شناسه خبر : 43538 لینک کوتاه

تعامل و تقابل

واکاوی تحولات اخیر در روابط ایران و فرانسه در گفت‌وگو با اردشیر سنایی

تعامل و تقابل

مناسبات ایران و کشورهای اروپایی رو به تیرگی گراییده و ظاهراً قرار نیست چرخه تنش بین تهران و بروکسل فعلاً متوقف شود. در این میان عکس‌العملی که رهبران اروپایی از جمله امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه از خود نشان دادند تند و بعضاً بی‌سابقه بوده است. درواقع برخلاف چند ماه پیش که فرانسوی‌ها مواضع نرم‌تری نسبت به آمریکا داشتند در حال حاضر مواضع تندتری اتخاذ کرده‌اند به‌طوری که چند گام از آمریکا جلوتر هستند. در این شرایط به نظر می‌رسد که شکاف جدیدی در حوزه دیپلماتیک در حال شکل‌گیری است. در این زمینه اردشیر سنایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌الملل، معتقد است در طول یک سال گذشته عملاً سه رخداد یعنی عدم احیای برجام، مواضع ایران در جنگ روسیه و اوکراین و نهایتاً ناآرامی‌ها و نارضایتی‌هایی که در داخل ایران شکل گرفت باعث شد که فرانسه نوع مناسبات خود را با جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

‌ در چارچوب تحولات اخیر ایران شاهد این هستیم که فرانسه به سیاست‌های واشنگتن در قبال ایران بسیار نزدیک شده و به این قطعیت رسیده که می‌تواند مواضع خود را در ارتباط با تهران شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چارچوب معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی بهره‌برداری کند و فشارهای قابل توجهی را علیه تهران عملیاتی کند. در این راستا هدف فرانسه از تشدید فشار بر ایران چیست؟

در روابط میان ایران و فرانسه فراز‌و‌نشیب‌های بسیاری را می‌توان دید. طی ماه‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب به دلیل حضور امام در فرانسه و همدلی و همراهی فرانسوی‌ها با ایران به نظر می‌رسید روابط دوستانه‌ای بین ایران و فرانسه شکل گرفته است. با گذشت چند ماه از انقلاب و پیگیری سیاست خارجی رادیکالی از سوی انقلابیون و همچنین بحث اعدام برخی از گروه‌های وابسته به رژیم گذشته، عملاً روابط بین دو کشور تیره و تار شد. در طول جنگ ایران و عراق هم حمایت‌های فرانسه از عراق به محاصره سفارتخانه‌های دو کشور و قطع روابط دیپلماتیک بین ایران و فرانسه منجر شد. بعد از این ماجرا به واسطه صدور فرمان قتل سلمان رشدی شاهد فراخوانی سفرای اروپایی و از جمله فرانسه از ایران بودیم. اما بعد از جنگ، روابط بین ایران و فرانسه رو به بهبود رفت و نگاه فرانسه برخلاف نگاه آمریکا بود که همواره نباید ایران را منزوی نگه داشت و باید تلاش کرد با همکاری و تعامل با ایران، این کشور را وارد بازی کرد تا به این شکل رفتار ایران را کنترل کرد و تغییر داد. فرانسه بعد از جنگ ایران و عراق تلاش کرد که روابط و مناسبات خود را در بعد سیاسی و اقتصادی بهبود ببخشد. البته مباحثی مثل ترور بختیار در پاریس مجدداً این مسیر را تغییر داد و نهایتاً با بحرانی که بر سر دادگاه میکونوس رخ داد سفرای اروپایی از جمله سفیر فرانسه ایران را ترک کردند. ریاست‌جمهوری ژاک شیراک در فرانسه و محمد خاتمی در ایران مسیر جدیدی را در روابط دو کشور گشود که اوج آن سفر رئیس‌جمهوری ایران برای اولین‌بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به فرانسه بود. این سفر باعث شکل‌گیری مناسبات اقتصادی ویژه‌ای بین ایران و فرانسه شد. اما از زمانی که پرونده هسته‌ای ایران به عنوان یک مساله بین‌المللی مطرح شد اروپایی‌ها از جمله فرانسه تلاششان این بود که از طریق وساطت در مذاکرات، گره پرونده هسته‌ای را باز کنند. اما روند تحولات در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد به شکلی پیش رفت که کشورهای اروپایی از جمله فرانسه از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل حمایت کردند. از همین زمان بود که روابط دو کشور به‌طور مجدد تیره شد. با روی کار آمدن حسن روحانی در ایران و انعقاد قرارداد برجام که فرانسه هم در به ثمر رسیدن آن نقش مهمی داشت مجدداً روابط دو کشور بهبود یافت تا جایی که وزیر امور خارجه فرانسه در سال 1394 بعد از 12 سال به تهران سفر کرد. در ادامه فرانسوی‌ها تلاش کردند که مانع از خروج آمریکا از برجام شوند و در مرحله بعد هم تلاش کردند تا برجام را بدون آمریکا حفظ کنند و اجازه ندهند که برجام برای همیشه از بین برود. اما در طول یک سال گذشته عملاً سه رخداد باعث شد که نگاه فرانسه به ایران به نگاه آمریکا در قبال ایران نزدیک‌تر شود و از این نظر فرانسه مانند گذشته به دنبال تعامل و همکاری با ایران نیست. اولین موضوع عدم موفقیت در احیای برجام است. مذاکراتی که در اواخر دوره ریاست‌جمهوری روحانی شروع شد بدون هیچ نتیجه‌ای در دولت سیزدهم به پایان رسید. درواقع مذاکرات احیای برجام مانع بزرگی بود که نتوانست روابط ایران و فرانسه را به روال قبل بازگرداند. موضوع دوم حمله روسیه به اوکراین و باز شدن پای ایران به این جنگ (به عنوان کشوری که به روسیه پهپاد فروخته) است. این جنگ عملاً یک تقابل ژئوپولیتیک و یک تهدید امنیتی علیه کلیت اروپا و فرانسه است و متاسفانه ایران با نوع عملکردش در قبال جنگ روسیه و اوکراین عملاً وارد این ماجرا شده است. به هر حال این پرونده کماکان باز است و شاید در آینده‌ای نزدیک ایران را وارد جریاناتی دیگر کند. موضوع سوم شروع اعتراضات و ناآرامی‌ها در ایران از اواخر شهریورماه سال جاری بود. این اعتراضات عملاً موجی جهانی نزد افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری به راه انداخت که قاعدتاً فرانسه هم از این قاعده مستثنی نیست. علاوه بر این، تلاش ایرانی‌های خارج از کشور به ویژه ایرانی‌های مقیم اروپا، در تغییر نگاه دولت‌های اروپایی از جمله دولت فرانسه تاثیر بسزایی داشته است. فرانسه با این موج وارد تقابل با ایران شد. درواقع فرانسه در کنار آمریکا و سایر کشورهای اروپایی در نهادهای مختلف از جمله شورای حکام آژانس، مجمع عمومی، کمیته سوم مجمع عمومی، شورای حقوق بشر سازمان ملل و شورای اقتصادی و اجتماعی، اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دادند. بنابراین مجموعه این سه رخداد یعنی عدم احیای برجام، مواضع ایران در جنگ روسیه و اوکراین و نهایتاً ناآرامی‌ها و نارضایتی‌هایی که در داخل ایران شکل گرفت باعث شد که فرانسه نوع مناسبات خود را با جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد.

‌ طی چند ماه گذشته امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه، با تعدادی از فعالان زن ایرانی در کاخ الیزه دیدار کرد. این دیدار چه پیامی برای ایران داشت؟

فرانسه به عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای اتحادیه اروپا همواره تلاش کرده در تحولات مختلف جهانی از جمله تحولات منطقه غرب آسیا و خاورمیانه نقش اساسی داشته باشد. با وقوع ناآرامی‌ها در ایران، فرانسه تصمیم گرفت که با این موج همراهی کند. فرانسه مانند بسیاری از کشورهای اروپایی به این نتیجه رسید که جریانی که در داخل ایران در حال وقوع است جریان مهمی است. به عبارت دیگر فرانسه تصور می‌کرد اعتراضات و ناآرامی‌ها در ایران به تغییراتی گسترده در این کشور منجر خواهد شد به همین خاطر تلاش کرد مانند دیگر کشورهای اروپایی مواضع تندی را علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند.

‌ با وقوع اعتراضات در ایران زمزمه‌هایی در رابطه با بسته شدن سفارتخانه‌های ایران و اروپا شنیده می‌شد. با اعدام علیرضا اکبری، زندانی دوتابعیتی متهم به جاسوسی، این موضوع به شکل جدی‌تری مطرح شد. در واکنش به این اقدام وزارت خارجه فرانسه در بیانیه‌ای، ضمن محکوم کردن این اعدام، با مقامات بریتانیا ابراز همبستگی کرد. در ادامه این بیانیه آمده است: «به درخواست وزیر، کاردار سفارت ایران در پاریس بار دیگر برای ابراز عصبانیت و ناراحتی ما به وی احضار شد.» در این راستا موضوع بسته شدن سفارتخانه‌ها تا چه حد جدی است؟ این موضوع چه پیامدی برای ایران دارد؟

اگرچه شرایط فعلی روابط ایران با اروپا و به‌طور خاص روابط ایران و فرانسه، یادآور رویدادهای سال ۱۳۷۶ است زمانی که برخی از کشورهای اروپایی در پی اعلام رای دادگاه میکونوس به صورت همزمان تصمیم گرفتند گفت‌وگوهای انتقادی خود با تهران را قطع کنند و سطح روابط سیاسی خود را کاهش دهند، دیدارهای دیپلماتیک در سطح وزرای خارجه را متوقف کنند و سفرای خود را از تهران فرا بخوانند؛ اما به گمان من در شرایط فعلی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه تمایلی به بسته شدن سفارتخانه‌هایشان یا فراخوانی سفرایشان از تهران ندارند. در واقع کشورهای اروپایی تلاش می‌کنند تا از طریق فشارهای سیاسی و دیپلماتیک، تبلیغاتی، رسانه‌ای و حمایت از نهادهای حقوق بشری کارشان را پیش ببرند. البته باید این موضوع را در نظر بگیریم که نمی‌شود روند وقایع را پیش‌بینی کرد. اگر روند تحولات به همین شکل ادامه پیدا کند ممکن است به سمت فراخوانی سفرا و در نهایت بسته شدن سفارتخانه‌ها پیش برویم.

در رابطه با پیامدهای این موضوع باید یادآور شوم که اروپایی‌ها از جمله فرانسوی‌ها همیشه به دنبال این بودند که روابطی تعاملی و به دور از تنش با ایران داشته باشند و برخلاف آمریکایی‌ها به دنبال انزوای ایران نبودند. تصور آنها این بود که اگر ایران منزوی شود، ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که کنترل آن سخت باشد. در حال حاضر اگر اروپایی‌ها هم مانند آمریکایی‌ها به سمت منزوی کردن ایران گام بردارند، موضوع بیش از پیش دشوار می‌شود. در واقع اگر روابط دیپلماتیک ایران و فرانسه و به‌طور کلی ایران و اروپا قطع شود مناسبات دو طرف متشنج‌تر خواهد شد. یکی از مهم‌ترین پیامدهای بسته شدن سفارتخانه‌ها، پایان مذاکرات هسته‌ای است. در مجموع بسته شدن سفارتخانه‌ها و فراخوانی سفرا نه‌تنها کمکی به حل روابط متشنج ایران و فرانسه نمی‌کند بلکه مسیر پیش‌رو را تندتر و رادیکالی‌تر می‌کند و فضا را به سمتی می‌برد که شاید دیگر قابل کنترل نباشد.

‌ چه راهکارهایی را برای خروج از بن‌بست کنونی پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر می‌رسد اوضاع بسیار پیچیده‌تر از آنی است که بتوان راه‌حل مشخصی را ارائه داد و اینکه آیا این راه‌حل باید از طرف ایران ارائه شود یا از طرف مقابل یعنی کشورهای اروپایی و از جمله فرانسه؟ همان‌طور که عرض کردم در حال حاضر سه موضوع اصلی مطرح است و به نظر می‌رسد کاهش این تنش‌ها به حل شدن این سه موضوع برمی‌گردد. موضوع اول، به بن‌بست رسیدن مذاکرات هسته‌ای است. به نظر می‌رسید گفت‌وگوهای مربوط به احیای برجام در سطح مناسبی بود؛ اگر در همان زمان برجام احیا می‌شد بسیاری از این اتفاقات رخ نمی‌داد. قاعدتاً اگر طرفین نتوانند موضوع هسته‌ای را حل کنند اوضاع پیچیده‌تر از وضعیت کنونی خواهد شد. موضوع دوم ماجرای جنگ روسیه و اوکراین است. به هر حال پای جمهوری اسلامی ایران به این جنگ باز شد و به نظر نمی‌رسد که به همین راحتی بتواند از این پرونده خارج شود. درواقع حمله روسیه به اوکراین، حمله به کلیت اروپاست و بحث ژئوپولیتیک و امنیتی اروپا مطرح است به همین خاطر جمهوری اسلامی ایران باید به شکلی پای خودش را از این پرونده بیرون بکشد. در رابطه با موضوع سوم هم به نظر می‌رسد هرچقدر اعتراضات و نارضایتی‌ها در داخل و همچنین اعتراضات ایرانی‌های خارج از کشور فروکش کند، اقدامات صورت‌گرفته در ایران به سمت مدیریت و کنترل فضا برود و تلاش گروه‌ها و نهادهای حقوق بشری کاهش پیدا کند، می‌تواند بر موضوع سوم تاثیر بگذارد. در مجموع می‌توان گفت اوضاع به قدری پیچیده است که نمی‌توان راه‌حل مشخصی را ارائه داد. به هر حال اگر اراده طرفین مبنی بر کنترل فضا و کاهش تشنج باشد، باید گام‌های موثری در این زمینه بردارند.

دراین پرونده بخوانید ...