شناسه خبر : 50269 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درس پختگی دموکراتیک

خروج کشورها از تب عوام‌گرایی

درس پختگی دموکراتیک

کشوری را در نظر بگیرید که در آن یک رئیس‌جمهور دوقطبی‌ساز در تلاش برای انتخاب مجدد شکست خورده و از پذیرش نتایج خودداری کرده است. او اعلام کرد که در انتخابات تقلب شده و در رسانه‌های اجتماعی هوادارانش را به قیام دعوت کرد. هزاران نفر از آنان به ساختمان‌های دولتی حمله کردند. به دنبال آن شورش شکست خورد. رئیس‌جمهور سابق با تحقیقات جنایی رو‌به‌رو شد و دادستان‌ها او را به اتهام کودتا محاکمه کردند. این داستان شبیه به خیال‌پردازی چپ آمریکایی به نظر می‌رسد، اما در دیگر دموکراسی نیم‌کره یک واقعیت است. محاکمه ژاویر بولسونارو، رئیس‌جمهور سابق برزیل و «ترامپ مناطق استوایی» در 2 سپتامبر در دیوان عالی فدرال آغاز می‌شود. شواهد همانند تصویری از گذشته پرتلاطم برزیل هستند. یک ژنرال چهارستاره سابق برای لغو نتیجه انتخابات برنامه‌ریزی کرد. مزدوران قصد داشتند برنده واقعی را به قتل برسانند. همان‌گونه که تحقیقات اکونومیست در این مورد نشان می‌دهد کودتا به دلیل بی‌کفایتی و نه از روی عمد شکست خورد. احتمالاً آقای بولسونارو و همدستانش مجرم شناخته می‌شوند. این رویداد برزیل را به نمونه‌ای آزمایشی تبدیل می‌کند که نشان می‌دهد چگونه کشورها می‌توانند از تب عوام‌گرایی بهبود یابند. در لهستان، دو سال پس از آنکه حزب قانون و عدالت (PIS) قدرت را از دست داد، رئیس‌جمهور جدید حزب، ائتلاف به رهبری دونالد توسک میانه‌رو را محدود کرده است. برگزیت در بریتانیا طرفداری ندارد، اما نایجل فراژ، سیاستمداری که الهام‌بخش آن بود، در نظرسنجی‌ها پیشتاز است. حتی جنگ حماس در 7 اکتبر هم نتوانست اختلافات تلخ را در اسرائیل کاهش دهد. اما جالب توجه‌ترین مقایسه میان برزیل و آمریکاست. به نظر می‌رسد این دو کشور جایشان را عوض می‌کنند. آمریکا به سمت فساد، حمایت‌گرایی و اقتدارگرایی بیشتر پیش می‌رود. دونالد ترامپ در کار فدرال‌رزرو اختلال و شهرهای تحت کنترل دموکرات‌ها را تهدید می‌کند. در مقابل، با وجود اینکه دولت ترامپ برزیل را به دلیل پیگرد قانونی آقای بولسونارو تهدید می‌کند خود مصمم است که از دموکراسی‌اش محافظت و آن را تقویت کند. یکی از دلایلی که برزیل قول می‌دهد با سایر کشورها متفاوت باشد آن است که خاطرات دیکتاتوری هنوز در آن تازه‌اند. برزیل دموکراسی را در سال 1988 احیا کرد. دادگاه عالی که طبق «قانون اساسی شهروندان» (که در آن زمان تصویب شد) شکل گرفت، هنوز خود را مانعی در برابر اقتدارگرایی می‌داند. علاوه‌ بر این، اکثر مردم برزیل هنوز اقدامات آقای بولسونارو را به یاد دارند. بیشتر آنها اعتقاد دارند او تلاش کرد کودتا کند تا خودش را در مسند قدرت نگه دارد. آن دسته از فرمانداران ایالتی محافظه‌کار که با لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور چپ‌‌گرا، رقابت می‌کنند برای برنده شدن در انتخابات سال بعد به آرای هواداران آقای بولسونارو نیاز دارند. اما حتی آنها هم از سبک سیاسی او انتقاد می‌کنند. این امر امکان اصلاحات را فراهم می‌کند. نکته کنایه‌آمیز آن است که باید دیوان عالی کشور را به رغم وظیفه‌ای که برای حفظ دموکراسی برزیل دارد مهار کرد. این دادگاه به عنوان داور قانون اساسی (که بالغ بر 65 هزار کلمه است) بر مجموعه‌ای گیج‌کننده از قوانین، حقوق و تعهدات -از سیاست‌های مالیاتی گرفته تا فرهنگ و ورزش- نظارت دارد. گروه‌های مختلف از اتحادیه‌های کارگری تا احزاب سیاسی می‌توانند مستقیم پرونده‌ها را مطرح کنند. گاهی اوقات قضات خود پرونده‌ها را باز می‌کنند، از جمله تحقیقات مربوط به تهدیدهای آنلاین که گاهی علیه خود دادگاه است. در این موارد دادگاه خود قربانی، دادستان و قاضی است. اکثر تصمیمات از سوی قضات انفرادی اتخاذ می‌شوند تا به حجم کاری 114 هزار حکم فقط در سال 2024 رسیدگی شود. برای مثال، این کشور از بی‌اختیاری مالی مزمن به‌ویژه معافیت‌های مالیاتی خارج از کنترل و افزایش خودکار هزینه‌ها رنج می‌برد. برخی از این موارد در قانون اساسی 1988 گنجانده شدند تا رهبران خودکامه را مهار کنند. برخی دیگر نیز تقصیر کنگره برزیل است که کنترل بودجه فدرال را در دست دارد و از نفوذش برای تامین مالی پروژه‌های کوچک استفاده می‌کند. نتیجه این کار کاهش سرمایه‌گذاری و تضعیف رشد خواهد بود.  از جنبه نظری، این امر راه پیش‌رو را نشان می‌دهد. آقای بولسونارو باید به دلیل جنایت‌هایش محاکمه و در صورت انباشت گناه مجازات شود. انتخابات سال آینده باید با رقابت بر سر اصلاحات گسترده‌تر همراه باشد.  هیچ‌کدام از اینها در عمل آسان نیست. آقای ترامپ یکی از موانع است. او دیوان عالی برزیل را به تعقیب و آزار دوستش متهم کرده و در اوایل آگوست تعرفه‌ای 50درصدی روی کالاهای برزیلی وضع کرده است. همچنین دولت او تحریم‌های مگنیتسکی (Magnitsky) را بر الکساندر دمورائس، قاضی مسئول پرونده بولسونارو اعمال کرده است. این تحریم‌ها شامل محرومیت از نظام مالی آمریکا می‌شوند و معمولاً ناقضان حقوق بشر و دزدسالاران را هدف می‌گیرند. ممکن است دیگر مقامات و سیاستمداران هم سرنوشتی مشابه پیدا کنند. این اقدام یادآور روزگار تلخ گذشته است که در آن ایالات‌متحده کشورهای آمریکای لاتین را بی‌ثبات می‌کرد. خوشبختانه احتمال دارد دخالت آقای ترامپ نتیجه معکوس بدهد. فقط 13 درصد از صادرات برزیل به ایالات‌متحده راه پیدا می‌کنند و به طور عمده کالاهای تجاری هستند که می‌توان بازارهای جدیدی برایشان پیدا کرد. آمریکا قبلاً معافیت‌های متعددی اعطا کرده بود. تاکنون، حملات آقای ترامپ فقط جایگاه لولا را در نظرسنجی‌ها تقویت کرده است و به او بهانه می‌دهد تا اخبار بد اقتصادی را تا قبل از انتخابات بعدی در اکتبر 2026 توجیه کند. موانع داخلی برای اصلاحات بیشترند. حتی اگر نخبگان خواستار تغییر باشند برزیل کشوری چندپاره است. آقای بولسونارو هواداران متعصبی دارد که دردسرساز هستند، به‌ویژه اگر دادگاه حکم شدیدی صادر کند. اصلاح دیوان عالی و قانون اساسی مستلزم آن است که گروه‌ها برای خیر عمومی از قدرت دست بکشند. طبیعی است که آنها به آنچه در دست دارند بچسبند، حداقل به این دلیل که به دشمنانشان اعتماد ندارند. همگان خواستار رشد هستند، اما برای دستیابی به رشد بیشتر باید برخی افراد از برخی امتیازهای خود چشم بپوشند. بنابراین تنش‌ها اجتناب‌ناپذیر خواهند بود. اما بسیاری از سیاستمداران جریان اصلی برزیل از تمام احزاب، برخلاف همتایان آمریکایی‌شان مایل‌اند مطابق قوانین پیش بروند و از طریق اصلاحات پیشرفت کنند. نقش پختگی دموکراتیک نیم‌کره غربی حداقل به طور موقت به سمت جنوب حرکت می‌کند. 

 

دراین پرونده بخوانید ...