شناسه خبر : 50578 لینک کوتاه

دشمن مردم

گفت‌وگو با پیروز حناچی درباره آثار اجتماعی ترافیک

دشمن مردم

«ترافیک» از جمله مهم‌ترین مشکلات و مصائب شهری است که شهروندان به‌صورت روزانه با آن درگیر هستند. این مسئله آنقدر در پایتخت تکرار شده و آنقدر توسعه پیدا کرده است که حالا  ترافیک‌های سنگین و خسته‌کننده در اتوبان‌ها و بزرگراه‌های پایتخت، به یکی از نمادهای تهران تبدیل شده و حتی به دایره ادبیات تهرانی‌ها نیز سرایت کرده است تا در پس هر تاخیری به این جمله اکتفا کنند: «ترافیک بود، دیر رسیدم»! طبق گزارش‌های رسمی و غیررسمی بیش از چهار میلیون خودرو در تهران تردد دارند؛ خودروهایی که تعدادشان از مجموع جمعیت کل قطر و بحرین اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. طی چهار دهه گذشته کارشناسان حوزه شهری، پیشنهادهای مختلفی درباره این معضل شهری مطرح کردند؛ از جاده‌کشی‌های مختلف درون‌شهری گرفته تا توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی و پیشنهاد ساعات شناور اداری و طرح‌های ترافیکی متنوع و... که هیچ‌کدام چاره‌ساز نبودند تا اعلام شود که هر شهروند تهرانی روزانه بیش از یک ساعت را در ترافیک می‌ماند. آن هم در شرایطی که همین حالا، بسیاری از شهروندان به سبب شرایط اقتصادی و معیشتی ناچار به فعالیت بیشتر هستند و ترافیک مزید بر علت می‌شود تا فرصت محدود آنان در کنار خانواده، به حداقل برسد. البته این اتلاف وقت، جدای از تبعات احتمالی جانی، بهداشتی و مالی است. وزارت بهداشت اخیراً اعلام کرده است که آلودگی هوا صرفاً در سال گذشته بالغ بر 12 میلیارد دلار بابت بیماری شهروندان بر دولت و مردم هزینه تحمیل کرد و 30 تا 35 هزار مرگ منتسب به خودش را رقم زده است. دولت و مجلس طی 20 سال گذشته بارها و بارها طرح انتقال پایتخت را مطرح کرده و اتفاقاً بار ترافیکی سنگین در تهران را یکی از علل این پیشنهاد نام بردند. اما نه پایتخت از تهران به جای دیگری رفت و نه ناوگان حمل‌ونقل عمومی توان مهار ترافیک را پیدا کرد تا سیر باطل ترافیک دوام یابد و رفته‌رفته چون هیولایی زمان، سرمایه و سلامتی شهروندان را ببلعد. انگار قرار است که ترافیک فقط روی کاغذ یک دغدغه باشد، ولی در واقعیت چون هیولایی آرام‌آرام و در گذر روزگار تهران را به سلطه خودش درآورد؛ حقیقت تلخی که ابعاد آن در ایام تعطیل به‌ویژه روزهای پایانی سال بیشتر ملموس است و زمان تلف‌شده شهروندان برای سفرهای درون‌شهری را بعضاً تا مرز چند ساعت در روز افزایش می‌دهد. پیروز حناچی، شهردار سابق تهران در گفت‌وگو با «تجارت فردا» اساساً به این مسئله پاسخ می‌دهد که چرا مسئله ترافیک طی چند دهه گذشته به‌عنوان یک معضل حل‌نشده به قوت خودش باقی مانده است. حناچی بیش از هر چیزی استقبال و حمایت شهروندان و اراده و آگاهی مدیران شهری را شرط لازم برای حل بحران ترافیک می‌داند. 

♦♦♦

‌ امروز افزایش حجم ترافیک در تهران و سایر کلانشهرها باعث شده تا اعضای خانواده زمان زیادی را در ترافیک‌های صبحگاهی و شبانه -فرزندان در مسیر مدرسه و دانشگاه و والدین در مسیر محل کار- سپری کرده و فرصت کمتری برای یکدیگر داشته باشند. مسلماً این بحران شهری، نهاد خانواده را هدف قرار می‌دهد. آیا این مسئله امری اجتناب‌ناپذیر است، یا از ضعف مدیریت شهری نشات می‌گیرد؟

اول از هر چیز باید به این نکته اشاره شود که اساساً زندگی شهری یکسری تبعات برای انسان به همراه دارد، اما نکته اصلی اینجاست که چنین تبعاتی حل‌نشدنی نیستند. این موضوع مانند خیلی از مسائل شهری دیگر قابل‌بررسی و پیگیری است. نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیرنده و نیز دستگاه‌های مجری و مربوطه می‌توانند با ایجاد تغییر عادت در زندگی شهروندان مانند استفاده بیشتر از وسایل نقلیه عمومی، این معضل را تا حد زیادی اصلاح و برطرف کنند. فراموش نکنیم که بحران ترافیک پیش از این نیز وجود داشته است و در بسیاری از کلانشهرها به‌عنوان یک معضل مهم شهری در دستور کار مدیران شهری قرار گرفته است. علاوه بر این، بسیاری از کلانشهرهای پیشرفته جهان با تکیه بر روش‌هایی موفق به حل مسئله ترافیک و آلودگی هوا شدند. بنابراین موضوع ترافیک و سایر موضوعات وابسته به آن مانند آلودگی هوا و... اتفاق عجیب و متفاوتی نیستند که سیاست‌گذار بخواهد آن را مختص یک منطقه یا یک کشور خاص بداند یا مدعی شود که ترافیک در ایران متفاوت از دیگر کشورها و شهرهای جهان است و الگوهای موفق جهانی در ایران قابلیت اجرایی ندارند. معتقدم که مجموعه مدیریت شهری می‌تواند با استفاده از همین الگوها، روش‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، مسئله ترافیک را در تهران و سایر کلانشهرهای کشور حل کند؛ فقط کافی است که یک‌بار تجربیات موفق را بررسی و جست‌وجو کنند؛ اینکه دیگران چه راهی رفتند که موفق شدند یا چه تصمیمی گرفتند و به چه دلایلی موفق نشدند. همچنین باید در نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیرنده این نکته به‌صورت جدی و دقیق مورد پژوهش و تحقیق قرار بگیرد که موفقیت در مهار ترافیک چه نتایج و آثاری برای شهروندان و شهر به همراه خواهد داشت و تشدید و افزایش ترافیک چه آسیب‌هایی را به زندگی شهروندان و شهر وارد خواهد کرد.  

‌ مدیران شهری چه راهکارهایی را می‌توانند برای حل ترافیک دنبال کنند؟ امروز در جوامع غربی، وسایل حمل‌ونقل عمومی متناسب با جمعیت کلانشهرها رشد و توسعه جدی داشتند. همچنین در برخی از همین جوامع وسایل نقلیه‌ای مانند دوچرخه دوباره رونق گرفته است.

اولین قدم برای حل مسئله ترافیک، مانند هر مسئله دیگر طرح سوال است. مثلاً در همین موضوع ترافیک مهم‌ترین عامل تاثیرگذار در افزایش حجم ترافیک، چیست؟ خودروهای شخصی. آیا با توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی و واگذاری بار عمده سفرهای درون‌شهری از خودروهای شخصی به این ناوگان، حجم ترافیک کاهش پیدا نخواهد کرد و مسئله رفع نمی‌شود؟ قطعاً این رویکرد راهگشا خواهد بود. البته ممکن است که برخی به انتقاد از این نظریه بپردازند و بر این عقیده باشند که شهروندان نباید از استفاده از خودروهای شخصی محروم شوند. واقعیت این است  که کسی مخالف استفاده شهروندان از خودروهای شخصی نیست. هر فردی حق استفاده از خودرو شخصی را دارد و می‌تواند از خودرو شخصی برای اوقات فراغت و گردش در داخل یا خارج از شهرها -مثلاً در ایام تعطیل یا آخر هفته‌ها- استفاده کند. مسئله اصلی اینجاست که اگر کلانشهرهای پیشرفته موفق به حل معضل ترافیک شدند، به دلیل استفاده از روش‌های متناسب و مرتبطی است که ما باید از هرکدام از این روش‌ها که سازگاری بیشتری با شهرهای کشور دارد، بهره بگیریم و آنها را الگو قرار بدهیم. 

‌ آیا در تهران یا سایر کلانشهرهای کشور، با توجه به برخی مشکلات و موانع اقتصادی و بعضاً فرهنگی، امکان اجرای این الگوها و اقدامات وجود دارد؟

این روش‌ها و اقدامات نیازمند مقدمات و زیرساخت‌هایی است که همکاری شهروندان و استقبال و همیاری آنان به‌عنوان سرمایه‌های اجتماعی، مهم‌ترین شرط است. همچنین مسئولان در نهادهای مرتبط اعم از شهرداری، شورای شهر، دولت و سایر نهادهای مربوطه باید یک همگرایی و هماهنگی در داخل نظام مدیریت شهری ایجاد کنند. مجموعه نظام مدیریت شهری باید به ضرورت حل مسئله ترافیک و موضوعات مرتبط با آن، اعتقاد جدی پیدا کند، اما وقتی چنین نیازی احساس نشود یا آگاهی و دانشی نسبت به این مسائل وجود نداشته باشد،‌ بدیهی است که مسئله ترافیک حل نشود.

‌ کارشناسان حوزه ترافیک، ساختار نامتقارن شهری و تراکم نامتوازن ساختمان‌های اداری و دولتی را یکی از عوامل موثر در افزایش بار ترافیکی قلمداد کردند؛ مسئله‌ای که طی دهه‌های گذشته باعث شده تا در مقاطعی، طرح انتقال پایتخت مطرح شود. آیا از نظر شما ما نیازمند اصلاحات جدی در ساختار شهری نیستیم؟

این نکته‌ای که شما به آن اشاره کردید، غیرمستقیم همان بحث ضرورت برنامه و برنامه‌ریزی در مجموعه نظام مدیریت شهری را هدف قرار می‌دهد. همان‌طور که پیشتر گفتم، مدیران شهری باید برای حل مشکلات شهر، یک برنامه دقیق و جامع داشته باشند. آنان باید در بحث شهرسازی به مسئله «تمرکز» بیش از این دامن نزنند تا مشکلات و تبعات ثانویه آن در شهر ایجاد نشود. این امر زمانی رخ می‌دهد که مدیران و مسئولان و عوامل دست‌اندرکار به برنامه‌ریزی و چهارچوب‌ها اعتقاد داشته باشند. آیا شما در طول این سال‌ها پالس یا نشانه‌ای درباره این مسائل و امثال آن دیده‌اید؟

‌ شاید در مواردی برنامه‌هایی در حد شعار مطرح شده باشند. 

نه. من برخلاف شما، فکر می‌کنم که حتی در حد شعار هم چنین مباحثی مطرح نشدند. متاسفانه در این سال‌ها مجموعه مدیریت شهری یا متولیان امر در حوزه شهری حتی به زبان و در حد شعار نگفتند که به فلان برنامه اعتقاد دارند و می‌خواهند آن را اجرا کنند. یکی از موضوعات مهم و عمده درباره بحث مدیریت شهری، طرح جامع راهبردی و چشم‌اندازی شهر است که حتی درباره این موضوع نیز دست‌کم من چیزی نشنیده‌ام که جایی مسئولان مربوطه بگویند به دنبال اجرای سند چشم‌انداز شهر هستند، یا در آن مسیر گام برمی‌دارند. این سند برای رشد و توسعه شهر مصوب شده است ولی واقعیت این است که مورد توجه قرار نگرفت.

‌ یکی از ایده‌های حل ترافیک شهری، طرح ساعت شناور ادارات و مدارس بود. برخی از مسئولان پیشنهاد دادند که برخلاف گذشته ساعت یکسانی برای آغاز فعالیت بانک‌ها، ادارات، مدارس و دانشگاه‌ها اعلام نشود و هرکدام در ساعت متفاوتی فعالیت خودشان را آغاز کنند تا بار ترافیکی شهر بین ساعات اولیه روز تقسیم شود. فکر می‌کنید چنین راهکارهایی چقدر موثر هستند و دوام خواهند داشت؟

من فکر می‌کنم که معنی دیگر این طرح، آن است که شهروندان می‌توانند از وسایل نقلیه شخصی خودشان برای تردد استفاده کنند. این طرح چنین فرضی را تداعی می‌کند که مردم در ساعات متفاوتی نسبت به گذشته از وسیله نقلیه شخصی خودشان استفاده کنند تا به نظر خودشان ترافیک حل شود. 

‌ به نظر شما چرا وضعیت ترافیکی در تهران و سایر کلانشهرها به این وضعیت دچار است؟ آیا امکان حل آن از دسترس و امکانات ما خارج است، یا اراده‌ای برای حل آن وجود ندارد؟

چند وقت پیش در یک برنامه تلویزیونی تبلیغی با این مضمون که «کیفیت اتفاقی نیست» پخش شد که برای من جالب بود. این نکته می‌تواند در بسیاری از موضوعات و موارد دیگر به کار برود. کیفیت شما یا نهاد یا سازمان یا اداره‌ای که زیر نظر شماست، متاثر از مجموعه شاخص‌های مختلفی است. این کیفیت نتیجه باورها، برنامه‌ریزی، عملکرد، دیدگاه، توانایی، تخصص و دانش شماست. این یک واقعیت است که شما برای رسیدن به یک طرح کیفی، باید بخواهید و تلاش کنید و نسبت به آن دغدغه‌مند باشید. برای این هدف باید بهترین‌ها را به کار بگیرید. این در حالی است که برخی از مدیران و مسئولان در حال آزمون و خطا یا کارآموزی هستند.

‌ ما در دوره‌ای شاهد توسعه جاده‌های درون‌شهری بودیم. منتقدان اعتقاد داشتند که توسعه خیابان‌ها و بزرگراه‌ها شاید در کوتاه‌مدت بتواند مسئله ترافیک را حل کند، ولی در بلندمدت چاره‌ساز نخواهد بود و دوباره شهر با حجم بالای ترافیکی مواجه خواهد شد. منتقدان بر این نظر بودند که توسعه جاده‌های درون‌شهری به تعبیری مانند یک دعوت و فراخوان برای تردد وسایل نقلیه است. شما این مسئله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این نکته که خیابان‌های بیشتر، ماشین‌های بیشتری را به تردد در شهر دعوت می‌کند، یک تئوری است. منتقدان در همان دوران بارها این مسئله را مطرح کردند. این تئوری را اولین‌بار آقای رابرت سربر، استاد دانشگاه برکلی، به‌عنوان یک نظریه مطرح کرد. آقای سربر اعتقاد داشت که ایجاد خیابان‌ها و اساساً مسیرهای بیشتر برای تردد خودروها، باعث دامن زدن به تقاضای سفرهای بیشتر می‌شود و این مسئله حد معینی ندارد و مثل یک گردونه باطل است. شما هرچقدر جاده بکشید و بسازید، ماشین بیشتری تردد خواهد کرد. همچنان که در تمام این سال‌ها دیدیم که ترافیک مسیر یا محور تهران به شمال و برعکس به‌رغم تمام تونل‌هایی که احداث شد و جاده‌هایی که اضافه یا عریض شدند، حل نشد. مردم شاهد هستند که در داخل شهرها نیز، بزرگراه‌های مختلفی افتتاح شدند و پل‌ها و تونل‌های زیادی احداث شدند، ولی همچنان بحران ترافیک به قوت خودش باقی است. همین تجربه‌ها به روشنی نشان می‌دهد که خیابان‌های بیشتر درنهایت به تقاضاهای بیشتر برای سفر و ترددهای درون‌شهری از طریق وسایل نقلیه عمومی ختم خواهد شد و راه‌حل نهایی نیست.

‌ واقعیت این است که در کشور ما، شهرها به جای انسان‌محور بودن، ماهیت ماشین‌محور پیدا کرده‌اند. افزایش بی‌رویه بار ترافیکی هم باعث شده تا یکسری مشاغل مرتبط با آن مثل تاکسی‌های اینترنتی توسعه پیدا کند و در این میان نیز مشکلات معیشتی و اقتصادی و بیکاری به بسط و گستره این مسئله دامن زده است. آیا ضعف در حوزه ناوگان حمل‌ونقل عمومی را می‌توان یکی از دلایل توسعه تاکسی‌های اینترنتی محسوب کرد؟

متاسفانه ما  اقدام یا طرح موضوعی را از سوی مدیران شهری یا دیگر نهادهای مربوطه شاهد نبوده‌ایم. آیا کسی به این واقعیت اشاره کرده است که دقیقاً افزایش بی‌رویه همین تاکسی‌های اینترنتی در افزایش بار ترافیکی موثر واقع شده‌اند؟ این نکته بسیار مهمی است و فراموش نکنیم که همین مسئله، به‌نوبه خود در افزایش بار ترافیکی و آلودگی هوا سهیم است. هوشمندی نظام مدیریت شهری دقیقاً در چنین بزنگاه‌هایی مشخص می‌شود و معنا پیدا می‌کند. اعتقاد دارم که مدیریت شهری باید به‌صورت مستمر مسائل، مشکلات ساختاری شهری و نیز دغدغه شهروندان را رصد کند. مدیریت شهری در همین مسئله ترافیک، باید دائم عوامل تشدید ترافیک و تبعات آن از جمله آلودگی هوا را موردبررسی و پیگیری قرار دهد. سهم آلاینده‌ها و تاثیر آلودگی آنها در هوا باید بررسی شود. مدیریت شهری باید این عوامل اصلی را شناسایی کرده و درنهایت برای تمامی این موارد یک طرح و نقشه راهبردی تنظیم و اجرایی کند. 

دراین پرونده بخوانید ...