دید تونلی
کاهش خطرات کاوشگری
کاوشگران شرکت کوبولد متال (Kobold Metal) برای اکتشاف یک رگه معدنی جدید در استان کاپربلت (Capperbelt) زامبیا آزمایشهای زمینشناسی انجام میدهند. کاوشگران عهد ویکتوریا اولین کسانی بودند که کمان مس آفریقای مرکزی را کشف کردند و یک بنگاه استعمارگر بریتانیایی، بهرهبرداری از آن را آغاز کرد. اما از آن زمان به بعد جستوجو برای معادن جدید بهندرت به نتیجه رسیده است. کشف کوبولد بزرگترین کشف در طی یک قرن بود. این شرکت در کالیفرنیا و با حمایت بیل گیتس تاسیس شد و از تمام ابزارها، از نقشههای باستانی گرفته تا هوش مصنوعی استفاده میکند تا بفهمد چه چیزهایی در زیر زمین وجود دارند. اما شاید بزرگترین ابزار آن یک مدل اقتصادی ساخت دانشگاه استنفورد باشد که انبوهی از اطلاعات را پردازش میکند. همچنین این مدل در بزرگترین تصمیم شرکتهای معدن یعنی تعیین محل حفاری به کوبولد کمک میکند. نظریه کاوشگر کاملاً علمی که افراد بشردوست بهطور جداگانه تامین مالی آن را بر عهده دارند نظریهای جذاب است. در حقیقت، از دوران رنسانس به بعد این دولتها و شرکتهای منفعتطلب بودند که تامین مالی اکثر ماجراجوییها را انجام میدادند. همانگونه که در تمام پروژهها رایج است. سرمایهگذاران مایلاند که همانند اداره مدیریت ریسک بانکهای مدرن میزان ریسکها را برآورد کنند و سپس آنها را کاهش دهند. حرکت کشتیها به سمت سرزمینهای ناشناخته، پیادهروی در مناطق بکر وحشی و استخراج منابع زیرزمینی همگی هزینههایی سرسامآور و ابهامهایی فراوان دارند. شرکتهایی مانند کوبولد جزو آخرین گروههایی هستند که به جنگ ناشناختهها میروند. تامینکنندگان مالی اولیه در بهترین حالت قادر به پشتیبانی کسانی بودند که با شواهدی (هرچند ضعیف) از موفقیت بازمیگشتند. متاسفانه پیدا کردن یک گنجینه به معنای یافتن دومین یا سومین گنجینه نیست. سوای از تهدید همیشگی بیماری و طوفان، کاوشگران نمیتوانستند منابعی را که در جستوجوی آن بودند درک کنند. بسترهای رودخانه جابهجا، مردم کوچانده و صخرهها تخریب میشدند. تامینکنندگان مالی تسهیم ریسک را در قرن 17 آغاز کردند. حتی چالشبرانگیزترین برنامههای ماجراجویانه هم میتوانستند از شرکت بیمه لویدز لندن یا در بازارهای مالی آمستردام بیمه بخرند. شرکتهایی مانند شرکت خلیج هادسون یا کمپانی هند شرقی که با هدف اکتشاف تاسیس شده بودند نمیتوانستند خود را در برابر ریسکهای تعریفنشده و ناشناخته بیمه کنند، اما میتوانستند با خرید قراردادها مقداری از ریسکها را به دیگران انتقال دهند. شعبه هلندی کمپانی هند شرقی در سال 1616 با فروش قراردادهای پیچیدهای کشتیهایش را بیمه میکرد. در آن قرارداد خریدار متعهد میشد که در صورت بروز حادثه ناگوار در هزینههای سفر کشتیها سهیم شود. علاوه بر این، دولتها و تامینکنندگان مالی شروع به تهیه نقشه دنیا کردند. اطلاعاتی که از این طریق بهدست میآمد روش تصمیمگیری آنها را برای سرمایهگذاری تغییر داد و آنها میتوانستند مناطقی را برای کاوش انتخاب کنند که بیشترین شانس موفقیت را در اکتشاف داشتند. برای مثال، سرمایهگذاران آمریکایی و بریتانیایی در دهه 1760 متوجه صخرههای غنی از آهن در نقشههای کوههای آند شدند که فاتحان اسپانیایی تهیه کرده بودند. به دنبال آن موجی از عملیات اکتشاف ایجاد شد. نقشهها، تحقیقات و نمونههای سنگها با گذشت زمان عملیات اکتشاف را دگرگون کردند. از اطلاعات اضافه برای ساخت الگوهای زمینشناسی استفاده میشد که اغلب محصول الگوریتمهایی بودند که از علم اقتصاد آماری به عاریت گرفته میشدند. این الگوها بهترین گمانهزنیها را در مورد جایگاه سنگهای معدنی مقرونبهصرفه ارائه میدادند و میتوانستند محتملترین پیشبینیها را در مورد حداکثر منافع انجام دهند. شرکتهای معدن دیگر وقت خود را برای برآورد و کاهش ریسکها صرف نمیکردند. آنها در عوض به حفاری در مکانهای پیشبینیشده روی آوردند و امیدوار بودند که بهترین نتایج را بهدست آورند. اکثر اکتشافات معدن هنوز نرخ موفقیت بسیار پایینی دارند. با وجود اینکه حداقل 80 درصد از منابع ارزشمند جهان هیچ نشانهای در سطح زمین ندارند حدود 85 درصد از معادن فعال بر مبنای مشاهدات از سطح خاک حفاری شدهاند. اکثر چیزهایی که در زیر زمین هستند ناشناختهاند. کوبولد قصد دارد با استفاده از دادهها و الگوریتمهای جدید برای کاهش نااطمینانیها دوباره بر ریسک تمرکز کند. آنها با این روش میزان عدم آگاهی زمینشناسان را کمیسازی و احتمال وجود یک رگه معدنی را برآورد میکنند. جف کارز، زمینشناس دانشگاه استنفورد که الگوهای اقتصادی را طراحی میکند این روش را از نظریه بازی گرفت. وقتی دو گزینه با احتمال موفقیت یکسان وجود داشته باشند انتخاب میان آنها مصلحتی خواهد بود، اما وقتی اطلاعات بیشتری در دسترس قرار میگیرد اوضاع متفاوت خواهد شد. شما باید مطمئن شوید که اطلاعات اضافی مرتبط هستند و هزینه کسب آنها از هزینه انجام یک قمار مصلحتی کمتر است. برای یک لحظه فرض کنید که شما مسئول یک مته حفاری هستید و دو مکان محتمل برای حفاری وجود دارد. چگونه بین این دو مکان انتخاب میکنید؟ یک بنگاه معمولی معدن بر مبنای زمینشناسی هسته سنگها شرطبندی و جایی را حفاری میکند که احتمال میدهد مواد معدنی باارزش در آنجا هستند. کوبولد چندین نظریه در مورد مواد زیر سطح زمین دارد. الگوریتمهای آن برای هر نظریه هزاران سناریو خلق میکند که هر کدام میتوانند بازتابی از درون سنگ باشند. الگوریتمهای آنها شبیه همان الگوریتمهایی هستند که بانکها برای تعیین ریسک اعتباری کشورها به کار میبرند. ناشناختههای مناطق چه اندازهاند و ابهامات در کجا متمرکز شدهاند؟ اکنون کوبولد میتواند به هر دو پرسش پاسخ دهد و احتمال یافتن یک ماده معدنی در یک مکان خاص را بگوید. سپس زمینشناسان بنگاه چالهای را حفر میکنند که ناشناختهها را تا حد زیادی کاهش میدهد. آنها اعتقاد دارند که در زمان مناسب به دانش کافی میرسند و میتوانند محل دقیق منابع را تعیین کنند. این روش به اقدامات کمتری در مقایسه با گمانهزنیهای رقبا نیاز دارد و در نتیجه منفعت بیشتری برای کوبولد بهبار میآورد. کوبولد پس از حفر فقط چندده چاله موفق شد میلیونها تن مس را در زامبیا استخراج کند و از تمام رقبا جلو بزند. کرت هاوس، مدیرعامل شرکت، میگوید، «اگر شما بتوانید درون جعبه سیاه اشیای زیر زمین را ببینید یک کاوشگر بدون نقص خواهید بود». مردان عصر ویکتوریا که کل عمرشان در جستوجوی مکانهای مرموز و ناشناخته بودند احتمالاً با این گفته مخالفت میکنند، اما تامینکنندگان مالی آنها با این نظر موافقاند.