شناسه خبر : 49878 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نظام ناکارآمد

لزوم تفکیک پناهجویان از مهاجران

نظام ناکارآمد

قوانین پناهجویی به‌طور ناگهانی پدیدار شدند. کنوانسیون پناهندگان 1951 سازمان ملل صرفاً در مورد اروپا کاربرد داشت و هدفش آن بود که نگذارد پناهجویانی که از ترس استالین گریخته بودند به کشورشان بازگردند و در آتش خشم او گرفتار شوند. در آن کنوانسیون بیان شد که هر کسی که به دلیل ترس منطقی از مجازات کشورش را ترک کرده است حق دارد پناهگاهی داشته باشد و نباید او را بازگرداند (اصل عدم بازگرداندن اجباری). این پیمان در سال 1967 به دیگر کشورهای جهان سرایت یافت. اکثر کشورها آن را امضا کرده‌اند، اما تعداد اندکی به آن پایبند مانده‌اند. چین حتی از کشور کوچک لسوتو هم کمتر پناهنده می‌پذیرد و فراریان کره‌جنوبی را به کشورشان و به اردوگاه‌های کار اجباری بازمی‌گرداند. رئیس‌جمهور دونالد ترامپ پناهندگی در آمریکا را برای همگان -به‌جز سفیدپوستان آفریقای‌جنوبی- ممنوع کرده است و قصد دارد بیشتر از پولی را که دیگر کشورها برای هزینه دفاعی خود می‌پردازند به اخراج مهاجران غیرقانونی اختصاص دهد. دیدگاه‌ها در غرب نسبت به پناهجویان سخت‌گیرانه‌تر می‌شوند و در اروپا دیدگاه سوسیال‌دموکرات‌ها و عوام‌گرایان جناح راست با یکدیگر همگرا شده‌اند. این نظام کارآمد نیست. نظامی که برای اروپای پس از جنگ طراحی شده است نمی‌تواند مشکلات جهانی پس از جنگ، سفرهای ارزان و تفاوت شدید دستمزدها را حل کند. حدود 900 میلیون نفر به مهاجرت دائمی تمایل دارند. ازآنجاکه جابه‌جایی قانونی یک شهروند کشور فقیر به یک کشور ثروتمند تقریباً غیرممکن است بسیاری از آنها از طریق غیرقانونی اقدام می‌کنند. بسیاری از متقاضیان در دو دهه گذشته متوجه شدند که درخواست پناهندگی می‌تواند راه را باز کند، بنابراین به جای آنکه همانند گذشته مخفیانه از مرز بگذرند به آرامی به سمت مرزبانان می‌روند و درخواست پناهندگی می‌دهند. آنها می‌دانند که فرآیند رسیدگی به این درخواست چند سال طول می‌کشد و آنها می‌توانند در این مدت شغل پنهان پیدا کنند. رای‌دهندگان به‌درستی عقیده دارند که این نظام به بازی گرفته می‌شود. هم‌اکنون اکثر درخواست‌های پناهندگی در اروپا بلافاصله رد می‌شوند. ترس از آشوب در مرزها به پیدایش عوام‌گرایی -از برگزیت گرفته تا دونالد ترامپ- انجامیده و فضای گفت‌وگو درباره مهاجرت قانونی را هم مسموم کرده است. سیاستمداران برای خلق نظامی که هم بتواند امنیت را به نیازمندان آن ارائه دهد و هم جریان معقولانه مهاجرت نیروی کار را هدایت کند باید میان این دو تفاوت بگذارند. حدود 123 میلیون نفر یعنی سه برابر تعداد آنها در سال 2010 به خاطر جنگ، فجایع طبیعی یا تعقیب آواره شده‌اند. دلیل اصلی آن است که جنگ‌ها بیشتر از زمان معمول طول می‌کشند. تمام این افراد حق دارند که در جست‌وجوی امنیت باشند. اما امنیت به معنای دسترسی به بازار کار یک کشور ثروتمند نیست. در واقع،‌ اسکان مجدد در کشورهای ثروتمند هیچ‌گاه حتی بخش کوچکی از راه‌حل نبوده است. کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) در سال 2023 بیش از 7 /2 میلیون درخواست پناهندگی دریافت کردند که در نوع خود یک رکورد به حساب می‌آید، اما باز هم در مقایسه با اندازه مشکل اصلی هیچ است. عملی‌ترین راه‌حل آن است که پناهگاهی در نزدیک کشور خود آوارگان برایشان مهیا شود. این مکان می‌تواند اولین کشور امن یا بلوک منطقه‌ای باشد که آنها به آن وارد می‌شوند. احتمال بازگشت به خانه برای پناهجویانی که مسافت کوتاه‌تری را طی می‌کنند بالاتر است. همچنین، آنها با احتمال زیاد با استقبال گرم میزبانان مواجه می‌شوند، چون با آنها قرابت فرهنگی دارند و میزبانان کاملاً آگاه‌اند که پناهجویان برای فرار از یک فاجعه به اولین پناهگاه آمده‌اند. به همین دلیل است که اروپاییان اغلب از پناهجویان اوکراینی با آغوش باز پذیرایی می‌کنند، مردم ترکیه سخاوتمندی زیادی در قبال پناهجویان سوریه از خود نشان می‌دهند و مردم چاد پناهجویان سودانی را می‌پذیرند.  یافتن پناهگاه در نزدیک کشور اغلب کم‌هزینه‌تر است. برای مثال، آژانس پناهندگان سازمان ملل برای هر پناهجو در چاد روزانه کمتر از یک دلار هزینه می‌کند. با توجه به اینکه بودجه‌ها محدود هستند کشورهای ثروتمند می‌توانند به جای اسکان پناهجویان در اقامتگاه‌های خود یا پرداخت دستمزد ارتشی از وکلا برای بررسی پرونده‌هایشان به تامین مالی نهادهای پناهندگان کمک کنند. علاوه بر این، آنها می‌توانند به کشورهای میزبان یاری رسانند و آنها را تشویق کنند که به پناهجویان اجازه کار بدهند. امری که هم‌اکنون به شکلی فزاینده در حال روی دادن است. شاید غربی‌های مهربان احساس کنند وظیفه دارند به پناهجویانی کمک کنند که به سرزمینشان وارد شده‌اند. اما ازآنجاکه این سفر اغلب طولانی، سخت و پرهزینه  است افرادی که واقعاً درمانده و نیازمند هستند از عهده آن برنمی‌آیند و فقط مردان سالم و عمدتاً با وضع مالی خوب آن را انجام می‌‌دهند. پناهجویان سوری در ترکیه از تمامی اقشار هستند، اما کسانی که به اروپا می‌روند با احتمال زیاد مدارک دانشگاهی دارند. وقتی آلمان در سال‌های 2016-2015 درهایش را بر روی سوری‌ها گشود یک میلیون پناهنده‌ای که از قبل در ترکیه ساکن شده بودند تشویق شدند که در جست‌وجوی دستمزدهای بالاتر به اروپا بروند، در حالی که آنها در اولویت پناهندگی نبودند.  رای‌دهندگان آشکارا گفته‌اند که می‌خواهند خودشان تصمیم بگیرند که به چه کسانی اجازه ورود دهند. یعنی هر کسی که درخواست‌ پناهندگی کند اجازه ورود نمی‌گیرد. اگر کشورهای ثروتمند می‌خواهند جلوی ورود بی‌رویه را بگیرند باید انگیزه‌ها را از میان بردارند. درخواست پناهندگی کسانی را که از یک کشور امن به کشوری ثروتمند می‌روند نباید پذیرفت و کسانی که وارد می‌شوند باید در مدت طی فرآیندها به کشوری ثالث فرستاده شوند. همچنین، اگر دولت‌ها می‌خواهند پناهندگان کشورهای دوردست را بپذیرند باید آنها را در همان مبدأ گزینش کنند. جایی که سازمان ملل آنها را به‌عنوان آوارگان جنگ ثبت می‌کند.  به این روش می‌توان آرامش را به مرزها بازگرداند و فضای آرام سیاسی برای گفت‌وگو درباره مهاجرت نیروی کار را پدید آورد. کشورهای ثروتمند از ورود استعداد‌های جوان نفع می‌برند و بسیاری نیز به نیروی کار در مزارع و آسایشگاه‌ها نیاز دارند. با این حال حل مشکل انباشته مهاجران غیرقانونی قبلی هنوز دشوار است. بهتر آن است که اجازه دهیم کسانی که ریشه گرفته‌اند بمانند و همزمان مرزها مدیریت شوند. اگر لیبرال‌ها نتوانند نظام بهتری بسازند عوام‌گرایان نظام بدتری خواهند ساخت.

دراین پرونده بخوانید ...