خراشیدن روح
چگونه ترافیک عامل نارضایتی شهروندان را فراهم کرده است؟
شلوغی و ازدحام خیابانهای کلانشهرها و بهطور خاص پایتخت، به یک مشکل جدی برای شهروندان و ساکنان تبدیل شده است. کسانی که در خیابانها و بزرگراهها با خودرو تردد میکنند، همواره در معرض تهدیدهای بالقوه از تصادفهای کوچک و شدید گرفته تا درگیریهای فیزیکی و کلامی با دیگر رانندگان قرار دارند. فارغ از این آسیبها و تهدیدهای احتمالی، ترافیک باعث شده است زمان زیادی از شهروندان در راهبندانها و رفتوآمدها و پشت چراغها تلف شود، مدت زمان سفرهای شهری افزایش یافته و گاهی رفتوآمد به تنها یک مقصد تمام وقت روز را از شهروند میگیرد.
با این حال نظام مدیریت شهری هنوز ترافیک را بهعنوان یک چالش در حال تبدیل شدن به بحران شناسایی نکرده و قاعدتاً تلاشی هم برای حل کردن آن ندارد. تا امروز آنچه در راستای مدیریت ترافیک اتفاق افتاده، حضور نیروهای پلیس، باز کردن و بستن یک ورودی و خروجی یا اقدامات کوچک و کماثری نظیر این بوده است. طرحهای بزرگ مانند احداث بزرگراهها یا توسعه خطوط مترو به قدری زمان میبرد که عملاً در زمان بهرهبرداری توان حل مشکلات انباشت را ندارد و عملاً گرهی از ترافیک در هم گرهخورده نمیگشاید.
در مقابل توان مالی بالایی برای توسعه چشمگیر حملونقل عمومی وجود ندارد و عملاً آنچه رخ میدهد در بهترین حالت کمی نوسازی ناوگان است، نه توسعه آن. با این شرایط به نظر میرسد بحران ترافیک در آینده نزدیک یقه فرد، خانوار و نظام مدیریت شهری را سفت و سخت خواهد چسبید.