شناسه خبر : 49644 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

قصه آدم‌ها

داستان‌ها چگونه نفرت از آدم‌ها را کاهش می‌دهند؟

 

زهرا تهرانی / نویسنده نشریه 

96روان‌درمانی اگزیستانسیال یک رویکرد درمانی است که بر دغدغه‌های اساسی انسان مانند مرگ، آزادی، انزوا و معنا تمرکز دارد. این رویکرد ریشه در فلسفه وجودی دارد و هدف ان کمک به افراد برای مقابله با عدم قطعیت‌های زندگی و پذیرش مسئولیت انتخاب‌هایشان است. درمان اگزیستانسیال از یک ساختار سفت و سخت پیروی نمی‌کند، بلکه با تجربیات منحصربه‌فرد انسان سازگار می‌شود. درمانگران به مراجعان کمک می‌کنند تا ارزش‌های خود را کشف کنند، با ترس‌هایشان روبه‌رو شوند و به درک عمیق‌تری از خود برسند. این رویکرد به‌ویژه برای کسانی که با بحران هویت، غم، اضطراب و احساس پوچی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بسیار موثر است. روان‌درمانی اگزیستانسیال شاخه‌های مختلفی دارد که هر کدام بر جنبه‌های مختلفی از وجود انسان و شیوه‌های درمانی تاکید دارند. در اینجا شاخه‌های اصلی آمده است:

- دازاین‌کاوی: این رویکرد که ریشه در فلسفه مارتین هایدگر دارد، بر درک وجود فرد از طریق پدیدارشناسی و خوداگاهی تمرکز دارد.

- لوگوتراپی: این روش که ویکتور فرانکل آن را توسعه داده است، بر یافتن معنا در زندگی، حتی در رنج، به‌عنوان راهی برای غلبه بر پریشانی وجودی تاکید دارد.

- درمان وجودی-انسان‌گرایانه: اصول وجودی را با روان‌شناسی انسان‌گرایانه ادغام می‌کند و بر خودشکوفایی و رشد شخصی تمرکز دارد.

- درمان وجودی-پدیدارشناختی: این رویکرد که بر اساس پدیدارشناسی است، به افراد کمک می‌کند تا تجربیات زیسته خود را بدون تفاسیر از پیش تعیین‌شده بررسی کنند.

- مکتب تحلیل وجودی بریتانیا: رویکردی ساختاریافته است که فلسفه وجودی را با تکنیک‌های درمانی عملی ترکیب می‌کند.

روان‌درمانی اگزیستانسیال در جامعه

روان‌درمانی اگزیستانسیال با تشویق افراد به رویارویی با جنبه‌های اساسی وجود انسان، مانند آزادی، مسئولیت، معنا و مرگ، نقش عمیقی بر جامعه دارد. در اینجا به برخی از تاثیرات کلیدی آن اشاره می‌کنیم: خودآگاهی را ارتقا می‌دهد. درمان وجودی با کمک به افراد در کشف ارزش‌ها و باورهایشان، خودشناسی عمیق‌تر و رشد شخصی را تقویت می‌کند. روابط معنادار را تشویق می‌کند. از آنجا که این رویکرد بر ارتباطات اصیل تاکید دارد، می‌تواند روابط بین‌فردی را بهبود بخشد و احساس انزوا را کاهش دهد. اضطراب وجودی را کاهش می‌دهد. بسیاری از افراد با عدم قطعیت و ترس از مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ درمان وجودی به آنها کمک می‌کند تا این واقعیت‌ها را بپذیرند و در تجربیات خود معنا پیدا کنند. افراد را توانمند می‌کند. این روش درمانی با تاکید بر مسئولیت شخصی، افراد را تشویق می‌کند تا به جای احساس ناتوانی، افسار زندگی خود را به دست گیرند. بر دیدگاه‌های اجتماعی و فرهنگی اثر‌گذار است. ایده‌های وجودی بحث‌هایی را در مورد سلامت روان، اخلاق و آزادی شخصی شکل داده‌اند و بر نگرش‌های اجتماعی گسترده‌تر نسبت به رفاه و رضایت تاثیر می‌گذارند. این رویکرد در زمینه‌های مختلفی از جمله آموزش، مراقبت‌های بهداشتی و رهبری ادغام شده است و به افراد و جوامع کمک می‌کند تا با تاب‌آوری بیشتر از عدم قطعیت‌های زندگی گذر کنند. می‌توانید بینش‌های بیشتری را اینجا بررسی کنید.

روش روان‌درمانی اروین یالوم

اینک به سراغ مهم‌ترین و شاید اثرگذارترین شاخه روان‌درمانی اگزیستانسیال می‌رویم. روش درمانی اگزیستانسیال اروین دی. یالوم، رویکردی عمیق به روان‌درمانی است که بر دغدغه‌های اساسی وجود انسان تمرکز دارد. چهارچوب روش او حول چهار دغدغه نهایی بنا شده است: مرگ، آزادی، انزوای وجودی و بی‌معنایی. این واقعیت‌های وجودی، تجربیات انسانی را شکل می‌دهند و در صورت مواجه‌نشدن با آنها، می‌توانند پریشانی روانی را در پی داشته باشند. اصول پایه درمان وجودی یالوم شامل موارد زیر هستند: 

- آگاهی از مرگ: یالوم تاکید می‌کند که شناخت اجتناب‌ناپذیری مرگ می‌تواند انگیزه‌ای قدرتمند برای داشتن زندگی اصیل‌تر و معنادارتر باشد.

- آزادی و مسئولیت: افراد باید آزادی خود را برای انتخاب و پذیرش مسئولیت اعمالشان بپذیرند، نه اینکه وضعیت خود را به نیروهای خارجی نسبت دهند.

- انزوای وجودی: با وجود روابط و پیوندهای اجتماعی، هر فرد در نهایت به‌تنهایی با چالش‌های زندگی روبه‌رو می‌شود. درمان به افراد کمک می‌کند تا این واقعیت را بپذیرند و از آن عبور کنند.

- جست‌وجوی معنا: بسیاری از مبارزه‌های روانی ناشی از فقدان درک معناست. یالوم مراجعان را تشویق می‌کند تا ارزش‌های خود را درک کنند و معنای شخصی در زندگی خود ایجاد کنند. رابطه نقش پررنگی در درمان وجودی یالوم دارد؛ به این معنی که رابطه درمانگر-مراجع نقش حیاتی در فرآیند درمان ایفا می‌کند. او بر این باور است که درمان نباید فقط بر تسکین علائم تمرکز کند، بلکه باید به افراد کمک کند تا به شکلی عمیق با وجود خود درگیر شوند و با اضطراب‌های خود به شیوه‌ای سازنده روبه‌رو شوند. این رویکرد به‌طور گسترده در درمان فردی و گروهی به کار گرفته می‌شود و به افراد کمک می‌کند تا با بحران‌های وجودی، غم و اندوه، اضطراب و گذارهای زندگی مقابله کنند. این روش به‌ویژه برای کسانی که با احساس پوچی یا فقدان هدف دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بسیار موثر است. یکی از مباحث مهمی که در فلسفه اگزیستانسیال یالوم می‌توان دید، قضاوت‌های سطحی افراد جامعه درباره یکدیگر است. درباره این سرفصل مثالی معروف وجود دارد که می‌گوید: برای اینکه من را قضاوت کنید بهتر است با کفش‌های من راه بروید. امروزه در فضای مجازی بسیاری از انسان‌های بی‌دانش و بی‌تخصص از راه قضاوت‌های سطحی دیگران به سودهای هنگفت می‌رسند. اگر پژوهشی دقیق دراین باره صورت گیرد پی خواهیم برد که گردش مالی این نوع قضاوت‌ها، کم که هیچ، بسیار خواهد بود. یالوم این قضاوت‌های سطحی را به‌شدت نقد می‌کند و از افراد می‌خواهد تا به جزئیات داستان زندگی آدم‌ها دقیق شوند، سپس دست به داوری آنها بزنند. اما اینجا چند پرسش ذهنمان را  درگیر می‌کند. این روش درمانی برای از بین بردن و کمرنگ کردن قضاوت‌های ناعادلانه در جامعه تا چه اندازه موفق است؟ اصلاً چگونه باید این روش درمانی را در یک جامعه پیاده کرد؟ چالش‌ها و معایب این روش درمانی چیست؟

هر آدمی داستانی دارد...

یالوم در روان‌درمانی اگزیستانسیال خود بر مسئله داوری‌های سطحی در جامعه متمرکز شده است. او استدلال می‌کند که افراد اغلب دیگران را بدون شناخت دقیق از تجربیات و داستان‌های زندگی‌شان قضاوت می‌کنند. جمله معروف او، «هر آدمی داستانی دارد که اگر آن را بشنوی، دیگر نمی‌توانی از او متنفر باشی»، تاکید می‌کند که شناخت عمیق افراد می‌تواند به کاهش پیش‌داوری‌ها و افزایش همدلی در جامعه کمک کند. قضاوت‌های سطحی معمولاً بر اساس ظاهر، موقعیت اجتماعی یا رفتارهای بیرونی شکل می‌گیرند، درحالی‌که پشت هر رفتار انسانی، مجموعه‌ای از تجربیات، رنج‌ها و تصمیم‌ها نهفته است که دیگران از آنها بی‌خبرند. یالوم در رویکرد درمانی خود تاکید دارد که مواجهه صادقانه با انسان‌ها، شنیدن داستان‌ها و درک انگیزه‌های آنها می‌تواند به کاهش تنش‌های اجتماعی و ایجاد ارتباطات انسانی عمیق‌تر یاری رساند. این نگرش در روان‌درمانی اگزیستانسیال به افراد کمک می‌کند تا نگاه خود را از سطحی‌نگری به درک عمیق‌تر از وجود انسان تغییر دهند. با پذیرش این حقیقت که هر فرد با چالش‌ها و تجربیات منحصربه‌فرد خود زندگی می‌کند، می‌توان جامعه‌ای با همدلی، پذیرش و تعاملات معنادارتر ساخت. این فلسفه نه‌تنها در درمان‌های روان‌شناختی، بلکه در زندگی روزمره نیز کاربرد دارد و می‌تواند روابط انسانی را غنی‌تر کند.

پاکسازی جامعه از نفرت

اروین یالوم برای کاهش قضاوت‌های سطحی در جامعه بر افزایش همدلی، درک عمیق‌تر انسان‌ها و پذیرش پیچیدگی‌های وجودی تاکید دارد. یالوم تاکید می‌کند که اگر افراد داستان‌های یکدیگر را بشنوند، دیگر نمی‌توانند از هم متنفر باشند. برخی از راهکارهای پیشنهادی او شامل موارد زیر است:

• گفت‌وگوهای عمیق و معنادار: یالوم بر اهمیت ارتباطات انسانی تاکید دارد. یالوم می‌گوید که افراد باید به جای قضاوت‌های شتاب‌زده، تلاش کنند تا داستان‌های زندگی دیگران را بشنوند و انگیزه‌های آنها را درک کنند.

• افزایش خودآگاهی و پذیرش مسئولیت فردی: یالوم بر این باور است که افراد باید ابتدا خود را بشناسند و مسئولیت احساسات و واکنش‌های خود را بپذیرند. این موضوع باعث می‌شود که کمتر به قضاوت‌های سطحی درباره دیگران بپردازند.

• تمرکز بر تجربه‌های مشترک انسانی: یالوم می‌گوید همه انسان‌ها با چالش‌های وجودی مشابهی مانند مرگ، تنهایی و جست‌وجوی معنا دست‌وپنجه نرم می‌کنند. درک این حقیقت می‌تواند به کاهش فاصله‌ها و افزایش همدلی کمک کند.

• آموزش و آگاهی‌بخشی: یالوم پیشنهاد می‌کند که جامعه باید از طریق آموزش، افراد را تشویق کند به جای داوری‌های سطحی، به درک عمیق‌تر از انسان‌ها و وضعیتی که در آن به‌سر می‌برند، بپردازند.

اجازه بدهید به سراغ مثالی ملموس برویم؛ امروزه در هر کوچه پس‌کوچه‌ای از شهر که در آن قدم می‌زنیم به یک در برمی‌خوریم که یا بالای آن ریسه نصب شده یا یک تخته سیاه جلوی آن گذاشته‌اند که رویش نوشته؛ قهوه حاضره! یا با لبخند وارد شوید! این در‌ها ورودی کافه‌های دنج و آرامش‌بخشی هستند که جوی متفاوت را با وقت گذراندن در آنها تجربه می‌کنید. وقتی به داخل این کافه‌ها می‌روید افرادی را می‌بینید که غرق داستان گفتن یا داستان شنیدن هستند. این روزها چنین فضاهایی موجب شده‌اند قضاوت‌های سطحی در سطح جامعه کمرنگ شوند. در واقع وجود مکان‌هایی این‌چنینی که فرصت‌هایی برای شنیدن و شنیده شدن مهیا می‌کنند به‌نوعی تاثیرات فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی زیادی در جامعه می‌گذارد. شاید بازهم این پرسش به ذهن شما برسد که برچیده شدن بساط نفرت و قضاوت ناعادلانه در جامعه چه تاثیری بر اقتصاد آن جامعه دارد. برایتان توضیح می‌دهم. حذف قضاوت‌های سطحی در جامعه می‌تواند نقش قابل‌توجهی بر اقتصاد آن داشته باشد. وقتی افراد کمتر بر اساس پیش‌داوری‌های نادرست تصمیم‌گیری کنند، فرصت‌های اقتصادی عادلانه‌تر و کارآمدتری فراهم می‌شود. برخی از مهم‌ترین تاثیرات این تغییر عبارت‌اند از:

افزایش فرصت‌های شغلی و کاهش تبعیض: در جوامعی که افراد بر اساس مهارت‌ها و توانایی‌های واقعی ارزیابی می‌شوند، نه بر اساس ظاهر یا پیش‌فرض‌های اجتماعی، فرصت‌های شغلی عادلانه‌تر توزیع می‌شود. این موضوع باعث افزایش بهره‌وری می‌شود و رشد اقتصاد را به‌دنبال خواهد داشت.

بهبود روابط کاری و افزایش همکاری: نبود قضاوت‌های سطحی باعث ایجاد محیط‌های کاری سالم‌تر می‌شود و موجب می‌شود همکاری میان افراد پررنگ‌تر و همدلانه‌تر شود. این کار به افزایش نوآوری و کارایی در سازمان‌ها کمک می‌کند.

کاهش اضطراب اقتصادی و افزایش اعتماد عمومی: وقتی افراد احساس کنند که بر اساس توانایی‌های واقعی خود ارزیابی می‌شوند، اعتماد بیشتری به سیستم اقتصادی پیدا می‌کنند. این اعتماد افزایش سرمایه‌گذاری را به‌دنبال دارد و در نتیجه اقتصاد رونق می‌گیرد.

افزایش کارآفرینی و نوآوری: در جوامعی که افراد بدون ترس از داوری‌های سطحی بتوانند ایده‌های خود را مطرح کنند، کارآفرینان بیشتری پا به عرصه می‌گذارند و نوآوری رشد بیشتری خواهد داشت. این کار به توسعه اقتصادی و ایجاد فرصت‌های جدید کمک می‌کند.

برخی مطالعات نشان داده‌اند که کاهش قضاوت‌های سطحی می‌تواند به بهبود تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و افزایش عدالت اجتماعی بینجامد. همچنین، در حوزه اقتصاد رفتاری، در مورد نقش قضاوت‌های حرفه‌ای در تصمیم‌گیری‌های مالی و حسابرسی مطالعات بسیار انجام شده است. این موضوع بیانگر آن است که حذف پیش‌داوری‌های نادرست نه‌تنها در سطح فرهنگی، بلکه در سطح کلان اقتصادی نیز نقشی بسزا دارد.

چالش‌های این روش درمانی

روان‌درمانی اگزیستانسیال یالوم، با وجود مزیت‌های فراوانی که دارد، از چالش‌هایی نیز رنج می‌برد. برخی از مهم‌ترین چالش‌های این رویکرد در زیر آمده‌اند.

1- انتزاعی بودن مفاهیم: این روش درمانی بر مسائل فلسفی مانند مرگ، آزادی، تنهایی و بی‌معنایی تمرکز دارد که ممکن است برای برخی مراجعان بیش‌ازحد انتزاعی باشد یا درک آن برایشان آسان نباشد.

2- عدم تمرکز بر علائم بالینی: برخلاف برخی رویکردهای درمانی مانند شناختی-رفتاری، روان‌درمانی اگزیستانسیال کمتر بر کاهش مستقیم علائم روانی مانند اضطراب یا افسردگی تمرکز دارد و بیشتر به کشف معنا و پذیرش مسئولیت فردی نظر دارد.

3- نیاز به درمانگر با مهارت بالا:  اجرای موفق این روش درمانی نیازمند درمانگری است که نه‌تنها با فلسفه اگزیستانسیال آشنا باشد، بلکه بتواند فضایی امن برای بحث‌های عمیق و چالش‌برانگیز به وجود بیاورد.

4- مقاومت برخی مراجعان: برخی افراد ممکن است در برابر مواجهه با مسائل وجودی مقاومت کنند، زیرا این موضوعات می‌توانند اضطراب‌آفرین باشند‌، از‌این‌رو به آمادگی روانی نیاز دارند.

5- نبود ساختار مشخص: این روش درمانی برخلاف برخی رویکردهای دیگر، ساختار مشخص و گام‌های از پیش تعیین‌شده ندارد، که ممکن است برای برخی مراجعان گیج‌کننده باشد.

فلسفه وجودی اروین یالوم تاثیر قابل توجهی بر روان‌درمانی و توسعه فردی داشته است، اما حذف کامل قضاوت‌های سطحی از جامعه، چالشی پیچیده است. ایده‌های او بر درمانگران، مربیان و افراد تاثیر گذاشته و آنها را به خودآگاهی و همدلی عمیق‌تر تشویق کرده است. کتاب‌ها و آموزه‌های او برای بسیاری از مردم راهگشا بوده است تا بتوانند نسبت به اهمیت درک دیگران فراتر از برداشت‌های سطحی شناخت پیدا کنند. با این حال، تغییرات اجتماعی کند است و داوری‌های سطحی به دلیل هنجارهای فرهنگی، شرطی‌سازی اجتماعی و سوگیری‌های شناختی انسان همچنان رایج هستند. درحالی‌که فلسفه یالوم ارتباطات معنادار را ترویج می‌دهد و تعصبات را در محیط‌های درمانی کاهش می‌دهد، پذیرش گسترده آن در تعاملات روزمره هنوز در حال تکامل است. کار او بدون شک به رویکردی متفکرانه‌تر به روابط انسانی کمک کرده است، اما برچیده شدن کامل قضاوت‌های سطحی نیازمند تغییرات فرهنگی گسترده‌تر و تغییرات سیستمی است. 

دراین پرونده بخوانید ...