شناسه خبر : 45007 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پساتنش

آیا آزادی زندانیان به معنای کاهش تنش میان ایران و آمریکاست؟

 

 زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

30رابطه ایران و آمریکا مثل گنجشک دم پنجره است؛ می‌آید و می‌رود، اما لانه نمی‌کند. ایران و آمریکا در دهه‌های گذشته روابط پرفرازونشیبی، از هم‌پیمانی استراتژیک در قبل از انقلاب اسلامی تا روابط خصمانه طولانی در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی داشته‌اند. مذاکرات ایران و 1+5 بر سر برنامه هسته‌ای ایران نقطه عطفی در روابط دو کشور بود؛ چرا که بعد از سال‌ها روابط خصمانه، دو طرف بر سر میز مذاکره نشسته و تلاش کردند مشکلاتشان را از طریق دیپلماتیک حل‌وفصل کنند. 

این مذاکرات از سال 1392 به‌طور جدی‌تر دنبال و در سال 1394 به امضای توافق برجام منتهی شد. اما دیری نپایید که با خروج آمریکا از برجام در سال 1397 سرنوشت این توافق (و به‌تبع آن روابط بین ایران و آمریکا) در هاله‌ای از ابهام فرو رفت و در باب پایان آن سناریوهای متفاوتی مطرح شد؛ گروهی از مرگ برجام می‌گویند، گروهی عبارت برجام در کما را به کار می‌برند و در نهایت برخی با امیدواری بیشتری از امکان احیای این توافق دم می‌زنند.

درباره آنچه در این چند سال در تهران و واشنگتن گذشت که عملاً به طولانی شدن احیای برجام منجر شد بسیار گفته و نوشته شده، اما امروز مهم‌ترین پرسش این است که آیا احیای برجام آن هم در شرایط این روزهای ایران و جامعه جهانی امکان‌پذیر است؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند باید بپذیریم که برجام دیگر به تنهایی برای غرب موضوعیت ندارد. تا پیش از حمله روسیه به اوکراین، برجام اولین موضوع اصلی میان ایران و غرب بود، اما امروز اوضاع به‌طور کلی تغییر پیدا کرده است. ادعای کمک پهپادی ایران به روسیه در جنگ اوکراین این پیش‌فرض را برای کشورهای غربی به وجود آورده که ایران برای مقابله با غرب با روسیه متحد شده است. امروز اتحاد ایران با روسیه علیه غرب به اولویت آمریکا در مواجهه با تهران تبدیل شده و مساله احیای برجام را به یک موضوع فرعی تبدیل کرده و به حاشیه برده است.

 با این حال مدت‌ها بود که اخبار ضدونقیضی در رابطه با مذاکرات پنهانی میان ایران و آمریکا به گوش می‌رسید؛ تا اینکه سرانجام در 19 مرداد پس از کش‌وقوس‌های فراوان، خبری مبتنی بر تبادل زندانیان دوتابعیتی میان ایران و آمریکا منتشر شد که هم تهران و هم واشنگتن آن را تایید کردند. به نظر می‌رسد که این توافق می‌تواند یک سناریو برای عبور از تنش احتمالی تلقی شود و راه را برای دستیابی به یک توافق هموار کند. در این گزارش تلاش می‌کنیم ضمن بررسی اخبار مربوط به تبادل زندانیان به این پرسش پاسخ دهیم که آیا آزادی زندانیان به معنای کاهش تنش میان ایران و آمریکا و همچنین احیای برجام است یا خیر؟

شروع ماجرا

31ماجرا از جایی شروع شد که روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارش 14 ژوئن خود ادعا کرد که ایران و آمریکا به توافقی دست یافته‌اند که بر اساس آن، پنج آمریکایی بازداشتی در ایران در ازای آزادی چندین ایرانی و همچنین آزادسازی حدود هفت میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران آزاد خواهند شد. بر این اساس آمریکا به کره جنوبی اجازه می‌داد هفت میلیارد دلار پول بلوکه‌شده تهران را آزاد کند و از طریق قطر و در یک چارچوب قابل نظارت در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد. همچنین آمریکا به عراق اجازه می‌داد دو میلیارد و ۷۶۰ میلیون دلار بدهی خود را به ایران بپردازد. البته در آن گزارش تاکید شده بود که قرار نیست این پول‌ها به صورت اسکناس در اختیار ایران قرار گیرد و در قطر بلوکه خواهد شد و تهران می‌تواند از آن برای خریدهای خود در زمینه‌های بشردوستانه استفاده کند. این روزنامه در گزارش اخیر خود نیز که در روز پنجشنبه ۱۰ آگوست منتشر شد، مجدد به بررسی این موضوع پرداخت. طبق این گزارش قرار است شش میلیارد دلار از پول‌های ایران در کره جنوبی آزاد شود و از این میزان هم قرار نیست دسترسی مستقیمی به پول‌های نقد به تهران داده شود. همان‌طور که پیشتر هم گزارش شده بود، نیویورک‌تایمز ادعا کرده است که جمهوری اسلامی ایران تنها اجازه خواهد داشت بر اساس نیازهای بشردوستانه از طریق حساب غیرمستقیم به این مبالغ دسترسی داشته باشد.

بعد از گزارش نیویورک‌تایمز بود که شبکه خبری سی‌ان‌ان آمریکا هم در خبری با همین مضمون مدعی شد سیامک نمازی، عماد شرقی، مراد طاهباز و چهارمین آمریکایی که نامش مشخص نیست، از زندان اوین تهران منتقل شده‌اند و پیش‌بینی می‌شود در هتلی تحت مراقبت مقامات ایرانی نگهداری شوند. در ادامه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در بخشی از کنفرانس خبری مشترک با همتای مکزیکی خود، اعلام کرد، ایالات متحده با بستگان پنج زندانی آمریکایی در ایران که به‌عنوان نخستین گام برای آزادی‌شان، از زندان به حبس خانگی منتقل شده‌اند، در تماس بوده است. آقای بلینکن همچنین گفت که وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه توانسته است با خود پنج زندانی آمریکایی نیز صحبت کند. او انتقال پنج زندانی آمریکایی از زندان به حبس خانگی را «گامی مثبت» و سرآغاز فرآیندی دانست که به بازگشتن این زندانیان به ایالات متحده منجر خواهد شد.

در ادامه موضع‌گیری‌های محافل رسانه‌ای و دیپلماتیک آمریکا، وزارت امور خارجه ایران نیز در بیانیه‌ای از آغاز فرآیند آزادسازی چند میلیارد دلار از دارایی‌های توقیف‌شده جمهوری اسلامی ایران در کره جنوبی خبر داد. وزارت امور خارجه کشورمان با تاکید بر اینکه «جاسوسان مدنظر آمریکا کماکان در ایران حضور دارند»، یادآور شد که علاوه بر آزادسازی منابع مالی که به صورت غیرقانونی توقیف شده بود، حمایت از حقوق ایرانیان در سرتاسر جهان جزو وظایف ذاتی وزارت امور خارجه است. در این چارچوب، آزادی تعدادی از زندانیان بی‌گناه ایرانی که در سال‌های گذشته به‌طور غیرقانونی و با اتهام واهی دورزدن تحریم‌های ظالمانه آمریکا، در این کشور دستگیر و زندانی شده‌اند، به‌طور جدی از سوی دستگاه دیپلماسی پیگیری شده است. در این راستا، آزادی تعدادی از زندانیانی که به‌طور غیرقانونی از سوی آمریکا بازداشت شده‌اند، به‌زودی محقق خواهد شد.

ناصر کنعانی، سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز در نشست خبری خود در مورد آزادسازی دارایی‌های مسدودشده کشورمان گفت: «آزادسازی منابع مالی جمهوری اسلامی ایران که به دلیل تحریم‌های غیرقانونی آمریکا بر دیگر کشورها و موسسات مالی کشورهای مختلف در بازه زمانی طولانی مسدود شده بود، رفع محدودیت و رفع انسداد آنها طی سالیان گذشته در دستور کار جدی دولت و وزارت خارجه بود.» وی تاکید کرد: «دولت و وزارت خارجه از ظرفیت دیپلماسی برای استیفای حقوق ملت ایران استفاده خواهند کرد؛ آزادسازی و رفع انسداد پول‌هایی که به‌طور غیرقانونی و تحت فشار آمریکا بلوکه شده بودند، در دستور کار بود؛ همچنین تعدادی از اتباع ایرانی به بهانه‌های واهی تحت پیگرد قرار گرفته و در آمریکا زندانی شده بودند؛ دولت ایران و دستگاه دیپلماسی این موضوع‌ها را باید پیگیری می‌کرد.»

نحوه بهره‌برداری از پول

در سایه حصول توافق میان تهران و واشنگتن بر سر تبادل زندانیان دوتابعیتی، قرار است وجوه (پول‌های) توقیف‌شده ایران در کره جنوبی آزاد و به قطر منتقل شود. در گزارشی که روزنامه شرق کار کرده آمده است؛ در این فرآیند قرار است ابتدا پول‌های ایران در کره از واحد وون (واحد پول کره جنوبی) به یورو تبدیل شود که این مهم انجام شده و در ادامه بناست که به حسابی در قطر واریز شود تا در اختیار ایران قرار گیرد. مبلغ پول‌های ایران در کره جنوبی که بناست آزاد شود شش میلیارد دلار است. پس از واریز این پول به حسابی در قطر، تبادل زندانیان نیز به انجام می‌رسد. منابع مطلع به برخی رسانه‌ای داخلی گفته‌اند تا وقتی پول‌های ایران کامل به قطر منتقل نشود، زندانیان آمریکایی آزاد نمی‌شوند. این در حالی است که تهران علاوه بر پیگیری راهکارهای دیپلماتیک برای آزادسازی منابع ایران در کره جنوبی، از حدود یک ماه پیش فرآیند حقوقی علیه کره جنوبی را هم آغاز کرده بود.

با وجود این نکته، برخی منابع دیپلماتیک و رسانه‌ای تاکید دارند که در سایه تبادل زندانیان دوتابعیتی هیچ بخشی از اموال بلوکه‌شده ایران مستقیماً به دست تهران نخواهد رسید و صرفاً به واسطه کشور ثالث، امکان هزینه آن در برخی موارد وجود دارد. در همین زمینه و به گفته منابع آگاه، آمریکا شش میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در کره جنوبی را به حسابی در بانک مرکزی قطر منتقل خواهد کرد که این حساب از سوی دولت قطر کنترل و تنظیم می‌شود. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، هم در نشست خبری با همتای مکزیکی خود متذکر شد که در صورت اجرای توافق، منابع مالی بلوکه‌شده ایران صرفاً برای اهداف بشردوستانه در حساب‌های محدود و همسو با معافیت‌های تحریمی موجود و برای اقلام غیرتحریمی استفاده می‌شود.

باربارا اسلاوین، کارشناس آمریکایی، هم در توئیتی ادعا کرد که «ایران می‌تواند سفارش غذا، دارو و شمار محدودی تجهیزات پزشکی را نزد بانکی در دوحه ثبت کند. بانک مذکور در دوحه نیز هزینه کالاها را پرداخت می‌کند و شرکت‌های قطری آنها را به ایران تحویل می‌دهند. ایران اصلاً به منابع مالی دسترسی مستقیم ندارد». جان کربی، هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید، نیز در بخشی از گفت‌وگو با شبکه الجزیره بیان کرد: «آنچه درباره آن صحبت می‌کنیم، قرار دادن برخی از اموال بلوکه‌شده ایران در حساب‌هایی در قطر تنها برای به‌کارگیری در امور انسانی است.»

در مقابل این گفته‌ها، وزارت امور خارجه ایران در بخشی از بیانیه پنجشنبه (19 مرداد) خود تاکید دارد که «نحوه بهره‌برداری از منابع و دارایی‌های مالی رفع توقیف‌شده در اختیار جمهوری اسلامی ایران بوده و این منابع برای نیازهای مختلف کشور حسب تشخیص مراجع ذی‌صلاح هزینه خواهد شد». محمد مرندی هم با رد برخی ادعاها و شائبه‌ها درباره فرآیند تبادل زندانیان میان تهران و واشنگتن و آزادسازی چند میلیارد دلار از دارایی‌های ایران تاکید کرد که ایران به تمام دارایی‌های آزادشده دسترسی کامل و مستقیم دارد. مشاور رسانه‌ای تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی پنجشنبه‌شب در توئیتی نوشت، «این ادعای نادرست، ساخته و پرداخته افراد ناخرسند و عصبانی است. ایران به تمام دارایی‌های آزادشده خودش دسترسی کامل و مستقیم دارد و هیچ شرکت قطری در این میان دخیل نیست». مرندی در ادامه توئیتش این را هم افزود که بانک‌های ایرانی کنترل کامل [بر این دارایی‌ها] دارند و می‌توانند بدون هیچ محدودیتی خدمات و کالا خریداری کنند. محمد جمشیدی، معاون سیاسی رئیس‌جمهور، نیز در توئیتی با اشاره به روند آزاد شدن اموال بلوکه‌شده ایران نوشت؛ تا زمان انتقال کامل پول‌ها، زندانیان مدنظر آمریکا همچنان در ایران باقی می‌مانند. این در حالی است که وزارت امور خارجه کره جنوبی دیروز (جمعه) با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی درباره گزارش‌های رسانه‌ها مبنی بر اینکه تهران پنج زندانی آمریکایی را به‌عنوان بخشی از قراردادی آزاد کرده است که بر اساس آن شش میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در کره جنوبی آزاد می‌شود، ندارد. این وزارتخانه در بیانیه خود افزود که دولت ما (کره جنوبی) در حال رایزنی نزدیک با کشورهای درگیر، شامل ایالات متحده و ایران برای حل موضوع وجوه مسدودشده ایران بوده و امیدوار است که این موضوع به‌صورت دوستانه حل شود. فارغ از صحت‌وسقم ادعای مقامات تهران-واشنگتن برای دسترسی مستقیم ایران به اموال بلوکه‌شده خود در بانک‌های کره جنوبی بعد از اجرایی شدن توافق، جواد ملکیان پیش‌تر در گفت‌وگویی که با «شرق» داشت، مشخصاً به دو نکته اقتصادی درباره اموال بلوکه‌شده در بانک‌های این کشور (کره جنوبی) اشاره و اذعان کرده بود که «اگر همین امروز این پول‌ها از بانک‌های کره جنوبی آزاد شوند و به ایران بازگردند، تاثیر بزرگی روی بازار و اقتصاد نخواهد داشت»؛ چراکه به باور او عمق شرایط نامناسب در اقتصاد کشور به‌خصوص در دو سال اخیر تا حدی است که با شش یا هفت میلیارد دلار قابل جبران نیست. این کارشناس در نکته مهم‌تری متذکر شد که این چند میلیارد دلار از اموال بلوکه‌شده ایران در بانک‌های کره جنوبی، هم در دولت حسن روحانی و هم در دولت رئیسی، پیش‌پیش به امید دسترسی به این اموال خرج شده است.

پیرو آنچه ملکیان بر آن تاکید دارد، محمدجواد آذری‌جهرمی، وزیر پیشین ارتباطات، درباره توافق ایران و آمریکا بر سر تبادل زندانیان دوتابعیتی با شش میلیارد دلار از اموال بلوکه‌شده ایران در بانک‌های کره جنوبی، در کانال تلگرامی خود نوشت: «آیا می‌توان گفت که با آزادسازی شش میلیارد دلار، معادل ۳۰۰ هزار میلیارد تومان، از درآمدهای ارزی دولت قبل که به دلیل تحریم در بانک‌های کره بلوکه شده بود، عملاً موضوع ادعایی بدهی ۲۷۰ هزار میلیاردتومانی دولت قبل برای دولت جدید منتفی است و به عبارت دیگر دولت روحانی خزانه را با مثبت 30 هزار میلیارد تومان به دولت جدید تحویل داده است؟».

میانجیگری عمان و قطر

32علاوه بر ایران و آمریکا برخی کشورهای منطقه‌ چون قطر و عمان نیز در پیگیری این توافق نقش پررنگی داشتند. در ماه‌های اخیر چند مقام عمانی و قطری به ایران سفر کردند یا مقامات ایرانی همچون علی باقری و حسین امیرعبداللهیان به این کشورها سفر داشتند. از ابتدا از عمان به عنوان یک میانجیگر در راستای تبادل زندانیان و آزادسازی پول‌های ایران یاد می‌شد. سفر هفتم خردادماه هیثم بن‌طارق، سلطان عمان به تهران و سپس سفر امیرعبداللهیان به مسقط و در نهایت رایزنی‌های السید بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، بی‌نتیجه نبود و امروز شاهد اجرایی شدن توافقات بین ایران و آمریکا با میانجیگری عمان و حتی قطر هستیم.  سفر ۲۶ تیرماه وزیر خارجه عمان به تهران بعد از وقفه سه‌هفته‌ای در رایزنی‌ها و اظهارات سالیوان مبنی بر اینکه فعلاً توافق درباره تبادل زندانیان وجود ندارد، صورت گرفت. بسیاری در آن فضا این‌گونه تحلیل می‌کردند که مذاکرات ایران و آمریکا به بن‌بست خورده است.

روزنامه دنیای اقتصاد در گزارش‌های متعدد به این موضوع پرداخت که این سفر نشانه‌ای از زنده بودن مذاکرات است و میانجیگرهای عمانی و قطری با دو دستورکار سیاسی و مالی همچنان فعال هستند.  عمان در این مذاکرات بخش سیاسی را هدایت می‌کرد و به عنوان میانجی وارد عمل شده بود ولی قطر بخش مربوط به مباحث مالی را بر عهده داشت. روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی که در تاریخ ۲۸ تیرماه منتشر شد با عنوان «ماموریت «سید» عمانی در تهران» به نقل از صابر گل عنبری، کارشناس مسائل منطقه، مطرح کرد که «درباره پرونده تبادل زندانیان همه‌چیز آماده است و مذاکرات بانکی از سوی قطر و مذاکرات سیاسی به واسطه عمانی‌ها در حال پیگیری است. در این راستا می‌توان تماس وزیر خارجه قطر با جیک سالیوان را پیرو مذاکرات مربوط به مباحث مالی دانست». این پیش‌بینی درست از آب درآمد و امروز شش میلیارد دلار پول ایران در کره‌جنوبی آزاد و در حسابی در قطر برای استفاده در مسائل بشردوستانه قرار می‌گیرد.

در این میان قطر که به عنوان تسهیل‌گر در این گفت‌وگوها ایفای نقش می‌کند، ابراز امیدواری کرده که توافق اخیر میان تهران و واشنگتن به توافق در پرونده هسته‌ای منجر شود. محمد عبدالعزیز الخلیفی، وزیر مشاور قطر در امور خارجه، در گفت‌وگو با شبکه الجزیره گفت که قطر به حل اختلافات از طریق راه‌های مسالمت‌آمیز و گفت‌وگو ایمان دارد. وی تاکید کرد که کشورش نقشی محوری در تسهیل روند مذاکرات میان تهران و واشنگتن ایفا کرده است. الخلیفی همچنین تاکید کرد که قبل از رسیدن به این توافق مسوولان قطری سفرهای گسترده‌ای به واشنگتن و تهران داشتند.

توافق هسته‌ای در راه است؟

در فضایی که ایران و آمریکا در سال‌های اخیر در روندی صعودی تنش‌ها قرار گرفته‌اند، حصول چنین تفاهمی (آزادی زندانیان دوتابعیتی) میان طرفین می‌تواند گام ابتدایی برای رسیدن به توافق بر سر مسائل کلان‌تری از جمله برنامه هسته‌ای ایران باشد. اما با توجه به پیچیدگی آن پرونده، نزدیک بودن به انتخابات آمریکا و همچنین تفاوت‌های قابل توجه خواسته‌ها و خطوط قرمز طرفین، گشایش در مذاکرات هسته‌ای ساده به نظر نمی‌رسد. در این رابطه رحمن قهرمان‌پور، تحلیلگر مسائل بین‌الملل، معتقد است، مجموعه کنش‌ها و واکنش‌هایی که در چهار دهه گذشته در روابط ایران و آمریکا حکم‌فرما بوده باعث شده که از یک‌سو بی‌اعتمادی میان تصمیم‌گیرندگان دو کشور بیشتر شود؛ و از سوی دیگر در ادامه وضعیت موجود گروه‌های ذی‌نفع قدرتمندتر شده و نهایت استفاده را از آن ببرند. هم در ایران و هم در آمریکا گروه‌هایی هستند که از استمرار وضع موجود و ادامه تنش سود می‌برند و تمام سعی خود را می‌کنند که دو کشور در مسیر عادی‌سازی روابطشان حرکت نکنند. در همین راستا روابط دو کشور به شکلی پیچیده شده که نمی‌توان به واسطه تبادل چند زندانی دوتابعیتی امیدوار بود که گره اصلی در روابط بین دو کشور گشوده شود. واقعیت این است که در گذشته هم چنین توافقاتی منعقد شده و در پی آن زندانیان دوتابعیتی هم آزاد شدند؛ اما روابط تهران و واشنگتن به سمت بهبود نرفته است.

حتی در شرایط فعلی که مذاکرات در چند حوزه متفاوت از جمله مساله هسته‌ای، آزادی زندانیان و حتی موضوعات منطقه‌ای نیز در جریان است اصطکاک میان تهران و واشنگتن زیاد است و هر دو طرف هم به دنبال این هستند که بیشترین امتیاز را بگیرند و کمترین امتیاز را بدهند. بنا به گزارش‌هایی که نشریات و خبرگزاری‌های مختلف از جمله وال‌استریت ژورنال منتشر کردند و همچنین طبق گزارش‌های آژانس متوجه شده‌ایم که همزمان با تبادل زندانیان دوتابعیتی ایران هم سرعت غنی‌سازی 60درصدی خودش را کاهش داده و بخشی از ذخایر اورانیوم 60درصدی خودش را رقیق کرده است. این به این معناست که ایران در حوزه هسته‌ای هم مجموعه‌ای از اقدامات اعتمادساز را انجام می‌دهد تا امتیاز بیشتری از آمریکا بگیرد. چند هفته پیش نیز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه ایران به سوالات آژانس در مورد دو سایت ورامین و شیان جواب داده است. حتی از نظر بنده اقدامات آمریکا در خلیج‌فارس مانند اعزام برخی از کشتی‌ها و هواپیماهای نظامی به منطقه هم بیشتر در راستای گرفتن امتیاز در مذاکره بود تا رفتن به سمت تنش جدیدتر.

اما در مورد احیای برجام آمریکایی‌ها بارها به صراحت گفتند که امکان احیای برجام به شکل اول خود وجود ندارد و مذاکرات شفاهی فعلی مقدمه‌ای خواهد بود برای اینکه دو طرف برای یک توافق جدید و بلندمدت‌تر مذاکره کنند؛ توافقی که به احتمال زیاد در آن از برجام استفاده خواهد شد اما عین خود برجام نخواهد بود. بیایید کمی به گذشته برگردیم. با روی کار آمدن دولت بایدن در آمریکا دو دیدگاه در مورد توافق با ایران وجود داشت: یک دیدگاه که جیک سالیوان آن را هدایت می‌کرد این بود که آمریکا باید به یک توافق جامع‌تر و بلندمدت‌تر در حوزه‌های هسته‌ای، منطقه‌ای، موشکی، مالی و... با ایران برسد تا جمهوریخواهان نتوانند به آن حمله کنند. دیدگاه دیگر که آنتونی بلینکن آن را رهبری می‌کرد این بود که رسیدن به یک توافق جامع با ایران فعلاً ممکن نیست و آمریکا باید گام‌به‌گام حرکت کند و در گام نخست به یک توافق در موضوع هسته‌ای برسد و بعد از آن اعتمادسازی کند و به تدریج پیش برود و در سایر موضوعات مذاکره کند. خب این تفکر ادامه داشت تا اینکه در یک سال گذشته شاهد این بودیم که مذاکرات متوقف شد و بعد از مجموعه میانجیگری‌هایی که صورت گرفت از دو ماه پیش دو طرف مذاکره برای رسیدن به یک توافق نانوشته را آغاز کردند. چرا توافق نانوشته؟ به این دلیل که هم دولت بایدن در داخل با مشکل جمهوریخواهان مواجه است و هم در ایران دولت ابراهیم رئیسی تمایل دارد که تعهد کتبی ندهد تا منتقدان نتوانند از او ایراد بگیرند که توافق ضعیفی منعقد کرده است. در مجموع الان در وضعیتی هستیم که به قول برخی از تحلیلگران نه توافق است، نه تنش نظامی، بلکه مرحله‌ای است که دو طرف سعی می‌کنند جلوی برخورد نظامی را بگیرند. می‌توان نام این مرحله را فریز در برابر فریز یا توقف در برابر توقف گذاشت. این وضعیت لاجرم یک وضعیت موقت است و نمی‌تواند پایدار باشد یعنی این توافق شفاهی، توافقی شکننده است؛ اگر در آمریکا یا ایران اتفاقی بیفتد ممکن است این توافق زیر پا گذاشته شود. قاعدتاً در چنین توافق‌هایی طرفی که قدرت کمتری دارد آسیب بیشتری می‌بیند بنابراین باید دید که اگر دو طرف توانستند این توافق موقت نانوشته و غیرالزام‌آور را به دست بیاورند گام اصلی چه خواهد بود؟ یعنی مساله و دعوا و اختلاف اصلی در مرحله بعد است که طرفین باید در مورد یک توافق جدید (شاید محدودتر از برجام) مذاکره کنند.

توافق محدود

33منظور از توافق محدود چیست؟ دو مدل توافق محدود وجود دارد: یک، توافق اقدام در مقابل اقدام است. اوایل دوره ریاست‌جمهوری بایدن، ایران و آمریکا در مورد اقدام در مقابل اقدام به صورت غیرمستقیم مذاکره کردند اما نتوانستند به نتیجه‌ای دست یابند. دو، توافق موقت است که شامل یک بسته از اقدامات می‌شود. اگر اقدام در مقابل اقدام یک گام داوطلبانه از سوی دو طرف محسوب می‌شود؛ توافق موقت دارای چند گام است و مزایای بیشتری برای دو طرف دربر خواهد داشت، اما در عین حال هزینه سیاسی آن هم بیشتر خواهد بود. در این مدل‌ها دو طرف مهم‌ترین خواسته‌های خود را مطرح می‌کنند. برای مثال برای طرف غربی انباشت اورانیوم با غنای بالا تهدید امنیتی جدی محسوب می‌شود که می‌تواند ایران و غرب را تا آستانه یک درگیری نظامی ببرد. برای همین هم متوقف کردن و فریز کردن غنی‌سازی احتمالاً خواسته اصلی طرف غربی خواهد بود. برای طرف ایرانی با توجه به بدبینی که نسبت به رفع تحریم‌ها دارد نقدترین گزینه سقفی از فروش نفت است که قابلیت بازگرداندن درآمد ناشی از آن یا دسترسی به اموال مسدودشده در خارج از کشور را فراهم می‌کند. در مرحله بعد اگر دو طرف بخواهند وارد یک توافق موقت شوند می‌توان گزینه‌های دیگر را هم در نظر گرفت. برای مثال اقدامات شفافیت‌ساز (که تحت معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای قرار دارد) یا اقدامات دیگری که در برجام در نظر گرفته شده بود می‌تواند به رفع تحریم در سطحی گسترده کمک کند. نمونه چنین توافقی را در توافق موقت ژنو دیدیم. توافق موقت ژنو دو سال قبل از نهایی شدن برجام شکل گرفت. درواقع این توافق فضایی را برای دو طرف ایجاد کرد تا بدین وسیله بتوانند برای یک توافق جامع‌تر به مذاکره بپردازند. در شرایط فعلی واقع‌بینانه‌ترین حالت هم همین است ولی متاسفانه مذاکره‌کنندگان تمایلی به توافق محدود ندارند. احتمالاً ایران احساس می‌کند که با پیشرفت برنامه هسته‌ای و افزایش نگرانی‌های غرب می‌تواند طرف مقابل را مجبور به پذیرش برجام کند. اما با توجه به شرایط فعلی امکان احیای برجام وجود ندارد. احتمالاً ایران زمانی به این نتیجه خواهد رسید که یک توافق محدود می‌تواند گزینه بهتری از عدم توافق باشد که آمریکا وارد فضای انتخابات ریاست‌جمهوری شده و در آن شرایط ممکن است شکل‌گیری هر توافقی به سال 2025 یعنی زمانی که رئیس‌جمهور جدید آمریکا سر کار بیاید، منوط شود. البته دو طرف باید این نکته را در نظر داشته باشند که این زمان زیادی است و بسیار دشوار است که طرفین بدون رسیدن به یک راه‌حل دیپلماتیک به دنبال حفظ شرایط فعلی باشند.

راهکار نهایی

باید در نظر داشته باشیم که سیاست جهانی امری پویا و در حال تغییر است؛ همین امر باعث شده که فرصت‌ها و تهدیدها نیز دائمی نباشند. متاسفانه کارگزاران سیاست خارجی در ایران گمان می‌کنند فرصتی که برای مذاکرات وجود دارد همیشه ثابت است اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مساله برجام را تحت تاثیر قرار داد. بنابراین ما نمی‌دانیم که در آینده چه اتفاقی رخ می‌دهد؛ آیا چین به تایوان حمله خواهد کرد؟ آیا روسیه در اوکراین شکست خواهد خورد؟ رئیس‌جمهور بعدی آمریکا چه کسی خواهد بود؟ نمی‌دانیم. بنابراین کارگزاران سیاست خارجی در ایران باید به ماهیت دینامیک و پویای سیاست جهانی توجه ویژه‌ای داشته باشند. به این معنا که اگر نتوانند از فرصت‌های به‌وجودآمده به نحو احسن استفاده کنند چه‌بسا مجبور خواهند شد به یک توافق ضعیف بسنده کنند یا توافق نکنند. ما در اسفند 1400 به مرحله نهایی توافق رسیده بودیم اما برداشت برخی در ایران این بود که به این خاطر که اروپا و آمریکا خواهان احیای برجام هستند کمی صبر کنیم. اما تحولات بعدی مثل جنگ اوکراین باعث شد که این فرصت از دست برود. در ابتدا تصور می‌شد که این جنگ به زودی پایان می‌یابد اما دیدیم که ادامه پیدا کرد و به‌تبع آن رویکرد کشورهای غربی هم تغییر کرد. بنابراین اولین و اساسی‌ترین نکته‌ای که در ارائه راهکار باید به آن توجه کنیم این است که باید از تمامی فرصت‌ها استفاده کنیم به این خاطر که فرصت‌ها دائمی نیست کمااینکه تهدیدها هم دائمی نیست. اگر در شرایط کنونی به توافق نرسیم ممکن است تجربه اسفند 1400 مجدد تکرار شود. به این معنا که ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که شرایط را به مراتب دشوارتر یا اساساً منتفی کند. ما باید این واقعیت را بپذیریم که قرار نیست در مذاکره یک نفر کاملاً برنده باشد و یک نفر کاملاً بازنده؛ همان‌طور که ایران فکر می‌کند امتیازاتی به غرب می‌دهد، غرب هم فکر می‌کند امتیازاتی به ما می‌دهد. اگر این اصل اساسی را در مذاکره بپذیریم که مذاکره درنهایت یک بده‌بستان مطلوب برای دو طرف است باید سیاستی اتخاذ شود که این توافق شکل بگیرد. 

دراین پرونده بخوانید ...