شناسه خبر : 39063 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مزایای دو فرزند

گفت‌وگو با محمد وصال درباره رابطه تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی آنها

مزایای دو فرزند

محمد وصال دکترای اقتصاد را از مدرسه اقتصادی لندن گرفته است. او مطالعه اقتصاد را از مقطع ارشد و با چرخشی از رشته برق در دانشگاه صنعتی شریف آغاز کرد. در حال حاضر هم مدیر گروه اقتصاد همین دانشگاه است. او نویسنده مسوول تحقیقی است با عنوان «بده‌بستان کمیت-کیفیت در باروری» که بر موضوع «رابطه میان تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی آنها» متمرکز است.

 

‌چه دلیلی باعث شد شما به سمت پژوهش درباره موضوع مقاله اخیرتان -رابطه تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی آنها- بروید؟ و اینکه پیش از انجام پژوهش آیا انتظار داشتید بهترین عملکرد تحصیلی را در خانواده‌هایی با دو فرزند ببینید؟

امروزه، سرمایه‌گذاری‌های خانواده بر روی فرزندانشان موضوع مهم و مورد توجهی است. این سرمایه‌گذاری از سوی پدر و مادر بر فرزند در دوره نوزادی، طفولیت، کودکی و دوره‌های بعد ادامه می‌یابد و سرمایه انسانی آن بچه را شکل می‌دهد. من به کلیت این حوزه علاقه‌مند هستم و این در کارهایی که قبلاً انجام داده‌ام و در کارهایی که در حال حاضر انجام می‌دهم نیز بازتاب دارد. یکی از مولفه‌های مهم در این حوزه، یافتن تعامل اعضای خانواده با یکدیگر است. مثلاً ممکن است بچه‌هایی که خواهر و برادر دارند از آنها چیزی بیاموزند یا در درس‌هایشان از آنها کمک بگیرند. مولفه‌های متفاوتی وجود دارد که موجب می‌شود وجود خواهر و برادر، عملکرد آموزشی یا به عبارت دیگر سرمایه انسانی آموزشی بچه‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. در اقتصاد، این موضوعی قدیمی است که البته اخیراً با روش‌های جدیدی هم به سراغ آن رفته و آن را مورد ارزیابی قرار داده‌اند. اما در ایران کاری در این زمینه انجام نشده بود. ما برای یافتن رابطه بین تعداد فرزندان و سرمایه انسانی آنها این تحقیق را شروع کردیم.

‌ از اول انتظار یک رابطه U برعکس را داشتید یا پیش‌بینی می‌کردید که رابطه خطی و معکوس بین تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی برقرار باشد؟

مکانیسم‌هایی که از نظر تئوریک می‌توان برشمرد، انتظار این U برعکس را ایجاد می‌کرد. مثلاً تک‌فرزندها، برادر و خواهری ندارند که بتوانند از آنها کمک بگیرند یا تعاملات انسانی‌شان با خواهر و برادرشان موجب توسعه مهارت‌های تعاملی آنها شود. با اضافه شدن یک خواهر یا برادر، فرصت تعامل و تجربه رابطه با فردی نزدیک به گروه سنی برای فرد ایجاد می‌شود. در نتیجه از صفر خواهر و برادر به یک خواهر و برادر که می‌رویم انتظار یک اثر مثبت را داریم. اما همین‌طور که تعداد فرزندان زیاد می‌شود رقابتی برای تصاحب امکانات خانوار شکل می‌گیرد- مهم‌ترینِ این امکانات، وقت پدر و مادر است که برای اختصاص به فرزندان محدود است یا مثلاً درآمد پدر و مادر یا حتی فضای فیزیکی خانه که با افزایش تعداد فرزندان به تعداد بیشتری سرشکن می‌شود. درنتیجه وقتی تعداد فرزندان از یک حدی بیشتر می‌شود، می‌توان انتظار داشت که مولفه کمبود امکانات خودش را بیشتر نشان دهد و اثر منفی مشاهده شود. بنابراین از نظر تئوریک این نتیجه مورد انتظار بود. اما اینکه از چه تعداد فرزندی به بعد اثر منفی، از اثر مثبت پیشی می‌گرفت، موضوعی بود که باید حتماً به شکل آماری آن را استخراج می‌کردیم.

‌ شما کمی به پرسش بعد نیز پرداختید؛ وقتی به این شواهد می‌رسید -در این‌جا رابطه U برعکس بین تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی- آن را چطور تبیین می‌کنید؟ آیا اصلاً خودتان را درگیر توضیح دادن چرایی این وضعیت می‌کنید؟ اگر آری، چطور انتخاب می‌کنید که کدام روایت به واقعیت نزدیک‌تر است؟

خیلی سوال خوبی است. ببینید، ما در واقع نتیجه‌ای پیدا کرده‌ایم که نتیجه نهایی است: بچه‌هایی که بدون خواهر و برادر بزرگ می‌شوند عملکرد آموزشی ضعیف‌تری از بچه‌هایی دارند که یک یا دو خواهر یا برادر دارند و همچنین بچه‌هایی که تعداد بیشتری خواهر و برادر دارند در عملکرد تحصیلی از آن قله فاصله می‌گیرند. این یک نتیجه نهایی است. اینکه چه مکانیسم‌هایی موجبِ وقوع این نتیجه نهایی شده است بحث دیگری است که من به‌لحاظ تئوریک برخی مواردش را خدمت شما عرض کردم. اما باید دقت داشت، داده‌ای که ما داریم به ما اجازه نمی‌دهد که بتوانیم این مکانیسم‌ها را کاملاً موشکافی کنیم.

برای موشکافی این مکانیسم‌ها به داده‌های بسیار غنی‌تری نیاز است. در ادبیات روز دنیا حتی از تعاملات روزانه پدر و مادر یا خواهر و برادری با یک کودک نیز داده جمع می‌کنند؛ مثلاً اینکه چند دقیقه با آن کودک بازی کرده‌اند، چقدر برای او کتاب خوانده‌اند و حتی محتوای کلامی به‌کاررفته با کودک را هم تحلیل می‌کنند. بعد اثر این مولفه‌ها را بر آینده کوتاه‌مدت و بلند‌مدت فرد هم بررسی می‌کنند.

داده‌هایی که در دسترس ما بود و در این پژوهش از آنها استفاده کردیم، داده‌های سرشماری بود. داده‌های سرشماری، صرفاً به ما اجازه داد که عملکرد تحصیلی را از حیث انطباق پیشرفت تحصیلی (پشت‌سر گذاشتن مدارج تحصیلی در زمان مورد انتظار) با تعداد فرزندان بررسی کنیم. بنابراین ما هیچ داده‌ای درباره مولفه‌های دیگری که بر این نتیجه تاثیر داشتند نداشتیم- مثلاً وقتی که پدر و مادر صرف فرزند کرده‌اند، امکاناتی که خرج فرزند شده است و امثالهم. برای یافتن این نوع مولفه‌ها باید مطالعات تکمیلی صورت بگیرد.

‌ همان‌طور که شما گفتید داده‌هایی که در این‌جا به‌کار گرفته شده است با داده‌هایی که در پژوهش‌های کشورهای توسعه‌یافته به کار می‌رود خیلی فاصله دارد. بنابراین در قیاس با آن پژوهش‌ها، تحقیق شما برش کوچک‌تری از واقعیت را مشخص می‌کند. حال سوال این است که آیا این برش کوچک از واقعیت می‌تواند به سیاستگذاری کمک کند یا خیر، باید بیم آن را داشت که اتفاقاً گمراه‌کننده باشد؟

این هم باز سوال خیلی حساس و مهمی است. تحقیقات و پژوهش‌های عمیق اقتصادی، در هر حوزه‌ای، معمولاً به یک سوال باریک در یک زمینه مشخص می‌پردازند. البته ما اقتصاددان‌ها علاقه‌مند هستیم که این داده‌ها را به کل جامعه تعمیم بدهیم. در همین مطالعه مورد بحث، ما زیرنمونه‌ای از سرشماری را بررسی می‌کنیم و یافته‌های ما هم بر همین اساس است. یک نقطه بهبود نسبت به پژوهش ما، این است که از نمونه بزرگ‌تری -مثلاً با استفاده از داده‌های ثبت احوال و آموزش و پرورش- استفاده شود و همچنین بتوان عملکرد فرزندان را در زمان بلندتری دنبال کرد. به‌عبارتی، ببینیم فردی که دو یا سه خواهر و برادر داشته و فرضاً پدر و مادرش هم سطح خاصی از سواد را داشته‌اند، ۱۰ تا ۱۵ سال بعد، سر آخر به چه سطح تحصیلی رسیده و در نهایت در بازار کار چه عملکردی داشته است. در نهایت آموزش یا در کل سرمایه انسانی قرار است خودش را در بازار کار نشان دهد. پس یک نقطه بهبود نسبت به کار ما استفاده از داده‌های بزرگ‌تر است که ما متاسفانه به آنها دسترسی نداشتیم. فکر کنم در حال حاضر برخی از پایگاه‌های کشور امکان این تحقیق بزرگ‌تر را فراهم کرده‌اند.

اما جنبه دوم سوال شما نکته‌ای است که در پاسخ قبلی به آن اشاره کردم؛ یعنی عمیق‌تر شدن بر روی مکانیسم‌ها. اگر ما می‌توانستیم بر روی مکانیسم‌های موثر نور بتابانیم، راحت‌تر می‌توانستیم نتایج را تعمیم دهیم. ما الان یک نتیجه نهایی پیدا کرده‌ایم اما ممکن است این نتیجه نهایی تحت تاثیر مکانیسم‌هایی متفاوت با مکانیسم‌های خواهر و برادری اتفاق بیفتد. اگر ما می‌توانستیم مکانیسم‌ها را موشکافی کنیم، مثلاً نشان دهیم که تعامل با خواهر و برادر است که بر عملکرد تحصیلی کودک اثر می‌گذارد یا اینکه در خانواده‌های پرجمعیت این کمبود وقت مادر و پدر است که نقشی منفی در عملکرد تحصیلی فرزند بازی می‌کند، آنگاه محکم‌تر می‌توانستیم درباره تعمیم این نتایج حرف بزنیم. الان باید با احتیاط بیشتری این توصیه‌ها را انجام داد. البته این مانع از توصیه‌ای احتیاطی نمی‌شود که ما به سیاستمدار بگوییم «آقای سیاستمدار شما اگر می‌خواهید برای فرزندآوری مشوق بگذارید، باید برای آن حدی بگذارید. چراکه دست کم یک پژوهش هست که نشان می‌دهد از یک تعدادی فرزند به بعد مکانیسم‌های منفی بیشتر می‌شوند». بله، اگر می‌خواهیم از یک تحقیق برای توصیه به سیاستگذاران استفاده کنیم باید به محدودیت‌های آن نیز آگاه باشیم و نکته شما کاملاً درست است.

‌ از آن طرف هم سیاست منتظر تحقیقات کامل نمی‌ماند و باید بالاخره تصمیم گرفت.

احسنت. در واقع ما باید بهترین توصیه‌ای را که می‌توان با این یک تحقیق ارائه داد، ارائه بدهیم. مطالعات دیگر و همچنین منطق شهودی نیز باید استفاده شود.

یک وجه دیگر که می‌تواند به ارائه توصیه‌های سیاستگذاری کمک کند، سازگاری یافته‌های ما با ادبیات پژوهشی این حوزه است. وقتی به کارهایی که در آمریکا یا کشورهای دیگر از سوی محققان برتر انجام شده است، نگاه می‌کنیم و تجزیه و تحلیل و سنتزی از آنها ارائه می‌دهیم، می‌بینیم که یافته‌های ما با آنها سازگار است. بحث صرف وقت مادر و پدر برای فرزندان که چندباری به آن اشاره کردم یکی از بحث‌های روز است که داده‌برداری‌های زیادی معطوف به آن انجام شده و تحقیقات زیادی بر روی این داده‌ها صورت گرفته و نتایج آنها با یافته‌های ما سازگار است. بنابراین نمی‌توان به راحتی از کنار این یافته‌ها گذشت و کل آن را زیر سوال برد. ما در حال حاضر نوک کوه یخ را شناسایی کرده‌ایم، درست است که باید کل کوه یخ شناسایی شود اما نمی‌توان به پیامدهای این کوه یخ بی‌تفاوت بود. یک سیاستگذار باید با نگاه محتاطی از این مطالعه استفاده کند و البته مطالعات عمیق‌تر را تشویق کند. در حال حاضر هزینه‌های تحقیقاتی زیادی در کشور می‌شود که بسیاری این طور در مسائل عمیق نمی‌شوند. این مطالعه دارد نقشه راهی را ترسیم می‌کند، سوالی جدی را پیش پای سیاستگذار می‌گذارد اما برای دیدن تمام جوانب باید کارهای عمیق‌تری انجام شود، ای‌بسا کارهایی در حد چهار، پنج و حتی ده‌ساله انجام شود.

مثلاً چین سال‌ها بود که سیاست تک‌فرزندی را دنبال می‌کرد اما با مشخص شدن عواقب سوء تک‌فرزندی که یکی از آنها می‌تواند همین موردی باشد که مطالعه ما نیز نشان داده است، سیاست خود را به دو‌فرزندی تغییر داد. در بسیاری از کشورها که سیاست‌های جمعیتی اجرا می‌شود، این سیاست‌ها غیرخطی هستند و این‌طور نیست که شما به هر میزانی که بچه بیشتر داشته باشید با سیاست‌های تشویقی روبه‌رو شوید. در ایران هم در دهه‌های قبلی این‌چنین بود. از یک تعداد که خانواده بزرگ‌تر می‌شد دیگر سهمیه خانواده‌ها افزایش پیدا نمی‌کرد.

‌ بنابر پیشینه تحقیقی که شما در مقاله خودتان ذکر کرده‌اید این‌طور به‌نظر می‌رسد که تحقیقات ابتدایی درباره رابطه بین تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی آنها، حاکی از رابطه معکوس و خطی بود اما از زمانی به بعد تحقیقات بیشتر همان نتیجه U برعکس را نشان داد. ماجرا چیست؟

این نکته مهمی است. در چنین پژوهش‌هایی عوامل مخلی می‌توانند وجود داشته باشند که اثر متغیر مورد مطالعه را پنهان می‌کند. عامل اصلی اثرگذار در مطالعه ما ترتیب تولد بود. بالاخره بچه‌های اول نسبت به بچه‌های دوم و سوم تفاوت‌های زیادی با هم دارند. اگر این را در نظر نگیریم دچار خطا می‌شویم. یعنی ترتیب تولد باید به عنوان متغیر تاثیرگذار بر سرمایه انسانی بچه‌ها لحاظ شود. مطالعات اولیه ترتیب تولد را لحاظ نمی‌کردند. مطالعات بعدی ترتیب تولد را کنترل کردند، در کنارش اجازه دادند که اثر تعداد خواهر و برادر به صورت غیرخطی نشان داده شود، این‌طور بود که U برعکس را پیدا کردند.

در همه مطالعاتی که سعی می‌کنند سیاستی را ارزیابی کنند یا اثر متغیری را بسنجند، «عوامل مخل» تهدید اصلی هستند. مثلاً فرض بفرمایید می‌خواهید اثر سیاست وام‌های زودبازده را بر اشتغال بسنجید. هم‌زمان با این سیاست، هزار اتفاق مهم دیگر هم افتاده است. شرایط کلان کشور جابه‌جا شده است، احیاناً تحریمی آمده یا تحریمی برداشته شده است، تورم بالا یا پایین شده است و ما برای ارزیابی سیاست وام‌های زودبازده باید بتوانیم متغیرهای دیگر را به شکلی که از نظر ادبیات پژوهشی قانع‌کننده باشد، کنترل کنیم. به‌عبارتی باید بتوان پژوهشگران آن حوزه را قانع کرد و نشان داد که داریم اثر صرف متغیر مورد نظر را بررسی می‌کنیم.

مثلاً در مورد پژوهش ما، میزان تحصیلات پدر و مادر متغیر مهمی بود. پدر و مادر تحصیل‌کرده می‌توانند بیشتر به فرزندان خود کمک کنند. از سوی دیگر، چون هزینه-فرصت آن پدر و مادر برای فرزندآوری بیشتر است، تعداد فرزند کمتری هم خواهند داشت. درنتیجه، این متغیر در تحلیل ما اخلال ایجاد می‌کند و باید کنترل شود. اگر ما بدون توجه به پدر و مادر، تنها تعداد خواهر و برادر را درنظر می‌گرفتیم، این متغیر در کار ما اخلال ایجاد می‌کرد و توصیه‌های سیاستی مطالعه را بی‌اعتبار می‌کرد. از طرف دیگر باید در انتخاب نمونه هم دقت کرد تا انحرافی در آن به وجود نیاید به نحوی که دیگر نمونه معرف جامعه هدف نباشد. بنابراین هم باید به متغیرهای مخل توجه کرد و هم به نحوه انتخاب و طراحی نمونه.

‌ اغلب پژوهشگران در ایران از کم ‌بودن داده‌ها یا فضای امنیتی حاکم بر داده‌ها گلایه‌مند هستند، شما چطور؟

مرکز آمار سیاست خیلی خوبی را در دو دهه اخیر دنبال کرده است و آن هم در اختیار قرار دادن داده‌ها به صورت رایگان بر روی وب‌سایتش است. الان داده‌های خام و پرسش‌نامه‌های «بودجه خانواده» از سال ۶۳ تا ۹۹ بر روی وب‌سایت در دسترس است. خود کارشناسان مرکز هم همیشه با روی گشاده پاسخ سوالات پژوهشگران را می‌دهند. داشتن داده یک مساله است و فهمیدن داده و چالش‌ها و عیب‌ و ایرادات آن یک مساله دیگر. برای فهمیدن داده حتماً باید با جایی که آن داده را جمع‌آوری کرده است در تعامل باشید. در این زمینه مرکز آمار خیلی خوب است و واقعاً استانداردهای بالایی دارد. الان نمونه‌هایی دو‌درصدی از سرشماری‌ها نیز بر روی سایت مرکز آمار در دسترس است. ما هم از نمونه دو‌درصدی سرشماری سال ۹۰ استفاده کردیم. درخصوص داده‌های دیگر مرکز آمار که بر روی سایت نیست هم پژوهشگران می‌توانند درخواست بدهند و معمولاً هم مرکز همکاری خوبی دارد. ما نسبت به خیلی از کشورهای درحال‌توسعه واقعاً داده‌های خوب و قابل توجهی داریم و یک مقداری از خلأ از سمت پژوهشگران است. این سوالی که ما در مطالعه خودمان به آن پاسخ دادیم سوالی قدیمی است و اینکه تا الان کسی به این سوال خیلی نپرداخته بود خودش سوال است. البته از سمت دیگر، الان در دنیا روند به این سمت است که از داده‌های ثبتی و ترکیبی خیلی استفاده می‌شود. مثلاً در دانمارک که البته نسبتاً کشور کوچکی است، وضعیت کل شهروندان دانمارک به مدت ۵۰ سال برای پژوهشگران مشخص است- شما می‌دانید فرد کجا و در چه خانواده‌ای متولد شده است، کجا و با چه نمراتی درس ‌خوانده است، کی ازدواج کرده و کی طلاق گرفته و کی فرزنددار شده است و قس علیهذا. وقتی چنین داده‌هایی وجود داشته باشند، به سوالات خیلی جذابی می‌توان پاسخ داد. ما در این زمینه کمی عقب هستیم. معاونت رفاه وزارت کار اخیراً یک پایگاه رفاه ایرانیان فراهم کرده است که مقداری دارد به این فضا نزدیک می‌شود اما هنوز خیلی فاصله دارد. البته توجه داشته باشید که داده‌ها به صورت بی‌نام در اختیار قرار می‌گیرد که شناسایی افراد ممکن نباشد و صرفاً برای تحقیق مفید باشد.

ما در این زمینه خیلی خلأ داریم. مثلاً سرشماری‌ها باید قاعدتاً به هم لینک شود. باید بتوان فردی را که در سرشماری سال ۸۵ بود، در سرشماری‌های سال ۹۰ و ۹۵ نیز دنبال کرد. ما در حال حاضر با مرکز آمار در تعامل هستیم که ‌چنین لینک‌هایی برقرار کنند.

در مجموع داده‌های ما خوب است و فرصت‌های خوبی نیز وجود دارد. البته در برخی حوزه‌ها داده وجود ندارد یا در اختیار قرار نمی‌گیرد. مثلاً در حوزه ثروت، یعنی ارزش دارایی افراد، ما هیچ داده‌ای در ایران نداریم. درحالی که در برخی کشورها طرح آمارگیری از ثروت وجود دارد. همچنین در بحث تحرک بین‌نسلی و اجتماعی، اینکه چقدر احتمال دارد کسی که در یک خانواده فقیر به دنیا می‌آید در یک خانواده ثروتمند از دنیا برود، که به داده‌های بلندمدت نیاز دارد، ما هیچ کاری نکرده‌ایم.

آموزش و پرورش از حدود سال ۸۰ نمرات دانش‌آموزان را در سامانه‌هایی نگهداری می‌کند ولی اطلاع ندارم از کسی که تا به‌حال به این داده‌ها دسترسی داشته باشد. ما خودمان برای دسترسی به این داده‌ها خیلی اقدام کردیم ولی متاسفانه وزارت آموزش‌وپرورش رویکرد بازی به این مساله ندارد. خلأهایی هست اما با همین داده‌هایی که هست جا برای کار بسیار است.  

 

 

دراین پرونده بخوانید ...