شناسه خبر : 44868 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تمنای صعود

آیا بازار سهام به ریزش ادامه می‌دهد؟

 

علی عبدالمحمدی / نویسنده نشریه 

در ادبیات انگیزشی یک جمله با این مضمون وجود دارد که انسان‌ها درست از جایی شروع به قوی شدن می‌کنند که خود را در ضعیف‌ترین حالت ممکن خود ببینند. شاید بتوان با اندکی تغییر در زاویه دید این جمله را به بطن بازارهای مالی و به‌ویژه بورس تهران نیز تعمیم داد. بازارها درست زمانی شروع به رشد می‌کنند که در ضعیف‌ترین حالت ممکن خود قرار بگیرند. نمود عینی و مصداق بارز این قضیه در معاملات آبان سال گذشته بورس تهران نمایان شد، در جایی که هیچ‌کس امیدی به بورس تهران نداشت و از دل همین بذر ناامیدی و نااطمینانی، بازار سهام یک روند صعودی ممتد تا میانه اردیبهشت‌ماه سال جاری شکل داد و در این روند صعودی، شاخص‌های سهامی توانستند خود را از کف‌های ثبت‌شده سالانه برهانند و سرانجام این داستان در اسفند سال گذشته و فروردین‌ماه سال جاری به فتح قله‌های تاریخی ثبت‌شده شاخص‌های سهامی در سال 1399 انجامید. قطار قیمت‌ها در بورس تهران در فروردین و اردیبهشت سال جاری به گونه‌ای با سرعت به سمت ایستگاه‌های جدید حرکت می‌کرد که بساط بازار مجدد ارقام فضایی و غیرمنطقی برای شاخص در محافل بورسی مجدداً داغ شده بود. اما شهد شیرین فتح برای سهامداران و اهالی بورس تهران فقط چند صباحی مانا و برقرار بود و بازار سهام در ماه‌های اخیر گرفتار رکود معاملاتی شده است. اما سوالی که در این اثنی ممکن است به اذهان بسیاری از سهامداران متبادر شود این است که آیا از دل همین رخوتی که اکنون بر صحنه معاملات سهام حکمفرماست، می‌توان به استقبال روند صعودی جدید دیگری در بورس تهران رفت؟ طبیعتاً شکل‌گیری روند صعودی جدید در بازار سهام نیازمند درایورها و کاتالیزورهایی است که فعلاً در بطن و متن بورس تهران خبری از این متغیرها نیست. نزول از محدوده‌های کنونی نیز شرایط و الزامات خاصی را می‌طلبد که به نظر این موارد نیز از توان کافی برای هدایت بیشتر قیمت‌ها به محدوده‌هایی پایین‌تر از مقادیر کنونی برخوردار نیست.

ریزش بیشتر محتمل است؟

بورس تهران پس از تجربه قله تاریخی دو میلیون و 535 هزارواحدی در شانزدهمین روز از اردیبهشت‌ماه سال جاری، در مسیر نزول گام برداشت. در ابتدا اکثر تحلیلگران و سرمایه‌گذاران اعتقاد داشتند که منفی شدن ناگهانی جریان بازار، واکنش طبیعی بازار به رشد ماه‌های اخیر بوده است و شناسایی سود از سوی برخی از سرمایه‌گذاران سبب شده بازار سهام با فشار فروش در آن مقطع همراه شود. اما در همان زمان، افرادی به مشکوک بودن ریزش ناگهانی بازار سهام اشاره می‌کردند و معتقد بودند که بازار به‌طور دستوری در مسیر فروش و اصلاح قیمتی قرار گرفته است. به هر روی کاهش ارتفاع نماگرهای تالار شیشه‌ای تداوم داشت تا اینکه در اوایل تیرماه مشخص شد که علت ایجاد فشار فروش ناگهانی در بازار سهام در آن مقطع به خاطر نامه‌ای ممهور به امضای محمد مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور، بوده که در آن به افزایش نرخ خوراک شرکت‌های پتروشیمی اشاره شده بود. بازارهای مالی و به‌خصوص بازار سهام در دنیا بر پایه اعتماد بنا نهاده می‌شوند؛ به این معنا که سرمایه‌گذاران به اطلاعاتی که ناشران درباره تولید و فروش خود منتشر می‌کنند، اعتماد کامل دارند. از سویی سهامداران به نقش نظارتی مقام ناظر نیز در این میان توجه ویژه‌ای دارند؛ یعنی اگر زمانی ناشر اوراق بهادار به هر دلیلی در انتشار عمومی اطلاعات غفلت و کوتاهی داشته باشد، ناظر بازار در زمینه تخلف صورت‌گرفته، قوانین و مقررات و ضوابط از پیش تعیین‌شده را اجرایی خواهد کرد. در ایران اما قضیه کمی تفاوت دارد. سهامداران نمی‌توانند حتی به برخی از اطلاعات منتشرشده از طرف ناشر اتکا داشته باشند و با تکیه بر آن درباره خرید یا فروش سهام یک شرکت تصمیم‌گیری کنند؛ چون در هر لحظه ممکن است شرکت مذکور و عوامل اجرایی آن، اطلاعیه دیگری را روانه کدال کرده و اطلاعات سابق را بی‌اعتبار تلقی کنند. مقام ناظر نیز در ایران به‌رغم تمام حرکات مثبتی که در سال‌های اخیر در زمینه افزایش شفافیت در بازار سهام اجرایی و عملی کرده، در زمینه برخورد با فساد و رانت در بازار سهام، ضعف‌های قابل‌ توجهی از خود بروز داده است. نمونه عینی و مصداق بارز این ماجرا در داستان نامه افزایش بهای خوراک شرکت‌های پتروشیمی در هفته‌های اخیر در بازار سهام نمایان شد که انتشار آن ۵۱ روز بعد از امضای آن، تیر خلاصی بر پیکره اعتماد عمومی به بازار سهام و نقش نظارتی سازمان بورس بود. به هر روی واکنش منفی بورس تهران به ماجرای مذکور تا جایی ادامه داشت که سرانجام در هفته‌های اخیر بازار مرز روانی و مهم دو میلیون‌واحدی را نیز از دست داد تا این سوال در اذهان سهامداران تداعی شود که با وجود از دست دادن این محدوده مهم روانی، بازار سهام در ادامه مسیر معاملاتی خود به کدام سمت‌وسو متمایل خواهد شد؟ طبیعتاً بی‌اعتمادی تزریق‌شده از سوی سیاستگذار که در بازه‌های زمانی مختلف و به طرق گوناگون در حاشیه سود شرکت‌های بورسی دست‌اندازی می‌کند، اصلی‌ترین دلیلی بود که سبب شد بورس تهران به وضعیت کنونی دچار شود. اما به نظر می‌رسد حتی با وجود تزریق این درجه از بی‌اعتمادی و نااطمینانی به گردونه معاملات سهام بازار از سوی سیاستگذار هم بازار در محدوده‌های زیر دو میلیون واحد خریدار داشته باشد و این موضوع از نزول بیشتر قیمت‌ها از محدوده‌های کنونی ممانعت به عمل آورد.

نقش سرنوشت‌ساز دلار

در بخش قبلی گفته شد که در ماه‌های اخیر، اثر بی‌اعتمادی‌ها و ریسک حاصل از آن به‌طور کامل بر بازار سهام سایه افکنده است، اما ریسک یادشده توان هدایت بیشتر قیمت‌ها در مسیر نزولی را ندارد. اما در این میان نوسانات قیمتی اسکناس آمریکایی، آیتم تاثیرگذار دیگری است که ثبات آن در محدوده‌های فعلی متضمن تحقق سناریوی فوق‌الذکر است. به عبارت دیگر اگر دلار در معاملات بازار آزاد با افت از محدوده فعلی (کانال 48 هزار تومان) همراه شود، مطمئناً شاهد تاثیرپذیری منفی بازار سهام از این موضوع خواهیم بود. در مورد خود دلار نیز می‌توان این‌چنین استنباط کرد که در سال جاری شاهد فروکش کردن انتظارات تورمی در بطن اقتصاد کشور هستیم که اثر این موضوع نیز به وضوح در قیمت ارز قابل ردیابی است. بانک مرکزی در اواخر تیرماه، اطلاعات مربوط به کل‌های پولی را در پایان اسفندماه سال گذشته منتشر کرد که در گزارش مذکور عنوان شده بود، روند کاهش شتاب رشد نقدینگی همچنان ادامه‌دار است و این موضوع نیز به نوبه خود بر معاملات بازار ارز اثر گذاشته و از التهاب بازارها کاسته است. افزون بر این تغییر رویکردی که از اواخر سال گذشته در حوزه سیاست خارجی کشور شکل گرفته است نیز کمک شایانی به کاهش سفته‌بازی و سوداگری در بازارها، به‌خصوص بازار ارز کرده است. در مقام جمع‌بندی می‌توان گفت که دلار (فعلاً) از سوخت کافی برای افزایش قابل‌ توجه برخوردار نیست و اخبار منتشره در مقطع کنونی توان لازم را برای هدایت شاخص ارزی به سمت کانال‌های پایین‌تر از مقادیر فعلی ندارد و احتمالاً بهای اسکناس آمریکایی در ماه‌های آتی در یک مسیر پنج‌کاناله -46 تا 51 هزار تومان- در نوسان باشد. بدون شک بازار سهام نیز در تعیین مسیر آتی خود به نوسانات اسکناس آمریکایی وزن قابل ‌توجهی خواهد داد و همگام با دلار در مسیر نزول، صعود گام برخواهد داشت.

55

سنجش رکود در بازار سهام

در بازارهای مختلف معمولاً از آیتم‌های مختلفی برای سنجش درجه حرارت و تب بازارها استفاده می‌شود. مثلاً تعداد معاملات واحدهای مسکونی در تهران معیاری برای سنجش میزان رونق و رکود معاملات در بازار مسکن پایتخت است. در بورس تهران نیز مولفه ارزش معاملات خرد که در واقع میزان فعالیت افراد حقیقی در بازار سهام را مخابره می‌کند، این وظیفه خطیر را بر عهده دارد. در واقع سرمایه‌گذاران و تحلیلگران با بررسی رقم و میزان ارزش معاملات خرد به رکود یا رونق حاکم بر جریان دادوستدهای بازار سهام پی می‌برند. با بررسی نمودار شاخص کل بورس و ارزش معاملات خرد از ابتدای سال درمی‌یابیم که بین این دو متغیر همبستگی مثبت وجود دارد و موارد مذکور همواره مسیر حرکتی تقریباً یکسانی را پیموده‌اند. بین دو متغیر یادشده یک نوع ارتباط مستقیم دوسویه وجود دارد، یعنی از یک طرف چشم‌انداز رشد بازار در ماه‌های آتی موجبات حضور سرمایه و نقدینگی بیشتری از افراد حقیقی را در بازار سهام فراهم می‌آورد و این موضوع سبب افزایش قابل ‌توجه در مقدار ارزش معاملات می‌شود و از سوی دیگر ارزش معاملات بالا نیز در حکم یک محرک پشتیبان برای حرکت شاخص کل و صعود قیمت‌ها عمل می‌کند. میزان ارزش معاملات در روزهای اخیر به کف چندماهه خود سقوط کرده است و فعلاً هیچ نشانی از برگشت قیمت‌ها در بورس تهران به نحوی که بتواند یک روند صعودی قدرتمند مانند آنچه در ماه‌های پایانی سال قبل رخ داد، دیده نمی‌شود. مقایسه میانگین متحرک پنج و 20روزه ارزش معاملات خرد نیز نشان می‌دهد که میانگین پنج‌روزه از میانگین 20روزه فاصله معناداری گرفته است و تا زمانی که میانگین کوتاه‌مدت (پنج‌روزه) از میانگین بلندمدت (20روزه) پایین‌تر باشد، نمی‌توان انتظار رشد در بازار سهام را داشت. به هر روی باید در معاملات روزهای آتی به دقت این متغیرها را زیر نظر گرفت تا در صورت صدور سیگنال از سوی این موارد، وارد گردونه معاملات سهام شد.

فرار مستمر حقیقی‌ها

معامله‌گران بورس تهران به دو دسته حقیقی و حقوقی تقسیم می‌شوند. سرمایه‌گذاران حقوقی معمولاً افق سرمایه‌گذاری بلندمدت‌تری نسبت به سهامداران حقیقی دارند و در تصمیمات سرمایه‌گذاری خود به مقاصدی مانند حضور در سیت‌های مدیریتی شرکت‌ها نیز توجه می‌کنند. اما عمده حقیقی‌ها برای کسب سود از تفاوت قیمت خرید و فروش سهام شرکت‌ها که اصطلاحاً سود سرمایه‌ای نامیده می‌شود، اقدام به خرید و فروش سهام شرکت‌ها می‌کنند. بنابراین رصد تحرکات این گروه از بازیگران بازار سهام نکات قابل‌ توجهی از نقطه شروع و پایان روندهای صعودی یا نزولی در بازار سهام مخابره می‌کند. عمدتاً در روندهای صعودی شاهد ثبت خالص خرید مثبت از سوی حقیقی‌ها در جریان معاملات هستیم و در روندهای نزولی نیز این گروه از بازیگران بازار سهام خالص خرید منفی را ثبت می‌کنند. بررسی برآیند مالکیت‌ها در بورس تهران از ابتدای تیرماه گویای این نکته است که در اکثر روزهای معاملاتی، حقیقی‌ها در سمت فروش سهام، عملکرد فعالانه‌تری نسبت به حقوقی‌ها داشته‌اند و این موضوع سبب شده که در اکثر روزهای معاملاتی، شاهد تغییر مالکیت مثبت به نفع سبد حقوقی‌ها باشیم.

بنابراین می‌توان این‌چنین گفت که تا زمانی که میانگین متحرک ارزش معاملات کوتاه‌مدت (پنج‌روزه) در سطوح پایین‌تری نسبت به میانگین بلندمدت‌تر (20روزه) قرار داشته باشد، نمی‌توان از بازار سهام انتظار رشد آنچنانی داشت. اگر رشد ارزش معاملات در بازار سهام با خالص تغییر مالکیت به نفع سبد حقیقی‌های بازار سهام همراه باشد و دلار نیز از سوخت لازم برای خروج از کریدور یادشده برخوردار باشد، می‌توان انتظار داشت که بازار سهام سقف قبلی خود -محدوده دو میلیون و 535 هزارواحدی- را به زودی پس خواهد گرفت. در غیر این صورت نزول بیشتر بازار سهام از محدوده‌های کنونی کمی غیرمنطقی و تا حدودی نامحتمل به نظر می‌رسد. اما موضوعی که می‌تواند ریزش بیشتر از ناحیه‌های فعلی را مقدور و میسر کند، نزول بیشتر بهای اسکناس آمریکایی در معاملات بازار آزاد ارز است.  

دراین پرونده بخوانید ...