شناسه خبر : 34476 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شکاف خطرناک

بازار در برابر اقتصاد واقعی

شکاف خطرناک

ترجمه: جواد طهماسبی- تاریخ بورس لبریز از داستان‌های غم‌انگیزی همچون سقوط سال 1929، دوشنبه سیاه 1987، زمانی‌که ارزش سهام در یک روز 20 درصد پایین آمد، و بحران دات‌کام در 1999 است. با این پیش‌زمینه‌ها دیگر هیچ رویدادی تعجب‌برانگیز و غافلگیرکننده نیست اما هشت هفته گذشته دورانی قابل توجه و مهم بودند. به‌دنبال یک مسابقه دیوانه‌وار در آمریکا ناگهان همه سهام خود را در معرض فروش گذاشتند. شاخص s&p500 بین 19 فوریه تا 23 مارس یک‌سوم ارزش خود را از دست داد. از آن زمان به بعد شاخص رو به افزایش گذاشت و بیش از نیمی از کاهش را جبران کرد. عامل محرک این تحول اخبار مربوط به آن بود که فدرال رزرو اوراق قرضه را خریداری و به بنگاه‌های بزرگ در تامین مالی بدهی‌هایشان کمک می‌کند. روحیه سرمایه‌گذاران بلافاصله از هراس به خوش‌بینی تغییر حالت داد.

اما نباید به این دیدگاه خوش‌بینانه وال‌استریت دلخوش بود چراکه با وضعیت بازارهای دیگر مناطق در تناقض است. به عنوان مثال بهبود قیمت سهام در بریتانیا و اروپا ناچیز و کند بود همچنین وال‌استریت با مین‌استریت یک دنیا فاصله پیدا کرد. در آمریکا حتی باوجود برداشتن محدودیت‌های قرنطینه‌ای مشاغل آسیب شدیدی دیده‌اند و نرخ بیکاری از چهار به حدود 16 درصد رسید که بالاترین میزان از زمانی که ثبت نرخ‌ها در 1948 آغاز شد به شمار می‌رود. در حالی‌که ارزش سهام بنگاه‌های بزرگ رو به اوج‌گرفتن است و آنها از فدرال رزرو کمک دریافت می‌کنند کسب‌وکارهای کوچک در دریافت نقدینگی از عموسام مشکل دارند.

زخم‌های بحران مالی سال‌های 2009-2007 در حال سر باز کردن هستند. ماه گذشته جو بایدن نامزد دموکرات ریاست‌جمهوری با گلایه گفت این دومین باری است که ما آنها را نجات می‌دهیم. بحث و مجادله‌ها بر سر اینکه چه کسی هزینه بودجه‌ای همه‌گیری را پرداخت می‌کند تازه آغاز شده‌اند. در شرایط کنونی هر آن امکان دارد اعتراضاتی علیه کسب‌وکارهای بزرگ‌ به راه بیفتد.

بحث را با رویدادهای بازار آغاز می‌کنیم. بخش بزرگی از بهبود روحیه به فدرال رزرو مربوط می‌شود که نسبت به دیگر بانک‌های مرکزی با شدت بیشتری وارد عمل شد و دارایی‌ها را در مقیاسی غیرقابل تصور خریداری کرد. فدرال رزرو خود را متعهد ساخت تا اوراق قرضه شرکتی بیشتر از جمله اوراق پرمخاطره پربازده را خریداری کند. بازار انتشار اوراق شرکتی جدید که در ماه فوریه متوقف شده بود به شکلی باورنکردنی جان دوباره گرفت. ظرف شش هفته گذشته شرکت‌ها 560 میلیارد دلار اوراق قرضه منتشر کردند که دو برابر سطح عادی بود. حتی بنگاه‌های کشتی‌های تفریحی و مسافرتی که کشتی‌هایشان به گل نشسته‌اند توانستند هر چند به قیمت بالا پول نقد گردآوری کنند. از ورشکستگی پی‌درپی بنگاه‌های بزرگ جلوگیری شد. بانک مرکزی در عمل به ستون اتکای جریان نقدی شرکت‌های آمریکایی تبدیل شد و بورس با درک این موضوع به سرعت از ستون بالا رفت.

فدرال رزرو راه دیگری نداشت. هجوم برای فروش در بازار اوراق شرکتی رکود عمیق را شدیدتر می‌ساخت. سرمایه‌‌گذاران با خرید انبوه سهام بازار را به تکاپو انداختند. بازدهی اوراق قرضه دولتی آمریکا به‌ندرت مثبت می‌شود و در ژاپن و اروپا منفی است. بنابراین هر کس آنها را تا زمان سررسید نگه دارد قطعاً متضرر خواهد شد و اگر تورم بالا برود این ضرر دردناک‌تر می‌شود. بنابراین سهام جذابیت بیشتری دارد. در اواخر مارس قیمت‌ها به اندازه کافی پایین آمد که خریداران خطرپذیر و شجاع را وسوسه کند. آنها اقدام خود را این‌گونه توجیه می‌کردند که بخش بزرگی از ارزش بورس به سودهایی وابسته است که مدت درازی پس از ریشه‌کن شدن کووید 19 و پایان رکود حاصل خواهند شد.

با این حال باید گفت که افزایش اخیر سهام به‌طور نابرابر صورت گرفت. حتی قبل از بروز همه‌گیری بازار انحرافاتی داشت که پس از آن شدت گرفت. بورس‌های بریتانیا و اروپا به خاطر صنایع مشکل‌داری مانند خودرو، بانکداری و انرژی عقب افتاده بودند و مناقشه‌های جدیدی بر سر واحد پولی مشترک آغاز شده است. در آمریکا سرمایه‌گذاران بیشتر به چند گروه اندک از بزرگان فناوری شامل آلفابت، آمازون، اپل، فیس‌بوک و مایکروسافت اقبال بیشتری نشان می‌دهند. این غول‌های فناوری هم‌اکنون یک‌پنجم شاخص s&p500 را می‌سازند. در این میان معدود کسب‌وکارهایی که امید به بقا دارند توانسته‌اند اندکی از توجهات را جلب کنند. این پدیده از جهاتی منطقی جلوه می‌کند. مدیران دارایی مجبورند پول را در جایی بگذارند که بهترین کارکرد را دارد. اما چگونگی سرعت‌گیری قیمت سهام و سمت و سوی حرکت آنها اشکالاتی دارد. ارزش سهام آمریکا اکنون نسبت به ماه آگوست بالاتر است. این امر تلویحاً اشاره می‌کند که تجارت و در شکل وسیع‌تر اقتصاد می‌تواند دوباره و طبق معمول به رونق بازگردد. این چشم‌انداز با تهدیدهای زیادی مواجه است که سه مورد از آنها اهمیت بیشتری دارند.

اولین تهدید وقوع یک پس‌لرزه است. این امکان کاملاً وجود دارد که موج دوم شیوع ایجاد شود علاوه بر این عواقب و آثار رکود عمیق خود را نشان خواهند داد و تولید ناخالص داخلی آمریکا در سه ماهه دوم سال نسبت به سال گذشته حدود 10 درصد کاهش می‌یابد. بسیاری از مدیران شرکت‌ها امیدوارند برنامه‌های کاهش شدید هزینه‌ها بتواند به حفظ حاشیه سود آنها و پرداخت بدهی‌های انباشته‌شده در جریان تعطیلی کارکنان کمک کند. اما این ریاضت شرکتی در مجموع به سرکوب‌ تقاضا منجر می‌شود و نتیجه احتمالی آن است که 90 درصد اقتصاد زیر سطوح عادی کار کند.

خطر دوم کلاهبرداری و شیادی است. معمولاً تداوم دوران شکوفایی به بروز رفتارهای متقلبانه منجر می‌شود و قبل از شیوع کووید 19 آمریکا شکوفایی و رونق بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کرد. پس از چند سال فراوانی پول ارزان و مهندسی مالی اکنون امکان دارد تقلب‌های حسابداری آشکار شوند. در هفته‌های اخیر دو مورد قابل توجه در آسیا اتفاق افتاد: در لاکین‌کافی یکی از نمایندگی‌های استارباکس در چین و در هین لیونگ یک غول انرژی سنگاپوری که ضررهایش را پنهان می‌کرد. کشف یک تقلب بزرگ یا سقوط یک شرکت عظیم آمریکایی می‌تواند اعتماد بازارها را درهم شکند درست همان‌گونه که فروپاشی انرون (Enron) در 2001 سرمایه‌گذاران را آشفته کرد و لمان برادرز در 2008 بورس را پایین کشید.

مهم‌ترین ریسکی که مورد غفلت قرار می‌گیرد واکنش سیاسی است. رکود به بنگاه‌های کوچک آسیب می‌زند و بنگاه‌های بزرگ باقیمانده در جایگاه قدرتمندتری قرار می‌گیرند. این امر باعث بروز تمرکز در صنایعی می‌شود که تا قبل از همه‌گیری دچار مشکلات بودند. بحران‌ها به از خودگذشتگی نیاز دارند و هزینه زیادی نیز ایجاد می‌کنند. فشار هزینه‌ها و اعتراضات زمانی شدت می‌گیرد که کسب‌وکارهای بزرگ سهم بزرگ‌تری از یارانه‌های ارائه‌شده را از آن خود سازند. به راحتی می‌توان تصورکرد که صنایع نجات‌یافته معافیت‌های مالیاتی بادآورده را دریافت یا کاهش شدید مالیات‌های شرکتی فدرال را تجربه می‌کنند. مالیات‌های فدرال پس از برنامه اصلاحات مالیاتی رئیس‌جمهور ترامپ از میانگین بالای 30 درصد به 21 درصد در 2017 کاهش یافتند. دموکرات‌ها خواستار جلوگیری از ادغام شرکت‌ها و اعطای سود به مالکان آنها هستند.

در حال حاضر دارندگان سهام مالکانه احساس می‌کنند فدرال رزرو پشتیبان آنهاست. اما روحیه بازار می‌تواند ناگهان تغییر کند چنانچه در ماه‌های غیرعادی گذشته اتفاق افتاد. یک ماه رونق بازار برای جذب اخبار بد ناشی از همه‌گیری و عدم اطمینان حاصل از آن کافی نیست. این نمایش غم‌انگیز بورس هنوز چند پرده دیگر دارد.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها