دریای آلوده
خلیجفارس با چه ابرچالشهایی در حوزه محیط زیست مواجه است؟
دریای پارس، نه از منظر ژئوپولیتیک که از دید زمینشناسی بخشی از ماهیت جغرافیایی ایران است. این آبراهه باارزش جهانی، اگرچه از بعد هویتی برای ایرانیان مهم است اما به نظر میرسد مخاطرات زیستمحیطی حاصل از فعالیتهای نفتی، صنعتی، شهری و... پیرامون این دریا، با اهمال دولتهای همسایه، بیش از پیش این منطقه را تحت تاثیر قرار داده و حیات جانداران و زیستمندانش را تهدید میکند. برای فهم اهمیت خلیجفارس که طی یک قرن اخیر محل تردد بخش مهمی از سوخت اقتصاد جهان بود، نیاز است به تاریخچه شکلگیری این آبراهه دقت شود. خلیج بااهمیتی که اگرچه متصل به آبهای اقیانوسی است، اما سه تا پنج سال طول میکشد تا تمامی آب خلیجفارس تخلیه شود.
♦♦♦
زمانی که دشتهای جنوبی ایران حدود 15 هزار سال پیش در حال زایش بودند، به مرور دهانه گود جنوب دشتها بر اثر تغییر در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکلی شبیه به دره به خود میگرفت تا آب شیرین رودخانه بسیار بزرگ اروندرود را آرامآرام درون خود جا دهد. تصور اینکه کوههای بزرگ زاگرس روزی زیر آبهای خلیجفارس بوده شگفتانگیز است. «از دیدگاه زمینشناسی، خلیجفارس فرونشست زمینساختی کمعمقی است که در دوره ترشیاری در حاشیه جنوبی رشتهکوه زاگرس تشکیل شده است. در واقع این دریا بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمینشناختی زیر تاثیر فشار ناشی از آتشفشانهای فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنشهای تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنا-ژرفای آن شده است.» آنچه این زایش جغرافیایی را بیش از پیش جالب میکند، مقاومت صفحه فلات عربستان در برابر تکانههای ناشی از فشارهای آتشفشانی فلات ایران بهخصوص رشتهکوههای زاگرس است. حادثه غریبی که هنوز که هنوز است ادامه دارد و فشار صفحه تکتونیکی عربستان به ریشههای زاگرس، سبب وقوع گاه و بیگاه زلزله در مناطق مرکزی و جنوبی و غربی ایران میشود. از سویی این فشار از پایین سبب شیب بیشتر زاگرس و فروافتادن آبهای شیرین ایران به کف و بستر خلیجفارس میشود.
آلودگی مرزهای جنوبی و ازکارافتادگی مرزهای شمالی
آلودگیهای نفتی، صنعتی، فاضلابهای شهری، آلودگی ناشی از ساخت جزایر مصنوعی در کشورهای عربی، فلزات سنگین و... چنان به جان خلیجفارس افتاده که گویی این دریا محل امن جانوران دریایی و شهروندان ساحلنشین نیست. چه آنکه قرنها بزرگترین تمدنها در ساحل شمالی آن یعنی در فلات مرکزی ایران به وجود آمد و از طریق این دریا بر پهنههای بزرگی از جهان حکم راند. و امروز البته قصه شکل دیگری دارد و میلیاردها دلار در سواحل جنوبی خلیجفارس صرف توسعه شهری در دریای خلیجفارس از سوی کشورهای کوچک حاشیه جنوبی میشود. اتفاقی که موجب بالا رفتن دمای آب خلیجفارس و افزایش شوری و آلودگیهای نمکی و تهدید جدی حیات این بستر دریایی شده است.
موسسه مطالعات ژئوپولیتیک، استراتژیک، تاریخ و جغرافیای خلیجفارس در مطالعهای تاکید کرده که «به دلیل تردد بیش از حد کشتیها از آبهای خلیجفارس، 60 درصد آلودگی شناختهشده دریا در این آبها وجود دارد و آلودگی ناشی از پالایشگاهها 38 درصد است. سالانه حدود 25 هزار تانکر نفتی از طریق تنگه هرمز عبور میکند و 60 درصد نفت جهان از طریق آبهای خلیجفارس میگذرد. نیروگاههای تولید برق و آبشیرینکنها از دیگر مواد آلایندههای خلیجفارس به حساب میآیند و 175 هزار مترمکعب در ساعت پساب از طریق پالایشگاه به سمت دریا تخلیه میشود و پسابهای شهری که غالباً فاقد سیستم جمعآوری و انتقال تصفیه فاضلاب شهری هستند، 70 هزار مترمکعب در روز آلودگی تولید میکنند. مرگومیر آبزیان، مهاجرت آبزیان به خارج از منطقه، تغییرات در تنوع زیستی و کاهش تنوع زیستی و تغییر رفتار موجودات در محیط زیست منطقه از جمله آثار ناشی از آلودگی دریاهاست».
طول مرزهای آبی ایران با خلیجفارس، با احتساب جزایر در حدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر در حدود ۱۴۰۰ کیلومتر است. طول خلیجفارس از تنگه هرمز تا آخرین نقطه پیشروی آن در جهت غرب در حدود ۸۰۵ کیلومتر است. ایران بیشترین خط ساحلی از خلیجفارس را در پهنه شمالی آن در اختیار دارد. اگرچه آلودگیهای ناشی از فعالیتهای نفتی و صنعتی و پتروشیمی و البته فاضلابهای شهری محیط زیست خلیجفارس را مخدوش کرده اما آنچه بیش از پیش خلیجفارس را با چالش جدی مواجه کرده، فعالیتهای مصنوعی در سواحل جنوبی این دریا در امارات، قطر، عربستان و دیگر کشورهای عربی است. روزنامه نیویورکتایمز در مقالهای انتقادی درباره آلودگی خلیجفارس و تاثیر ساختوسازها در دوبی بر آبهای خلیجفارس نوشته است: «اتکای دوبی به نمکزدایی به خلیجفارس آسیب میزند و زبالههای شوری به نام آب نمک تولید میکند که همراه با مواد شیمیایی مورد استفاده در فرآیند نمکزدایی، شوری را در خلیجفارس افزایش میدهد. همچنین دمای آبهای ساحلی را افزایش میدهد و به تنوع زیستی، شیلات و جوامع ساحلی آسیب میرساند. خلیجفارس همچنین تحت تاثیر تغییرات آبوهوایی و تلاش برای ساخت جزایر چند میلیارددلاری دوبی با استفاده از احیای زمین است. املاک ساحلی پیشنهادی شامل یک جزیره خصوصی 34 میلیوندلاری به شکل اسب دریایی است که در مجمعالجزایر مصنوعی واقع شده است. بر اساس مطالعهای که در سال 2021 منتشر شد، اگر اقدام فوری برای مقابله با این آسیبها انجام نشود، نمکزدایی در ترکیب با تغییرات آبوهوایی، دمای آبهای ساحلی خلیجفارس را تا سال 2050 حداقل پنج درجه فارنهایت در بیش از 50 درصد از این منطقه افزایش میدهد. طبق گزارش پایداری، دوبی در سال 2021 تقریباً 6 /163 میلیارد گالن آب را نمکزدایی کرد. به ازای هر گالن آب شیرینشده تولیدشده در خلیجفارس، بهطور متوسط 5 /1 گالن آب نمک در اقیانوس آزاد میشود.»
از سوی دیگر در حالی که سواحل جنوبی خلیجفارس را به شدت آلوده میکنند، سواحل شمالی که در اختیار ایران است روزبهروز از اهمیت آنها از منظر اقتصادی کاسته و از سوی دیگر بر میزان آلایندگی آبهای ساحلی در سمت ایران افزوده میشود. کوروش احمدی، دیپلمات پیشین، در مورد ارزشهای اقتصادی سواحل ایران در روزنامه شرق نوشته است: «سواحل ایرانی در حال از دست دادن اهمیت و موقعیت تاریخی خود در خلیجفارس هستند. بنادر و فرودگاهها در سواحل عربی با سرعتی شگفتآور توسعه یافتهاند و به مقصد اصلی بار، بازرگان، جهانگرد، روزنامهنگار و... در خلیجفارس تبدیل شدهاند. در سال 2021 تنها 7 /27 میلیون توریست بینالمللی به کشورهای عضو شورای همکاری سفر کردند. مطابق با شاخص عملکرد بنادر جهانی که از طرف بانک جهانی و GMICPP منتشر میشود، چهار بندر در جنوب خلیجفارس در میان پنج بندر با بهترین عملکرد در سال 2021 در سطح جهانی بودهاند. فرودگاه دوبی نیز با جابهجایی حدود 90 میلیون مسافر در سال سومین فرودگاه بزرگ جهان از نظر تردد مسافر بینالمللی است. سواحل عربی همچنین از نظر تراکم حضور رسانهها و خبرنگاران بینالمللی و نیز برگزاری مسابقات ورزشی و... موقعیت ممتازی برای خود فراهم کرده است. همزمان جمعیت پنج کشور جنوبی خلیجفارس و استانهای ساحلی عربستان در 50 سال گذشته بین هفت تا 33 برابر افزایش یافته و به حدود 33 میلیون نفر رسیده است. این در حالی است که کرانههای ایرانی بسیار عقب ماندهاند و جمعیت شهرهای ساحلی ما از حدود 5 /3 میلیون نفر تجاوز نمیکند.»
همه اینها در حالی است که ما در سواحل شمالی خلیجفارس به دلایل سیاسی و مسائل دیگر فقط داریم از تبعات آلودگی خلیجفارس بهرهمند میشویم اما از نظر خدمات جغرافیایی که سرزمین ما را به حیات و تنوع زیستی خلیجفارس میرساند عایدی نداریم. «آبوهوای خلیجفارس خشک و نیمهاستوایی است. منطقهای که گاهی دمای هوا در آن طاقتفرساست. در تابستان دما گاهی تا ۵۰ درجه سانتیگراد میرسد و میزان تبخیر بیشتر از میزان آبهای وارده میشود. آبهای شیرینی که وارد خلیجفارس میشوند عمدتاً محدود به روانآبهای کوههای زاگرس در ایران و کوههای ترکیه و عراق است. رودخانههای اروندرود، کارون، جراحی، مند، دالکی و میناب بزرگترین و پرآبترین رودخانههایی هستند که به خلیجفارس میریزند که بیشتر سرچشمههای آنها در کوههای زاگرس قرار دارند.» اگر این میزان آب شیرین به چنین دریای پرتردد و البته بستهای که بزرگترین انتقالات نفت برای توسعه اقتصادهای جهان را دارد، وارد نمیشد، اینجا جایی برای زیستن نداشت. هنوز که هنوز است دریای پارس به عنوان گرمترین پهنه آبی دنیا شناخته میشود. بنابراین زیست در حاشیه این دریا واقعاً همتی تاریخی میخواهد.
آلودگی نفتکشها
موسسه مطالعات ژئوپولیتیک، استراتژیک، تاریخ و جغرافیای خلیجفارس در مقالهای درباره آلودگی خلیجفارس نوشته است: خلیجفارس محل حملونقل جهانی نفت محسوب میشود و این امر موجب شده در سالهای گذشته لکههای نفتی بسیاری از این نفتکشها در آبهای خلیجفارس بهجا بماند و در نهایت تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست منطقه وارد شود. علاوه بر آلایندههایی که از طریق صنایع حاشیه سواحل وارد آب این دریا میشوند بخش اعظم آلایندههای موجود در دریای خلیجفارس از نوع نفتی است که تاکنون موجب نابودی درصد بالایی از آبزیان و ماهیان این دریا شده است. با افزایش آلایندهها آبزیان-ماهیها و مرجانها رو به نابودی خواهند رفت و آن زمان انجام هر اقدامی بهطور حتم بیفایده خواهد بود. بخشی از آلایندهها در اثر حرکت نفتکشها و شناورها، رها کردن آب توازن کشتیها، حفاری و عملیات کشف نفت، تراوش و استخراج نفت و ریختن زبالهها از داخل شناورها به خلیجفارس تزریق میشوند. علاوه بر ایران، هشت کشور ساحلی در آلودگی خلیجفارس سهیم هستند. ساخت جزیره مصنوعی در آبهای خلیجفارس از سوی امارات متحده عربی یکی از بزرگترین مشکلات خلیجفارس را ایجاد کرده است. طرفداران محیط زیست معتقدند که این توسعه جدید (جزایر مصنوعی) عوارض سنگینی را بر اکوسیستم منطقه خاص حوزه خلیجفارس وارد کرده است.
مرجانهای زیبا و گونههای نادر گیاهی و جانوری در حالی قربانی توسعه بیرویه و غیراصولی و هجوم انواع آلایندهها به درون دریا میشوند که هنوز سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان دستگاه متولی حفظ محیط زیست نتوانسته اقدام موثر و شایستهای در این زمینه انجام دهد، در حالی که به لحاظ اهمیت جلوگیری از آلودگی و حفظ محیط زیست خلیجفارس در ارتباط با اکتشافات حفاریها و آلودگیهای نفتی سازمانهای منطقهای مهمی همچون رامپی از سوی امضاکنندگان کنوانسیون ۱۹۷۸ کویت (کشورهای حاشیه خلیجفارس و حتی امارات متحده عربی) تشکیل شده و فعالیت میکنند اما تاکنون اقدام جدی و بازدارندهای در این رابطه از سوی هیچ یک از کشورها بهطور گروهی و یکجانبه انجام نشده است. این سهلانگاری غیرقابل قبول به غیر از آنکه به نابودی حیات نمونه حوضه آبی خلیجفارس ختم خواهد شد بهطور حتم دیگر کشورهای کوچک حاشیه جنوبی خلیجفارس را نیز که با کمبود جدی حوزه سرزمینی و وسعت مواجه هستند به اقدامات مشابه رهنمون میکند.
زیستبوم باارزش خلیجفارس در خطر
محیط زیست خلیجفارس و حفاظت از آن بسیار بااهمیت است. چرا که حیات زیستی و اقتصادی چند میلیون شهروند خاورمیانهای به حیات خلیجفارس بسته است. پژوهشهای زیادی درباره محیط زیست خلیجفارس و ضرورت حفاظت از تنوع زیستی آن تولید شده است که همگی از اهمیت این آبراهه برای تمدن منطقه و جهان حکایت دارد. محیط زیست دریایی خلیجفارس به علت شرایط اکولوژیک خاصی که دارد و بهرهگیریهایی که از این محیط و منابع آن میشود در معرض مخاطراتی بهطور مستمر قرار گرفته است. خلیجفارس در زمره یکی از باارزشترین زیستبومهای آبی جهان محسوب میشود که با وجود متنوعترین رویشهای گرمسیری، گونههای مختلف جانداران آبزی و... دارای شرایط بسیار ویژهای است که محیط زیست آن را تبدیل به محیطی بسیار حساس و شکننده کرده است. متاسفانه در سالهای اخیر عوامل مختلفی چون افزایش جمعیت، توسعه شهرنشینی، گسترش صنعت، استفاده غلط از منابع طبیعی و... باعث بروز آلودگی شدید و زیستمحیطی این منطقه شده است. زندگی صنعتی بشر امروزی بیش از هر پهنه آبی بر پیکر بیدفاع خلیجفارس آثار مخرب خود را نشان داده است. عبور و مرور انواع شناورها و تخلیه مواد آلاینده آنها به خلیجفارس، تخلیه انواع مواد شیمیایی خطرناک و... از عمدهترین عوامل آلودگی محیط زیست دریایی خلیجفارس بهشمار میآیند که توانستهاند در اندک زمانی اکوسیستم بینظیر آن را تا 47 برابر حد طبیعی آلودگی، آلوده کنند و به این طریق آبزیان و موجودات آن را با خطر نابودی مواجه کنند.
مهمترین چالش محیط زیست خلیجفارس
مصطفی کامیاب، زیستشناس دریا و متخصص محیط زیست دریایی، به تجارت فردا میگوید: خلیجفارس یک حوضه کمعمق و نیمهبسته است که طول آن در حدود هزار کیلومتر، بیشینه عرض آن 350 کیلومتر و متوسط عمق آن 40 متر است و تنها از طریق تنگه هرمز با دریای عمان و آبهای آزاد ارتباط دارد. انرژی هیدرودینامیک پایین، زمان بازچرخش طولانی آب (پنج تا هفت سال)، عمق کم و شوری بالا، شرایط مناسبی برای ترسیب آلایندهها فراهم کرده و این دریا را با چالشهای متعددی روبهرو کرده است. البته عمده این مشکلات در سایر پهنههای آبی دنیا نیز مشاهده میشود اما به سبب برخی شرایط ذکرشده این آلودگیها در خلیجفارس از شدت بیشتری برخوردار است. برخی از این چالشها عبارتاند از:
شوری و تبخیر بالا: قرارگیری در منطقهای نیمهاستوایی با حداقل بارشهای سالانه (در حدود هفت سانتیمتر)، ورودی اندک رودخانههای آبهای شیرین به آن، تبخیر بالا و در نتیجه آن شوری بالاتر از متوسط دریاها.
آلودگیهای نفتی: وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در خلیجفارس، علاوه بر استقرار صنایع و پالایشگاههای مربوط به این صنعت در حاشیه خلیج، آن را به یکی از پرترددترین مسیرهای انتقال نفت و فرآوردههای آن تبدیل کرده است. انتشار و پخش آلودگیهای نفتی، آثار منفی و پیامدهای مختلفی به دنبال دارد که میتوان به اثرات نامطلوب زیستمحیطی، مرگ جانداران دریایی، نامناسب شدن غذاهای دریایی برای مصرف انسانی و کاهش قدرت پرواز پرندگان دریایی اشاره کرد.
فلزات سنگین: یکی دیگر از آلایندههای زیستمحیطی مهم و از اجزای اصلی محیطهای آبی هستند که در نتیجه فعالیتهای طبیعی (هوازدگی و فرسایش سازندهای زمینشناختی) یا انسانزاد (تخلیه پسابهای صنعتی، پساب صنایع وابسته به کشاورزی، فاضلابهای تصفیهنشده شهری، مواد شیمیایی و نشت نفت) وارد این محیطها میشوند؛ آلودگی فلزات سنگین در خلیجفارس عمدتاً ناشی از تخلیه پساب آلوده به این فلزات در مناطق ساحلی است که بیشترین سهم آلودگی مربوط به پساب واحدهای صنعتی، پتروشیمی، تامین برق و آبشیرینکنهاست.
میـکــروپـلاستـیـکهــا: میکروپلاستیکها به عنوان آلایندههای نوظهور و کمترشناختهشده طی چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفتهاند. این آلایندهها به قطعات پلاستیکی با قطر کمتر از پنج میلیمتر گفته میشود که از راههای مختلفی (80 درصد از طریق روانآبهای ساحلی) به محیطهای دریایی وارد شده و سلامت محیط و جانداران را به خطر میاندازد. میکروپلاستیکهای موجود در محیطهای دریای برای هر سطحی از شبکه غذایی در دسترس هستند؛ از تولیدکنندگان اولیه گرفته تا موجوداتی که سطح غذایی بالاتری دارند (به عنوان مثال 55 درصد ماهیان نمونهبرداریشده در یک پژوهش در اندونزی حاوی مقادیر مختلفی از میکروپلاستیکها بودند) و از این طریق میتوانند وارد بدن انسان نیز بشوند و تهدیدی جدی برای سلامت انسان و محیط زیست محسوب میشوند. طبق گزارشهایی که اخیراً منتشر شد این ذرات در خون و شیر مادران باردار نیز مشاهده شدند.
بر اساس مطالعات تاثیر میکروپلاستیکها بر مهرهداران و بیمهرگان دریایی از طریق بلعیدن مستقیم قطعات پلاستیکی است که به آسیبهای داخلی در جانداران منجر میشود، همچنین این آلایندهها بر پراکنش گونههای خاصی از جانداران دریایی که از سطح این مواد به عنوان مکانهایی برای تخمگذاری استفاده میکنند، دارای اثراتی سوء هستند، با این حال بسیاری از پژوهشگران مهمترین اثر میکروپلاستیکها در محیطهای دریایی را جذب آلایندههای شیمیایی بر روی آنها برشمردهاند، به گونهای که میکروپلاستیکها علاوه بر انتقال این آلایندهها، پایداری محیطی این مواد را نیز افزایش میدهند.
ورود گونههای مهاجم: یکی از اثرات جانبی حملونقلهای دریایی علاوه بر آلودگیهای مرسوم، جابهجایی موجودات دریایی بهوسیله آب توازن کشتیها در مناطق مختلف جهان است. کشتیها مسوولیت حمل و جابهجایی بیش از 40 درصد گونههای آبزی غیربومی در جهان را بر عهده دارند و بر اساس گزارشهای سازمان جهانی دریانوردی (IMO)، ناوگان کشتیرانی جهانی سالانه حدود 12 بیلیون تن آب توازن حمل میکنند که از طریق آن روزانه حدود سه تا چهار هزار گونه آبزیان از منطقهای به منطقه دیگر انتقال داده میشود. هنگامی که این جانداران همراه با آب توازن به محیط جدید وارد میشوند، ممکن است مهاجم شده و اکوسیستم بومی آب را به هم ریخته، فعالیتهای اقتصادی مانند صیادی و آبزیپروری را تحت تاثیر قرار دهند یا باعث بروز بیماری و حتی مرگومیر در انسانها شوند. بر اساس مطالعات دفتر تسهیلات جهانی محیط زیست (GEF)، گونههای مهاجم دریایی یکی از چهار تهدید بزرگ برای اقیانوسهای جهان محسوب میشوند. خلیجفارس نیز به سبب تردد بیش از 60 درصد تانکرهای غولپیکر نفتی در آن، از این خطر مصون نیست. و تاکنون گزارشهای متعددی از حضور گونههای مهاجم در آن حکایت دارد.
ورود پساب آبشیرینکنها با شوری بسیار بالا: کمبود منابع آب شیرین در کشورها و شهرهای حاشیه خلیجفارس بهناچار آنها را به سمت استفاده از آب دریا و شیرینسازی آن سوق داده است. در حال حاضر بیش از 250 آبشیرینکن در حاشیه خلیجفارس فعال هستند و عمده آب شیرین مصرفی کشورهای حاشیه جنوبی از این طریق تامین میشود و پساب این صنایع که حاوی املاح و شوری بسیار بالایی است وارد خلیجفارس میشود. کارخانههای آبشیرینکن مقادیر قابل توجهی مواد شیمیایی برای پیشتصفیه آب شور و پستصفیه آب شیرین استفاده میکنند. شوری بیش از حد پساب (تقریباً دو برابر آب دریا) و تخلیه مقادیر زیادی مواد شیمیایی در آبهای ساحلی به عدم تعادل اکولوژیک میانجامد و تاثیرات عمدهای بر آب دریا و موجودات ساکن آن از جمله اکوسیستمهای مرجانی میگذارند.
ورود پساب مزارع پرورش آبزیان: افزایش مزارع پرورش آبزیان بهویژه میگو (در حاشیه سواحل) و ماهی (پرورش در قفس) بهرغم مزایای فراوان که دارد از جمله تامین پروتئین دریایی و کاهش فشار بر ذخایر آبزیان اما خود میتواند تهدیدی جدی برای اکوسیستم خلیجفارس باشد. افزایش آلودگی میکروبی و انگلی در مزارع پرورش آبزیان و ورود این آلودگی به دریا سلامت دیگر گونههای آبزی را به مخاطره میاندازد. استفاده از انواع مواد مغذی و دارویی نظیر آنتیبیوتیکها در مزارع و ورود ناخواسته و اجتنابناپذیر آنها به زنجیره غذایی دریا از دیگر تهدیدات صنایع آبزیپروری در خلیجفارس است.
آلودگیهای نفتی و پتروشیمی، فاضلابهای شهری و ساخت جزایر مصنوعی
هر یک از این آلودگیها با توجه به میزان آلودگی و مدت زمان حضور آنها، اثرات مختلفی بر روی جانوران و گیاهان خلیجفارس میگذارند. به جز تاثیرات آشکار این آلودگیها (مانند مرگومیر موجودات دریایی) تاثیرات پنهان آنها شامل تجمع ترکیبات شیمیایی خطرناک در بدن موجودات و انتقال آنها در زنجیره غذایی و در نهایت مصرف انسان از آبزیان آلوده از مهمترین اثرات آلودگیها بهشمار میرود.
در بحث آلودگی با فاضلابهای شهری نیز بهجز ورود مستقیم آلودگیهای میکروبی و باکتریایی به اکوسیستم دریایی، ورود مواد مغذی موجود در این فاضلابها موجب رشد و شکوفایی ناگهانی (Bloom) گونههای خطرناک از فیتوپلانکتونها و زئوپلانکتونها شده که با مصرف اکسیژن آب سبب مرگومیر گونههای ارزشمند میشوند.
اثر تغییرات اقلیمی بر تنوع زیستی خلیجفارس
تغییرات اقلیمی و در کنار آن گرمایش جهانی یکی از مهمترین تهدیدات زیستمحیطی است که بشر با آن روبهرو بوده است. هرچند تاکنون بررسی جامعی در مورد میزان و نحوه اثر تغییرات اقلیمی بر روی اکوسیستمهای خلیجفارس انجام نشده است اما مطالعات موردی نشان داده است به عنوان مثال اکوسیستمهای مانگرو به تغییرات دمایی نسبت به تغییرات بارش بسیار حساسترند. چون نرخ افزایش دما در این منطقه نسبت به حالت جهانی بسیار زیاد است، بنابراین اکوسیستم مانگروهای ایران بهطور بالقوه در معرض یک خطر اصلی به دلیل افزایش دمای آتی قرار خواهند داشت.
تغییرات اقلیمی از طریق کاهش میزان بارندگی و افزایش دمای آب و افزایش تبخیر و افزایش شوری اثرات متعددی بر روی یکی از متنوعترین اکوسیستمهای دریایی یعنی آبسنگهای مرجانی میگذارد. افزایش سالانه دمای آب خلیجفارس بهویژه در فصول گرم سال و خطرات آن برای اکوسیستمهای مرجانی است. از آنجا که مرجانها محدوده دمایی خاصی را میتوانند تحمل کنند افزایش سالانه دمای آب خلیجفارس سبب سفیدشدگی و مرگ بخش عظیمی از این اکوسیستم ارزشمند میشود.
همچنین افزایش اسیدیته آب دریا (در نتیجه افزایش میزان انحلال CO2 هوا در آب) میتواند سبب اسیدی شدن آب دریا شود که این امر برای گروه وسیعی از موجودات دریایی بهخصوص نرمتنان، سختپوستان و مرجانیان که دارای پوسته آهکی هستند بسیار خطرناک است.
آلودگی نفت خام و تجزیه زیستی در خلیجفارس
سایت National Library of Medicine آمریکا مطالعه جامعی از سوی چند پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا با نامهای مهدی حسنشاهیان، نازنین امیرینژاد و مهلا عسکرینژادبهزادی با عنوان «آلودگی نفت خام و تجزیه زیستی در خلیجفارس» منتشر کرده است. در این گزارش که اثر نفت بر پهنه آبی خلیجفارس را بسیار شدید توصیف کرده آمده است: خلیجفارس یک نمونه ویژه از شرایط بیولوژیک دریایی بین دریاهای جهان محسوب میشود. مجموعه متفاوتی از اشکال حیات دریایی از جمله مرجانها، ماهیان و... در این دریا با این شرایط وجود دارد. جنگلهای حرا در سراسر این سیستم بیولوژیک دریایی یافت میشود. خلیجفارس به دلیل واقع شدن در مرکز نشت آلایندگیهای نفتی، در خطر است. این آلودگی میتواند بهطور موثر بر شرایط زیست دریایی متفاوتی که اینجا جریان دارد، تاثیرگذار باشد. متخصصان متعددی اثر آلودگی نفتی بر موجودات دریایی خلیجفارس مانند اسفنج مرجانی، دوکفهایها و ماهیها را بررسی کردهاند. این تحلیلگران تایید کردهاند که آلودگی نفتی در خلیجفارس بهطور قابل توجهی تنوع زیستی را کاهش داده است. انتظار میرود با بهکارگیری روشهای بیولوژیک در ترکیب با روشهای مکانیکی و شیمیایی، پیامدهای مخاطرهآمیز آلودگی نفت خام بر این اکوسیستم مهم آبی در جهان کاهش یابد و گامی در جهت حفظ این محیط متنوع دریایی برداشته شود. خلیجفارس 68 درصد از ذخایر نفت جهان و همچنین بیش از 40 درصد از منابع گازی جهان را در اختیار دارد. بنابراین، بر اساس منابع هیدروکربنی، این محیط دریایی غنیترین محیط زیست در جهان است. در نتیجه سواحل و جزایر جنوب ایران که در خلیجفارس قرار دارند دائماً در معرض آلودگی نفتی هستند. در این راستا بررسی نشت نفت در خلیجفارس حائز اهمیت است. علاوه بر این، خلیجفارس دارای تنوع گستردهای از بیمهرگان دریایی است.
خلیجفارس در سالهای اخیر شاهد نشتهای نفتی متعدد و عظیمی بوده است که هر کدام برای آلودگی هر منطقه دریایی کافی است، بنابراین خلیجفارس را میتوان بارزترین قربانی نشت نفت دانست. بارزترین و مهمترین مورد آلودگی و آلودگی خلیجفارس مربوط به نشت جنگ خلیجفارس در سال 1991 است که بزرگترین نشت نفت در تاریخ محسوب میشود. آنچه وارد خلیجفارس شده است مساحتی حدود 239 هزار کیلومترمربع دارد و عمق متوسط آن تنها 35 تا 36 متر است و آلودهترین حوضه دریایی جهان است که آب آن گرم است. در آبهای گرم، سطح سمی روغن بالاتر است و هوازدگی بسیار سریعتر انجام میشود. جنگ در دو دهه گذشته ممکن است بار آلودگی را در این منطقه افزایش داده باشد.
آلودگی نفت خام در اقیانوسها همچنان یک تهدید خطرناک برای موجودیت سیاره زمین است که میتواند آسیبهای عمدهای به اکوسیستمهای دریایی و مناطق ساحلی وارد کند. سالانه، نفت خام معمولاً از طریق منابع طبیعی و انسانی وارد محیط میشود. منبع اول برای آلوده کردن تمام اکوسیستمهای دریایی کافی است. بر اساس مطالعات انجامشده، نرخ سالانه نفت خام واردشده در آبهای جهان حدود 3 /1 میلیون تن است. برای خلیجفارس که یکی از مهمترین منابع آبی جهان است، این میزان معادل 300 تن است. از آنجا که تقریباً 60 درصد از حملونقل نفت در سراسر جهان از طریق این خلیج صورت میگیرد، آلودگی نفتی یک تهدید حاد و بینالمللی در خلیجفارس است. نمونهای از حوادث نشت نفت بهوسیله انسان در این خلیج، جنگ عراق و آمریکا در سال 1991 بود که به جنگ دوم خلیجفارس معروف شد. در این درگیری، آمریکا سه روز متوالی عراق را مجبور به رهاسازی نفت از پایانه منا الاحمدی به خلیجفارس کرد و حدود 700 حلقه چاه نفت را سوزاند. در مقایسه بین خلیجفارس و خلیج مکزیک، میزان غلظت هیدروکربنهای نفتی به ترتیب 2 /1-542 میکروگرم بر لیتر و 4 /0-8 /66 میکروگرم بر لیتر بود.