شناسه خبر : 39075 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پادشاه بدون تاج

اندیشه‌های کنفوسیوس چگونه بر سیاست و اقتصاد تاثیر گذاشت؟

 

هلیا عبداله‌زاده / نویسنده نشریه 

85«اگر شما با تصحیح اشتباهاتتان خود را الگو قرار دهید، کسی جرات نمی‌کند اشتباهاتش را نادیده بگیرد و آنها را تصحیح نکند. شخصیت کسانی که در راس قدرت هستند مانند باد و شخصیت افراد زیردست مانند چمن است. وقتی باد روی چمن می‌وزد، مطمئناً چمن خم می‌شود.» این تنها بخشی از سخنان حکیمانه مردی است که پس از مرگش به عنوان «پادشاه بدون تاج» مورد تحسین و تمجید همگان قرار گرفت. فیلسوفی که طی هزاران سال آموزه‌های او راهنمای دولت چین و منبع اصول اخلاقی برای هر فرد بود. کنفوسیوس مشهورترین معلم، فیلسوف و نظریه‌پرداز سیاسی چین بود و ایده‌های او بر تمدن چین و دیگر کشورهای شرق آسیا تاثیر بسیار گذاشت. با این حال اطلاعات کمی در مورد او وجود دارد و آنچه موجود است نیز پر از تناقض و آغشته به افسانه است. مطابق اطلاعاتی که داریم، کنفوسیوس در اواخر عصری متولد شد که در تاریخ چین به عنوان دوره بهار و پاییز (481-770 پیش از میلاد) شناخته می‌شود. پدر کنفوسیوس، شو لیانگ هی، یک جنگجو بود و به عنوان مباشر منطقه، در «لو» -یکی از ایالت‌های شرق چین- خدمت می‌کرد. او در زمان تولد کنفوسیوس مردی سالخورده بود که بلافاصله پس از تولد آخرین فرزندش درگذشت و بیوه جوان و کودک نوزاد خود را به حال خود رها کرد.

کنفوسیوس در مورد پیشینه خانوادگی خود رک و صادق بود. تاکید داشت که چون فقیر و از طبقه اجتماعی پایین بوده نمی‌توانسته همانند مردان جوان خانواده‌های سرشناس به آسانی وارد خدمات دولتی شود. به همین دلیل باید در بسیاری از امور فرومایه مهارت پیدا می‌کرد. او ابتدا با طایفه جیسون که خانواده‌ای موروثی بودند و اعضای کلیدی آنها برای چندین دهه به عنوان مشاور ارشد فرمانروایان لو خدمت می‌کردند، مشغول به کار شد. به مرور زمان، شغل‌ها و موقعیت‌هایی محقرانه مانند نگهبانی انبار و دامِ جیسون‌ها به رسیدن به مقام‌های والاتر و مهم‌تری در دولت لو منجر شد. کنفوسیوس سرانجام به عنوان وزیر کار و سپس به عنوان وزیر جرم (minister of crime) در دولت لو جایگاه معتبری به دست آورد.

مدارک آن زمان نشان می‌دهد گرچه کنفوسیوس به عنوان وزیر جرم در رسیدگی به مشکلات مربوط به نظم و قانون کارآمد و موفق بود، اما در ماموریت‌ها و وظایف دیپلماتیک خود بیشتر می‌درخشید. او همیشه اطمینان حاصل می‌کرد که حاکم و هیات نمایندگانش برای مواجهه با اتفاقات غیرمنتظره و شرایطی که ممکن بود آنها را به خطر بیندازد، آمادگی لازم را دارند. همچنین حاکمان با توصیه‌های منحصربه‌فرد او می‌توانستند از مذاکرات دشوار نتیجه مطلوبی بگیرند. با این حال او فقط چند سال این پست را بر عهده داشت. استعفای او نتیجه یک مبارزه طولانی با خانواده‌های موروثی بود. او نه‌تنها از مقام وزارت کناره گرفت بلکه شهر و خانه پدری خود را نیز ترک کرد. این خودتبعیدی، کنفوسیوس را به سفری طولانی برد؛ سفری که 14 سال به طول انجامید. کنفوسیوس بیشتر آن زمان را در جست‌وجوی فرمانروایانی گذراند که مایل به پذیرش توانایی وی در نفوذ و تاثیرگذاری و همچنین پذیرش راهنمایی‌های او برای رسیدن به دولتی شریف بودند. گرچه در نهایت جست‌وجوی او بی‌نتیجه ماند، اما او هرگز در این مسیر تسلیم نشد.

شاگردان کنفوسیوس به‌طور قابل توجهی از او جوان‌تر بودند. او حتی زمانی که مشاور لو بود، فعالانه شاگرد جذب نکرد و هیچ مدرسه یا آکادمی‌ای را تاسیس نکرد. مردان جوان از طیف وسیعی از موقعیت‌های اجتماعی، از فرزندان اشراف گرفته تا فرزندان خانواده‌های معمولی، بازرگانان، کشاورزان، صنعتگران و حتی جنایتکاران و فرزندان جنایتکاران، تصمیم گرفتند خود را به او نزدیک کنند و از مهارت‌های او بیاموزند. کنفوسیوس پس از سال‌ها به لو بازگشت اما این بار او دیگر به دنبال هیچ منصبی در دولت لو نبود. نیازی هم به مقام دولتی نداشت. فرمانروای آن زمان لو و مشاورانش کنفوسیوس را از «بزرگان ایالت» می‌دانستند. آنها یا مستقیماً برای مشاوره به او مراجعه کرده یا از شاگردانش به عنوان واسطه استفاده می‌کردند. در زمان کوتاهی تعداد شاگردان او چند برابر شد. موفقیت دو تن از شاگردان قدیمی او، شهرت وی را به عنوان فردی که می‌تواند مردان جوان را برای مشاغل سیاسی آماده کند، افزایش داد. کسانی که به سمت او کشیده می‌شدند سوالات بسیاری داشتند. برخی در مورد ایده فضیلت و جوانمردی از او می‌پرسیدند. برخی دیگر در مورد الزامات اخلاقی برای خدمت در دولت نظرش را می‌خواستند و گروهی هم در مورد معانی عباراتی چون «درک تیز و زیرکانه»  (keen perception) و «قضاوت مبهم» (clouded judgment) سوال می‌کردند. کنفوسیوس تا آنجا که در توان داشت به این سوالات پاسخ می‌داد.

 

آموزه‌های کنفوسیوس

کنفوسیوس باور داشت که آداب و‌رسوم درست، که شامل رفتار مناسب انسان در همه زمینه‌های زندگی است، می‌تواند یک مرد را ثابت‌قدم و یک دولت را محکم و استوار نگه دارد و شروع تمرین این رسوم باید از خانه شروع شود. هر رابطه انسانی امری است که باید در آن عوامل مختلف را در نظر گرفت. رابطه میان کودک و والدین پرمسوولیت‌ترین این روابط است که به توجه و صبر زیادی نیاز دارد زیرا این رابطه ریشه در عشق و اولین خاطرات کودک از گرما و محبت دارد.

کنفوسیوس به آموزه‌های خود در مورد انسانیت بعد سیاسی نیز داد؛ گرچه به نظر می‌رسید که او این رهنمودها را برای خود در نظر گرفته بود. او مشاهده کرد که امپراتور به سادگی و با تکمیل انسانیت خود و ترویج رفتار محترمانه توانست سرزمینش را نظم و فرمان دهد. بند نخستین این نوشتار را در توصیف همین یافته نوشته است: «شخصیت کسانی که در راس قدرت هستند مانند باد و شخصیت افراد زیردست مانند چمن است. وقتی باد روی چمن می‌وزد، مطمئناً چمن خم می‌شود.»

اما وقتی از وی پرسیده شد که هنگام اداره یک دولت ابتدا چه چیزی حائز اهمیت است، پاسخ او «اعتماد» بود. کنفوسیوس معتقد بود اگر سخنان و اعمال یک حاکم اعتماد را جلب نکند، مطمئناً دولت او از بین می‌رود حتی اگر او غذای کافی برای تغذیه مردم و اسلحه کافی برای دفاع از آنها را تضمین و تامین کند. او باور داشت: «اگر مردم را با احکام و قوانین هدایت کنید و آنها را با تهدید به مجازات در راه راست نگه دارید، آنها سعی خواهند کرد از مشکلات دور بمانند، اما هرگز شرم را احساس نخواهند کرد. اما اگر آنها را با فضیلتی مثال‌زدنی هدایت کنید و با پیروی از آیین در مسیر راست نگه دارید، آنها احساس شرم خواهند کرد و می‌دانند که باید خود را اصلاح کنند.»

 

کنفوسیونیسم

کنفوسیونیسم، شیوه‌ای از زندگی است که به وسیله کنفوسیوس در قرن 6 تا 5 قبل از میلاد پایه‌گذاری شد و پس از مرگ وی نیز ادامه یافت. مردم چین بیش از دو هزاره این آیین را دنبال کردند. اگرچه با گذشت زمان اصل کنفوسیونیسم دگرگون شده، اما هنوز هم مورد مطالعه قرار می‌گیرد و منبع ارزش‌ها و اصول اجتماعی چینی‌هاست. این آیین طی سال‌ها به سایر کشورها به ویژه کره، ژاپن و ویتنام نیز گسترش یافته است. کنفوسیونیسم (که اصطلاحی غربی است و در زبان چینی مشابهی ندارد) شامل جهان‌بینی، اخلاق اجتماعی، ایدئولوژی سیاسی، سنت عالمانه و در مجموع شیوه زندگی است. کنفوسیونیسم که گاهی به عنوان یک فلسفه و گاهی به عنوان یک دین تلقی می‌شود، طرز تفکر و سبک زندگی‌ای است که عمیقاً انسان‌محور است. مردم آسیای شرقی ممکن است خود را شینتیست، دائوئیست، بودایی، مسلمان یا مسیحی معرفی کنند، اما با وجود وابستگی‌های مذهبی خود، به ندرت از پیروی از کنفوسیونیسم دست می‌کشند. یکی از بحث‌های داغ پیرو تاثیر کنفوسیونیسم در سیاست این است که آیا این آیین با ارزش‌های دموکراتیک غرب نیز سازگار است؟ اگر این سوال را از رئیس‌جمهور و دولت چین بپرسید در پاسخ تاکید خواهند کرد که خیر، این دو از پایه با یکدیگر سازگار نیستند. اما این در حالی است که طرفداران دموکراسی در آسیا به همان متون و ایدئولوژی نگاه کرده و بذر دموکراسی در آسیا را در آنها مشاهده کرده‌اند. مشهورترین این افراد رئیس‌جمهور سابق کره جنوبی، کیم دائه جونگ بود که دهه‌ها به عنوان مدافع دموکراسی در کره فعالیت می‌کرد و معتقد بود که کنفوسیوس به مردم این حق را می‌دهد که رهبر خود را انتخاب کنند و همچنین رهبری را که غیراخلاقی یا مستبد است سرنگون کنند. امروزه جوامع متعدد دموکراتیک از جمله کره جنوبی، ژاپن و تایوان تحت تاثیر کنفوسیونیسم نیز هستند. با استناد به این حقایق، تاریخ به ما می‌گوید که شما هم می‌توانید پیرو کنفوسیوس باشید و هم دموکرات.

 

ارزش اقتصادی کنفوسیونیسم

چین یکی از چهار تمدن کهن جهان است. این حقیقت که فرهنگ و تمدن چین طی بیش از پنج هزار سال تکامل یافته و امروزه نیز برای زندگی مناسب است نشان می‌دهد که ارزش‌های فرهنگی چین توانسته‌اند در آزمون زمان و مکان سربلند بیرون بیایند. آموزه‌های کنفوسیوس به عنوان یک آموزه اخلاقی و سبک فکری، رفتار عموم چینی‌ها را بدون توجه به پیشینه مذهبی آنها در مسیر فضیلت و درستی تنظیم می‌کند. این آموزه‌ها همچنین به عنوان یک راهنمای عملی برای تنظیم رفتار، به واسطه فضایل و مناسک، عمل می‌کند. کنفوسیونیسم بر سبک‌های رهبری سیاستمداران هم تاثیر قابل توجهی گذاشته است. در کشورهایی که تحت تاثیر کنفوسیونیسم هستند، دولت اغلب به عنوان الگویی برای مردم عمل می‌کند تا آنها بتوانند از دولت خود تقلید کنند. برای توضیح سیاست‌های کلان اقتصادی دولت کنفوسیوسی، برخی از سیاست‌های کلیدی اقتصاد کلان دولتی را که به وسیله کشورهای تحت تاثیر کنفوسیوس اجرا شده‌اند بررسی می‌کنیم.

استفاده از منابع طبیعی:

 تمرکز بر گونه‌ای از بهره‌وری که به شدت بر استفاده کارآمد از همه منابع طبیعی تاکید دارد.

 رشد بهره‌وری باید بیشتر از افزایش دستمزد افراد باشد.

 تاکید بر افزایش مستمر بهره‌وری از طریق اتوماسیون، نیروی کار ماهر، روابط سالم کارمند با کارفرما و مدیریت خوب.

این سیاست‌ها در بلندمدت، رقابت اقتصادی را برای استفاده کارآمد از همه منابع طبیعی افزایش می‌دهد.

منابع کار:

 تاکید بر آموزش و پرورش، با اختصاص بودجه بیشتر برای این منظور

 راه‌اندازی مدارس و موسسات آموزش عالی بیشتر برای افزایش مستمر سطح سواد مردم

 اجرای آموزش اجباری (تا مقطع ابتدایی یا متوسطه) برای همه شهروندان

 کاهش یا تخفیف مالیاتی (به صورت کمک‌هزینه یا صرف نظر از مالیات) برای هزینه‌های تحصیل یا آموزش به افراد و شرکت‌هایی که مالیات پرداخت می‌کنند.

این امر در درازمدت مجموعه‌ای از کارگران ماهر و عالم را برای پشتیبانی از نیازهای اقتصادی، رشد و توسعه کشور فراهم می‌کند.

 منابع سرمایه:

 تاکید بر پس‌اندازهای ملی، با ایجاد یک سیستم پس‌انداز اجباری مانند صندوق آینده‌نگری مرکزی (CPF) که به وسیله دولت سنگاپور اجرا می‌شود. سیستمی که در آن همه کارمندان موظف‌اند 20 درصد حقوق خود را کنار بگذارند و برای بازنشستگی به CPF کمک کنند.

 افزایش اعتماد مردم به سیستم مالی و موسسات آن.

 دولت‌ها باید با ایجاد بودجه مازاد و در نتیجه افزایش ذخایر دولتی، عاقلانه هزینه کنند.

 دولت‌ها باید دائماً با فساد مبارزه کنند و بر مزایای داشتن دولت پاک تاکید داشته باشند.

 دولت‌ها باید تلاش مستمر برای جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) و افزایش رقابت در صادرات داشته باشند که نتیجه آن انباشته شدن ذخایر خارجی در درازمدت است.

این امر باعث افزایش سطح سرمایه در دسترس برای سرمایه‌گذاری با نرخ بهره نسبتاً پایین جهت حمایت از رشد و توسعه اقتصادی می‌شود.

 کارآفرینی:

 تشویق روحیه کارآفرینی با ارائه انگیزه‌هایی همچون معافیت مالیاتی یا تخفیف در مالیات و حمایت از راه‌اندازی کسب‌وکارهای جدید

 کاهش بوروکراسی یا فرمالیته‌های اداری در راه‌اندازی کسب‌وکارهای جدید. سنگاپور و هنگ‌کنگ، توسط چندین نهاد بین‌المللی به عنوان دو مورد از بهترین کشورها برای راه‌اندازی مشاغل انتخاب شده‌اند.

 ارائه پشتیبانی بیشتر و بهتر، چه از نظر فنی و چه مالی، برای توسعه بومی یا بین‌المللی کسب‌وکارها، به ویژه برای شرکت یا موسسه‌های کوچک و متوسط.

 تاکید بر تحقیق و توسعه با اجرای قوانینی که از اختراعات جدید حفاظت می‌کند. این امر افزایش نوآوری و خلاقیت را در داخل کشور به همراه دارد.

تمامی این رهنمودها باعث افزایش رقابت اقتصادی از طریق توسعه و تولید محصولات و خدمات با کیفیت بالا می‌شود.

 

دکترین اعتدال

مطابق الگوی پیشنهادی توسعه اقتصادی کنفوسیوس و در جامعه‌ای که از آن پیروی می‌کند، یکی از کاتالیزورهای مهم در حفظ و تداوم اقتصاد سالم، با ثبات اجتماعی و سیاسی بالا، داشتن «فرهنگ مناسب» است. اصل کلیدی کنفوسیونیسم «مکتب اعتدال» (doctrine of moderation) است که بر اعتدال در افکار و اعمال انسان تاکید دارد. توسعه و رونق اقتصادی مستلزم آمیختن و ایجاد تعادل بین فرهنگ کار مناسب با کارآفرینی در جامعه‌ای دارای ثبات و هماهنگی سیاسی و اجتماعی است. الگوی آزمایشی توسعه اقتصادی کنفوسیوس در تصویر 1 ارائه شده است. ارائه الگویی که بتواند پاسخی برای این دنیای پویا، همواره در حال تغییر و پیچیده ارائه دهد، تقریباً غیرممکن است. حتی اگر الگویی بی‌نقص وجود داشته باشد حتماً پیچیدگی‌های موجود در درک اقتصاد جهانی را بیش از حد ساده کرده است. جهان امروز در مقایسه با یک قرن پیش بسیار پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر است. هیچ چیز قطعی نیست مگر خود عدم قطعیت. اهمیت داشتن یک سیستم اقتصادی آزاد را نمی‌توان نفی یا نقض کرد. با این حال برای حصول اطمینان از عملکرد درست آن نیاز به وجود نوعی کنترل و مقررات از طریق سیاست‌های دولت و فرهنگی موثر برای محدود کردن عملکرد سیستم و فعالیت‌های اقتصادی در چارچوبی مشخص است. الگوی توسعه اقتصادی کنفوسیوس را می‌توان به صورت خلاصه به شرح زیر توضیح داد:

نظم سیاسی: 

در نتیجه دولتی خوب که دارای ارزش‌های اخلاقی و صداقتی بالاست، فساد به طرز قابل توجهی کاهش می‌یابد. دولت خیرخواهی که همیشه منافع مردم را در اولویت قرار می‌دهد و به جای استفاده از قوانین صریح، بر اساس اخلاقیات حکمرانی می‌کند. سیستم حقوقی فقط به عنوان مکمل عمل می‌کند.

 اخلاق کار /فرهنگ: 

تلاش و کوشش؛ برای حمایت از خانواده خود سخت کار می‌کنند. صرفه‌جویی در استفاده از منابع که به هزینه‌آگاهی منجر می‌شود، یک هنجار اجتماعی است. پرورش خود از طریق یادگیری مستمر و نظم و انضباط اخلاقی باعث ایجاد کارکنانی مسوول، متعهد و درستکار می‌شود. احترام به مسوولان هر بخش، درگیری‌ها را کاهش می‌دهد.

 انگیزه کارآفرینی: 

کارآفرینان کنفوسیوسی با اشتیاق کار می‌کنند و در استفاده از منابع محدود بسیار کارآمد هستند. بنابراین، هزینه‌آگاهی از ارزش‌های اصلی بنگاه است. کارآفرینان کنفوسیوس به شدت پیرو اخلاقیات و هنجارهای تجاری هستند.

 هماهنگی اجتماعی: 

همه با یکدیگر با مهربانی، ادب و دلسوزی رفتار می‌کنند و بر ارزش‌های انسانی و خیرخواهی تاکید دارند. درستکاری و اعتماد اساس همه روابط انسانی است. گروه‌گرایی باعث ایجاد همبستگی می‌شود. وحدت ناشی از علایق و احساسات مشترک است.

برای اینکه بشر در قرن 21 و پس از آن در هارمونی زندگی کند، رعایت «اصل اعتدال» که برگرفته از ایدئولوژی کنفوسیوس است، امری مهم به‌شمار می‌آید. اصلی که بر میانه‌روی در اندیشه و عمل انسان تمرکز می‌کند و از افراط و تفریط در هر چیز می‌پرهیزد. 

منابع:

1- Seow Wah, Sheh. The Economic Value of Confucianism. Today’s manager. Issue 1. 2015

2- Chin, Annping. “Confucius”. Encyclopedia Britannica, 19 Oct. 2020

3-Why Is Confucius Still Relevant Today? His Sound Bites Hold Up. National Geographic. 25 March. 2015

دراین پرونده بخوانید ...