شناسه خبر : 49973 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خطر پمپ

چرا توصیه به خرید مخزن و پمپ آب خطا و خطرناک است؟

 

جواد حیدریان / دبیر تحریریه 

60سلطه خشکسالی بلندمدت بر جغرافیای ایران، رخداد تازه‌ای نیست، یک رویه تاریخی است که از قضا تمدن ایرانی را در طول دوران تاب‌آور کرده بود. اما شوربختانه در دهه‌های اخیر به دلایل متعددی از جمله فقدان برنامه پایدار در توسعه، کشور را به سراشیبی تندی در کاهش منابع آب، فرونشست و فرسایش سرزمین انداخته است. خشکسالی پی‌درپی ایران را به ورطه‌ای کشانده که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق برای گذر از گردنه سختی است که اکنون در آن قرار داریم؛ تابستان امسال شهرهای بزرگ و به‌خصوص شهرهای فلات مرکزی ایران از جمله پایتخت 20میلیونی تهران، با نبود آب کافی برای مصرف مردم روبه‌روست. با این حال همزمان با کاهش منابع آبی و هشدارهای مکرر درباره کمبود آب در تهران، شرکت آب و فاضلاب استان تهران به‌طور رسمی از شهروندان خواسته است برای طبقات بالای ساختمان‌ها نسبت به خرید و نصب مخزن و پمپ آب اقدام کنند. این توصیه که ظاهراً برای آمادگی در برابر افت فشار یا قطعی احتمالی آب صادر شده، اما از دید بسیاری از کارشناسان و ناظران حوزه آب، نه‌تنها راه‌حلی پایدار نیست، بلکه نشانه‌ای از نوعی عقبگرد در حکمرانی منابع حیاتی است. یک تصمیم خطرناک که نه‌تنها مصرف آب را بیشتر می‌کند بلکه به ناترازی بیشتر برق نیز دامن می‌زند.

محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران، در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایلنا اعلام کرد: «اگر مردم ۲۰ درصد در مصرف آب صرفه‌جویی کنند، نیازی به اعمال قطعی نخواهد بود؛ اما در صورت تداوم روند مصرف فعلی، وارد فاز اعمال محدودیت و حتی قطع برنامه‌ریزی‌شده خواهیم شد.» او همچنین تاکید کرد که کسانی که مصرفی بیش از دو برابر الگوی مصرف دارند، مشمول جریمه خواهند شد و حتی ممکن است هزینه واقعی آب از آنها دریافت شود. به گفته اردکانی، در حال حاضر حدود شش درصد از مشترکان تهران در فهرست «بدمصرف‌ها» قرار دارند. اما مهم‌ترین بخش اظهارات مدیرعامل آبفای تهران، توصیه به تهیه مخزن و پمپ برای واحدهای مسکونی بود. اردکانی اعلام کرده است: «برای طبقات بالای ساختمان‌ها، در صورت نداشتن مخزن و پمپ، احتمال افت فشار و قطعی وجود دارد. ما مجبور به کاهش فشار هستیم و برای هر نفر باید به اندازه ۷۵ لیتر در منازل مخزن ذخیره‌سازی تعبیه شود.»

پیامدهای منفی یک توصیه

در ظاهر، توصیه به خرید پمپ و مخزن، اقدامی برای تاب‌آورسازی شهروندان در برابر بحران آبی به نظر می‌رسد. اما ناظران محیط ‌زیستی و اجتماعی معتقدند این سیاست پیامدهایی منفی در پی دارد. نخست آنکه با تبدیل هر ساختمان به یک جزیره مستقل از نظام توزیع عمومی، اصل «عدالت در دسترسی» به منابع حیاتی تضعیف می‌شود. شهروندانی که توان خرید تجهیزات ذخیره‌سازی و پمپاژ آب را ندارند، بیشتر از سایرین با بی‌عدالتی آبی مواجه خواهند شد. از سوی دیگر، گسترش پمپ‌های خانگی به افزایش برداشت از شبکه، افت فشار برای دیگر مشترکان، مصرف انرژی بیشتر، فرسودگی سریع‌تر زیرساخت‌ها و کاهش کیفیت توزیع آب منجر می‌شود. این مسیر، راهکار نیست؛ صورت‌مسئله را پاک می‌کند و عملاً بار ضعف زیرساختی و ناترازی منابع را به دوش مصرف‌کننده می‌گذارد. به جای راه‌حل‌های فردمحور مانند خرید پمپ و مخزن، بسیاری از کارشناسان بر لزوم تقویت حکمرانی جمعی منابع آبی تاکید دارند. آب، یک کالای عمومی و میراث مشترک بین‌نسلی است، نه کالایی خصوصی‌شده برای استفاده انفرادی. ایجاد زیرساخت‌های پایدار، اطلاع‌رسانی شفاف، اعمال سیاست‌های عادلانه و آموزش مدیریت مصرف در سطح جامعه، از اولویت‌هایی است که در بلندمدت به پایداری منابع منجر خواهد شد. توصیه به خرید پمپ، نه‌تنها راه‌حل نیست، بلکه نشانه‌ای از یک خطای حکمرانی در مدیریت منابع حیاتی همچون آب است. غلامعلی شاه‌حسینی، پژوهشگر آب و کارشناس سابق شرکت مدیریت منابع آب ایران، در گفت‌وگو با تجارت فردا درباره مشکلات جدی مدیریت مصرف آب در کشور می‌گوید: شیرآلات ما به‌گونه‌ای طراحی نشده‌اند که فشار آب را کاهش دهند. بنابراین حتی اگر زمان استفاده از شیر آب تغییر نکند، فشار بالاتر باعث برداشت بیشتر و در نتیجه افزایش مصرف می‌شود. از سوی دیگر، برخی تصور می‌کنند که با قطع آب، مصرف کاهش می‌یابد، در حالی که اگر افراد بتوانند آب را در مخازن بزرگ ذخیره کنند -مثلاً چهار یا شش مترمکعبی یا حتی بیشتر- دیگر قطع یا وصل آب هیچ تاثیری بر مصرف آنها ندارد. این وضعیت به‌جای کاهش مصرف، تنها شبکه را دچار اختلال می‌کند. به‌طور نادرست، شرکت آب و فاضلاب برای کاهش پرت شبکه، فشار را کم کرده که نتیجه آن ایجاد اختلال در لوله‌کشی و رفتار مردم شده است؛ آنها مخزن می‌گذارند و آب را در ساعت‌های کم‌مصرف ذخیره می‌کنند، و در ساعت‌های اوج مصرف، با پمپاژ بیشتر و فشار بالاتر، مصرف هم بیشتر می‌شود. در واقع پرت شبکه اصلاح شده اما بدون کاهش مصرف واقعی. در حالی که اگر نشت‌ها اصلاح می‌شد و فشار ثابت می‌ماند، وضعیت بهتری داشتیم. از طرفی، لوله‌کشی خانه‌ها هم اغلب غیراصولی و اشتباه است. شرکت‌های آب و فاضلاب به‌جای تامین فشار شبکه، بار آن را به دوش مردم انداخته‌اند و از مردم خواسته‌اند که خودشان با نصب پمپ و مخزن، فشار خانه‌هایشان را تامین کنند. این شاید برای ساختمان‌های بلند قابل قبول باشد، اما نه برای خانه‌های معمولی. در واقع هزینه‌ها به مردم منتقل شده است.

شاه‌حسینی با انتقاد از این وضعیت تاکید می‌کند که این انتقال هزینه، نوعی بی‌عدالتی نیز ایجاد می‌کند؛ زیرا افرادی که توان مالی بیشتری دارند، آب بیشتری برداشت می‌کنند، و کسانی که دسترسی کمتری دارند، دچار محدودیت و نابرابری می‌شوند. این برهم‌ خوردن تعادل، تبعات روانی و اجتماعی دارد. وقتی این احساس ایجاد می‌شود که برخی می‌توانند هر قدر خواستند آب مصرف کنند و دیگران باید محدود شوند، در دل یک قشر نوعی احساس تحقیر به وجود می‌آید که در رفتار آنها نیز بازتاب می‌یابد؛ مثلاً در زمان وصل آب، به‌جای صرفه‌جویی، برای شستن حیاط هم از آب استفاده می‌کنند. او با ذکر مثالی می‌گوید؛ شخصی را می‌شناسم که در همین یکی، دو روز اخیر تصمیم گرفته در خانه‌اش مخزنی با ظرفیت ۲۰ هزار مترمکعب نصب کند. چنین فردی اگر یک ماه هم آب قطع باشد، متوجه نمی‌شود. آیا این نوعی مدیریت است؟ آیا نمی‌شد از سه ماه پیش، به‌تدریج برای تابستان برنامه‌ریزی کرد؟ می‌دانیم درصد ریزش‌های جوی در فصول مختلف چگونه است، و باید از قبل برای مدیریت مخزن و مصرف آب آماده می‌بودیم، نه اینکه ناگهان بگوییم یک هفته تعطیلی برای کاهش مصرف. از نگاه محیط ‌زیستی، گسترش استفاده از پمپ‌ها و مخازن خانگی در مقیاس گسترده، تبعاتی دارد. گرچه شاه‌حسینی تاکید می‌کند که در این زمینه تخصص محیط‌ زیستی ندارد، اما هشدار می‌دهد که باقی‌مانده گاز کلر که برای ضدعفونی آب در شبکه تزریق می‌شود، هنگام ذخیره در مخازن ممکن است تبعاتی برای سلامتی داشته باشد، چرا که این آب ایستا شده و کیفیت آن کاهش می‌یابد. او این روش را مدیریت نمی‌داند و آن را با دوران ابتدایی ورود لوله‌کشی آب به ایران مقایسه می‌کند، زمانی که استفاده از موتورپمپ‌ها به تخریب منابع آب چاه‌ها انجامید. به‌گفته او، امروز نیز وضعیت مشابهی داریم: با مصرف انرژی، آب زیرزمینی را به سطح می‌آوریم، در حالی که می‌توانستیم مدیریت مصرف روی زمین را بهبود دهیم. این پژوهشگر آب تاکید می‌کند که این سیستم، نه‌تنها مصرف را کاهش نمی‌دهد، بلکه آن را افزایش می‌دهد. در حالی که در بسیاری از کشورهای دنیا، چاه‌های اشتراکی تحت مدیریت دولت وجود دارد و به چند کشاورز خدمات می‌دهد، در ایران هر فرد می‌خواهد چاه و مخزن و حتی سد خودش را داشته باشد. حالا هم گفته می‌شود که هر خانواده‌ای باید منبع آب خود را داشته باشد؛ این یعنی انزوا و گسست کامل در مدیریت آب. در پاسخ به این پرسش که با توجه به بحران احتمالی در دو ماه آینده چه باید کرد، شاه‌حسینی از تجربه یکی از شهرهای آفریقای جنوبی یاد می‌کند که بحران آب را با اعلام شمارش معکوس روزهای باقی‌مانده تا پایان ذخیره آب، جدی گرفتند و مردم نیز با مدیریت فردی، مشارکت کردند. در تهران هنوز برخی استخرها با آب لوله‌کشی پر می‌شود، اما در برخی مناطق پایین‌شهر، شهروندان با محدودیت حمام کردن مواجه‌اند. عدالت مصرف بسیار مهم است. پلکانی ‌کردن قیمت آب باید واقعی باشد، نه صرفاً عددی. ممکن است برای یک نفر پرداخت صد هزار تومان زیاد باشد اما برای فردی دیگر، حتی پرداخت صد میلیون تومان در ماه اهمیتی نداشته باشد. بنابراین باید قیمت‌ها و جریمه‌ها متناسب با درآمد و توان مالی سنجیده شود، مانند بسیاری از کشورها که جریمه‌های رانندگی نیز به‌تناسب درآمد افراد محاسبه می‌شود. ما نباید با یک مقیاس ریالی برای همه تصمیم بگیریم.

 از ورشکستگی تا نشانه‌های آخرالزمانی

61کاوه مدنی، رئیس موسسه آب، محیط ‌زیست و سلامت دانشگاه سازمان ملل متحد، در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد، وضعیت فعلی آب در ایران را فراتر از بحران دانسته و از آن با عنوان ورشکستگی آبی یاد می‌کند. به گفته او، «بحران» وضعیتی است که راه‌حل دارد، اما ورشکستگی آبی به معنای شکست ساختاری در تامین و مدیریت منابع است. مدنی تاکید می‌کند که امروز شرایطی که در تهران شاهد آن هستیم، پیشتر در تالاب‌ها، فروچاله‌ها و شهرهایی چون اصفهان دیده می‌شد، و اکنون به تهران رسیده است. به باور او، این روند غیرقابل بازگشت است و ما باید بپذیریم که شکست خورده‌ایم.

از سوی دیگر حسن وحید، معاون آبخیزداری سازمان منابع طبیعی، نیز بیابان‌زایی را پیامد مستقیم مدیریت نادرست منابع آبی می‌داند. او علاوه بر خشکسالی و تغییر اقلیم، استفاده بی‌رویه و ناکارآمد از آب را یکی از دلایل اصلی گسترش بیابان‌ها معرفی می‌کند. به گفته او، در کانون بحرانی شماره ۴ در جنوب و جنوب شرق اهواز، حدود ۲۰ هزار هکتار نهال‌کاری شده تا از گسترش گردوغبار جلوگیری شود، اما ادامه این پروژه‌ها نیازمند آبیاری مستمر و مرطوب‌سازی خاک است.

با این حال، وضعیت سدهای کشور نیز هشداردهنده است. گزارش تابناک نشان می‌دهد تنها ۲۱ درصد از ظرفیت سدهای تهران پر است و حدود نیمی از همین میزان نیز به‌دلیل رسوبات یا قرار گرفتن در حجم مرده، قابل استفاده نیست. در حالی‌ که مردم به صرفه‌جویی دعوت می‌شوند، وزارت نیرو در وظایف ابتدایی مانند لایروبی و نگهداری از سدها کوتاهی کرده است. به گفته عیسی بزرگ‌زاده، سخنگوی صنعت آب، این بحران بیش از آنکه به کمبود بارش مربوط باشد، ریشه در سوءمدیریت دارد. او تاکید می‌کند که بخش عمده آب ذخیره‌شده، در ارتفاعاتی ذخیره‌ شده که با کاهش سطح آب، قابل برداشت نیست.

در نگاه تاریخی، از میانه دهه ۷۰ خورشیدی، اقلیم ایران به‌شدت دچار تغییر شده است. افزایش دما، کاهش و بی‌نظمی در بارش‌ها، و افزایش تبخیر از منابع ذخیره آب باعث شده کشور با خشکسالی مزمن مواجه شود. طی ۱۹ سال از سال ۱۳۷۶، بارندگی در کشور پایین‌تر از میانگین ۲۴۰ میلی‌متر درازمدت بوده است. این خشکسالی طولانی، فشار شدیدی بر منابع آب زیرزمینی و سدها وارد کرده است.

تهران به‌عنوان پایتخت، بارزترین نمونه شکست در تطبیق توسعه با ظرفیت اقلیمی است. در حالی‌ که تهران در منطقه‌ای با منابع آبی محدود واقع شده، گسترش شتاب‌زده شهری، رشد جمعیت و تمرکز صنایع آب‌بر بدون توجه به آمایش سرزمین صورت گرفته است. تامین آب از استان‌های دیگر، توسعه افقی و مصرف بی‌رویه باعث شده تهران خود به شهری تشنه تبدیل شود.

وضعیت سدهای تامین‌کننده آب تهران نیز نگران‌کننده است. سد ماملو تا پایان تابستان از مدار خارج می‌شود. سدهای لار، لتیان و کرج با ذخایر حدود ۲۰درصدی و عمدتاً در محدوده «حجم مرده»، دیگر پاسخگوی نیاز نیستند. سد طالقان نیز با افت شدید ذخیره روبه‌روست. شبکه‌های فرسوده انتقال آب سبب هدررفت ۳۰ تا ۴۰درصدی آب می‌شوند. تصفیه و بازچرخانی پساب بسیار محدود است و نمی‌تواند نیاز کشاورزی یا صنعت را پاسخ دهد. از سوی دیگر، تجهیزات کاهنده مصرف مانند شیرآلات بهینه هنوز فراگیر نشده و استفاده از کولرهای آبی غیرکارآمد، مصرف را بالا نگه داشته است. برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی، موجب فرونشست زمین در تهران شده است. اکنون تهران، رکورددار فرونشست در کشور است. این پدیده نشان‌دهنده فروپاشی آبخوان‌ها و افت غیرقابل برگشت منابع زیرزمینی است.  نشانه‌های بحران در زندگی مردم هم دیده می‌شود. افزایش تقاضا برای منازل دارای پمپ و مخزن آب، که حالا در آگهی‌های املاک به‌عنوان مزیت مطرح می‌شود، گواهی است بر اینکه جامعه به‌صورت فردی برای مقابله با بحران اقدام کرده، اما این راه‌حل‌ها تنها مسکن‌های مقطعی هستند. بحران آب در ایران به مرحله‌ای رسیده که بسیاری از کارشناسان آن را غیرقابل بازگشت و ساختاری می‌دانند. سوءمدیریت، رشد بی‌رویه شهری بدون توجه به ظرفیت اقلیمی، افت منابع زیرزمینی، فرونشست زمین و کاهش کارایی سدها همگی در کنار هم وضعیت کشور را به آستانه فروپاشی آبی رسانده‌اند. راه‌حل‌های کوتاه‌مدت دیگر کفایت نمی‌کنند. اکنون زمان تغییرات فوری، ساختاری و شجاعانه در سیاست‌های آبی کشور فرارسیده است.

همه نگران هستیم!

شاه‌حسینی، پژوهشگر آب، همچنین به تفاوت نگاه میان شرکت آب و فاضلاب اشاره می‌کند. شرکت‌های برق به‌دنبال افزایش مصرف‌کننده‌اند، زیرا درآمدزایی بیشتری دارند، اما در بخش آب، که هزینه تولید و انتقال آن عمدتاً بر دوش دولت است، سودی برای واسطه وجود ندارد. در واقع آب در نگاه کلان رایگان تلقی می‌شود و سهم مصرف شرب از منابع تنها شش تا 9 درصد است. در حالی که منابع قابل استفاده برای کشاورزی به‌دلیل محدودیت‌های مکانی چندان زیاد نیست، اما هنوز نمی‌توان حتی 10 درصد مصرف آن را کاهش داد. اگر بتوانیم تنها 10 درصد از آب مصرفی کشاورزی را کم کنیم، 9 میلیارد مترمکعب آب صرفه‌جویی خواهد شد، در حالی که تمام فشار بر مصرف شرب وارد می‌شود. شفاف نبودن در موضوعاتی مانند صادرات آب، عدم کنترل در مصرف کشاورزی و نبود اعتماد عمومی، همه به بحران مدیریت منابع آب دامن می‌زند. به‌نظر شاه‌حسینی، مدیریت کنونی نگاه لحظه‌ای دارد، نه چشم‌انداز بلندمدت، و همین موضوع نگران‌کننده است. شاه‌حسینی با تلخی می‌گوید: «بله، همه نگران هستیم.» 

دراین پرونده بخوانید ...