شناسه خبر : 41681 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گریز از انزوا

واکاوی سیاست تمایل به همسایگی در گفت‌وگو با روح‌الله اسلامی

گریز از انزوا

دولت سیزدهم از ابتدای بر سر کار آمدن به دنبال آن بود که روابط خود را با اغلب کشورهای همسایه ارتقا دهد. دولتمردان این دولت در موارد بسیاری دولت‌های پیشین خود را مورد انتقاد قرار می‌دادند که چرا نسبت به ظرفیت‌های موجود درباره همسایگان غافل‌مانده و صرفاً انرژی و توان خود را بر بهبود روابط با غرب متمرکز کرده‌اند. با وجود این و با گذشت حدود یک سال از روی کار آمدن دولت حاضر شاهد آن هستیم که این دولت هم در بهبود روابط خارجی با همسایگان خود به توقیق چندانی نسبت به پیشینیان دست نیافته است. دست کم این بهبود روابط نتیجه ملموس و عینی برای کشور به همراه نداشته است. برخی معتقدند تا زمانی که روابط ایران با جهان بهبود نیابد، نمی‌توان انتظار ارتقای روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای منطقه را داشت. در این زمینه روح‌الله اسلامی، تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است تنها با سیاست همسایگی و اولویت دادن به همسایگان در سیاست خارجی منافع کشور تامین نمی‌شود. با توجه به این سیاست ایران باید به همسایگان امتیاز دهد. شما اگر به همین چند دهه اخیر هم توجه کنید می‌بینید که این همسایگان چه اقداماتی را علیه ایران انجام داده‌اند. وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: در حال حاضر ما نباید به همسایگان خوش‌بین باشیم. آنها منافع ملی خودشان را دنبال می‌کنند و از هر شیوه‌ای در این راه استفاده می‌کنند. از نظر بنده ارتباط مناسب داشتن با همسایگان خوب است اما نباید این مساله را به ابزاری برای انزوای خودمان تبدیل کنیم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.​

♦♦♦

 چندی پیش حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور‌خارجه ایران در گردهمایی سفرا و روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در کشورهای همسایه اعلام کرد که: «سیاست همسایگی باید به یک منظومه منسجم در سیاست خارجی تبدیل شود؛ به نحوی که همه همسایگان و جمهوری اسلامی ایران از توسعه و تحکیم روابط، مناسبات و اتخاذ این رویکرد نفع ببرند.» در یک سال اخیر هم شاهد آن بودیم که مردان دولت سیزدهم تلاش‌هایی برای برقراری ارتباط با کشورهای همسایه صورت دادند. از جمله می‌توان به سفرهای دیپلماتیک انجام‌شده اشاره کرد. با این‌ حال می‌بینیم که تا اینجای کار سیاست همسایگی دولت سیزدهم نتیجه ملموسی از این اقدامات نگرفته است. از نظر شما چرا دولت در پیگیری این سیاست با شکست مواجه شده است؟

سیاست خارجی که در دوره کنونی دنبال می‌شود همان سیاست خارجی است که در دوران احمدی‌نژاد هم دنبال می‌شد. بنده گمان می‌کنم سیاست همسایگی مانند سیاست نگاه به شرق شکست می‌خورد. ما باید در سیاست خارجی تعادل ایجاد کنیم ما نباید به چین و روسیه وابسته باشیم. باید در سمتی حرکت کنیم که بتوانیم منافعمان را از دعوای بین کشورها و قطب‌های مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی تامین کنیم. بنابراین به گمان بنده ادامه رابطه نظام بین‌الملل باید هدف استراتژیک ایران باشد تا بتواند این رابطه را به‌عنوان پشتوانه اقتصادی خود قرار دهد. حرکت چه به سمت شرق چه به سمت غرب؛ چه ایدئولوژی راست چه ایدئولوژی چپ برای کشور ما ضرر دارد و منافعمان را از بین می‌برد. چه در این دولت، چه در دولت‌های قبلی اگر سیاست خارجی را فقط به همسایگان محدود کنیم نمی‌توانیم منافع‌مان را دنبال کنیم.

  سیاست همسایگی چگونه وارد حوزه سیاست خارجی شده است؟ به نظر می‌رسد که در میان چهره‌های دانشگاهی هم این ایده طرفدار داشته باشد. به عبارت دیگر برخی از نخبگان دانشگاهی هم به دولت توصیه می‌کنند که حالا که در برقراری ارتباط با جهان دچار مشکلات جدی است، با همسایه‌های خود روابط بهتری برقرار کند. چرا چنین ایده‌ای در ایران طرفدار دارد؟

آن چیزی که اهمیت دارد این است که باید بین نخبگان و نهادهای سیاسی ارتباطی وجود داشته باشد. اگر نخبگان سیاسی و نخبگان علمی یک کشور بیش از حد به هم نزدیک باشند دیگر نمی‌توانند علم مستقلی تولید کنند؛ برعکس اگر این نخبگان سیاسی و علمی کشور از هم دور باشند مسیر سیاستگذار و دانشمند از هم جدا می‌شود. درواقع باید یک حالت انتقادی بین سیاستمداران و دانشمندان حوزه علوم سیاسی وجود داشته باشد؛ به این‌ معنا که بتوانند کم‌وکاستی‌ها را شناسایی کنند. بنده گمان می‌کنم کسانی که در حوزه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل کار می‌کنند دید انتقادی بسیار ضعیفی دارند. این مورد در رابطه با سیاست عدم تعهد، شرق‌گرایی و سیاست همسایگی نیز دیده می‌شود. ریشه‌های این تفکر را می‌توان در اندیشه‌های شایگان، کربن، نصر و فردید مشاهده کرد. درواقع این افراد نگاه پدیدارشناسانه‌ای به جهان هستی داشتند. مفهوم شرق و غرب را هم این افراد وارد سیاست کردند به این صورت که غربی‌ها را تحت عنوان سکولار، لیبرال، سرمایه‌دار و نظام ظلم و سلطه؛ و شرقی‌ها را با عنوان نظام معنویت، عرفان و دین معرفی کردند. در ابتدا این دوگانی در حوزه ادبیات و فلسفه تولید شد و بعد وارد حوزه سیاست شد. متفکران سیاسی این مفهوم را دسته‌بندی کردند و سیاست خارجی را به این سمت سوق دادند.

 عده‌ای از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که اولویت دادن به همسایگان از زمانی آغاز شد که مناسبات ایران و غرب بر هم خورد و ایران به سمت برخوردهای منتقدانه با اروپا و آمریکا رفت. نظر شما در این رابطه چیست؟

بله، درست است. از نظر بنده سیاست اولویت همسایگان کلیشه‌ای بیش نیست. اینکه عده‌ای بر این باورند که سیاست خارجی ما باید در ارتباط با همسایگانمان تامین شود و همسایگان بازار خوبی برای کالاهای ما هستند؛ اشتباه است. اولویت دادن به همسایگان در سیاست خاجی در راستای سیاست شرق‌گرایی است. درواقع این افراد غرب و نظام سرمایه‌داری را نظام سلطه می‌دانند و به دنبال راه گریز هستند؛ سیاست اولویت همسایگان هم یک نوع راه گریز است. اگر به صورت منطقی به قضیه نگاه کنیم متوجه می‌شویم اشتراک ما با همسایگانمان در کالاهای اساسی مثل نفت‌وگاز در برگیرنده منفعتی برای ما نیست. زمانی که چند کشور کالاهای مشابه تولید می‌کنند متحد هم نیستند بلکه رقیب یکدیگر هستند. بنابراین به لحاظ اقتصادی تجارت خارجی همسایگان نفعی برای ما ندارد. مساله بعدی این است که کشور نیازمند سرمایه‌گذاری در حوزه نفت‌وگاز، بانک، بیمه و‌... است. مسلماً کشورهای همسایه نمی‌توانند این کار را انجام دهند. این کشورها نه به لحاظ علمی، نه به لحاظ فنی توانایی این کار را ندارند. بنابراین ما نیاز داریم به شرکت‌های بزرگی که در سطح بین‌المللی فعالیت می‌کنند.

 ما در همسایگی ایران ترکیه را داریم که اگرچه ممکن است با کشورهای جهان درگیر تنش‌های کوتاه‌مدتی شود ولی در مجموع تا حدودی موفق به تامین منافعش درتعامل با کشورهای شرق و غرب می‌شود. شما چه تحلیلی در مورد رویکرد ترکیه دارید؟ چرا ایران نمی‌تواند این سیاست را پیگیری کند؟

بنده گمان می‌کنم در ترکیه نخبگانی حضور دارند که آموزه‌های علم سیاست را به درستی اجرا می‌کنند. زمانی که نوشته‌های این نخبگان را می‌خوانید متوجه می‌شوید که هدف آنها این است که اختلافات ترکیه با جهان را به صفر برسانند و این کشور را به عنوان چهارراه دنیا و پلی ارتباطی بین شرق و غرب معرفی کنند. برای آنها مهم نیست که بین اعراب و اسرائیل یا بین روسیه و امریکا موازنه برقرار کنند به عبارتی ساده‌تر برای آنها شرق یا غرب به خودی خود اهمیتی ندارد آنچه اهمیت دارد منافع ملی ترکیه است. با وجود اینکه ترکیه منابع و امکانات محدودتری نسبت به ایران دارد تا الان توانسته خوب پیش برود. اما ایران با وجود کیفیت بالای نیروی انسانی، جغرافیای بهتر و منابع نفت‌وگاز فراوان نتوانسته این نقش را به‌خوبی ایفا کند. ایران کشوری است ‌که نمی‌تواند و نمی‌بایست یکه و تنها رفتار کند؛ ایران، از جغرافیای ویژه‌ای برخوردار شده است؛ بدین‌معنا که، بر سر راه (شمال به جنوب و شرق به غرب و غرب به شرق و جنوب به شمال) قرار گرفته است. از یاد نبریم که در دوران کنونی، ایران در مسیر انواع راهروها و کریدورهای بین‌المللی قرار گرفته تا جایی‌که می‌تواند نقش کشور پل را در پیوندهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بازی کند.

 برای سال‌های متمادی سرنوشت فلسطین اولین عامل تعیین‌کننده نوع رابطه دوستانه یا خصمانه بین اغلب کشورهای مسلمان خاورمیانه و اسرائیل بود. این کشورها دست‌کم در شعار و گفتار اسرائیل را دشمن می‌دانستند، گرچه نه الزاماً دشمن خود، بلکه دشمن مردم فلسطین و همین باعث همگرایی آنها علیه اسرائیل می‌شد. اما در طی سال‌های اخیر روند دیگری شکل گرفته و ما شاهد هماهنگی بیشتر کشورها در منطقه هستیم. این روند با عادی‌سازی روابط امارات متحده‌عربی با اسرائیل آغاز شد به‌طوری که اخیراً وال‌استریت‌‌ژورنال از مذاکرات جدی در پشت پرده برای آشکار کردن روابط اسرائیل با عربستان سعودی خبر داده‌ است. برخی این ایده را مطرح می‌کنند که ارتباط این کشورها با یکدیگر بیش از آنکه جهت دوستی با خود باشد در جهت بغض با ایران است. چه تحلیلی دارید؟ آیا ایران نقشی در نزدیکی این کشورها به یکدیگر ایفا کرد؟

 در طول سال‌های اخیر کاری که اسرائیل انجام داد این بود که خطر ایران را به جای خود گذاشت. اسرائیل با مطرح کردن این قضیه در بین کشورهای عربی که که مساله اصلی ایران است و اینکه ایران می‌خواهد شیعی‌گری را دنبال کند توانسته با خیلی از کشورها در منطقه ارتباط بگیرد و آنها را علیه ایران متحد کند. نمونه این امر را می‌توانیم در برنامه هسته‌ای ایران مشاهده کنیم. البته باید این مساله را هم در نظر بگیریم که سیاست خارجی این کشورها با هم تفاوت دارد و در یک راستا قرار ندارد. برای مثال سیاست خارجی کشورهای عربی با اسرائیل یا سیاست خارجی قطر و عربستان تفاوت‌های اساسی با هم دارند. درواقع محیط سیاسی خاورمیانه یک محیط متزلزل و بی‌ثبات است و کشورها در همین محیط باید منافعشان را دنبال کنند. مساله دیگر این است که اینطور نبوده که تمام سیاست‌های ایران ناموفق باشد؛ خیلی وقت‌ها سیاست خارجی ایران از بسیاری ازکشورها موفق‌تر بوده است. منتها بنده گمان می‌کنم باید لایه‌های محافظتی اطراف ایران را تقویت کنیم و بتوانیم یک بازی پیچیده‌تر را دنبال کنیم تا بتوانیم در شرایطی که دارد جنگ آبی شکل می‌گیرد، گروه‌های تروریستی تقویت می‌شوند و شکاف‌های قومی فعال می‌شود؛ بتوانیم از کشور دفاع کنیم. با وجود اینکه خاورمیانه هیچ‌وقت روی آرامش به خود ندیده است در این وضعیت نابسامان که هر لحظه ممکن است با یک جرقه به آتش کشیده شود باید به این فکر باشیم که چطور منافع کشور را حفظ کنیم.

 برخی به دنبال این هستند که با سیاست همسایگی منافع کشور را تامین کنند. در حالی‌که می‌دانیم بسیاری از کشورهای همسایه هم در گذشته و حتی در سال‌های اخیر اقدام به برخی تحرکات خصمانه علیه ایران کرده‌اند. از این منظر شما چه ارزیابی‌ای از سیاست همسایگی دارید؟ آیا ایران می‌تواند بدون اصلاح روابط با غرب به تامین منافع از طریق گسترش ارتباطات با کشورهای همسایه دل خوش کند؟

 تنها با سیاست همسایگی و اولویت‌ دادن به همسایگان در سیاست خارجی منافع کشور تامین نمی‌شود. با توجه به این سیاست ایران باید به همسایگان امتیاز دهد. شما اگر به همین چند دهه اخیر هم توجه کنید می‌بینید که این همسایگان چه اقداماتی را علیه ایران انجام داده‌اند: گروه‌های تروریستی را در اطراف ایران فعال کردند؛ شکاف‌های قومیتی را در داخل کشور احیا کردند، راه‌های ارتباطی ایران را با دنیا قطع کردند و در هیچ پروژه‌ای حتی وقتی که نیاز دارند با ایران همکاری نمی‌کنند. به گمان بنده این سیاست رفتن به سمت همسایگان یک سیاست ضعیف و شکسته‌خورده است. در شرایط کنونی در ابتدا ایران باید روابطش را با نظام بین‌الملل اصلاح کند. ایران به روابط گرم هم با غرب و هم با شرق نیاز دارد. به‌رغم اینکه ایران دارای صنایع مادر است اما تکنولوژی این صنایع، قدیمی و مربوط به ۵۰ سال پیش است و ایران می‌داند آنها را باید مدرن کند و متاسفانه امروز عمده تکنولوژی موردنیاز ایران در غرب است و کشورهایی مانند ژاپن، آلمان، انگلستان و آمریکا هستند که می‌توانند به ایران کمک کنند. زمانی که روابط ایران با نظام جهانی در حالت تعادل قرار بگیرد و با کشورهای قدرتمند مراودات اقتصادی و تجاری داشته باشد آن وقت همسایگان هم منافع ایران را به رسمیت می‌شناسند. اما تا زمانی که روابط ایران با نظام بین‌الملل تیره‌وتار باشد همسایگان از ایران باج‌خواهی می‌کنند؛ همان‌طور که چین باج‌خواهی می‌کند. به گمان بنده سیاست همسایگی در شرایط فعلی چیزی جز برباد دادن منافع ملی نیست. ما نیازی به سیاست همسایگی نداریم. در حال حاضر ما باید ارتباطمان با نظام بین‌الملل را از سر بگیریم. در پرتو این سیاست است که می‌توانیم با همسایگان ارتباطی از موضع برابر داشته باشیم. در حال حاضر نباید به همسایگان خوش‌بین باشیم؛ آنها منافع ملی خودشان را دنبال می‌کنند و از هر شیوه‌ای در این راه استفاده می‌کنند. از نظر بنده ارتباط مناسب داشتن با همسایگان خوب است اما نباید این مساله را به ابزاری برای انزوای خودمان تبدیل کنیم بلکه باید به عنوان یک بازیگر عقلانی در صحنه جهانی فعالیت داشته باشیم و بتوانیم از تمامی فرصت‌ها چه در سطح منطقه و چه در سطح بین‌المللی به نفع خودمان استفاده کنیم.  

دراین پرونده بخوانید ...