شناسه خبر : 25009 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اینفوگرافیک

شبیه هیچ‌کس

مروری بر زندگی و زمانه رضا نیازمند

رضا نیازمند در سال 1300 شمسی در همدان در خانواده‌ای تجارت‌پیشه به دنیا آمد. پدرش صادق نیازمند از تجار بنام همدان و رئیس اتاق بازرگانی آن شهر بود که بعدها بر اثر مشکلات اجتماعی ناشی از جنگ جهانی اول، نفوذ انگلیس در ایران و اقدامات برخی تجار علیه آنها و در ضمن شیوع بیماری آبله و قحطی، تمام دارایی خود را برای کمک به مردم فروخت و برای رهایی از تعقیب انگلیس از همدان خارج و مخفی شد. مادرش نیز به توصیه پدر به کرمانشاه رفت و در آنجا رضا به دنیا آمد.

تجارت فردا- اینفوگرافیک- شبیه هیچ‌کس- رضا نیازمند

 شادی معرفتی: رضا نیازمند در سال 1300 شمسی در همدان در خانواده‌ای تجارت‌پیشه به دنیا آمد. پدرش صادق نیازمند از تجار بنام همدان و رئیس اتاق بازرگانی آن شهر بود که بعدها بر اثر مشکلات اجتماعی ناشی از جنگ جهانی اول، نفوذ انگلیس در ایران و اقدامات برخی تجار علیه آنها و در ضمن شیوع بیماری آبله و قحطی، تمام دارایی خود را برای کمک به مردم فروخت و برای رهایی از تعقیب انگلیس از همدان خارج و مخفی شد. مادرش نیز به توصیه پدر به کرمانشاه رفت و در آنجا رضا به دنیا آمد.

پس از کودتای رضاشاه و خروج انگلیس از ایران، همراه پدر و مادر، ابتدا به اراک و سپس به تهران مهاجرت کردند. در تهران هنگامی که کلاس اول ابتدایی را تمام کرده بود، پدرش فوت کرد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان صفوی تهران گذراند. سیکل اول دبیرستان را در مدرسه علمیه تهران تمام کرد و برای تحصیل در سیکل دوم به دبیرستان دارالفنون رفت. مدرک مهندسی معدن و ذوب فلزات را از دانشکده صنعتی ایران و آلمان که بعدها به «هنرسرای عالی تهران» تغییر نام داد، گرفت. در سال 1322 شمسی با گذراندن دوره سه‌ماهه کارآموزی در معادن انارک به عنوان مهندس تعمیرات مکانیکی به استخدام دولت درآمد.

در سال 1324 مدیر فنی و معاون کارخانجات ونک شد. در این کارخانه کار ساختن قطعات یدکی برای کارخانجات نساجی را برای جلوگیری از تعطیلی آن راه انداخت. در سال 1327 برای تحصیل به آمریکا رفت و با گذراندن چندین دوره درس در مدیریت صنعتی و حسابداری صنعتی از دانشگاه نیویورک فارغ‌التحصیل شد. در سال 1329 به ایران برگشت و کارشناس مهندسی سازمان برنامه شد. در همین سال با حکم دکتر سجادی که مدیرعامل سازمان برنامه بود، عضو هیات مطالعات استان پنجم شد. در سال 1332 به درخواست مستر وارن مدیر قسمت عملیات ایالات متحده آمریکا در ایران، که با اصل 4 ترومن همکاری می‌کرد، از سازمان برنامه به عنوان یکی از پنج کارشناس ارشد برای عضویت در کلوپ بین‌المللی فنی در تهران به همراه مهندس نفیسی، نیر نوری، سمیعی و مستوفی انتخاب شد. در همان سال به ریاست قسمت طرح‌های سازمان برنامه منصوب شد و با حفظ سمت به عضویت هیات مطالعات سازمان برنامه نیز درآمد.

در سال 1333 در مسابقه در بورس فولبرایت قبول شد و برای تکمیل تحصیلات در رشته مدیریت صنعتی به آمریکا رفت و در دانشگاه سیراکیوس آمریکا مشغول تحصیل شد. پس از بازگشت به ایران در سال 1335 در زمان ریاست ابوالحسن ابتهاج، رئیس ایرانی مشاورین «جرج فرای» در سازمان برنامه شد، این هیات را ابتهاج از آمریکا آورده بود که در ایران مدیریت صنعتی نوین را متداول کنند. سال بعد، به پیشنهاد موسسه جرج فرای به ابتهاج، به ریاست قسمت ارزیابی و فروش شرکت‌ها و کارخانجات منصوب شد و در سال 1338 رئیس هیات‌مدیره شرکت نساجی ایران شد و در همین سال شریف امامی به وزارت صنایع رسید. در شرکت نساجی توانست در مدت یک سال این شرکت بزرگ هشت هزار‌نفری را از 10 سال زیان نجات دهد و به سودآوری برساند. روزی که گزارش سالانه نساجی مازندران را نوشت، شرکت یک کارگر بیکار نداشت. هر چهار ماشین نساجی یک کارگر داشت که بعد تبدیل شد به یک کارگر در ازای شش ماشین نساجی. بعد از مدتی هم شریف‌امامی نخست‌وزیر و دکتر ضیایی وزیر صنایع و معادن شد. نیازمند هم گزارش را برای وزیر فرستاد که بعد از مدتی او را به تخلف در ترازنامه مالی متهم کردند. با اعتراض وی به نخست‌وزیر، تشویق‌نامه‌ای از سوی شریف امامی و وزیر وقت برای او صادر شد، اما او همان روز از سمتش استعفا داد و برای مدتی به شهرک تازه‌ساز متل قو رفت.

در سال 1340 به درخواست شریف امامی، مدیرعامل شرکت مصالح ساختمانی شد که موجب افزایش تولید کارخانه سیمان ری و توسعه کارخانه آجرنسوز امین‌آباد شد. آن زمان اقتصاد کشور آنقدر بیمار بود که تمام کارخانجات سیمان تعطیل شده بودند و مردم رغبتی به خانه‌سازی نداشتند. در ایران هشت کارخانه سیمان بود که همه‌شان تعطیل شده بودند. نیازمند شروع به تولید کلینکر کرد و در آن سال سود سرشاری نصیب کارخانه شد.

در همان سال از سوی هیات مدیره جامعه مهندسین به عنوان عضو هیات‌مدیره جامعه مهندسین و لیسانسیه‌های فنی ایران درآمد. در سال 1341 رئیس مرکز راهنمایی صنایع شد و ماه بعد از آن با حفظ سمت «ناظر دولت در بانک توسعه صنعتی و معدنی» شد.

دولت در آن سال‌ها پولی برای تسهیلات صنایع در اختیار نداشت، اما با بررسی مجدد پشتوانه اسکناس، حدود 40 درصد وام به سرمایه‌گذاران صنایع تعلق می‌گرفت. با این ابتکار صنعت رونق پیدا کرد و مردم و بازاریان در صنعت سرمایه‌گذاری کردند، کارخانه‌داران جدید روش مدیریت صنعتی را نمی‌دانستند. از این‌رو «مرکز راهنمایی صنایع» در وزارت صنایع راه‌اندازی و ریاست آن به نیازمند واگذار شد تا به صاحبان صنایع مدیریت بیاموزد. مدتی بعد این سازمان مستقل و به نام «سازمان مدیریت صنعتی» تاسیس شد.

در سال 1342 با آغاز وزارت عالیخانی دور جدیدی از فعالیت‌های نیازمند آغاز شد. دولت وقت تصمیم گرفته بود به خاطر اختلاف‌های میان وزارتخانه‌های صنایع و معادن و بازرگانی و اقتصاد این وزارتخانه‌ها را در هم ادغام کند و یک وزارتخانه جدید به نام وزارت اقتصاد تاسیس کند. وزیر جدید به وی معاونت صنعتی و معدنی را پیشنهاد کرد. علاوه بر نیازمند، محمد یگانه به عنوان معاون اقتصادی، دکتر تهرانی را به معاونت بازرگانی و کیان‌پور را به ریاست کل گمرک برگزید. همه می‌دانستند که لیدر این ترقی، عالیخانی است و چهار سرباز پشت‌سر خود دارد، در این مدت مجوز تاسیس صنایعی مانند اتومبیل‌سازی پیکان، اتوبوس‌سازی، کامیون‌سازی، لوازم خانگی و لوازم الکتریکی از سوی او صادر شد. مدتی بعد با حفظ سمت معاونت در وزارت اقتصاد، به سمت ناظر دولت در بانک توسعه صنعتی و معدنی منصوب شد و پس از یک سال با ارسال نامه‌ای به نخست‌وزیر از طرز اداره بانک از سوی مدیرعامل هلندی شکایت کرد و با ذکر اینکه بانک صنعتی و معدنی به صنایع غیرضروری (مانند کارخانه سنگ خردکنی و کارخانه پپسی‌کولا) وام می‌دهد ولی وام کارخانه اطلس بافت را که وی مامور احیای آن شده بود، نمی‌دهد، از سمت ناظر دولت در بانک توسعه صنعتی و معدنی استعفا کرد. متعاقب استعفای او، دولت رئیس هلندی بانک را از سمت خود برکنار و مهدی سمیعی را به ریاست آن بانک منصوب کرد.

در سال‌های 1342 و 1343 شمسی، نماینده دولت ایران در «هیات مدیره سازمان بهره‌وری آسیایی» در توکیو شد و یک دوره نیز به ریاست این سازمان رسید و در پایان «نشان درجه‌یک طلا» از این کشور دریافت کرد. در سال 1343 عضو شورای عالی حفاظت کار شد و در همان سال‌ها کتاب‌ها و مقالات صنعتی و فنی می‌نگاشت که در کتاب ایرانشهر و مجلات فنی دیگر چاپ شده است. هنگام تاسیس دانشگاه آریامهر (دانشگاه شریف) وی برای ریاست این دانشگاه در نظر گرفته شد ولی قبول نکرد، ولی عضو هیات امنای دانشگاه آریامهر شد و تا روز انقلاب در این سمت باقی ماند. وی در دوران ریاست دکتر مجتهدی، پروفسور رضا، دکتر حسین نصر، دکتر رضا امین و دکتر ضرغامی نیز عضو هیات امنای این دانشگاه بود. در سال 1345 با حفظ سمت در وزارت اقتصاد، سرپرست گروه «برنامه‌ریزی صنایع» در سازمان برنامه شد و در 1346 عضو هیات مطالعه‌کننده قرارداد ذوب‌آهن با روس‌ها شد.

اما شاهکار رضا نیازمند، تاسیس سازمان گسترش بود. در سال 1346، پس از عقد قرارداد ذوب‌آهن، شاه پس از سفر به ایتالیا تصمیم به تاسیس سازمانی برای توسعه صنایع گرفت و او به دستور شاه مامور تاسیس «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» شد و اساسنامه این سازمان را تهیه کرد که در چندین جلسه شورای اقتصاد به ریاست شاه بررسی شد و سپس در مجلسین شورای ملی و سنا به تصویب رسید. خودش می‌گفت «من لباس ایدرو را دوختم». سازمان گسترش مستقل از دولت بود، اما مجمع عمومی‌اش بر عهده وزیر اقتصاد بود. ماحصل فعالیت‌های سازمان گسترش در دوران تصدی نیازمند، تاسیس چهار کارخانه ماشین‌سازی اراک، ماشین‌سازی تبریز، تراکتورسازی تبریز و آلومینیوم اراک بود که دانش فنی آن را از کشورهای رومانی، روسیه، چکسلواکی و لهستان خریدند. در همین مدت شهر صنعتی تبریز و اراک هم ساخته شد. او در اثر این خدمات به دریافت نشان درجه اول «آبادانی و پیشرفت» نائل شد. پس از راه‌اندازی کارخانه‌ها، هنگامی که شاه برای افتتاح کارخانه‌ها به تبریز رفت، استعفا داد.

پس از استعفا از گسترش، در سال 1351 به دستور شاه مدیرعامل مس سرچشمه کرمان شد. دو روز بعد از دریافت فرمان مدیرعاملی، در روزنامه‌ها خبر کودتای شیلی و روی کار آمدن آلنده را خواند، بزرگ‌ترین معدن مس دنیا در شیلی بود که توسط شرکت آمریکایی آناکاناندا اداره می‌شد، بلافاصله به آمریکا رفت و با شرکت آناکاناندا قراردادی برای ساخت مس سرچشمه کرمان منعقد کرد، پس از چهار سال هنگامی که کارخانه تغلیظ کار می‌کرد، کارخانه ذوب مس آماده کار بود و تمام فعالیت‌های شرکت روی غلتک افتاده بود، نیازمند از مس سرچشمه استعفا کرد.

در سال 1352 عضو شورای عالی فولاد مبارکه شد و تا سال 1356 در همین سمت باقی ماند. پس از استعفا از مس سرچشمه با شکایتش از وضعیت فرودگاه تهران، موجب ساخت فرودگاه بین‌المللی مهرآباد شد. مدتی بعد برای همکاری با دکتر اعتماد در «سازمان انرژی اتمی» شرکت یوریران را در ایران تاسیس کرد و با خرید اورانیوم سوخت 17 سال نیروگاه بوشهر را تامین کرد و سپس برای اولین بار عملیات ژئوفیزیکی و تحقیقاتی را برای کشف اورانیوم در ایران انجام داد. وی در سال 1975 برای خدماتی که در راه بهبود مدیریت صنعتی در صنایع سوئد انجام داده بود، از طرف پادشاه سوئد «نشان و لقب شوالیه» گرفت. مدتی در دانشگاه پلی‌تکنیک و دانشکده بازرگانی و سازمان مدیریت صنعتی، استاد رشته مدیریت نیز بوده است.

مهندس نیازمند پس از انقلاب به آمریکا رفت و در دوران اقامت طولانی خود در آنجا دکترای خود را در رشته مدیریت صنعتی (که نیمه‌کاره مانده بود) اخذ کرد و علاوه بر آن دکترا در رشته «مدیریت بازرگانی» را هم اخذ کرد. او در سال 1357 به سمت مشاور معدنی رئیس‌جمهور پاناما منصوب شد.

نیازمند سال‌های پایانی عمر خود را به قرآن‌پژوهی و تحقیق اختصاص داد، قرآن به ترتیب نزول آیات را منتشر کرد و در انتظار چاپ قرآن به ترتیب موضوع بود و علاوه بر چندین مقاله و کتاب، کتابی با عنوان شیعه در تاریخ ایران و چند کتاب درباره سلطنت پهلوی را نیز به چاپ رسانده بود. روانش قرین آرامش