شناسه خبر : 45032 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سری که بر باد رفت

آنتوان لاوازیه که بود و چرا نامش ماندگار شد؟

 

سارا بنی‌صدر / نویسنده نشریه 

81دانشمند و شیمیدان نامدار فرانسوی آنتوان لاوازیه که  «پدر شیمی مدرن» شناخته می‌شود، نجیب‌زاده فرانسوی بود که در جریان سال‌های پس از انقلاب فرانسه و در پی تشکیل جمهوری اول این کشور به علت همکاری با پادشاهی فرانسه در سیستم جمع‌آوری مالیات اعدام شد. با وجودی که لاوازیه عمدتاً با دستاوردهایی چون اولین نسخه از قانون بقای جرم، کشف اکسیژن و هیدروژن و نقش اکسیژن در احتراق شناخته می‌شود، مشارکت‌های ارزشمندی در اقتصاد انجام داد. رساله «ثروت سرزمینی فرانسه» او به عنوان یکی از مهم‌ترین رساله‌های اقتصاد سیاسی قرن هجدهم شناخته می‌شود. او به عنوان کسی که اولین روش را برای محاسبه تولید ناخالص داخلی تعریف کرد و توسعه داد در تاریخ باقی مانده است. تلاش او در این زمینه اولین تلاش در تاریخ است و مبنایی برای توسعه حسابداری ملی ایجاد کرد.

آنتوان اولین فرزند و تنها پسر یک خانواده بورژوازی ثروتمند ساکن پاریس بود. پدر او از وکلای پارلمان پاریس بود و مادرش به خانواده‌ای ثروتمند و بانفوذ تعلق داشت. لاوازیه زمانی که تنها پنج سال داشت مادرش را از دست داد بنابراین در دوران کودکی زیر نظارت عمه‌اش قرار گرفت که از او محافظت می‌کرد. لاوازیه در کالج مازارین که به  دانشکده علومش شهرت داشت به یادگیری ریاضیات، نجوم، گیاه‌شناسی و شیمی پرداخت و زیر نظر استادان برجسته‌ای تحصیل کرد. تحصیلات او سرشار از آرمان‌های روشنگری فرانسوی آن زمان بود. به نظر می‌رسد تعهد و شیفتگی او به شیمی تا حد زیادی تحت تاثیر اتین کوندیاک، پژوهشگر برجسته فرانسوی قرن هجدهم بوده است.

لاوازیه پس از دوران کالج، تصمیم گرفت برای پیروی از راه پدر تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه دهد، با وجود این بیشتر سه سال تحصیلی خود به عنوان دانشجوی حقوق را صرف شرکت در سخنرانی‌های عمومی و خصوصی در شیمی و فیزیک کرد و زیر نظر طبیعت‌شناسان برجسته کار کرد. با وجودی که مانند پدر و پدربزرگ مادری‌اش در انجمن نخبگان وکلای دادگستری پذیرفته شد که اعضای آن به دادگاه عالی پاریس رسیدگی می‌کردند، پژوهش‌های علمی را آغاز کرد و در سال 1768 به برترین جامعه فلسفه طبیعی فرانسه، آکادمی علوم در پاریس، راه پیدا کرد.

او که پس از مرگ مادرش ارث قابل توجهی دریافت کرده بود از آن برای خرید سهمی در شرکت مالی Ferme Général استفاده کرد که در واقع شراکتی با دولت سلطنتی برای جمع‌آوری برخی مالیات‌های فروش و مالیات غیرمستقیم مانند مالیات نمک و تنباکو، بود. در ابتدای هر چرخه مالی، آنها به دولت وام می‌دادند و متعاقباً از طریق جمع‌آوری مالیات‌ها آن را جبران می‌کردند. لاوازیه زمان زیادی را به عنوان جمع‌آوری‌کننده مالیات گذراند و به خاطر تلاش‌هایش پاداش فراوانی گرفت. اگرچه شیمی علاقه او بود اما در طول زندگی‌اش بیشتر وقت خود را به امور اداری و مالی اختصاص می‌داد. لاوازیه در سال 1771 با ماری آن پیرت پالز ازدواج کرد که او نیز دختر یکی از مالکان Ferme بود. با گذشت زمان ماری اثبات کرد که می‌تواند به عنوان یک همکار علمی در کنار همسرش باشد. در نتیجه همکاری نزدیک او با همسرش، جدا کردن مشارکت‌های فردی او با لاوازیه دشوار است اما به نظر می‌رسد بسیاری از کارهایی که به نام لاوازیه ثبت شده است اثرانگشت او را دارد.

لاوازیه بیشتر درآمد خود را از طریق شراکت با Ferme Général به دست آورد که به او اجازه داد تمام‌وقت  کارهای علمی انجام دهد، راحت زندگی کند و از نظر مالی به بهتر شدن جامعه کمک کند. البته همین همکاری بود که به اعدام او پس از انقلاب فرانسه و در «دوران وحشت» منجر شد. لاوازیه دستور ساخت دیواری در اطراف پاریس را صادر کرد تا بتوان از کسانی که کالاها را به داخل و خارج از شهر حمل می‌کردند عوارض گمرکی دریافت کرد. مشارکت او در جمع‌آوری مالیات‌ها اما کمکی به شهرت او پس از انقلاب فرانسه نکرد، چراکه مالیات و اصلاحات ضعیف دولت از انگیزه‌های اصلی در طول انقلاب فرانسه بود.

تامین بودجه عمومی برای علوم مختلف در آن زمان دشوار بود، اما لاوازیه از ثروت خود برای تاسیس یک آزمایشگاه بسیار گران‌قیمت و پیچیده استفاده کرد تا دانشمندان مشتاق بتوانند بدون دغدغه تامین بودجه به مطالعه بپردازند. او همچنین برای گسترش آموزش عمومی در علوم تلاشی بسیار کرد، به‌طوری که دو سازمان بنا نهاد که به عنوان ابزار عمومی آموزش به عموم ایجاد شدند. در Ferme Général لاوازیه توانست اطلاعات زیادی در مورد جمعیت‌شناسی، منابع کشاورزی، صنایع دستی، تجارت و شرایط مالی در فرانسه جمع‌آوری کند. او همچنین در سال‌های پایانی سلطنت و سال‌های اولیه انقلاب فرانسه عهده‌دار وظایف اداری در آکادمی علوم و سایر سازمان‌های دولتی شد. از سال 1775 تا 1792 به عنوان مدیر در اداره باروت فرانسه خدمت کرد و موفق شد کشور را در مواد مهم نظامی خودکفا کند. کار در اداره باروت و دیسکانت‌بانک دانش او را به اوج رساند. علاوه بر این، فعالیت‌هایش به عنوان یک زمیندار هدف دیگری نیز داشت که او آن را به همان اندازه مهم می‌دانست و آن ارائه نتایج دقیق به حوزه اقتصاد در مورد «توزیع ثروت سرزمینی» بود.

ارتباط با محافل روشنفکری در لاوازیه علاقه زیادی به تحلیل وضعیت سیاسی و اقتصادی فرانسه برانگیخت. تماس‌های مکرر با مسوولان امور مالی به او این امید را داد که بتواند در احیای اقتصادی الهام‌گرفته از لیبرال، که بورژوازی روشنفکر در رویای آن بود، مشارکت داشته باشد. اما شکست‌های مکرر اصلاحات اداری، مالی و بانکی برای او نشانه‌ای از مسدود شدن جامعه بود. خیلی زود به عرصه سیاست کشیده شد در حالی که محافل روشنفکری پاریس به فکر ایجاد تغییراتی بزرگ بودند.

با این حال، به امید کمک به تحریک اقتصاد، لاوازیه در سال 1783 شروع به شرکت در کار شاخه پاریس انجمن کشاورزی کرد و نتایج آن را با همکارانش در میان گذاشت. او یک کارگروه دائمی ایجاد کرد که به «کمیته کشاورزی» معروف شد. لاوازیه توانست سطح این کمیته را به اندازه یک  وزارتخانه بالا ببرد و برنامه گسترده‌ای از اصلاحات مالی و فنی را پیش‌بینی کند. او راه‌اندازی شرکت‌های خصوصی و همچنین کاهش واردات از طریق ایجاد زیرساخت‌های لازم برای توسعه صنایع را تشویق می‌کرد. لاوازیه به مطالعه اقتصاد از طریق مشارکت مستقیم در کشاورزی ادامه داد. برای اینکه ببیند دقیقاً چه عواملی به رفاه کشور کمک می‌کند، لاوازیه درآمد خالص کشاورز را پس از کسر تمام هزینه‌ها محاسبه کرد.

از سال 1787 که تمرکززدایی در فرانسه صورت گرفت، لاوازیه به عضویت مجامع استانی اورلئان در کمیسیون رفاه عمومی و کشاورزی درآمد و با ارائه پیشنهادهایی در مورد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی برجسته شد. مقالات او، که مهم‌ترین آنها به مساله مالیات می‌پرداخت، همه در اورلئان منتشر شد، به جز مقاله‌ای که مربوط به لغو قانون بود و موجب ناراحتی اشراف شده بود.

در سال 1791 کمیته مالیات مجلس ملی دانش و تجربه لاوازیه را فراخواند و از او خواست تا سیستم جدیدی از مالیات‌ها و تئوری‌های مالیاتی را طراحی کند. این الزام به دلیل عدم امکان تعیین منابع جمع‌آوری‌شده از سوی دولت و تعیین درآمد ملی به‌وجودآمده بود. نظرات و برآوردهای زیادی از درآمد ملی وجود داشت، اما هیچ‌کدام از روش‌شناختی‌ها از نظر علمی پایدار نبود. پرکاربردترین روش این بود که برای تعیین تولید ناخالص داخلی، باید درآمد خالص هر کشاورز را بدانید و سپس آن را ضرب کنید. اما در آن زمان هیچ ثبت ملی برای گنجاندن چنین داده‌هایی وجود نداشت.

لاوازیه در سال 1784 کاری بزرگ را در زمینه اقتصاد سیاسی در مورد «ثروت سرزمینی فرانسه» آغاز کرده بود که یکی از مهم‌ترین رساله‌های اقتصاد سیاسی قرن هجدهم محسوب می‌شود و او را پیشرو آمار ملی کرد. او در مارس 1791 گزیده‌ای از این اثر را به کمیته مالیات ارائه کرد که مورد استقبال قرار گرفت و مجلس دستور چاپ آن را داد. پس از تعریف درآمد سرزمینی، لاوازیه توضیح می‌دهد که بین آنچه تولید می‌شود و آنچه مصرف می‌شود برابری وجود دارد؛ و اینکه کل مصرف افراد برابر است با میانگین مصرف، ضربدر تعداد آنها. او تحقیقاتی را در مورد جمعیت پادشاهی فرانسه انجام داد که به طبقات، ایالت‌ها، جنسیت‌ها و حرفه‌ها تقسیم شده است. ثروت سرزمینی، با روش‌های علمی ارزیابی درآمد، پیش‌بینی بودجه، منابع جمعیتی و درآمدی کشور، به وسیله حساب‌های مستقیم تولید و مصرف، لاوازیه را در زمره برجسته‌ترین حسابداران ملی و خالقان اقتصاد کمی قرار داد. کتابچه‌ای که منتشر کرد، راه‌حلی بود برای یک پرسش به ظاهر ساده اما مهم: یافتن متغیرهای کل اقتصادی برای تعریف ثروت ملت در چارچوب اصلاحات سیستم مالیاتی فرانسه. نسخه خطی این رساله که یکی از پایه‌های علم حساب سیاسی و اقتصاد مدرن را تشکیل می‌دهد و روش تجربی محاسبه آن که در طول قرن‌های 19 و 20 آموزش داده شد، گم شده و تنها پاره‌ای از آن به جا مانده است.

لاوازیه مقاله خود را با تعریف تولید ناخالص داخلی به عنوان مجموع درآمد خالص کشاورزان آغاز کرده است. او در تحلیل خود از فرض فیزیوکرات‌ها بهره می‌گیرد که بخش کشاورزی تنها تولیدکننده درآمد و منافع اقتصادی است. گرچه با این فرض که صنعت و تجارت نیز تولیدکننده ثروت هستند به دیدگاه آدام اسمیت نزدیک شد. لاوازیه سه متغیر کل را تعریف کرد: بازده سرزمینی غیرنقد، درآمد سرزمینی به پول و درآمد خالص. به گفته لاوازیه اگر محصولات در بازار به فروش نرسند این بازده سرزمینی غیرنقد ارزشی ندارد. این کل دارای دو جزء است: محصول سرزمینی مورد استفاده مردم به عنوان درآمد ملی و محصول مورد استفاده حیوانات به عنوان مصرف میانی (واسطه) در نظر گرفته شد. اصطلاح میانی در آثار لاوازیه ریشه دارد. او معتقد بود که برای داشتن یک مشاهده آماری معقول، این محصول باید تقسیم شود. او محصولات کشاورزی را به چند دسته تقسیم کرد و برای هر دسته مشاهدات را ثبت کرد. از آنجا که بازده سرزمینی غیرنقد را نمی‌توان در سیاست مالیاتی استفاده کرد، لاوازیه مجموعه دومی به نام درآمد سرزمینی به پول را ایجاد کرد. این متغیر کل مربوط به درآمد واقعی است، که به معنای درآمد حاصل از فروش واقعی به مشتریان بالقوه است.

طبق نظر لاوازیه درآمد خالص همان چیزی است که پس از کسر هزینه‌ها و مخارج مربوط به بهره‌برداری کشاورزی، به ویژه تغذیه و نگهداری کارگران، از درآمد سرزمینی باقی می‌ماند. این متغیر کل همان است که تولید ناخالص داخلی نامیده می‌شود. لاوازیه برای اینکه امکان تخمین این سه متغیر اقتصادی را داشته باشد تاسیس یک اداره آمار ملی با وظیفه جمع‌آوری و پردازش داده‌ها را پیشنهاد کرد. نبود چنین موسسه‌هایی در آن زمان سبب شد لاوازیه اصولی را در نظر بگیرد. اول اینکه، «یک معادله، یک برابری، میان آنچه تولید می‌شود و آنچه مصرف می‌شود وجود دارد؛ بنابراین برای دانستن آنچه تولید می‌شود کافی است بدانیم چه چیزی مصرف می‌شود و برعکس. اصل دوم برای محاسبه مصرف سالانه بر این ایده تاکید دارد که «مصرف کل یک قلمرو پادشاهی برابر است با میانگین مصرف افراد ضربدر تعداد آنها». در این رابطه لاوازیه تخمین زد که در سال 1791 جمعیت فرانسه حدود 25 میلیون نفر بوده است. گام بعدی تخمین مصرف معمول خانوار براساس قیمت کالاهای مورد نیاز برای بقا بود. چیزی که لاوازیه در نظر گرفت میانگین مصرف فردی بود که برای همه شهروندان فرانسه با ملاحظات خاص اعمال شد. حاصل‌ضرب دو مقدار به برآورد مصرف داخلی منجر شد، به‌طوری که او مصرف سالانه فرانسه را دو میلیارد و 750 میلیون برآورد کرد. گام بعدی او برابر کردن مصرف ملی با تولید ناخالص داخلی براساس اصل تعیین‌شده در شیمی بود: هیچ چیز از دست نمی‌رود و هیچ چیز ایجاد نمی‌شود». تولید ناخالص ملی در نتیجه ضرب سطح زیرکشت آنها به دست می‌آمد. مقدار به‌دست‌آمده به وسیله دو روش محاسبه تقریباً یکسان بود. لاوازیه برای به دست آوردن تولید ناخالص داخلی باید هزینه‌های کشت، هزینه‌های متحمل‌شده از سوی کسانی را که در کشت شرکت داشتند و تمام مخارج کشاورزی را تفریق می‌کرد. تولید ناخالص داخلی به‌دست‌آمده 2 /1 میلیارد لیور بود که برای آن مالیات اعمال شد. آنچه لاوازیه پیشنهاد کرد، توصیف آماری اقتصاد یک کشور با استفاده از کل بود. او قصد داشت یک حساب یا تراز کلی از تمام استان‌های فرانسه ایجاد کند که دماسنج رفاه عمومی باشد. ژان پی‌یر پوریه در کتاب خود لاوازیه را پیشرو حسابداری ملی دانسته و معتقد است او «نقطه عطفی در تاریخ علم، آمار و حسابداری اقتصاد ملی است».

هنگامی که انقلاب فرانسه در سال 1789 به وقوع پیوست، لاوازیه مانند بسیاری دیگر از مدیران با اندیشه فلسفی، آن را فرصتی برای عقلانی کردن و بهبود سیاست و اقتصاد کشور دانست. با این حال، چنین خوش‌بینی به زودی با تغییراتی که موجودیت دولت را در معرض خطر قرار داد رنگ باخت. لاوازیه که شاید برای قدرت علم و عقل بیش از حد ارزش قائل بود به توصیه‌های دولت‌های انقلابی در امور مالی و سایر امور ادامه داد. زمانی که خشم مردم علیه کسانی که در دوران قدیم قدرت داشتند و از امتیازهای اجتماعی برخوردار بودند برانگیخته شد، نه او و نه همسرش به خارج از کشور فرار نکردند. همان‌طور که انقلاب رادیکال‌تر می‌شد، افرادی که در فرماندهی بودند به سمت حکومت با ایجاد وحشت می‌رفتند. لاوازیه خیلی زود به همراه سایر اعضای Ferme Général زندانی شد. جمهوری در حال پاکسازی افراد با گذشته سلطنتی بود. در می 1795 لاوازیه به همراه پدرزنش و 26 تن دیگر که با Ferme همکاری می‌کردند اعدام شدند. 

دراین پرونده بخوانید ...