخدادی هستند که اغلب اتفاق می‌افتند و ضررهای شغلی و درآمدی قابل‌ توجه به همراه دارند، استفاده از اطلاعات مربوط به این رخدادها برای پاسخگویی به پرسش‌های فوق، ایده‌آل به نظر می‌رسد. بر این اساس در تحلیل‌های مقاله از آمارهای مربوط به سنین مختلف نیروی کاری که با شوک‌های بزرگ اقتصادی مواجه شده‌اند استفاده شده است. این، به نویسندگان اجازه می‌دهد آثار بلندمدت شوک‌ها را بر تصمیمات مهم دوران مختلف زندگی افراد بسنجند. گفتنی است تاکنون مطالعات فراوانی پیرامون اثرگذاری شوک‌های منفی اقتصادی بر بازار نیروی کار صورت گرفته است، اما هیچ‌کدام اثرگذاری بر طول زندگی افراد را مورد توجه قرار نداده‌اند. به‌طور خلاصه یافته‌های مقاله حاکی از آن است که شوک‌های اقتصادی بسته به اینکه در چه زمانی اتفاق می‌افتند، آثار کاملاً متفاوتی می‌توانند به همراه داشته باشند. واکنش افراد به این شوک‌ها نیز وابسته به این است که در چه سنی هستند. این یافته‌ها نشان می‌دهد که تا چه حد سیاست‌های منعطف حمایتی از نیروی کار که متناسب با این اثرگذاری متفاوت شوک‌های اقتصادی طراحی شده‌اند، اهمیت دارد. به‌علاوه، طبق شواهد به خاطر همان تعامل غیریکنواخت میان شوک‌های اقتصادی و تصمیمات دوران مختلف زندگی، ممکن است مردان و زنان از سیاست‌های حمایتی نامتناسب بهره‌مند شوند. با توجه به اینکه نیروی کار در سنین و جنسیت‌های مختلف، دسترسی ناهمسانی به نهادها و فناوری‌های مدیریت ریسک دارند، روشنگری پیرامون این اثرگذاری‌های متفاوت اهمیتی دوچندان می‌یابد. در انجام این تحقیق، از آمارهای کارفرمایان و کارکنان شهروندان سنین 20 تا 60 سال نروژی برای سال‌های 1986 تا 2018 استفاده شده است. در این آمارها امکان مرتبط‌سازی هر کارگر با کارفرمایش فراهم است. به‌علاوه می‌توان مشخص کرد که آیا واحد اقتصادی فقط به سمت تعدیل نیروی کار پیش رفته یا به کلی تعطیل شده است. از طرفی با امکان شناسایی هویت افراد می‌توان این آمارها را با طیف گسترده‌ای از داده‌های جمعیت‌شناختی نظیر اندازه جمعیت، سطح تحصیلات، درآمد و مالیات، منافع اجتماعی، سطح رفاه، وضعیت نظام‌وظیفه و موقعیت محل سکونت و کار ترکیب کرد. در نتیجه مجموعه اطلاعات جامع و چندوجهی از جمعیت، تحصیلات، وضعیت کار، رفاه، قابلیت‌ها و شرایط خانوادگی نیروی کار نروژی به منظور ارزیابی در اختیار قرار می‌گیرد. در رابطه با روش تجربی مقاله نیز گروه مورد آزمایش افرادی هستند که به خاطر تعدیل نیروی گسترده یا تعطیلی بنگاه شغل خود را از دست داده‌اند. سپس مؤلفه‌های مختص به هر نیروی کار در طول زمان رصد می‌شود تا تغییرات آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. این تحلیل‌ها برای همه مردان و زنان در سنین مختلف انجام می‌گیرد. در هر یک از معادلات برآوردی، متغیر مجازی اثرات ثابت فردی وارد می‌شود تا اثرگذاری‌های نظام‌مند مربوط به ویژگی‌های افراد از دل نتایج بیرون کشیده شود.

 

چارچوب مفهومی

هدف مقاله مذکور تبیین اثرگذاری شوک‌های منفی اقتصاد بر تصمیمات مهم زندگی نیروی کار است. در این باره این پرسش مطرح می‌شود که آیا زمان وقوع شوک‌های اقتصادی در دوران مختلف زندگی بر چشم‌انداز شغلی بلندمدت نیروی کار اثرگذار است. در بخش اصلی تحلیل‌ها، تمرکز مقاله بر سه تصمیم کلیدی است: سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی (تحصیل و کسب دانش و مهارت)، ساختار خانوادگی و خروج همیشگی از بازار نیروی کار. البته تنها این تصمیمات نیستند که از شوک‌های اقتصادی متاثر می‌شوند. بنابراین در بخشی دیگر و در تکمیل تحلیل‌های اصلی، مجموعه‌ای از متغیرهای دیگر نظیر جابه‌جایی و ارتباطات نیز مدنظر قرار می‌گیرد. نکته آغازین مطالعه هم این است که شوک‌های اقتصادی هزینه و فایده تصمیمات مهم زندگی نیروی کار (همان‌طور که اشاره شد تصمیمات پیرامون سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی، ساختار خانوادگی و بازنشستگی) را تحت تاثیر قرار می‌دهند. افرادی که در آستانه تصمیم‌گیری‌هایی همچون بازگشت به مدرسه /دانشگاه برای ادامه تحصیل، مهاجرت به شهری دیگر برای یافتن شغل بهتر، فرزنددار شدن یا بازنشستگی قرار دارند ممکن است تحت تاثیر شوک‌های مخرب اقتصادی تصمیم خود را به تاخیر یا تعجیل بیندازند. مهم‌تر اینکه هزینه و فایده این تصمیمات اصلی زندگی برای هر شخصی می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. برای مثال، گرچه اخراج از کار می‌تواند هزینه‌های بازگشت به مدرسه را کاهش دهد، اما ارزش افزوده هر سال تحصیل اضافی برای نیروی کار سالخورده نسبت به نیروی جوان به‌طور قابل ‌توجهی کمتر است. بنابراین شوک‌های اقتصادی با توجه به زمان وقوع‌شان می‌توانند آثار کاملاً متفاوتی برای افراد به همراه داشته باشند. به خاطر این اثرگذاری متفاوت شوک‌های اقتصادی بر تصمیمات مهم اشخاص در دوره‌های مختلف زندگی، پیامدهای بلندمدت این شوک‌ها نیز احتمالاً تفاوت‌های قابل ‌توجهی خواهد داشت. در موضوع سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی، فرض می‌شود که احتمال سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و ازسرگیری مدرسه (در واکنش به بیکار شدن) با افزایش سن، کاهش می‌یابد. به این خاطر که با افزایش سن، سال‌های باقی‌مانده برای کار کردن نیز کمتر می‌شود، بنابراین بازدهی مالی سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی نیز کاهش می‌یابد. از طرفی کارفرمایان ممکن است چندان به استخدام نیروی کار سالخورده‌ای که به تازگی فارغ‌التحصیل شده است راغب نباشند. دوم، هزینه‌های غیرمالی ادامه تحصیل برای افراد سن‌دار بیشتر است. این هزینه‌ها شامل تلاش برای یادگیری آن هم در یک فضای نامأنوس، رسیدگی به موانع بوروکراتیک جدید و نبود همکلاسی‌های همسن می‌شود. در مورد زادوولد، رابطه میان سن و فرزندآوری در دهه سوم زندگی در اوج خود قرار دارد. در نروژ میانگین تولد اولین فرزند 31 سال است. از آنجا که بیشتر زادوولدها در حوالی این سن اتفاق می‌افتد، انتظار می‌رود بیشترین اثرگذاری از دست دادن شغل بر فرزندآوری افراد هم در همین دوران باشد. این اثرگذاری بیکار شدن بر فرزندآوری هم منفی فرض می‌شود، چرا که تصمیم برای بچه‌دار شدن تابعی از منابع درآمدی حال و آینده است. با توجه به اینکه از دست دادن شغل به کاهش درآمد حال و آینده منجر می‌شود، افرادی که تصمیم به بچه‌دار شدن گرفته‌اند (که معمولاً حوالی 30 سال هستند)، احتمالاً تصمیم خود را به تاخیر می‌اندازند یا روی فرزندان کمتر حساب باز می‌کنند. پیرامون خروج همیشگی از بازار نیروی کار و بازنشستگی هم فرض بر این است که با افزایش سن نیروی کار احتمال خروج دائمی نیروی برکنارشده قوت می‌یابد. اول، منافع یافتن شغل جدید با افزایش سن کاهشی است، چرا که سال‌های کاری کمتری برای فرد باقی می‌ماند. به‌علاوه برای کارگرانی که در اواخر سال‌های کاری خود قرار دارند انتظار برای دریافت حقوق بازنشستگی بی‌صبرانه‌تر می‌شود. دوم، تحت تاثیر عواملی همچون ناتوانی در بهره‌گیری از فناوری‌های جدید و تمایل کمتر به جابه‌جایی در بخش‌های مختلف بازار نیروی کار، چالش‌های یافتن شغل برای افراد مسن بیشتر است. همچنین از جانب کارفرمایان نیز ممکن است تبعیض‌هایی در مورد استخدام نیروی کار مسن صورت گیرد. یکی از راه‌هایی که می‌توان از طریق آن اثرگذاری متفاوت شوک‌های اقتصادی بر تصمیمات دوران مختلف زندگی افراد را شناسایی کرد این است که پیامدهای شغلی بلندمدت‌تر افراد بیکارشده مورد بررسی قرار گیرد. این پیامدها ناشی از دو عامل مستقیم و غیرمستقیم هستند. عامل مستقیم همان پیامدهایی است که بیکار شدن برای اشتغال، مهارت‌ها و تجارب به همراه دارد، و عامل غیرمستقیم هم مربوط به تغییر در تصمیم‌گیری‌های کلیدی زندگی می‌شود. البته مشخص نیست که عامل غیرمستقیم (تغییر در تصمیمات زندگی) تا چه حد بر چشم‌انداز شغلی بلندمدت افراد بیکارشده اثر می‌گذارد. از یک طرف برخی آثار غیرمستقیم، فرصت‌ها و مزایای شغلی بهتری برای نیروی کار ایجاد می‌کند. برای مثال، تا زمانی که از دست دادن شغل بتواند افراد را مجاب به سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و جابه‌جایی در بخش‌های مختلف بازار نیروی کار کند، شوک‌های اقتصادی منفی هم می‌توانند آینده شغلی بهتری را برای نیروی کار رقم بزند. در مقابل، آثار غیرمستقیم نامطلوب ممکن است چشم‌انداز شغلی بلندمدت افراد را تیره‌تر می‌کند؛ همچون از دست دادن مهارت‌های شغلی، سخت‌تر شدن یافتن شغل و بی‌ثباتی‌های خانوادگی. با این حال گرچه نمی‌توان پیامدهای بلندمدت از دست دادن شغل را به تفکیک این دو عامل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، اما برآیند کلی این تغییرات قابل ارزیابی است. این کار با بهره‌گیری از آمارهای مستند شهروندان نروژی و بررسی روند درآمدی افراد بیکاری‌شده در یک بازه 15ساله از زمان از دست دادن شغل صورت می‌گیرد. در واقع انتظار می‌رود در این بازه 15ساله تمام پیامدهای عامل غیرمستقیم هم نمایان شود.

 

نتیجه‌گیری

یافته‌های مقاله در چهار بخش اصلی خلاصه می‌شود. اول، هم‌نوا با ادبیات این حوزه، یافته‌ها حاکی از آن است که از دست دادن شغل ناشی از شوک‌های اقتصادی، اثرات قابل‌توجهی بر درآمد و اشتغال می‌گذارد. البته برخلاف نتایج مطالعات پیشین، مقاله به این نتیجه می‌رسد که در دوران مختلف زندگی این اثرپذیری اشتغال و دستمزد تفاوت‌های اساسی دارد. در حالی که افراد در حوالی 20‌سالگی آسیب‌های درآمدی به نسبت کوچکی را تجربه می‌کنند و طی یک دوره چهارساله تقریباً تمام ضررهای وارده را جبران می‌کنند، اما در حوالی 50سالگی در هر دو معیارِ آسیب‌های اولیه و ماندگاری آنها، صدمات بیشتری را متحمل می‌شوند. این یافته که اشتغال و درآمد در دوران مختلف زندگی اثرپذیری متفاوتی از بیکاری دارند می‌تواند کاربردهای مهمی در رابطه با سیاستگذاری‌های رفاهی و حمایتی از نیروی کار داشته باشد. به عنوان مثال، اینکه آسیب‌هایی که افراد از بیکاری می‌بینند در دوران مختلف زندگی متفاوت است شاید از نیاز به ایجاد یک نظام حمایتی منعطف‌تر پرده برمی‌دارد، نظامی که سازگار با رفتار تبعیض‌آمیز شوک‌های اقتصادی در سنین مختلف است. دوم، یافته‌های مقاله بیانگر اثرگذاری نامتناسب شوک‌های منفی بازار نیروی کار بر تصمیم‌گیری‌های مهم دوران مختلف زندگی است. واکنش افراد به شوک‌های اقتصادی در آغاز دوره حرفه‌ای معمولاً به شکل سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و جابه‌جایی در بخش‌های مختلف بازار نیروی کار است. در دوران میانی، این واکنش‌ها بیشتر در ابعاد خانوادگی بازتاب می‌یابد (مانند فرزندآوری کمتر)، و در دوران پایانی واکنش‌ها به صورت خروج همیشگی از بازار نیروی کار و تلاش برای دریافت مستمری ازکارافتادگی خواهد بود. سوم، نتایج مقاله نشان می‌دهد که پیامدهای حوزه سرمایه انسانی (تصمیم به ادامه تحصیل) در میان نیروی کار جوان عموماً مربوط به این گروه از افراد است: افراد توانمند و ثروتمند، افرادی که هزینه ادامه تحصیل برایشان پایین است، محدودیت‌های مالی کمتری دارند و از سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی بهره بیشتری می‌برند. در حوزه اثرپذیری منفی نرخ زادوولد، عمدتاً نیروی کار تحصیل‌کرده و با درآمد بالا نقش دارند، گروهی که با از دست دادن شغل خود درآمد بیشتری را نیز از دست می‌دهند و نگرانی‌های شغلی بیشتری دارند. اثرپذیری ساختار خانوادگی نیز عموماً مربوط به افرادی می‌شود که تازه خانواده تشکیل داده‌اند و هنوز برای رسیدگی به شوک‌های اقتصادی آمادگی ندارند. بخش چهارم یافته‌ها مربوط به پیامدهای بلندمدت‌تر شوک‌های اقتصادی است؛ بررسی دوره 15ساله پس از وقوع شوک. نتایج این بخش دربردارنده تمام تعاملات متنوع میان شوک‌های اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی است (شامل آنهایی که قابل مشاهده نیستند). در این باره یافته‌ها حاکی از آن است که پیامدهای بلندمدت شوک‌های اقتصادی بر نیروی کار اساساً بستگی به زمان وقوع آنها دارد. نخست، برای افرادی که در آغاز دهه سوم زندگی قرار دارند در یک دوره 15ساله پس از وقوع شوک اقتصادی (و پیامد آن از دست دادن شغل)، آثار درآمدی مثبت معنادار و قابل‌ توجهی مشاهده می‌شود. این آثار مثبت عموماً ناشی از تصمیم افراد برای ادامه تحصیل و جابه‌جایی در بخش‌های جدید بازار نیروی کار در پی از دست دادن شغل است. در مورد افرادی که در انتهای دهه پنجم زندگی قرار دارند اما طی 15 سال پس از وقوع شوک اقتصادی، پیامدهای محدودی رخ می‌دهد. شاید این یافته سازگار با این واقعیت باشد که عمده افراد در این سن وارد دوره بازنشستگی و از بازار نیروی کار خارج می‌شوند. در نهایت افرادی که میان این دو گروه قرار دارند با از دست دادن شغل ناشی از شوک‌های اقتصادی، در یک دوره 15ساله آسیب‌های درآمدی ماندگاری را متحمل می‌شوند. در بخش دیگری از مقاله، شواهدی پیرامون اثرگذاری متفاوت شوک‌های اقتصادی بر مردان و زنان ارائه شده است. با توجه به اینکه این دو گروه دسترسی نابرابری به نهادها و فناوری‌های مقابله با ریسک دارند و هزینه و فایده تصمیم‌گیری‌های شغلی و خانوادگی برایشان یکسان نیست، کنکاش این اثرگذاری متفاوت اهمیت می‌یابد. طبق یافته‌ها، مردان نسبت به زنان در واکنش به شوک‌های اقتصادی با احتمال بیشتری در سنین جوانی تصمیم به ادامه تحصیل می‌گیرند، در حالی که این اثرگذاری برای زنان در 20 سال نخست اشتغال ثابت است. به‌طور مشابه، برای مردانی که در دوران پایانی اشتغال قرار دارند احتمال خروج همیشگی از بازار نیروی کار و تصمیم به بازنشستگی بیشتر است. به‌علاوه شوک‌های اقتصادی در اوایل دوره کاری مردان بیشتر بر تصمیم‌گیری مربوط به فرزندآوری آنها اثر می‌گذارد؛ اثرگذاری‌ای که برای زنان بیشتر مربوط به دوران تولد اولین فرزند می‌شود (که در نروژ حوالی 30سالگی است). و در نهایت در مورد تفاوت آسیب‌های درآمدی میان مردان و زنان نیز می‌توان گفت مردان بیشتر در اواخر دوره کاری و زنان در اوایل آن متضرر می‌شوند. 

دراین پرونده بخوانید ...